مظاهر بیرونی بحران 1 ساله هستند. بحران سال اول: علل

04.11.2020

نوزاد یک ساله است و والدین نمی توانند او را بشناسند. دیروز، چنین کودک نوپای ناز، مطیع و مهربانی، امروز به یک شیطان واقعی تبدیل شده است. او اصلاً نمی خواهد به مادرش گوش کند و بشنود. او باید کاری را که نمی تواند انجام دهد.

ضروری است که تمام کشوهای خانه را باز کنید و محتویات آن را بیرون بکشید، شکسته را بشکنید، از هم جدا کنید، پاره کنید، پراکنده کنید! در شب و در روز، کودک شروع به بد خوابیدن کرد. و تغذیه در حال حاضر یک رویداد کامل است! در خیابان، اندازه گیری عمق گودال ها، تمیز کردن هر ماشین ایستاده با کف دست بسیار ضروری است. یا به آغوش مامان یا پدر بروید و از آنجا کل پیاده روی را هدایت کنید. و پدر و مادر به آنچه در چنین زمان کوتاه به ارمغان آورد! اگر نوزاد ناگهان تصمیم گرفت بی سر و صدا بازی کند، مامان و بابا در حال دویدن برای یک دماسنج هستند! و این تمام نیست! و تقریباً برای همه والدین کودکان یک ساله آشناست.


اعتراض خود را به خشونت والدین اعلام می کنم!

چه اتفاقی می افتد؟ جای نگرانی نیست، همه چیز قابل درک است. روانشناسی رشد این را بحران سال اول زندگی می نامد.

و برای همه کودکان اتفاق می افتد، فقط می تواند خود را به روش های مختلف نشان دهد و در مدت زمان متفاوت باشد. روانشناسان معتقدند که چنین حالتی در کودک می تواند از ده ماهگی تا یک سال و نیم شروع شود و از چند هفته تا یک سال طول بکشد. نیازی به وحشت نیست! با یک رویکرد صحیح می توان به راحتی بر همه اینها غلبه کرد. اما ابتدا باید بفهمید که چگونه می توانید بدانید که بحران از قبل فرا رسیده است.


بحران سال اول - انتقال به مرحله جدید

هر بحران سنی مظاهر و ویژگی های خود را دارد و سال اول زندگی نیز از این قاعده مستثنی نیست.

بحران سال اول نشانه ها

  1. بچه دیگر به حرف پدر و مادرش گوش نمی دهد. او می تواند با آنها بسیار خواستار و تهاجمی شود. او همچنین شروع به دوری از غریبه ها می کند.
  2. کودک غرق در احساس اعتماد به نفس است که می تواند همه کارها را خودش انجام دهد، حتی اگر فاقد مهارت باشد.
  3. خلق و خوی کودک اغلب تغییر می کند. بچه هیچ چیز را دوست ندارد، راضی کردن او بسیار دشوار است.
  4. ناهماهنگی در اعمال به وضوح آشکار می شود. او در آغوش می گیرد، و سپس بلافاصله گاز می گیرد، نیشگون می گیرد، ضربه می زند. چیزی می خواهد، اما وقتی به دستش می رسد، آن را دور می اندازد!
  5. کودک نسبت به نظرات خطاب به او واکنش دردناکی نشان می دهد. او بسیار آسیب پذیر و حساس می شود.
  6. اغلب بی دلیل شیطون است. و او نمی داند چه می خواهد.
  7. باز هم مثل اوایل دوران نوزادی می ترسد مادرش را از دست بدهد. و راه می رود، چسبیده به آن.

چه چیزی یک نوزاد را به یک مرد کوچک کاملا غیرقابل تشخیص تبدیل می کند؟ دلایل بحران چیست و با همه اینها چه باید کرد؟

علل کودتای هوشیاری در کودکان سال اول زندگی

بچه یاد گرفته خودش بلند شود و راه برود، او شروع به احساس آزادی و استقلال از بزرگسالان می کند و می خواهد که آنها این را تشخیص دهند. او می تواند کارهایی را انجام دهد که تا همین اواخر در دسترس او نبود. کودک بسیار فعال شروع به مطالعه و یادگیری از تجربه خود می کند جهان. و همه سرکوب ها در زمینه معرفتی و شک و تردید در استقلال او باعث اعتراض او می شود.


والدین قطعاً باید بدانند که کودک آنها به مرحله جدیدی از رشد خود رفته است و با او طوری رفتار نکنند که انگار تازه به دنیا آمده است و به او اجازه هیچ گونه اقدام مستقلی را نمی دهند.

همه چیز برای او در دنیای اطرافش تغییر می کند - رابطه او با والدینش، با خودش، فعالیت عینی او. و این بحران 1 سال زندگی را آنها به سختی تجربه می کنند، روانشناسی این دوره چنین است. از این گذشته ، او اکنون چیزهای زیادی برای درک دارد!


"نه" والدین اغلب باعث درگیری می شود، زیرا کودک دلایل ممنوعیت را نمی داند. درک این موضوع برای او سخت است. او احساس می کند که مورد بی مهری قرار می گیرد زیرا مادر یا بابا او را از بالا رفتن از سوکت خانه یا خوردن زمین در خیابان منع می کنند. و بلد نیست حرف بزند که این نیز باعث ایجاد احساسات شدید می شود، زیرا او با تمام تلاش خود باقی می ماند تا افکار خود را به غیر قابل درک برساند.

روانشناسی چگونه می تواند به همه اینها کمک کند؟

بحران 1 سال زندگی نوزاد - برای زنده ماندن در این دوره بحرانی چه باید کرد؟ اگر همه چیز را به درستی درمان کنید، می توانید تظاهرات حاد را صاف کنید. ابتدا باید درک کنید که این تغییرات اجتناب ناپذیر هستند و این دوره یک فرآیند کاملا طبیعی است که دیر یا زود به پایان می رسد. ثانیاً، لازم است درک کنیم که سهمی که والدین در تربیت فرزند خود در حال حاضر انجام می دهند، او در تمام زندگی خود خواهد داشت.

بنابراین، شما باید صبر بی حد و حصر، عشق بی حد و حصر داشته باشید و شروع به پیروی از توصیه هایی کنید که می دهد روانشناسی مرتبط با سن. سپس بحران سال اول زندگی کودک کاملاً بی توجه می گذرد.


  1. ممنوعیت ها بگذارید زیاد نباشند. و شما نمی توانید فقط:
  • چه چیزی به تهدید زندگی و سلامت نوزاد مربوط می شود.
  • چیزهای اعضای خانواده که مربوط به کار و تحصیل است، اسناد.
  • فقط چیزهایی که برای قلبم عزیز هستند

بهتر است اشیاء و چیزهای ممنوعه را از دید و دسترس نوزاد خارج کنید.


وظیفه اصلی بزرگسالان این است که تمام این انرژی غیرقابل مهار را به مسیر درست و از همه بهتر به یک بازی تبدیل کنند.

به عنوان مثال، آشپزخانه فقط یک میدان بزرگ برای فعالیت و بازی کودک دلبند شما باز می کند. به جای کاوش در اجاق گاز و یخچال داغ، کودک می تواند سبدی از پیاز، سیر و سایر سبزیجات را مرتب کرده و کنار بگذارد. قابلمه‌ها، تابه‌ها، درب شیشه‌ها، قاشق‌ها و بشقاب‌های نشکن فقط گنج‌هایی برای کودک هستند و او می‌تواند هر کاری که دلش می‌خواهد با آنها انجام دهد. همچنین می توانید به او اجازه دهید اسباب بازی هایش را با چیزی تغذیه کند.


همراه با کودک خود می توانید بارگیری و تخلیه کنید ماشین لباسشویی. او آن را بسیار دوست خواهد داشت. و اگر به او اجازه دهید دکمه سمت راست را فشار دهد، هیچ محدودیتی برای شادی وجود نخواهد داشت.

در این سن، کودک می خواهد چیزهای زیادی بگوید، اما نتیجه نمی دهد. برای اینکه کودک بتواند یک شی را نامگذاری کند، باید آن را به خاطر بسپارد، نه به صورت انتزاعی، بلکه در عمل. یک نتیجه مثبت بزرگ در این مورد توسط بازی های داستانی نقش آفرینی به دست می آید. مطمئناً باید با کودک خود بازی کنید!

در این دوره از تجلی استقلال، لازم است مهارت هایی را به کودک خود بیاموزید. مثلاً شستن دست ها، درست گرفتن خودکار و قاشق و غیره.

در این مرحله بسیار دشوار، اما در عین حال جالب زندگی، نباید فراموش کرد که عشق بی قید و شرط چیست. بدون اعصاب، جیغ و نفرین!


قبل از اینکه عصبانیت خود را شروع کنید، باید یک نفس عمیق بکشید و به این فکر کنید که آیا کودک، که ممکن است کمی بیشتر از یک سال داشته باشد، همه چیز را به درستی درک می کند یا خیر. منفی به کنار! بحران - خواهد گذشت! و هر اتفاقی که می افتد باید باعث لبخند و غرور کودک شود، حداقل برای این واقعیت که او به سرعت و خوب رشد می کند. و آرامش بعد از یک روز پرمشغله را می توان به روش دیگری به دست آورد، اصلاً لازم نیست کودک را رها کنید.

شما باید با کودک خود دوست باشید، او باید بداند که هر لحظه می تواند به والدینش تکیه کند. و این احساس که او را همینطور دوست دارند، همیشه درک می کنند و حمایت می کنند، در طول زندگی به او کمک زیادی می کند.

نظرات 4

همانطور که D. B. Elkonin اشاره کرد، در فرآیند رشد، کودک چیزی را توسعه می دهد که خود ارتباطات را از درون تحت تأثیر ارتباطات منفجر می کند. کودک از جای خود بلند می شود. در نتیجه، فضای او منبسط می شود، می تواند در آن حرکت کند، خودش بخزد و مقداری شی را بگیرد. نیاز به ارتباط مستقیم عاطفی با بزرگسالان باید کاهش یابد. ژستی متولد می شود که به معنای: "ببخش!"، سپس با یک کلمه همراه می شود، سپس فقط کلمه باقی می ماند. بالاخره راه رفتن هست وضعیت آمیختگی کودک و بزرگسال از درون پاره شده است. دو ظاهر می شود. این جوهر بحران سال اول است.

مشخصه این بحران تخریب موقعیت اجتماعی سابق رشد کودک و شکل گیری سایر اشکال ارتباطی است که منجر به پیدایش موقعیت اجتماعی جدید می شود. ویژگی های چنین بحرانی و شکل گیری های جدید آن به شرح زیر است.

این اول از همه "گفتار خودمختار" کودک است که فقط مادرش آن را درک می کند. کلمات در یک کودک در موقعیت های عاطفی به وجود می آیند که توسط او به عنوان یک چیز کامل درک می شود. چنین کلماتی موقعیتی و مبهم هستند; در حال حاضر ارتباط، تبدیل وجود دارد، اما هنوز از ثبات معانی خالی است. در شکل این ارتباط است و در محتوا ارتباط عاطفی و مستقیم کودک با بزرگسال و با موقعیت است. کودک و بزرگسال هنوز به دلیل رایج بودن موقعیت هایی که در آن کلمات بوجود می آیند به هم مرتبط هستند.

سپس راه رفتن که هنوز انطباق آن ثابت نشده است. این تا کنون شامل یک حرکت آهسته و نامطمئن است که کودک را کاملاً اشغال کرده است. کودک راه می رود و بزرگسال که به دنبال او می آید، از تک تک حرکات او مراقبت می کند.

L. I. Bozhovich اشاره کرد که نئوپلاسم شخصیتی مرکزی که در طول بحران یک ساله رخ می دهد، ظهور ایده های غنی از نظر عاطفی است که می تواند علیرغم یک موقعیت خاص رفتار کودک را القا کند. قبل از این دوره، رفتار کودک تنها با تأثیرات خاص تعیین می شود. با این حال، لحظه ای فرا می رسد - تقریباً در سن 1 سال 2-3 ماهگی - که کودک از اطاعت از دستورات شرایط بیرونی دست می کشد. او اغلب شروع به مقاومت در برابر آنچه یک بزرگسال او را در آن لحظه مجبور به انجام آن می کند، می کند و سعی می کند آرزوهای خود را برآورده کند. این ممکن است به دلیل تمایل به گرفتن اسباب بازیی باشد که کودک در اتاق دیگری رها کرده است، یا تمایل به ادامه انجام کاری که از آن پاره شده است. به عبارت دیگر، کودک می‌تواند چیزی را بخواهد که در موقعیت داده شده وجود ندارد، اما در حافظه او به حیات خود ادامه می‌دهد. در این موارد، تلاش بزرگسالان برای منحرف کردن توجه نوزاد با کمک تأثیرات خارجی اغلب ناموفق است.

انگیزه درونی که تحت تأثیر آن تصاویر و ایده هایی است که او از موقعیتی که اخیراً تجربه کرده حفظ کرده است، بر تأثیرات بیرونی غلبه می کند و کودک می تواند در برابر آنها مقاومت کند. این به طور اساسی رابطه کودک را با واقعیت اطراف و افراد تغییر می دهد.

بنابراین، جوهر بحران یک ساله در گسست آمیختگی کامل کودک با بزرگسال است. در یک موقعیت اجتماعی، دو نفر ظاهر می شوند - یک کودک و یک بزرگسال، محتوای ارتباطات آنها تغییر می کند، نوع اصلی فعالیت کودک تغییر می کند.

سوالات و وظایف را کنترل کنید

1. ماهیت نابالغی نوزاد چیست؟ .

2. تجلی و معنای «مجموعه احیا» چیست؟ .

3. راههای خاصی که ارتباط از طریق آنها بر رشد ذهنی کودک در دوران نوزادی تأثیر می گذارد چیست؟ .

4. وسایل ارتباطی اصلی کودک و بزرگسال کدامند؟ .

5. کتاب N. A. Menchinskaya را دنبال کنید که در آن دوره های نوزادی و درک سنین پایین نقش غالبی در رشد کودک دارد و در آن حافظه. برای روشن شدن پاسخ خود مثال های خاصی از کتاب بیاورید.

6. توسعه بیش از حد فعالیت جهت دهی در دوران نوزادی چیست؟ . این موقعیت را با مثال هایی از کتاب N. A. Menchinskaya نشان دهید.

7. عمده ترین مظاهر و اهمیت بحران یک ساله چیست؟ .

8. به گفته A. V. Zaporozhets، به منظور افزایش اثربخشی تربیت کودک در این دوره، چه ویژگی های روانی فیزیولوژیکی مربوط به سن در دوره های اولیه کودکی پیش دبستانی باید در نظر گرفته شود؟ .

اصطلاحات زیر را تعریف کنید

> بحران نوزادان

> "مجتمع احیا".

> ارتباط عاطفی مستقیم.

> پدیده بستری شدن.

> "گفتار خودمختار" کودک.

> اجراهای غنی از نظر احساسی.

بحران سال اول زندگی علائم خاصی دارد که نمی توان با چیزی اشتباه گرفت. این امری اجتناب ناپذیر است، برای هر کودکی، دیر یا زود، تا یک درجه شروع می شود.

علائم اصلی بحران:

  1. کودک آنقدر مستقل می شود که از کمک یک بزرگسال امتناع می ورزد، سعی می کند همه کارها را خودش انجام دهد، اگرچه گاهی اوقات این غیرممکن است (او سعی می کند لباس بپوشد، اما نمی تواند، سعی می کند اثاثیه را جابجا کند، بسته سنگین حمل کند و غیره). .
  2. موقعیتی که قبلاً باعث ایجاد احساسات منفی در کودک نمی شد می تواند ناگهان باعث هیستری و گریه وحشیانه شود (بازگشت به خانه پس از پیاده روی، خواب روزانه).
  3. برخی از مهارت هایی که کودک در سال اول زندگی دریافت کرده است ممکن است ناگهان از بین برود (با قاشق غذا بخورید، روی قابلمه بنشینید).
  4. هر ممنوعیتی می تواند باعث گریه شود، احساساتی که می تواند بر روان کودک تأثیر منفی بگذارد.
  5. آن دسته از اقداماتی که کودک قبلاً بدون مشکل انجام می داد ، اکنون می تواند باعث بی میلی شدید در انجام این کار شود ، او نگرش خود را به چنین موقعیت هایی با سرکشی نشان می دهد.
  6. در پس زمینه اضطراب کودک، خواب و سلامتی ممکن است مختل شود.
  7. چگونه با بحران یک ساله مقابله کنیم

    مهمترین چیز برای والدین در این دوران درک آن است بحران در رشد کودک کاملاً طبیعی است، به طرق مختلف خود را نشان می دهد، اما در هر نوزاد.

    هرگز خود را به خاطر این واقعیت که کودک گریه می کند، شیطان است، عصبی است سرزنش نکنید.

    او فقط سعی می کند شخصیت خود را نشان دهد اگر اقوام به شما می گویند که کودک بسیار لوس است، به حرف کسی گوش ندهیداین دوره می گذرد و همه چیز سر جای خودش قرار می گیرد.

    صبور باشید و هرگز سر کودکتان فریاد نزنید.و حتی بیشتر از آن به او کتک نزنید، او متوجه نخواهد شد که برای چیست، زیرا همیشه حق با اوست.

    با گذشت زمان، کودک یاد می گیرد که احساسات خود را کنترل کند، فقط با کلمات گرم و محبت خود از او حمایت کنید، او به آن نیاز دارد.

    در چنین لحظات سختی برای یک کودک در زندگی چه باید کرد؟

    ممنوعیت های کمتربه طوری که کودک کلمه "نه" را نشنود، به او اجازه دهید بازی کند، اسباب بازی ها را پراکنده کند، جمع آوری آنها برای شما دشوار نیست، به او اجازه دهید دنیا را بشناسد. و فقط در موقعیت های خطرناک یک کودک می تواند ممنوعیت دریافت کند، اما همچنین باید توضیح داده شود تا او نه تنها این کار را انجام ندهد، بلکه درک کند که انجام آن غیرممکن است.

    باور کودک مبنی بر مستقل بودن او را از بین ندهید. بگذارید خودش لباس بپوشد، خودش فرنی یا سوپ بخورد، حتی اگر بیشتر غذا روی میز باشد، اما کودک فعال، مبتکر و مستقل خواهد بود، او می فهمد که کاملاً مورد اعتماد است. به او نشان ندهید که خودتان همه کارها را برای او انجام خواهید داد، او باید مسئولیت خود را درک کند.

    فحش ندهید، منفی نگری خود را به کودک نشان ندهیداگر او کار اشتباهی کرد، نباید ناراحتی شما را ببیند. در این مدت برای او بسیار سخت است، فقط توضیح دهید که چه مشکلی دارد و کمی کمک کنید.

    فرزند خود را با کودکان دیگر مقایسه نکنید، هر کدام به صورت جداگانه رشد می کنند، و طبق یک برنامه مدون زندگی نمی کنند، کودک خود را به خاطر ناتوانی خود شرمنده نکنید، بلکه برعکس، برای هر دستاورد، حتی بسیار کوچک، تحسین کنید.

    همیشه از فرزندتان حمایت کنیدبا او ارتباط برقرار کنید، صحبت کنید، در مورد تمام کارهای خود اظهار نظر کنید، سعی نکنید در اسرع وقت او را به مهد کودک بفرستید یا او را با یک پرستار بچه رها کنید.

    بچه باید بفهمد که مادر و بابا همیشه با او هستند و هرگز او را ترک نخواهند کرد ، او باید کاملاً به شما اعتماد کند ، او را بیشتر نوازش کند و نشان دهد که چقدر برای شما عزیز است.

    با فرزندتان بیشتر راه بروید، برنامه روزانه را بسازید و رعایت کنید، خواب روزانه را فراموش نکنید، کودک را از درگیری های خانواده محافظت کنید تا شرایط بحرانی او را تشدید نکنید.

    تمام امور خود را در پس زمینه قرار دهید، تمام وقت را با فرزندتان بگذرانید تا احساس ترس و تنهایی نداشته باشد.

    چه کاری نباید انجام داد

    تعدادی از قوانین وجود دارد که به هیچ وجه نباید زمانی که کودک چنین دوره سختی را برای او زندگی می کند انجام شود:


    بحران یک سالگی در کودک برای رشد آن اهمیت زیادی دارد. البته مهم این است که والدین کودک خود را درک کنند و از او حمایت کنند و در مقابل تمام بدخلقی ها و هوس های او صبور باشند.

    در این دوره، بهتر است مطلقاً همه چیز را به کودک اجازه ندهید، اما همچنین لازم است آن را به حداقل ممکن منع کنید.

    الگوی تربیت و رفتار والدین در این دوران سخت برای کودک باید مورد توافق همه اقوام باشد. تا این اتفاق نیفتد که پدر و مادر منع می کنند و مادربزرگ اجازه می دهد، کودک به سادگی نمی فهمد در چنین شرایطی چه کاری انجام دهد.

    کودک را نباید از توجه محروم کرد، اما باز هم باید به او توضیح داد که بزرگسالان غیر از او دغدغه های دیگری دارند.

    کودک باید مسئولیت و استقلال خود را احساس کند، به او کارهای آسان مختلف بدهیدبنابراین به او اعتماد به نفس می دهد.

    الگوی خوبی برای فرزندتان باشید، اگر مشکلی دارید به او نشان ندهید، کودک در این سن همه چیز را تکرار می کند، بنابراین در حضور او به خودتان اجازه ندهید.

    دوره بحران یک ساله هم برای کودک و هم برای والدین بسیار سخت است، بنابراین نوزاد باید شما و مراقبت شما از او را احساس کند.

    بحران سال اول زندگی - Teledetki

    معرفی

    ویژگی های بحران 1 ساله

    ویژگی های بحران از 3 سال

    ویژگی های بحران 7 ساله

    نتیجه

    فهرست ادبیات استفاده شده

معرفی

بحران های رشد سنی نتیجه محرومیت کودک از آن دسته از نیازهایی است که در پایان هر دوره سنی در او ایجاد می شود، همراه با نئوپلاسم اصلی شخصی.

هر مرحله سنی با موقعیت ویژه کودک در سیستم روابط پذیرفته شده در یک جامعه مشخص می شود. مطابق با این، زندگی کودکان در سنین مختلف پر از محتوای خاص است: روابط ویژه با افراد اطراف آنها و یک فعالیت خاص که منجر به مرحله معینی از رشد - بازی، یادگیری، کار می شود.

در هر مرحله نیز نظام خاصی از حقوق وجود دارد که کودک از آن برخوردار است و وظایفی که باید انجام دهد.

ماهیت موقعیتی که کودک اشغال می کند از یک سو با نیازهای عینی جامعه و از سوی دیگر با ایده هایی که در جامعه ای معین در مورد توانایی های سنی کودک و اینکه چگونه باید باشد تعیین می شود. . این ایده ها به طور خود به خود بر اساس تجربه تاریخی طولانی شکل می گیرند و اگرچه مراحل زندگی کودکان بر اساس آنها در جوامعی با شکل های تاریخی مشخص متفاوت تا حدودی متفاوت است، اما در ویژگی های اصلی آنها شبیه به یکدیگر و مطابق با واقعی هستند. دوره رشد کودکان الکونین D.B. روانشناسی کودک (رشد کودک از تولد تا هفت سالگی). - م.: آموزش و پرورش. 1978

هر کودک، صرف نظر از ویژگی های رشد فردی و درجه آمادگی خود، با رسیدن به سن معین، در موقعیت مناسب مورد قبول در جامعه ای قرار می گیرد و از این طریق در سیستم شرایط عینی قرار می گیرد که ماهیت زندگی او را تعیین می کند. فعالیت در یک مرحله سنی معین داشتن این شرایط برای کودک بسیار مهم است، زیرا تنها در این صورت می تواند در اوج موقعیت خود احساس کند و بهزیستی عاطفی را تجربه کند.

با این حال، در دوره های اولیه رشد (تا 6-7 سالگی)، کودکان هنوز از جایگاهی که در زندگی دارند آگاه نیستند و تمایل آگاهانه ای برای تغییر آن ندارند. اگر فرصت‌های جدیدی داشته باشند که در چارچوب سبک زندگی‌شان محقق نشود، نارضایتی را تجربه می‌کنند و باعث اعتراض و مقاومت ناخودآگاهشان می‌شود که در بحران‌های یک ساله و سه ساله خود را نشان می‌دهد. روانشناسی کودکان پیش دبستانی. توسعه فرآیندهای شناختی. - م.: روشنگری. 1964

رشد کودک در سن بحران

ویژگی های بحران 1 ساله

این بحران یک دوره گذار بین دوران نوزادی و اوایل کودکی است.

کودک شروع به راه رفتن فعال، خزیدن می کند، توسعه فضای اطراف اتفاق می افتد. از آنجایی که همه خواسته های کودک امکان پذیر نیست، او اغلب مجبور است کلمه "نه" را بشنود، که می تواند باعث واکنش عاطفی شدید، اعتراض شود. این جلوه منفی بحران است. وظیفه والدین در این دوره این است که به کودک مقدار مشخصی از استقلال بدهند، صبورتر و محدودتر و مهمتر از همه سازگار باشد - سعی کنند موقعیت هایی را حذف کنند که امروز چیزی غیرممکن است، اما فردا ممکن است و غیره.

نئوپلاسم اصلی، گفتار کودکان یا خودمختار است. این گفتار از نظر صدا و معنا با گفتار بزرگسالان متفاوت است و اغلب تنها توسط نزدیکترین افرادی که دائماً با کودک هستند قابل درک است.

بحران سال اول دوره انتقالی از نوزادی به اوایل کودکی است. به این بحران سنی، بحران شکل گیری راه رفتن، گفتار و اراده نیز می گویند. اعتراض را می توان در تظاهرات خشونت آمیز احساسات بیان کرد: یک گریه بلند، کودک می تواند روی زمین بیفتد، او را با دست و پا کتک بزند. چنین اقداماتی علیه ممنوعیت ها و امتناع ها انجام می شود و اگر سبک تربیتی در یک خانواده به دور از ایده آل باشد، ممکن است وضعیت تشدید شود. وظیفه بزرگسالان این است که اجازه فشار بیش از حد به کودک ندهند و در الزامات، یعنی. اگر چیزی را منع می کنید، پس بدون اغماض.

در همان زمان، یک کودک کوچک به "دیوارهای آجری" نیاز دارد - ممنوعیت های مطلق، که تحت آن هیچ جایی برای بحث وجود ندارد. ممنوعیت های مطلق توسط والدین ایجاد می شود و توسط همه اعضای خانواده به شدت رعایت می شود (اجاق گاز، اتو، تلویزیون را روشن نکنید، کبریت نگیرید، فندک نگیرید، از حیاط بیرون نروید و غیره). بهتر است فقط اشیای شکستنی و خطرناک را دور از دسترس قرار دهید تا زمانی که کودک به سن کافی برسد و بتواند با دقت کافی با آنها برخورد کند. برای پسران و دختران از بدو تولد (و تا 5-4 سالگی) این "دیوارهای آجری" است که می تواند امنیت جسمی و روحی را ایجاد کند.

این لحظه ای است که با توسعه راه رفتن و گفتار فاز همراه است. مدت آن، در واقع، مدت زمان تمام بحران های دیگر، به ویژگی های فردی کودک بستگی دارد. به طور کلی پذیرفته شده است که این دوره در دختران 1.5 سال و در پسران تا 2 سال به پایان می رسد. در پایان سال اول زندگی، کودک بین شی و نام آن ارتباط برقرار می کند. این در این واقعیت بیان می شود که کودک دقیقاً همان چیزی را می یابد که بزرگسال از او خواسته است. مهم این است که کودک به دنبال یک شی باشد نه فقط برای نگاه کردن به آن، نکته اصلی برای او ادامه ارتباط با یک بزرگسال است. پودیاکوف N.N. ویژگی های رشد روانی کودکان سن پیش دبستانی. - M .: انجمن "آموزش حرفه ای"، 1996 مشخص است که در این سن کودک می تواند به وضوح اقدامات خاصی را هنگام برقراری ارتباط با یک فرد انجام دهد و اصلاً به همان کلماتی که توسط بزرگسال دیگر بیان می شود واکنش نشان نمی دهد. اگر بچه یک سالهبه درخواست مادر، او سر، بینی، چشم ها، پاها را نشان می دهد، سپس ممکن است به درخواست مشابهی از افراد دیگر پاسخ ندهد. در این سن، کودک در تماس نزدیک با مادر است که نه تنها کلمات برای انجام اعمال مهم هستند، بلکه حرکات، حالات چهره، لحن و موقعیت ارتباط نیز مهم هستند.

کودک زمانی شروع به پاسخ صحیح به سخنان دیگران می کند که این کلمات چندین بار در ترکیب با حرکات خاصی تکرار شوند. بنابراین مادر به کودک می گوید: "یک خودکار به من بده" - و خودش ژست مناسب را انجام می دهد. و کودک خیلی سریع یاد می گیرد که پاسخ دهد. در همان زمان، نوزاد نه تنها به کلمات، بلکه به کل وضعیت به عنوان یک کل واکنش نشان می دهد. بعداً ، معنای موقعیت غلبه می کند ، کودک شروع به درک کلمات می کند ، صرف نظر از اینکه چه کسی آنها را تلفظ می کند و با چه حرکاتی همراه است. معمولاً در این زمان کودک شروع به تلفظ اولین کلمات خود می کند. اکنون کودک می تواند خودش به یک بزرگسال روی بیاورد ، از او ارتباط بخواهد ، نام اشیاء بیشتر و بیشتر را بخواهد. این دوره را می توان دوره تسلط بر گفتار فاز نامید. در این زمان خیلی به این بستگی دارد که والدین چگونه ارتباط با کودک را سازماندهی می کنند، چه الزاماتی بر او اعمال می شود. کودکانی که بزرگسالان با آنها ارتباط کمی برقرار می کنند و خود را محدود به مراقبت از آنها می کنند، در رشد گفتار عقب هستند. از سوی دیگر، اگر والدین سعی کنند هر خواسته کودک را برآورده کنند، تا هر آنچه را که او می‌خواهد برآورده کنند، در اولین ژست کودک می‌تواند برای مدت طولانی بدون صحبت بماند. وقتی بزرگسالان کودک را مجبور می کنند کلمات را به وضوح تلفظ کند ، در صورت امکان ، خواسته های خود را به وضوح با کلمات بیان کنند و فقط در این مورد آنها را برآورده کنند ، موضوع کاملاً متفاوت است.

در همان زمان، کودک شروع به برداشتن اولین قدم ها می کند. این موضوع بسیار سختی است. کنترل حرکات راه رفتن هنوز ایجاد نشده است و بنابراین کودک دائما تعادل خود را از دست می دهد. صندلی که باید دور زد، اسباب بازی که در زمان نامناسب در جاده است، به یک مانع جدی تبدیل می شود. یکی دو قدم و بچه در آغوش مادرش یا روی زمین می افتد. اما هنوز چیزی باعث می شود که بر ترس از زمین خوردن غلبه کند و بارها و بارها اولین قدم هایش را بردارد. البته در ابتدا مشارکت و تایید بزرگسالان است. به زودی، پس از اولین موفقیت ها، کودک شروع به لذت بردن از کنترل بدن خود می کند و تلاش می کند تا این قدرت را بر خود افزایش دهد و بر موانع غلبه کند.

همانطور که کودک راه رفتن و کشف دنیای اطراف خود را یاد می گیرد، در حالی که در گفتار تسلط دارد، توانایی های او به سرعت رشد می کند. توسعه به ندرت در یک خط مستقیم پیش می رود. وقتی کودک چیزهای جدیدی یاد می گیرد، رشد او پیشرفت می کند. به عنوان مثال، او بر یادگیری راه رفتن متمرکز است، بنابراین بیش از حد معمول وابسته و از نظر عاطفی ناپایدار است. این قابل انتظار است، زیرا سیستم عاطفی نابالغ نوزاد در دوره کسب مهارت های جدید بیش از حد بارگذاری می شود.

در واقع این بحران 1 ساله است. کودک با تسلط بر راه رفتن و گفتار، دوره رشد بسیار دشواری را پشت سر می گذارد، زمانی که او کاملاً به کمک والدین خود نیاز دارد. یک نوزاد یک ساله به خصوص به مادرش وابسته است، جدایی از او در این سن برای او تجربه سختی است و شروع به مراجعه به مهد کودک در سن یک سالگی بهترین چیز نیست. بهترین زمانبرای این. باید منتظر پایان دوره بحران باشید، زمانی که کودک به سطح بالاتری از سازگاری برسد.

یادآوری این نکته مهم است که در این دوره بحرانی باید به رشد گفتار نوزاد توجه زیادی شود. سعی کنید تا حد امکان با فرزندتان صحبت کنید. وقتی کودکان خردسال به ما گوش می دهند، به سرعت به آهنگ و آهنگ گفتار عادت می کنند. حتما برای فرزندتان بخوانید. خواندن کتاب روشی بسیار موثر برای گسترش دنیای زبانی کودک شماست. این فعالیت به او کمک می کند تا به نمادهای زبانی عادت کند، یعنی به این واقعیت که کلمه نوشته شده جایگزین صدا می شود. خیلی زود کودک شروع به درک این موضوع می کند که شیئی که در تصویر می بیند به معنای کلمه است. روانشناسی کودکان پیش دبستانی. توسعه فرآیندهای شناختی. - م.: روشنگری. 1964.

اجازه دهید کودک در حین مطالعه صحبت کند. این بدان معناست که ابتدا در مورد تصاویر کتابی که با هم نگاه می کنید صحبت می کنید. به کودک بگویید: "این یک گاو است و این یک اسب" صداهایی را که حیوانات در می آورند بگویید. وقتی همه چیزهایی را که می بینید نام ببرید، کودک اطلاعات زیادی در مورد استفاده از کلمات به دست می آورد. خیلی زود، کودک به تنهایی شروع به تولید صدا می کند و منتظر است تا عکس موجود در کتاب به او نشان داده شود. می توانید این فعالیت را با پرسیدن این سوال از کودک ادامه دهید: "این چیست؟" و توجه داشته باشید که آیا صداهایی مطابق با حیوان نشان داده شده در تصویر تولید می کند یا خیر. همانطور که توانایی فرزندتان برای بیان خود بهبود می یابد، می توانید از او درباره آنچه در کتابی که می خوانید به تصویر کشیده شده سوال بپرسید. این را می توان در حین خواندن انجام داد. پس از دریافت پاسخ، می توانید سؤال را گسترش دهید. بنابراین، کودک در فرآیند خواندن شرکت می کند و نه فقط یک شنونده منفعل.

به کودک خود کمک کنید تا از تجربه گفتاری اکتسابی استفاده کند. البته کودک برای درخواست چیزی بلد است ناله کند، ناله کند یا اشاره کند. این امر تا زمانی قابل قبول بود که او دانش کافی برای بیان افکار خود را با کلمات نداشت. حال وقتی کودک با اشاره می خواهد چیزی بخواهد و مطمئن هستید که اسم آن را می داند، از او بپرسید: "چه می خواهی؟" اگر کودک شیء را نامگذاری کند، این نشان می دهد که او می تواند خواسته خود را با کلمات بیان کند. در این دوره، آموزش کلمات "جادویی" به کودک نیز ضروری است. سعی کنید، چیزی را که کودک نیاز دارد را به او بدهید، فراموش نکنید که از او بخواهید "متشکرم" بگوید. هر وقت کسی آمد، به فرزندتان یادآوری کنید که «سلام» بگوید و هنگام رفتن، «بای بای» و قلم را تکان دهید. اهمیت بازخورد را فراموش نکنید. به ترکیب های قابل تشخیص از مصوت ها و صامت ها مانند صداهای «ما-ما» پاسخ دهید، به جمله «مامان اینجاست» پاسخ دهید. والدین برای کودکان وسیله ای برای درک آنچه می خواهند بگویند. اگر حدس زدید که کودک چه می خواهد بگوید، کلمه را ادامه دهید یا کلماتی را برای او اضافه کنید تا آنچه را که در ذهن داشت به دست آورید. هنگام ایجاد بازخورد، از صحبت کردن به "زبان کودک" خودداری کنید. حتماً عادی صحبت کنید. وقتی یک بزرگسال به "زبان کودکان" صحبت می کند - این کاریکاتور تلفظ صداها است. اگر می خواهید به کودک خود کمک کنید تا مهارت های گفتاری خود را توسعه دهد، مدل گفتار را تحریف نکنید. بگذارید به مدل زبان شما عادت کند و از آن تقلید کند.

عبارات کوتاه کودک خود را گسترش دهید. برای مثال، اگر کودکی با گفتن «بو-بو» درخواست نان می‌دهد، می‌توانید به این سؤال پاسخ دهید: «آیا نان می‌خواهی؟» برای گفتن عبارات طولانی تنبلی نکنید. حتی اگر کودک همه چیز را درک نکند، هر موقعیتی به او چیزهای زیادی یاد می دهد.

شما تا حد زیادی به کودک کمک خواهید کرد تا با خیال راحت از بحران سنی جان سالم به در ببرد و به آن روی بیاورد سطح جدیدتعامل با دنیای خارج، اگر به تدریج شروع به پیوستن آن به روابط اجتماعی کنید. چند نکته در مورد این موضوع ممکن است مفید باشد. مطمئن شوید که کودک شما دوستانی برای بازی کردن دارد. به این نکته توجه کنید که کودک شما با برخی از کودکان ارتباطی ندارد اما با برخی دیگر ارتباط برقرار می کند. شاید باید این گونه بچه ها را به خانه خود دعوت کنید تا بچه ها با هم بازی کنند. حتی اگر فرزند شما به اندازه کافی بالغ نباشد که بتواند شریک بازی خوبی باشد، ممکن است از بودن در کنار کودکان دیگر و تماشای کارهایی که آنها انجام می دهند لذت ببرد. Lyublinskaya A.A. روانشناسی کودک. - م.: 1971.

کودک خود را مجبور نکنید که با کودکان دیگر تماس برقرار کند. بگذارید خودش برای این کار آماده شود. و شما برای او یک "پشت امن" فراهم می کنید که همیشه می توانید در آنجا برگردید. مهارت های ارتباطی اولیه را مانند «کلمات جادویی» که در بالا ذکر شد به او بیاموزید. در مورد نحوه اشتراک گذاری درس های ساده بدهید. با توضیح مفهوم ابتدایی مالکیت شروع کنید. اگر کودک شما اسباب بازی شخص دیگری را گرفت، آن را با این جمله بردارید: "این اسباب بازی آندریوشا است، شما باید آن را بدهید و ما یک اسباب بازی دیگر می گیریم." چنین درسی اولین بینش را در مورد مرزهای روابط ارائه می دهد. یادتان باشد که با مثال آموزش دهید. خودت باش مثال خوب. روشی که به نوزادتان سلام می کنید، ابراز همدردی می کنید، با او صحبت می کنید، چگونه با عصبانیت برخورد می کنید - همه اینها نمونه ای است که باید دنبال کنید، به همان شیوه ای که فرزند شما در آینده با افراد دیگر رابطه برقرار می کند.

در بازه زمانی نه ماهه تا یک سال و نیم، همه دچار بحران مشابهی می شوند. جای تعجب نیست: بحران با صعود به هر پله جدید استقلال همراه است. به همین دلیل است که سن سه سالگی، هفت سالگی و سن انتقالی معروف (معمولاً 12-14 سالگی) تبدیل به یک بحران می شود.

سال اول زندگی نیز مرحله مهمی در زندگی یک مرد کوچک است: او شروع به راه رفتن و حرکت مستقل در فضا می کند. او به همه چیز علاقه دارد، می خواهد همه چیز را لمس کند، آن را روی دندان امتحان کند. به زودی کودک شروع به درک خود به عنوان یک فرد مستقل خواهد کرد. و اکنون، با یک رسوایی، سعی می کند از ترجیحات معده خود دفاع کند، با عصبانیت پیش بند یا پیراهن جدید را رد می کند و والدین خود را گیج می کند. و اگر فقط این.

مشکل اصلی بحران سال اول این است که والدین اغلب زمانی برای سازماندهی مجدد به دنبال رشد سریع فرزند خود ندارند. دیروز آرام در رختخوابش دراز کشیده بود و به جغجغه هایی که بالای تختش آویزان بود راضی بود و امروز علاقه به لوازم آرایشی مادرش، داروهای مادربزرگ و پیچ گوشتی پدرش را برانگیخته است. و در خیابان مشکلی وجود دارد - یک کودک تمیز که به سختی به دقت عادت کرده بود ، از یک گودال بالا می رود ، بینی خود را در ماسه فرو می کند. هنگام صبحانه، کودک نوپا دست و پا چلفتی سعی می کند با قاشق خودش عمل کند، خودش را به فرنی آغشته می کند و وقتی مادرش سعی می کند غذا را به دست خودش بگیرد، ناامیدانه گریه می کند. اولین واکنش بزرگترها این است که جلوی این رسوایی را بگیرند. با این حال، هوی و هوس و رفتار بد (اشک، جیغ، رسوایی)، میل به چنگ زدن به همه چیز و نشان دادن استقلالی که هنوز هم نامناسب است، نشانه شخصیت بد و خرابکاری نیست که باید با آن مبارزه کرد. روانشناسی کودکان پیش دبستانی. توسعه فرآیندهای شناختی. - م.: روشنگری. 1964. اینها مظاهر طبیعی مرحله رشد هستند. در واقع، پشت هر یک از آنها چیزی بسیار قابل درک، قابل درک و برای نوزاد مهم است. بیایید بایستیم و به این فکر کنیم که کودک اکنون چه احساسی دارد؟ چرا او این کار رو میکنه؟ و اگر کلید درک اشتیاق کودکانه برای بازی با گل یا چیزهایی از دنیای بزرگسالان به راحتی پیدا می شود (فقط خود را در آن سن به یاد بیاورید)، گاهی اوقات مجبور می شوید ذهن خود را در مورد "معماهای" کودکان دیگر درگیر کنید. مامان به پتیا یک ساله نشان می دهد که چگونه خانه ای را از مکعب ها جمع کند، بی اختیار خودش را برده و سپس فرزندان با لبخندی حیله گر یک ساختار معماری را خراب می کنند که او را بسیار خوشحال می کند. مامان خجالت میکشه به نظر او پتیا فقط یک هولیگان است. با این حال، کودک، اولا، هنوز درک نمی کند که باید به کار دیگران احترام بگذارد، و خیلی زود است که این را از او بخواهیم. ثانیا، او قلعه مادرش را نه از روی آسیب، بلکه به این دلیل که علاقه مند به تماشای پراکندگی مکعب های چند رنگ به طرفین است، ویران می کند. زمان می گذرد و او خودش خوشحال خواهد شد که بسازد نه اینکه ویران کند. در این میان چیز دیگری برای او بسیار مهمتر و خوشایندتر است: مشاهده مسیر سقوط مکعب ها. و تمایل کودکان به لمس و به دست آوردن همه چیز توجیه علمی دارد، به نظر می رسد، بنابراین، کودک نه تنها سرگرم می شود، بلکه فعالیت حسی حرکتی و فعالیت جستجو را توسعه می دهد.

البته همه اینها به این معنی نیست که کودکی که در سال اول زندگی دچار بحران می شود باید همه چیز را مجاز بداند. البته منع های خاصی لازم است، اما باید تعداد کمی از آنها وجود داشته باشد تا کودک بتواند حرام ها را دقیقاً به خاطر بسپارد و یاد بگیرد، نه اینکه بزرگسالان شرور همه چیز را برای او منع کنند. مطلوب است که قوانین را به طور خلاصه و واضح و بدون لبخند تدوین کنید تا کودک متوجه شود: به او پیشنهاد نمی شود بازی "فریب مادر" را انجام دهد، اما آنها به طور جدی می گویند. توصیه می شود هر بار که وضعیتی که در آنها مشخص شده است، نکته مهم دیگری از قانون را تکرار کنید. و برای انجام بدون خسته کننده، می توانید از هر قانون یک قافیه اضافه کنید، به عنوان مثال: "از آنجایی که ما با شما به پیاده روی می رویم، باید کلاه بگذاریم." قاتل جوان با خود فکر می کند: "خب، باید چنین باشد." ارسال. اکثر ممنوعیت های بزرگسالان معمولاً در مورد ایمنی کودک است. اما در اینجا نیز می توانید خلاق باشید. بنابراین، اگر یک محقق کوچک به انجام کاری ممنوع کشیده شد، سعی کنید فوراً توجه او را تغییر دهید. به عنوان مثال، می توانید از او قرص های چند رنگی بگیرید (و او آنها را از کجا تهیه کرده است؟!) و در عوض همان دکمه های روشن، اما غیرقابل خوردن و بزرگ را ارائه دهید. یک کتاب بزرگسال با صفحات نازک که کودک می تواند به راحتی پاره کند با یک کتاب تاشو برای نوزادان جایگزین می شود که در آن صفحات از مقوا ساخته شده است. "ننگ" در حمام را می توان به یک بازی متمدنانه با آب در لگن اسباب بازی تقلیل داد. به عنوان مثال، کودکان یک سال و نیم به بالا با لذت زیادی ماهیگیری می کنند. امروزه در فروشگاه ها کیت هایی برای این بازی به فروش می رسد که در آن ماهی های شناور و چوب ماهیگیری مجهز به آهنرباهای ریز هستند.

کار دیگر: شما نباید حواس کودک را پرت کنید، بلکه برعکس، او را مجبور به انجام کاری کنید که قاطعانه امتناع کند. در اینجا، برای شروع، شایان ذکر است: آیا لازم است مجبور شوید؟ وقتی نوبت به امتناع از خوردن می رسد، قطعاً نه. اجبار کردن نوزاد به غذا خوردن نه تنها برای روان او، بلکه برای سلامت جسمانی او نیز بسیار مضر است. بدن، به خصوص کودکان، بسیار باهوش تر از ما است. کودک به طور شهودی آنچه را که اکنون نیاز دارد احساس می کند. بگذارید امروز مرغ را ترجیح دهد و فردا فقط ماکارونی بخورد. غیر ترسناک. البته بهتر است بیشتر به سراغ میوه ها و سبزیجات می رفت، اما می بینید که ضرر رژیم موقت پاستا را نمی توان با سلامتی خراب مقایسه کرد. اگر کودک اصلا از خوردن غذا امتناع کند چه؟ فقط این حکمت قدیمی فرانسوی را به خاطر بسپارید: یک کودک هرگز به خود اجازه نمی دهد از گرسنگی بمیرد. روانشناسی کودکان پیش دبستانی. توسعه فرآیندهای شناختی. - م.: روشنگری. 1964. هر زمان که بتوان این کار را انجام داد، معمولاً ترجیحات نوزاد باید در نظر گرفته شود. آیا کودک شما پوشک یکبار مصرف را رد می کند؟ خوب، پس وقت آن است که خود را از این دستاورد تمدنی جدا کنیم (در طول روز پس از نه ماه، این نیز توسط پزشکان به شدت توصیه می شود). برعکس، او برای خود پستانک می خواهد، هرچند به نظر می رسد وقت آن رسیده است که از آن جدا شود؟ خوب، این پستانک را به او بدهید، به خصوص اگر نمی خواهید کودک آن را با جسمی جایگزین کند که برای مکیدن و نوک زدن مداوم کاملاً نامناسب است.

البته، همه این توصیه ها ممکن است بیش از حد آزادانه به نظر برسد. خیلی ساده تر است که به کودک فشار بیاوریم و او را مجبور کنیم کاری را انجام دهد (یا انجام ندهد). کودک گریه می کند، ناله می کند و سپس آرام می شود و به نظر می رسد همه چیز خوب است. ولی خوب نمیشه ارزش این را دارد که از خود بپرسید: دوست دارید فرزندتان چگونه باشد؟ مطمئناً بی حال، بی ابتکار، ناتوان در تصمیم گیری، ترسو نیست. و نه یک وحشی کوچک هیستریک که با فریاد و اشک به چیزهای کوچک دلخواه می رسد. اما فشار به عنوان یک روش ارتباط با کودک - راه درستاینجوری بچه تربیت کن برای نوزادی که عادت ندارد به خود احترام بگذارد، دشوار است که به فردی قوی و متعادل تبدیل شود که بتواند دوست والدینش شود. برای اینکه به راهش برسد ترجیح می دهد از اشک و سیاه نمایی و بعداً بی ادبی استفاده کند تا اینکه آرام و با لبخند بگوید: می دانی مادر، من دوست دارم این کار را انجام دهم، اشکالی ندارد؟

چه چیزی غیر از صبر و درک می تواند به والدین یک بادام زمینی یک ساله در بحران کمک کند؟ البته حس شوخ طبعی، خلاقیت و توانایی بازی. با این ویژگی های جادویی، هر مشکل "حل نشدنی" را می توان به موقعیت بازی تبدیل کرد. فرض کنید بچه سرما خورد و دکتر به او دستور داد که پاهایش را در یک سطل اوج بگیرد. سعی کنید قایق های اسباب بازی یا سایر اسباب بازی های شناور را در سطل قرار دهید. یا این وضعیت: حتی اگر زمان آن رسیده باشد که کودک پوشک یکبار مصرف را کنار بگذارد، باز هم برای پیاده روی در زمستان به آن نیاز دارد. اما بچه از پوشیدن آنها امتناع می کند. یک خرس عروسکی می تواند به کمک بیاید، که به پیاده روی نیز می رود و بنابراین قبل از بیرون رفتن پوشک می پوشد (به همراه کودک، روسری را به خرس ببندید که نماد پوشک است). خرس همچنین در زمانی که خرده ها باید پیش بند ببندند سر میز کمک می کند (بعضی از کودکان با این وسیله توالت مشکل دارند). آیا کودک پلیوری را که مادر به او می کشد را کنار می زند؟ می‌توانید «فروشگاه» بازی کنید و کودک را دعوت کنید تا یکی از ژاکت‌هایش را که روی کاناپه گذاشته است، «خرید». به طور کلی حق انتخاب (لباس، بازی، ظروف) موضوع بسیار مهمی است. هر کودک نوپایی که برای استقلال تلاش کند قطعاً از چنین اعتمادی به شخص خود قدردانی می کند. آنها به کودک (و در عین حال والدینش) و بازی هایی از نوع خاص کمک می کنند - آنهایی که می توان آنها را آموزشی نامید. چنین اسباب بازی هایی خروجی برای انرژی خلاق بیش از حد کودک می دهد و آن را به سمتی کاملاً صلح آمیز هدایت می کند. به عنوان مثال، هر فرد یک ساله باید یک هرم، برای شروع، یک حلقه کوچک از 3-5 حلقه داشته باشد. یکی دیگر از اسباب بازی های فوق العاده عروسک تودرتو است. آنها با هر اسباب‌بازی ساده (یا وسایلی که جایگزین آنها می‌شوند) رقابت می‌کنند که می‌توانند تا شوند، جدا شوند، وارد شوند، حذف شوند، به طور کلی، به هر طریق ممکن اصلاح شوند. به عنوان مثال، یک سوئیچ قدیمی که می توان آن را به اندازه دلخواه روشن و خاموش کرد، می تواند به یک اسباب بازی عالی برای یک نوزاد بیش از حد فعال تبدیل شود که اجازه لمس دکمه ها را ندارد. لوازم خانگیو یک شیشه یا قابلمه ای که می توانید در آن چیزها را در آن قرار دهید فقط یک موهبت الهی است. Lyublinskaya A.A. روانشناسی کودک. - م.: 1971.

والدین یک نوزاد یک ساله نه تنها از نافرمانی و تمایل او به هوی و هوس سردرگم می شوند. یک سال سنی است که کودک صحبت کردن را یاد می گیرد. و او از قبل می خواهد درک شود. این فقط کودک است که با زبان مبهم خود با ما ارتباط برقرار می کند. و عدم ملاقات با تفاهم و همدردی، او بسیار تلخ است. چگونه بودن؟

تنها یک راه وجود دارد - صحبت بیشتر با کودک و تحریک رشد گفتار او. برای شروع، بیایید سعی کنیم بر درک مسلط شویم. به عنوان مثال، هنگام پوشاندن لباس نوزاد، از او بخواهید که به شما "کمک" کند. پیراهن کجاست؟ یک پیراهن به من بده دمپایی ما کجاست؟ لطفا برای من دمپایی بیاورید به تدریج، به آرامی، کودک شروع به پیروی از دستورالعمل های مادر می کند و سطح جدیدی از استقلال به او کمک می کند تا با حوصله و علاقه زیادی با روش لباس پوشیدن خسته کننده رفتار کند. همراه کردن هر کاری (شما و خود کودک) با کلمات در طول زمان قطعا به صحبت کردن او کمک می کند. این مهارت را باید به هر طریق ممکن تشویق کرد و سعی کرد که خرده ها را به طور فعال از کلماتی که او قبلاً قادر به تلفظ آنها است استفاده کند. ممکن است مثلاً در صورتی که کودک با اشاره و تداخل آن را بیان می کند، خواسته اش را برآورده نکرد، هر چند قادر به تلفظ یک کلمه باشد. با تشویق هر یک از پیروزی های کلامی او ، نباید فراموش کرد که بر کلمات و هجاهای جدید تسلط یابد و آنها را به وضوح با کودک تلفظ کند. ارزش انجام همه این کارها را دارد زیرا اگر کودک به درک بدون کلمات عادت کند، این می تواند رشد گفتار او را کند کند.

با برداشتن یک قدم معین به عقب در این دوره، کودک همزمان دو قدم به جلو برمی‌دارد - به سوی بلوغ جسمی و روانی. البته او اکنون به کمک بزرگترها نیاز دارد. تصادفی نیست که در این سن کودک نسبت به ارزیابی اعمال خود توسط والدینش بسیار حساس است و به شدت آماده است تا توجه مادر را به خود جلب کند و اسباب بازی ها را از زمین بازی پرت کند و پاهایش را کوبیده کند. دمدمی مزاج، نه خیلی اعتماد به نفس، در تلاش برای استقلال و هنوز از هیچ چیز نمی ترسد، به طرز دردناکی مغرور و حساس، اولین بحران جدی خود را تجربه می کند، کودک واقعاً به حمایت مداوم والدین نیاز دارد. علاوه بر این، تمرکز آن بر ارزیابی بزرگسالان - شرط مهمتوسعه صحیح در دوره "سال". سعی کنید صبور باشید، در سرزنش و تنبیه استقلال طلب بدبخت خود عجله نکنید. و اگر واقعاً می خواهید او را سرزنش کنید ، همیشه بهتر است به نوعی تأکید کنید که نارضایتی مادر ناشی از یک عمل خاص کوچولو است و نه توسط خودش. اگر بتوانید با نوزادی که اولین دوران سخت زندگی خود را سپری می کند با همدردی و احترام رفتار کنید، پدیده های بحران به زودی خود به خود ناپدید می شوند. بحران با دوره ای از توسعه پایدار جایگزین می شود، زمانی که مظاهر ترس والدین به دستاوردهای مهم تبدیل می شود: سطح جدیدی از استقلال، دستاوردهای جدید. برای به دست آوردن جای پا، تبدیل شدن به ویژگی های شخصیتی، تظاهرات منفی فقط در یک مورد می تواند باشد: اگر بزرگسالان از موضع قدرت با کودک ارتباط برقرار کنند: "فریاد نکش و بخور!"، "تو نمی توانی، گفتم!" - و دیگر هیچ. با همراهی کودک، اما نه به جای او، نه تنها می توانید به سرعت بر بحران غلبه کنید، بلکه پایه محکمی برای رشد هماهنگ کودک و یک رابطه شگفت انگیز و قابل اعتماد با او ایجاد کنید.

کودک شما که تا همین اواخر بسیار ناز و درمانده بود، ناگهان تبدیل به یک ظالم کوچک دمدمی مزاج، لجباز و نافرمان می شود؟ این تصویر برای بسیاری از والدین آشناست و نام خاص خود را دارد - بحران سال اول زندگی.

این پدیده کاملاً قابل درک است، علاوه بر این، بخشی جدایی ناپذیر از رشد یک فرد جدید است. چگونه از بحران سنی 1 سالگی جان سالم به در ببریم و آیا باید از آن بترسیم؟ ویژگی های این مرحله از زندگی نوزاد و قوانین رفتار والدین را در چنین دوره دشواری در نظر بگیرید.

معمولاً علائم بحران 1 ساله مشخص است و تشخیص آن آسان است. ویژگی های جدید در رفتار کودک ظاهر می شود:

  • افزایش شدید استقلال، تمایل به انجام همه چیز بدون کمک بزرگسالان؛
  • عدم پاسخگویی به ممنوعیت ها یا انکار آنها؛
  • اشک ها و عصبانیت های طولانی مدت، اگر نتوانید فوراً به آنچه می خواهید برسید.
  • هوس بدون دلیل آشکار؛
  • ناسازگاری (من می خواهم و تقریباً بلافاصله - من نمی خواهم)؛
  • واکنش منفی به فعالیت هایی که قبلاً عادی تلقی می شدند (امتناع از لباس پوشیدن، درآوردن لباس، خوردن با قاشق و غیره).

نوزاد چه احساسی دارد؟

مادران و پدران جوان یک سوال دارند - چرا کودک شروع به این رفتار کرد؟ تا پایان سال اول زندگی، کودک چندین کشف مهم انجام می دهد - معلوم می شود که والدین او بالغ هستند و می توانند بیشتر از او انجام دهند.

البته قبلاً اینطور بود، اما کودک تازه شروع به فکر کردن به این تفاوت ها می کند. نوزاد در یک سال متوجه می شود که فردی جدا از مادرش است و نارضایتی او از ممنوعیت ها و قوانین موجود بیشتر می شود. به نظر می رسد که والدینش او را دقیقاً به همین دلیل محدود می کنند و نه به این دلیل که برخی از فعالیت ها برای او خطرناک یا مضر هستند.

علل بحران

شاید برای مادران و پدران جوان به نظر برسد که آنها فقط کودک را لوس کرده اند، اما این دلیل رفتار او نیست. بحران 1 سال زندگی مصادف با شروع راه رفتن عمودی است و این لحظه نقطه عطفی در جهان بینی کودک است.

برای یک بزرگسال، راه رفتن آشنا و عادی است، اما برای یک نوزاد، یک کشف واقعی است. قبلاً او با مادرش یکی بود و نمی توانست آزادانه بدون او حرکت کند ، اما اکنون کودک می تواند به راحتی فرار کند ، اگر چیزی را دوست نداشته باشد ، به چیزهای جالب قبلاً غیرقابل دسترس برسد.

البته کودک از فرصت های جدید استفاده می کند. کودک با درک استقلال خود و خود، سعی می کند تعیین کند که کجا به پایان می رسد و مادرش شروع می کند، چه کاری می تواند به تنهایی انجام دهد و چه کاری را نه.

برای مقابله با چنین سوالات مهمی برای یک فرد در حال رشد، باید همه چیز را خودتان امتحان کنید و نه چیز دیگری. این علاقه شناختی و نیاز به آزمایش محدودیت های توانایی های خود است که روح مخالفت را در کودک بیدار می کند. نوزاد هنوز از ماهیت ممنوعیت ها و محدودیت ها آگاه نیست و تا جایی که می تواند از حقوق خود دفاع می کند - با گریه، لجاجت، نافرمانی.

همچنین، موقعیت های درگیری به دلیل عدم تطابق بین توانایی های نوزاد و خواسته های او ایجاد می شود. او نمی تواند بدون کمک والدین خود به طور کامل کار کند و اگر بزرگسالی در حال حاضر نفهمد کودک چه می خواهد، کودک که هنوز قادر به بیان نیازهای خود با کلمات نیست، بلافاصله عصبانی می شود.

لجاجت و بحران

لجبازی یکی از نشانه های اصلی بحران سال اول است. مبتنی بر بیداری استقلال است. اگر قبلاً کودک با آرامش لباس هایی را که به او می پوشید می پوشید ، آنچه را که آنها پیشنهاد می کردند می خورد و با اسباب بازی ها بازی می کرد ، اکنون می خواهد اراده خود را در همه چیز نشان دهد.

فعالیت های معمولی - لباس پوشیدن، غذا دادن، حمام کردن، آماده شدن برای پیاده روی - به یک عذاب واقعی تبدیل می شود. کودک با آنچه شما پیشنهاد می کنید موافقت نمی کند، مواردی را می خواهد که کاملاً برای بازی نامناسب هستند و عصبانیت می کند. به دلیل رشد ناکافی گفتار هنوز نمی توان با کودک موافقت کرد، اما با این وجود راه حلی برای لجبازی کودکان وجود دارد.

در یک سالگی، نوزادان در آرزوهای لحظه ای زندگی می کنند، بنابراین به راحتی می توان حواس آنها را پرت کرد. توجه کودک را به فعالیتی معطوف کنید که با برنامه های شما مغایرت ندارد و او دلیل درگیری را فراموش می کند.

همچنین برای غلبه بر سرسختی، عناصر بازی خوب هستند. آیا کودک شما نمی خواهد پوشک بپوشد؟ سعی کنید یک خرگوش یا خرس را شبیه پوشک با هم بپوشانید، اجازه دهید او یک مثال را به کودک نشان دهد.

چه تاکتیکی را انتخاب کنیم؟

بحران یک سالگی در کودکان یک پدیده یک روزه نیست، بنابراین والدین باید یک تاکتیک رفتاری را انتخاب کنند و تا زمانی که بر مرحله دشوار رشد خرده‌ها غلبه کنند، به آن پایبند باشند. به گفته روانشناسان، بهترین راه حل"در کنار، اما نه تحمیلی" خواهد بود. به عبارت دیگر کودک باید احساس کند که شما هر لحظه آماده کمک به او هستید، اما سعی نکنید هر کاری برای او انجام دهید و اراده او را سرکوب کنید.

بسیار مهم است که کودک را برای استقلال بیش از حد، همانطور که به نظر والدین به نظر می رسد، با نادیده گرفتن تنبیه نکنید. شرایطی که کودک هیستریک است، نمی تواند آرام شود و شما به این موضوع توجه نمی کنید، غیرقابل قبول است. اما ارزش این را ندارد که به یک "مرغ زاده" تبدیل شوید که سعی می کند هر قدم کودک را کنترل کند و تمام خواسته های او را پیش بینی کند. تنها با پایبندی به "میانگین طلایی" می توانید یک فرد تمام عیار و خودکفا رشد دهید.

چگونه از بحران جان سالم به در ببریم؟

وقتی کودکی بداخلاق و لجباز است، بدون اینکه حتی یک دقیقه مهلت بدهد، هر قدرت و صبری شروع به خشک شدن می کند. این سوال مطرح می شود - چگونه از بحران 1 ساله جان سالم به در ببریم و چه باید کرد؟

چند نکته به کاهش دوره بحران و منحرف کردن حواس کودک از هوس ها کمک می کند:

  1. متعداد ممنوعیت ها را به حداقل برسانید. این ممکن است عجیب به نظر برسد، اما در واقعیت، نیازی به منع کردن کودک از بردن همه چیزهایی که برای بازی در نظر گرفته نشده است وجود ندارد. برخی از آنها مانند درب، کاسه، قابلمه، قاشق کاملاً بی ضرر هستند و می توانند سرگرمی بسیار خوبی باشند که می توانند کودک را برای مدت طولانی مجذوب خود کنند.
  2. استقلال فرزندتان را سرکوب نکنید. حتی اگر خیلی خوب نیست، وقت آن است که به او اجازه دهید خودش انتخاب کند و چیزهایی را بپوشد، سعی کنید بدون کمک بزرگترها با قاشق غذا بخورید و غیره.
  3. بگذارید کودک در بازی ها رهبر باشد. بیشتر اوقات نقش یک همبازی و نه معلم را به عهده بگیرید، از ابتکار کودک در انتخاب سرگرمی حمایت کنید.
  4. به زور به کودک خود غذا ندهید. اگر کودک از خوردن امتناع کرد، نگران نباشید، زمانی که احساس گرسنگی ظاهر شد، او قطعا غذا می خورد.
  5. رشد گفتار را تحریک کنید. برای انجام این کار، باید بیشتر با کودک صحبت کنید، آنچه را که انجام می دهید صدا کنید، اشیاء اطراف را نام ببرید. هر چه کودک زودتر به گفتار مسلط شود، بیان خواسته ها و احساساتش برای او آسان تر خواهد بود، به این معنی که دلایل کمتری برای درگیری وجود خواهد داشت.
  6. فرزندتان را در فعالیت های روزانه مشارکت دهید. او می تواند اسباب بازی ها یا وسایل خود را با شما کنار هم بگذارد. اگر تابستان خارج از خانه است، این زمان عالی برای درگیر شدن در کارهای ساده باغبانی است، به عنوان مثال، آبیاری تخت ها از سطل کودکان. بنابراین شما نه تنها کودک را به نظم و کار عادت می دهید، بلکه به او این فرصت را می دهید که خود را در یک درس جدید درک کند. حتما کودک را برای کمک کردن تحسین کنید.

چه کاری را نمی توان کرد؟

چندین واکنش وجود دارد که برای والدین در دوره بحرانی نوزاد تابو است. اولاً، شما نمی توانید سر کودک فریاد بزنید، او را با اسم صدا بزنید و به خاطر لجبازی یا هوی و هوس به او ضربه بزنید. اگرچه ممکن است به نظر برسد که او عمداً چنین رفتار می کند ، اما اینها فقط ویژگی های بحران 1 ساله است که بدون آن بزرگ شدن غیرممکن است.

ثانیاً، لازم نیست تمام خواسته های کودک را ارضا کنید و او را متنعم کنید. بحران یک سالگی برای کودک تمام می شود، اما عادت به عصبانیت خودش باقی می ماند.

ثالثاً برتری خود را نسبت به نوزاد نشان ندهید. کودک رقیب بزرگسال نیست و اطاعت طلبی، نادیده گرفتن خواسته های او و صرفاً مجبور کردن او به انجام آنچه والدینش نیاز دارند، برای روان کودک ظالمانه و خطرناک است.

اولین بحران در زندگی نوزاد برای رشد شخصیت بسیار مهم است. اگر در این دوره با اقدامات آموزشی "فشار" کنید، می توانید در بزرگسالی وابسته و ترس از تصمیم گیری پیدا کنید.

مدت زمان

مادران و باباها که با تغییراتی در رفتار کودک مواجه می شوند، علاقه مند هستند که بحران 1 ساله چقدر طول بکشد. از 9 تا 18 ماهگی می تواند از یک هفته تا یک سال طول بکشد.

لزومی ندارد که کودک تمام پدیده های بحران را آشکار کند. گاهی اوقات مرحله جدیدی از رشد تقریباً نامحسوس می گذرد. این بستگی به خلق و خو و شخصیت کودک و همچنین نگرش والدین دارد. اگر مرسوم باشد که خواسته ها و نظر کودک در خانواده در نظر گرفته شود، بحران خفیف تر است.

آیا باید از بحران 1 ساله بترسم؟

با توجه به علائم بحران 1 ساله، نباید نگران باشید. آنچه در حال وقوع است یک روند طبیعی و اجتناب ناپذیر است. با لحظه گذار کودک از دوران نوزادی به اوایل کودکی همراه است.

حتی یک دوره مشخص بحران یک هنجار مطلق است، اما فقدان خارجی علائم آن یک علامت هشدار دهنده تر است. او خاطرنشان می کند که روان کودک هنوز رشد مناسبی نداشته است.

همه بچه ها بحران سال اول را پشت سر می گذارند و تغییرات در رفتارشان دائمی نیست. پس از پایان این مرحله از رشد، لجاجت، نافرمانی و هوی و هوس از بین می رود، مشروط بر اینکه والدین شگردهای صحیح رفتاری را انتخاب کرده باشند.

بحران سال اول کودک می تواند برای مادران و باباها امتحان سختی باشد. اما جایی برای مثبت وجود دارد - کودک شما به درستی رشد می کند و می توان با نشان دادن صبر و درک رفتار ناخواسته خرده ها را صاف کرد.

ویدئوی مفید در مورد بحران سال اول زندگی در کودکان

من دوست دارم!