فقر کجاست فقر گسترده در روسیه موجودیت این کشور را تهدید می کند

27.02.2022

طبق داده های رسمی Rosstat ، در حال حاضر 20 میلیون نفر فقیر در روسیه وجود دارد ، یعنی 14٪ فقط طبق آمار رسمی. اما آیا واقعاً اوضاع در فقر اینگونه است و شاید همانطور که مقامات رسمی گزارش می دهند جمعیت ما واقعاً خوب زندگی می کنند و از دولت و رئیس دولت سیر نمی شوند؟

فقر و فقر آماری

آمارها تنها کسانی را به عنوان فقیر طبقه بندی می کنند که سطح درآمدی کمتر از سطح معیشت دارند. و این، به گفته Rosstat، 20.3 میلیون نفر است. در عین حال، مستمری بگیران عملاً در این دسته قرار نمی گیرند، زیرا طبق یک مصوبه دولت، به آن دسته از مستمری بگیرانی که مستمری آنها زیر حداقل معیشت است، برای رساندن حقوق بازنشستگی آنها به حداقل معیشت، پرداخت اضافی پرداخت می شود، اما در ساختار فقیر، بازنشستگان 16.7٪ هستند. بازنشستگانی که پرداخت های اضافی دریافت می کنند - 5.3 میلیون نفر از 43.8 میلیون. با توجه به اینکه میانگین حقوق بازنشستگی 11.9 هزار روبل است، همه این 43.8 میلیون را می توان با خیال راحت به عنوان فقیر طبقه بندی کرد - درآمد آنها از سطح معیشتی کمتر از 2.5 هزار روبل فراتر می رود. اگرچه قانونگذاران متقاعد شده اند که این تفاوت قابل توجه است و یک فرد فقیر را از فردی با درآمد متوسط ​​جدا می کند و برای زندگی یک دانشجوی بودجه کافی است، اما تقریباً به همان اندازه (کمی کمتر، این سطح بورسیه های تحصیلات تکمیلی) بورسیه های تحصیلی در دانشگاه ها هستند.

این تنها دسته فقر در Rosstat است - افرادی که پول کافی یا به سختی برای خرید غذا ندارند، که معمولاً دیگر فرصت خرید کالاهای ضروری را ندارند. نمی توان نام این پدیده را فقر گذاشت، فقط فقر. و دستمزد زندگی در این زمینه تمسخر قانونگذاران روسی است که معتقدند این مبلغ می تواند برای تغذیه خود، پرداخت قبوض آب و برق، پوشش هزینه های حمل و نقل عمومی، پرداخت اجاره بهای کسانی که آن را ندارند، استفاده شود. بنابراین، حداقل تعداد متکدیان در روسیه 64 میلیون نفر است! اگر حداقل معیشت در همان سطح متوسط ​​دستمزد سال 1999 باقی بماند - 59.6٪، و نه در سطح فعلی 28.5٪، در این صورت خط فقر توسط Rosstat در سطح درآمد 20.3 هزار روبل تعیین می شود. و این 20.3 میلیون نفر نیست، بلکه 70.8 میلیون نفر است! یعنی طبق روش شناسی سال 1999، 70.8 میلیون فقیر در روسیه وجود دارد - 48.5٪ از جمعیت، یعنی تقریبا نیمی!

و حالا بیایید محاسبه کنیم که در مجموع چند فقره و نیازمند وجود دارد. برای این کار ابتدا تعریف می کنیم که فقرا چه کسانی هستند. این جمعیتی است که بودجه آنها فقط برای رفع نیازهای اولیه - غذا، خدمات، مسکن اجاره ای - کافی است. در عین حال، فقرا دیگر توانایی پرداخت تحصیل را ندارند و اگر به صورت اعتباری تحصیل کنند، با در نظر گرفتن شرایط (10٪ در سال و پرداخت بلافاصله پس از فارغ التحصیلی)، خود را به فقر محکوم می کنند و به سختی وام را پرداخت می کنند. تحصیلات، که در واقع در بازار است، چندان رقابتی نیست، زیرا تعداد زیادی چنین توده خاکستری از لیسانس های جوان بدون تخصص و تجربه کاری دقیق وجود دارد. فقرا به هیچ وجه نمی توانند وسیله نقلیه بخرند، چه رسد به خانه خودشان. دسته دوم بیشتر در معرض خطر قرار گرفتن در دسته متکدیان هستند. در حداقل محاسبه، فقرا جمعیتی هستند که درآمد آنها کمتر از میانگین حقوق در کشور است. این امر باعث ایجاد احساس فقر در میان مردم در زمینه انتظارات برای رسیدن به سطح متوسط ​​دستمزد می شود. بر اساس گزارش Rosstat، در مجموع، 68.7 درصد از جمعیت روسیه دارای درآمد سرانه متوسط ​​کمتر از میانگین دستمزد هستند. و این در حال حاضر بیش از 100 میلیون نفر است!

از نظر روانی احساس ضعف می کنند.

پرتره یک فقیر آماری

همانطور که قبلا نشان داده شد، Rosstat اکثر بازنشستگان را فقیر نمی داند. با معیارهای او، او مردی از طبقه متوسط ​​است. تصویر اجتماعی فقرا متفاوت است. اینها عمدتاً افراد شاغل (62.8٪) و همچنین کودکان زیر 15 سال از خانواده های فقیر (بیش از 20٪) هستند. در ساختار فقرا، بیکاران تنها 1.6 درصد را تشکیل می دهند.

فقیر 63٪ افراد دارای فرزند هستند، سن فقرای Rosstat عمدتا از 16 سال تا بازنشستگی است (60.5٪ از فقرا متعلق به این دسته هستند). یعنی فقر عمدتاً با دستمزدهای پایین همراه است که دولت لیبرال خواستار کاهش بیشتر آن است. 37.1 درصد از فقرا در مناطق روستایی زندگی می کنند، 28.4 درصد دیگر در شهرهای زیر 50 هزار نفر زندگی می کنند، یعنی این افراد قربانی فروپاشی روستاها و شهرهای کوچک شدند که تولید با عجله تعطیل شد. . این نتیجه تخریب سیستماتیک اقتصاد روسیه است، زمانی که تنها یک وظیفه تعیین شد - اطمینان از عملکرد بخش نفت و گاز.

دستمزدهای پایین در بخش‌هایی مانند کشاورزی (4/24 درصد از شاغلان در این بخش دستمزدهای زیر سطح معیشتی دریافت می‌کنند)، آموزش (7/23 درصد)، فعالیت‌های تفریحی، سرگرمی، سازمان‌های فرهنگی و ورزشی (20.6 درصد)، تأمین اجتماعی رایج است. و خدمات اجتماعی (20%). بنابراین، طبق گفته Rosstat، فقیر اساساً یک فرد خانواده با فرزندان است که به دلایل مختلف مجبور به کار در یک شغل کم درآمد هستند.

فقر فقط به یک پدیده یک ساله تبدیل نمی شود که سطح زندگی در کل کشور بدتر شود. این ویژگی درازمدت به خود می گیرد: نمی توان به سرعت شغل خود را تغییر داد، تحصیل با کیفیت 2 تا 4 سال طول می کشد تا شغل معتبرتری به دست آورید، و شما هنوز هم باید برای تحصیل درآمد کسب کنید! تربیت کودک با تمام هزینه های جاری 20 تا 23 سال طول می کشد. به این ترتیب، فقر به پدیده ای همیشگی تبدیل می شود و فرد را به دایره فقر می کشاند.

پیامدهای فقر

فقر بلای یک نفر نیست. فرآیندهای تخریب را در جامعه ایجاد می کند:

وخامت وضعیت جمعیتی. افراد در شرایط بحرانی در مورد خانواده یا تولد فرزند دیگری تصمیم نمی گیرند.

کل بخش های جمعیت از اقتصاد روسیه کنار گذاشته شده اند. فقرا نمی توانند تحصیلات مناسبی دریافت کنند، در نتیجه برای بازار کار تبدیل به کارگرانی با مهارت پایین می شوند، با توجه به کمبود دست، باید مشکل افرادی که در تولید فناورانه مشغول به کار هستند تشدید شود. درست است، در روسیه نه، زیرا تولید به سادگی محدود شده است، ارتشی از کارگران اجیر شده را به صورت چرخشی آماده می کند تا نیازهای شرکت های نفت و گاز را برآورده کند. +

بخشی از کارکنان حرفه ای با سابقه کاری طولانی مجبور به مهاجرت به محل کار با سطح درآمد بالا، اما نه چندان اهمیت اجتماعی می شوند - به عبارت دیگر، یک پزشک و معلم سابق، برای اینکه زندگی کند، مجبور به تبدیل شدن به یک پزشک می شود. فروشنده و این ضربه جبران ناپذیری به اقتصاد روسیه و به شیوه زندگی یک فرد است.

رشد جرم و جنایت افراد کم درآمد در حال تبدیل شدن به یک گروه آسیب پذیر در برابر جرم و جنایت هستند. فقرا برای زنده ماندن مجبور می شوند به راه های غیرقانونی درآمد بروند.

لنتا.رو: آیا می خواهید فقرا را با این واقعیت که اوضاع برای آنها بد نیست دلداری دهید؟

مریوا: می‌خواهیم ببینیم جامعه واقعاً چگونه زندگی می‌کند، خط درآمد بین گروه‌ها از کجا می‌گذرد، از نظر کیفیت و استاندارد زندگی چقدر تفاوت دارند، درباره چه چیزی فکر می‌کنند، در مورد چه آرزوهایی دارند. اکنون در روسیه یک رویکرد مطلق برای تعریف فقر وجود دارد: بر اساس حداقل معیشت تنظیم شده است. به طور متوسط، مبلغ حدود 10 هزار نفر برای هر نفر است. این رویکرد سوالات زیادی را ایجاد می کند. در واقع، خط حداقل استاندارد بقا را تعیین می کند. هر کس زیر آن فقیر محسوب می شود. اما این صفت به صورت اعلامی تنظیم می شود.

آیا اقتصاددانان محاسبه نمی کنند که یک فرد چقدر برای زنده ماندن نیاز دارد؟

هزینه زندگی بر اساس سبد مصرفی محاسبه می شود. اما بسیاری از مردم متوجه می شوند که ترکیب سبد نه تنها برای کودکان و افراد توانمند می تواند متفاوت باشد، بلکه، به عنوان مثال، به نوع شهرک نیز بستگی دارد. در حومه شهر، مجموعه ای از کالاها و خدمات مورد نیاز است، در شهر - مجموعه ای دیگر، و هزینه آنها متفاوت خواهد بود. به طور طبیعی، سبد مصرفی از سقف گرفته نمی شود، اما تصویر واقعی از آنچه یک فرد خریداری می کند، چیزی که نیاز دارد را منعکس نمی کند. اگر فردا 10 روبل هزینه زندگی افزایش یابد، تعداد افراد فقیر افزایش خواهد یافت، اما این بدان معنا نیست که چیزی در زندگی این افراد تغییر کرده است.

سرویس اطلاع رسانی تلویزیون عمومی روسیه نظرسنجی را در بین شهروندان انجام داد که به چه میزان پول نیاز دارند تا احساس فقر نداشته باشند.

به طور متوسط، معلوم شد که 27991 روبل برای هر نفر در ماه است - سه حداقل معیشت. ساکنان مسکو، کامچاتکا، ساخالین، آلتای بیشترین هزینه را دارند: آنها از 40 تا 50 هزار در ماه نیاز دارند. محصولات و خدمات مسکن و خدمات عمومی گران هستند. در کالوگا، سن پترزبورگ، کمروو، کالینینگراد، آنها آماده هستند 30-40 هزار هزینه کنند. در ایرکوتسک، کارلیا، استاوروپل، ولوگدا، منطقه مسکو، آنها می توانند 20-30 هزار نفر را ملاقات کنند. ساکنان آدیگه، بوریاتیا، کاراچای-چرکسیا، کریمه، تیوا و کورگان به 15-20 هزار روبل نیاز دارند تا مانند گدا نباشند. برخی از پاسخ دهندگان در مورد رفاه اجتماعی خود اظهار نظر کردند. Lenta.ru جالب ترین نظرات و پاسخ ها را جمع آوری کرد.

چگونه می توان به طور عینی آستانه های فقر را تعیین کرد؟

پیشنهاد ما این است که علاوه بر رویکرد مطلق رسمی، از رویکرد نسبی مبتنی بر درآمد متوسط ​​نیز استفاده شود. خط فقر در اینجا پیشینی تعیین نشده است - توزیع عمومی درآمد در جامعه ساخته شده است. سپس نقطه ای جستجو می شود که جامعه را بر اساس سطح درآمد به دو قسمت مساوی تقسیم می کند. این درآمد متوسط ​​نشان دهنده استاندارد معمول زندگی برای یک جامعه معین است. و سپس می توانید تعیین کنید که بر اساس درآمدشان چه کسانی می توانند از آن حمایت کنند و چه کسانی نمی توانند (معمولاً خط فقر در سطح 60-70 درصد از میانگین درآمد متوسط ​​ترسیم می شود).

در چارچوب این رویکرد، ما سه قشر اصلی در جامعه روسیه را شناسایی کرده ایم: کم درآمد، متوسط ​​و پردرآمد. و این گروه ها نیز به چند قسمت تقسیم می شوند. به نظر می رسد که ما نیز بر درآمد تمرکز می کنیم، اما نکته این است که مستقیماً آنها را با استاندارد زندگی معمول جامعه خود مرتبط کنیم.

استاندارد معمولی چیست؟

چیزی که حداقل نیمی از مردم روسیه دارند. در شرایط روسیه، این در درجه اول یک خانه یا آپارتمان است (در بیشتر موارد خصوصی یا به ارث رسیده است). سایر املاک و مستغلات: برای افراد کم درآمد، اینها بیشتر فقط زمین هایی هستند که اغلب از دولت دریافت می شوند، در حالی که افراد با درآمد متوسط ​​و پردرآمد دارای ویلا، خانه های تابستانی و آپارتمان دوم هستند. اما این یک اقلیت است و این معیار نیست. پس انداز، حتی اندک، معمول نیست. از طرفی وجود خودرو از قبل در استاندارد ما گنجانده شده است. از کالاهای بادوام، هنجار وجود تلویزیون، یخچال، ماشین لباسشویی، جاروبرقی و لوازم آشپزخانه در خانه است. این مجموعه در سال های اخیر شامل گوشی موبایل و لپ تاپ یا کامپیوتر نیز می باشد.

منطقه سامارا ما اغلب کودکان روستاهای همسایه را در بیمارستان کودکان قرار می دهیم. بدون بیماری فقط تغذیه ما برای آنها تشخیص می دهیم و آنها یک هفته روی غذای دولتی دراز می کشند. در غیر این صورت، خانواده های آنها زنده نمی مانند - نه کار وجود دارد، نه پول. ما معمولاً در بهار این کار را انجام می دهیم، زمانی که اپیدمی های زمستانی تمام شده است و هنوز حوادث تابستانی شروع نشده و تخت ها خالی است.

میانگین درآمد واقعی امسال چقدر است؟

به گفته Rosstat، میانگین برای هر نفر حدود 23 هزار روبل است. نظرسنجی هایی که ما استفاده می کنیم مقادیر کمتری را نشان می دهد - حدود 15 هزار. مرزی که افراد کم درآمد، یعنی کسانی که نمی توانند استاندارد زندگی معمولی جامعه را حفظ کنند، از آن فراتر می روند، 11000 نفر است. اما این یک میانگین است، زیرا بسته به مناطق و نوع سکونت از تنظیمات استفاده می کنیم. به عنوان مثال، در روستاها، درآمد برای حفظ همان استاندارد زندگی ممکن است کمتر از شهر باشد. ما همچنین افراد کم درآمد را به افرادی تقسیم می کنیم که در فقر عمیق، به سادگی فقیر و آسیب پذیر در برابر فقر هستند. دومی فقیر به نظر نمی رسد، اما خطرات قرار گرفتن در میان آنها بسیار زیاد است.

چه سطحی از درآمد در روسیه حاکم است؟

بیشتر از همه کسانی که درآمدشان از 0.75 تا 1.25 میانه است. این دقیقاً همان گروهی است که استانداردهای معمول زندگی را برای همه روس ها نشان می دهد. برای این سال - حدود 11-18 هزار نفر برای هر نفر. استاندارد زندگی آنها بسیار متوسط ​​است، اما این با استاندارد بقا فاصله زیادی دارد - کالاهای بادوام، املاک و اتومبیل ها در اختیار آنها قرار می گیرد. به طور کلی، مدل درآمد امروز به این صورت است: حدود 30 درصد جمعیت محروم (فقیر یا در معرض خطر بالای فقر)، حدود 40 درصد همان گروه متوسط ​​و متوسط ​​هستند، و در نهایت، حدود 30 درصد افراد نسبتاً خوب هستند. اقشار خارج از کشور، که درآمد آنها حداقل یک چهارم بالاتر از میانگین است. موقعیت آنها پایدارتر است. اما کم درآمدترین گروه با کمتر از یک چهارم میانگین به ازای هر نفر، حدود 1.5 درصد است. یعنی ما عملاً فقر شدید مرتبط با بقا نداریم، اما نسبت فقرا و افراد آسیب پذیر در برابر فقر زیاد است.

عکس: کریل کالینیکوف / ریانووستی

آیا بحران به نوعی بر اندازه این گروه ها تأثیر گذاشته است؟

در آغاز بحران، بخشی از گروه متوسط ​​به اقشار کم درآمد سقوط کرد و نسبت فقرا افزایش یافت. اما تصویر کلی یکسان است: فقر شدید برای جامعه ما معمول نیست، بخش عمده ای از جمعیت حول میانگین متمرکز شده است.

مردم فقیر ما چه تفاوتی با مردم غرب دارند؟

چنین اصطلاحی وجود دارد - "طبقه متوسط ​​غربی". این تکنیکی است که به شما امکان می دهد کشورهای توسعه یافته را با یکدیگر مقایسه کنید. خط فقر ایالات متحده گرفته شده و در مورد سایر کشورها اعمال می شود - کسانی که با این معیارها فقیر نیستند دقیقاً "طبقه متوسط ​​غربی" هستند. اما بر اساس چنین معیارهایی آنها 13.5 درصد فقرا دارند و ما 46 درصد.

بله، طبق روش شما، همه چیز با ما به نوعی بهتر به نظر می رسد.

باید درک کرد که خط فقر در اروپا و ایالات متحده از نظر کمی در سطح متفاوتی می گذرد. درآمد فقرا در آنجا از کشور ما بیشتر است.

اظهارات اخیر معاون نخست وزیر مبنی بر اینکه فقر روسیه مبتنی بر نیروی کار است و از این نظر با کشورهای دیگر متفاوت است، بر بسیاری تأثیر گذاشت. اما با قضاوت در شبکه های اجتماعی، ساکنان همان آمریکا یا آلمان نیز از حقوق کم ناراضی هستند. تفاوت در چیست؟

مشکل این است که حداقل دستمزد ما کمتر از معیشت است. یعنی در سطح ایالت، شرایطی پیش بینی می شود که فردی کار می کند، اما همچنان خود را در فقر می بیند. و این زمینه ای برای درگیری است، زیرا در تصور عمومی، وضعیتی که در آن شخص صادقانه کار می کند، اما به سختی مخارج خود را تامین می کند، نامشروع و ناعادلانه است.

بیسک شوهر من دو شغل راننده دارد، من معلم هستم با نرخ یک و نیم، سه فرزند، یک خانه باغچه، ما واقعا بچه ها را نمی بینیم، آنها مانند علف های هرز رشد می کنند، ما از گرسنگی نمی میریم و ما نمی‌توانیم برای همه یک‌جا کت بخریم، نمی‌توانیم به تعطیلات برویم و لیوان‌های پولی نیز نمی‌توانند. من در مورد لباس‌هایم صحبت نمی‌کنم، آنچه را که داریم فرسوده کرده‌ایم، خوب شسته شده و مد روز شده‌ایم - اخم کردم، و انگار باید اینطور باشد.

عکس: اوگنی پاولنکو / کومرسانت

آمار می گوید که در مقایسه با سال 2000، استاندارد زندگی روس ها دو تا سه برابر افزایش یافته است. اما چرا مردم آن را احساس نمی کنند، چرا شکایت می کنند؟

در واقع، آمار نشان می دهد که از دهه 2000، درآمد برای همه، از جمله اقشار کم درآمد و فقیر افزایش یافته است. خرید بیشتر. یک مجموعه معمولی از همان لوازم خانگی در خانواده ها دوباره پر می شود. اما اینها شاخص های کمی هستند. تغییرات کیفی - فرصتی برای انتخاب روش زندگی خود، تأمین آینده فرزندان، دستیابی به تغییرات قابل توجه در زندگی - فقط برای یک سوم بالای جمعیت و مرفه در دسترس است. برای نمایندگان گروه های کم درآمد، هیچ چیز تغییر نمی کند. و مردم آن را احساس می کنند. امروز پول بیشتری دارید - یک غذاساز خریدید. درآمد فردا کاهش یافته است - و شما پس انداز می کنید. پس فردا دوباره درآمدها افزایش یافت. همه اینها چشم انداز و اعتماد به نفس نمی دهد، فضای شانس زندگی را افزایش نمی دهد.

زندگی بهتر شده است، اما نه سرگرم کننده تر؟

می توان چنین گفت. مشکل مهم دیگری نیز وجود دارد: فقر ذهنی. این زمانی است که خود شخص متوجه می شود که وضعیت مالی بدی دارد و از نظر درآمد به نظر او فقیر است. و بسیاری از مطالعات نشان می دهد که فقر عینی و ذهنی کاملاً منطبق نیستند. پیش می آید که فردی با درآمد پایین اصلاً احساس کم درآمدی نمی کند و برعکس.

با فقرا روشن است - خوش بینی نجات می دهد. اما چرا ثروتمندان عصبانی می شوند؟

عوامل فقر عینی عواملی هستند که در درجه اول با وضعیت بازار کار مرتبط هستند: تحصیلات، مدارک تحصیلی، موقعیت حرفه ای و غیره. با این حال، این تقریباً هیچ تأثیری بر فقر ذهنی ندارد. عوامل تأثیرگذار در اینجا ناهماهنگی بین انتظارات و واقعیت، احساس عدم کنترل بر زندگی است. اگر مردم این احساس را داشته باشند که به دلیل شرایط، هیچ کاری نمی توانند انجام دهند، هیچ فرصتی برای بهبود موقعیت اجتماعی خود ندارند، بدون در نظر گرفتن سطح درآمدشان، احساس فقیر می کنند.

بر اساس نتایج نظرسنجی ها، قبل از بحران، نگرش روس ها به فقر از همدردی به تحقیر تغییر کرد. حالا چی؟

در سال های اخیر پیش از بحران، نگرش نسبت به فقرا واقعا بدتر شده است. همدلی در دهه 1990 چه بود؟ فقر بسیار زیاد بود و ترکیب فقرا تفاوت قابل توجهی با غیر فقیر نداشت. اما با پیشرفت بهبود اقتصادی، فقرا به گروهی با نوع و ماهیت شغل، سطح تحصیلات و شیوه زندگی متفاوت تبدیل شدند. این منجر به تغییر نگرش بقیه مردم نسبت به آنها شد. و روس ها به طور فزاینده ای علل فقر را نه در علل خارجی، همانطور که در اوایل دهه 2000 اتفاق افتاد، بلکه در رفتار و سبک زندگی خود فقرا می بینند.

و همچنین باید درک کنید که روس ها بیشتر نگران مشکل فقر توده ای هستند و نه فقر. وقتی روس‌ها از کمک به فقرا صحبت می‌کنند، منظورشان حمایت از کسانی نیست که در پایین‌ترین سطح اجتماعی قرار دارند، بلکه مهم‌تر از همه، برای کسانی که صادقانه کار می‌کنند، اما به دلیل دستمزدهای پایین، نمی‌توانند وضعیت خود را بهبود بخشند. به طور کلی، طی 15 سال گذشته، فقر در اذهان عمومی دیگر یک نقطه دردناک نبوده است، سوالات و نگرانی های بیشتری ناشی از نابرابری فزاینده است. فقر جای دیگری است. و نابرابری مربوط به شماست، صرف نظر از اینکه در جامعه چه موقعیتی دارید.

منطقه ایرکوتسک من معلم زبان انگلیسی، آلمانی، روسی و ادبیات در یک مدرسه روستایی هستم. حقوق 12 هزار من همراه با دختران نوجوانم به کلبه‌های ثروتمند نزدیک روستا می‌روم. آنها از اینکه خانم نظافتچی شان می تواند به یک بچه روسی بگوید و انشا را بررسی کند و انگلیسی صحبت کند خوشحال هستند. و من می ترسم - آنها می گویند مدرسه تعطیل خواهد شد. و در 38 سالگی با افتخارات نظافتچی می شوم؟

همانطور که می دانید مردم عادی مسئول هرگونه آزمایش و محاسبات نادرست دولت هستند. و او همیشه با رفاه خود پاسخ می دهد ، اگرچه در روسیه از قبل عینی تر است که بگوییم - با بدتر شدن وضعیت وی. طبق داده های رسمی Rosstat ، در حال حاضر 20 میلیون نفر فقیر در روسیه وجود دارد ، یعنی 14٪ فقط طبق آمار رسمی. اما آیا واقعاً اوضاع در فقر اینگونه است و شاید همانطور که مقامات رسمی گزارش می دهند جمعیت ما واقعاً خوب زندگی می کنند و از دولت و رئیس دولت سیر نمی شوند؟

فقر و فقر آماری

آمارها تنها کسانی را به عنوان فقیر طبقه بندی می کنند که سطح درآمدی کمتر از سطح معیشت دارند. و این، به گفته Rosstat، 20.3 میلیون نفر است. در عین حال، مستمری بگیران عملاً در این دسته قرار نمی گیرند، زیرا طبق یک مصوبه دولت، به آن دسته از مستمری بگیرانی که مستمری آنها زیر حداقل معیشت است، برای رساندن حقوق بازنشستگی آنها به حداقل معیشت، پرداخت اضافی پرداخت می شود، اما در ساختار فقیر، بازنشستگان 16.7٪ هستند. بازنشستگانی که پرداخت های اضافی دریافت می کنند - 5.3 میلیون نفر از 43.8 میلیون. با توجه به اینکه میانگین حقوق بازنشستگی 11.9 هزار روبل است، همه این 43.8 میلیون را می توان با خیال راحت به عنوان فقیر طبقه بندی کرد - درآمد آنها از سطح معیشتی کمتر از 2.5 هزار روبل فراتر می رود. اگرچه قانونگذاران متقاعد شده اند که این تفاوت قابل توجه است و یک فرد فقیر را از فردی با درآمد متوسط ​​جدا می کند و برای زندگی یک دانشجوی بودجه کافی است، اما تقریباً به همان اندازه (کمی کمتر، این سطح بورسیه های تحصیلات تکمیلی) بورسیه های تحصیلی در دانشگاه ها هستند.

این تنها دسته فقر در Rosstat است - افرادی که پول کافی یا به سختی برای خرید غذا ندارند، که معمولاً دیگر فرصت خرید کالاهای ضروری را ندارند. نمی توان نام این پدیده را فقر گذاشت، فقط فقر. و دستمزد زندگی در این زمینه تمسخر قانونگذاران روسی است که معتقدند این مبلغ می تواند برای تغذیه خود، پرداخت قبوض آب و برق، پوشش هزینه های حمل و نقل عمومی، پرداخت اجاره بهای کسانی که آن را ندارند، استفاده شود. بنابراین، حداقل تعداد متکدیان در روسیه 64 میلیون نفر است! اگر حداقل معیشت در همان سطح متوسط ​​دستمزد سال 1999 باقی بماند - 59.6٪، و نه در سطح فعلی 28.5٪، در این صورت خط فقر توسط Rosstat در سطح درآمد 20.3 هزار روبل تعیین می شود. و این 20.3 میلیون نفر نیست، بلکه 70.8 میلیون نفر است! یعنی طبق روش شناسی سال 1999، 70.8 میلیون فقیر در روسیه وجود دارد - 48.5٪ از جمعیت، یعنی تقریبا نیمی!

و حالا بیایید محاسبه کنیم که در مجموع چند فقره و نیازمند وجود دارد. برای این کار ابتدا تعریف می کنیم که فقرا چه کسانی هستند. این جمعیتی است که بودجه آنها فقط برای رفع نیازهای اولیه - غذا، خدمات، مسکن اجاره ای - کافی است. در عین حال، فقرا دیگر توانایی پرداخت تحصیل را ندارند و اگر به صورت اعتباری تحصیل کنند، با در نظر گرفتن شرایط (10٪ در سال و پرداخت بلافاصله پس از فارغ التحصیلی)، خود را به فقر محکوم می کنند و به سختی وام را پرداخت می کنند. تحصیلات، که در واقع در بازار است، چندان رقابتی نیست، زیرا تعداد زیادی چنین توده خاکستری از لیسانس های جوان بدون تخصص و تجربه کاری دقیق وجود دارد. فقرا به هیچ وجه نمی توانند وسیله نقلیه بخرند، چه رسد به خانه خودشان. دسته دوم بیشتر در معرض خطر قرار گرفتن در دسته متکدیان هستند. در حداقل محاسبه، فقرا جمعیتی هستند که درآمد آنها کمتر از میانگین حقوق در کشور است. این امر باعث ایجاد احساس فقر در میان مردم در زمینه انتظارات برای رسیدن به سطح متوسط ​​دستمزد می شود. بر اساس گزارش Rosstat، در مجموع، 68.7 درصد از جمعیت روسیه دارای درآمد سرانه متوسط ​​کمتر از میانگین دستمزد هستند. و این در حال حاضر بیش از 100 میلیون نفر است!

از نظر روانی احساس ضعف می کنند.

پرتره یک فقیر آماری

همانطور که قبلا نشان داده شد، Rosstat اکثر بازنشستگان را فقیر نمی داند. با معیارهای او، او مردی از طبقه متوسط ​​است. تصویر اجتماعی فقرا متفاوت است. اینها عمدتاً افراد شاغل (62.8٪) و همچنین کودکان زیر 15 سال از خانواده های فقیر (بیش از 20٪) هستند. در ساختار فقرا، بیکاران تنها 1.6 درصد را تشکیل می دهند. فقیر 63٪ افراد دارای فرزند هستند، سن فقرای Rosstat عمدتا از 16 سال تا بازنشستگی است (60.5٪ از فقرا متعلق به این دسته هستند). یعنی فقر عمدتاً با دستمزدهای پایین همراه است که دولت لیبرال خواستار کاهش بیشتر آن است. 37.1 درصد از فقرا در مناطق روستایی زندگی می کنند، 28.4 درصد دیگر در شهرهای زیر 50 هزار نفر زندگی می کنند، یعنی این افراد قربانی فروپاشی روستاها و شهرهای کوچک شدند که تولید با عجله تعطیل شد. . این نتیجه تخریب سیستماتیک اقتصاد روسیه است، زمانی که تنها یک وظیفه تعیین شد - اطمینان از عملکرد بخش نفت و گاز. دستمزدهای پایین در بخش‌هایی مانند کشاورزی (4/24 درصد از شاغلان در این بخش دستمزدهای زیر سطح معیشتی دریافت می‌کنند)، آموزش (7/23 درصد)، فعالیت‌های تفریحی، سرگرمی، سازمان‌های فرهنگی و ورزشی (20.6 درصد)، تأمین اجتماعی رایج است. و خدمات اجتماعی (20%). بنابراین، طبق گفته Rosstat، فقیر اساساً یک فرد خانواده با فرزندان است که به دلایل مختلف مجبور به کار در یک شغل کم درآمد هستند. فقر فقط به یک پدیده یک ساله تبدیل نمی شود که سطح زندگی در کل کشور بدتر شود. این ویژگی درازمدت به خود می گیرد: نمی توان به سرعت شغل خود را تغییر داد، تحصیل با کیفیت 2 تا 4 سال طول می کشد تا شغل معتبرتری به دست آورید، و شما هنوز هم باید برای تحصیل درآمد کسب کنید! تربیت کودک با تمام هزینه های جاری 20 تا 23 سال طول می کشد. به این ترتیب، فقر به پدیده ای همیشگی تبدیل می شود و فرد را به دایره فقر می کشاند.

مقصر کیست؟

می توان بی وقفه در مورد ماهیت روانی فقر صحبت کرد و به این واقعیت اشاره کرد که مردم نمی دانند چگونه، نمی دانند چگونه یا نمی خواهند درآمد کسب کنند، و حمایت آنها توسط دولت مذموم است، زیرا خلق و خوی وابسته را تشکیل می دهد. یا غرب را مقصر همه چیز با تحریم های خود بدانیم، که فقط نشان داد که دولت روسیه قادر به محافظت از مردم در برابر تأثیرات تهاجمی خارجی نیست. اما هنوز هم می توانید نگاه دقیق تری به داده های نیمه واقعی Rosstat، در زندگی یک روسی معمولی در خارج از جاده کمربندی مسکو بیندازید تا به این نتیجه واضح برسید که فقر نتیجه روند اقتصادی فاجعه بار است. دولت لیبرال روسیه، که به ویژه در پس زمینه کاهش قیمت نفت و بحران فعلی آشکار شد.

1. افزایش فقر به دلیل افزایش بیکاری است، که به گفته Rosstat، در واقع رشد نمی کند، اما در واقع ما شاهد آن هستیم. و این کاملاً طبیعی است - تقاضای جمعیت در حال کاهش است، از این رو تولید صنعتی در حال کاهش است، شرکت ها کارکنان بدون استفاده را اخراج می کنند یا به سمت بهینه سازی هزینه های بدنام می روند. عامل دوم، استراتژی دولت برای افزایش حقوق کارکنان دولتی در چارچوب احکام ماه مه از طریق کاهش کارکنان است: اخراج معلمان، کارکنان پزشکی، افسران اجرای قانون و غیره.

2. نخبگان لیبرال طی یک دوره طولانی حکومت به نابودی صنعت، انحلال ظرفیت‌های تولید، کارخانه‌ها و شرکت‌های شهرسازی دست یافتند. در اینجا فقط دو نمونه از آخرین نمونه ها آورده شده است. روستای پوژوا در ساحل مخزن کاما در قلمرو پرم که حدود 3000 نفر در آن زندگی می کنند. شرکت اصلی که زمینه اشتغال را برای شهر فراهم می کند قدیمی ترین کارخانه ماشین سازی پوژوینسکی است که به تولید تجهیزات آتش نشانی مشغول بود و کارفرمای اصلی پوژوا است. این شرکت تولید را تحت دستور دولتی انجام داد ، اما در سال 2014 ، صاحبان آن را ورشکست کردند و آن را به حراج گذاشتند و آن را به تاجر ناشناس مسکو ، آندری کوزمین فروختند ، اگرچه قبلاً به ساکنان پوژوینسک قول داده شده بود که شرکت این کار را انجام دهد. به کسانی که تولید برج های سلولی را در کارخانه ایجاد می کنند فروخته شود. مالک، اگرچه قول داده بود که کارخانه کار کند، اما در عرض چند ماه آن را کاملاً به ضایعات فروخت و همه چیز را تا کوچکترین جزئیات فروخت و حتی یک خروجی هم دست نخورده باقی نگذاشت. تجمعات و اعتصابات ساکنان پوژوین کمکی به نجات این کارخانه نکرد.



مقامات نسبت به سرنوشت قدیمی ترین بنگاه اقتصادی بی تفاوت بودند، که حتی در وحشتناک ترین، به نظر می رسید برای صنعت، دهه 90، توانست زنده بماند. پوژوا بدون کارفرمای کارخانه رها شد، جایی که طبق آمار، هر چهارمین ساکن روستا، و همچنین بسیاری از سکونتگاه های کوچک پراکنده در سراسر کشور، شهرک های نوع شهری و شهرهای تک صنعتی در آن کار می کردند.


صنعت با حمایت خیالی دولت نجات نمی یابد. به یاد بیاورید که اروپا و ایالات متحده ممنوعیتی را برای تامین تجهیزات حفاری به روسیه وضع کرده اند. در این کشور، تولید تجهیزات حفاری برای بخش نفت و گاز نیز توسط کارخانه ماشین سازی کونگور انجام شد که حدود 30 درصد از تجهیزات روسی را در این بخش تولید می کرد. در دسامبر 2015، کارخانه ماشین سازی کونگور ورشکست شد. اما او دقیقاً تجهیزاتی را تولید کرد که دسترسی به آنها برای ما بسته است! نمونه‌های بی‌شماری وجود دارد، همچنین تعداد بی‌شماری کارگران کارخانه‌ها و بنگاه‌ها به رحمت سرنوشت پرتاب شده‌اند.

3. رشد در شرایط بحران تاخیر در پرداخت دستمزدها، زمانی که مردم ماه ها دستمزد دریافت نمی کنند و فقط به طور رسمی، طبق گفته Rosstat، آنها فقیر یا طبقه متوسط ​​هستند، اما در واقع آنها به سادگی معیشت ندارند. .

4. افزایش فشار بر مشاغل کوچک و متوسط ​​در قالب افزایش بار مالیاتی، موانع اداری که منجر به کاهش فعالیت های کارآفرینی شد، وارد اقتصاد سایه شد. اما SMEها کارفرمای اصلی در شهرهای کوچک هستند.

5. کاهش ارزش روبل منجر به افزایش شدید قیمت مواد غذایی شد که فقرا از قبل فاقد بودجه بودند. تنها بر اساس Rosstat است که تورم برای مواد غذایی 15٪ است؛ در واقع، برای مواد غذایی مصرف شده توسط هر خانوار، رشد قیمت به طور قابل توجهی در طی دو سال بیشتر بود (شکل 1).


برنج. 1. رشد قیمت برای دو سال (2014 و 2015) برای محصولات غذایی اصلی فردی (طبق گزارش Rosstat)

6. دولت از تأثیرگذاری بر فرآیندهای قشربندی اجتماعی خودداری کرد. در نتیجه، نسبت صندوق از 13.9 به 16 در سال 2014 افزایش یافت. مقیاس تصاعدی مالیات معرفی نشد. بار مالیاتی بر روی جمعیت نه تنها 13٪ مالیات بر درآمد شخصی است، بلکه مالیات های متعددی را نیز شامل می شود: مالیات بر ارزش افزوده به صورت 18٪ از هزینه کالاها، مالیات غیر مستقیم و غیره. در روسیه، ثروتمندان از درآمد کمتری می پردازند. به عنوان مثال، از سود سهام تا سال 2015 - 9٪، در صورتی که درآمد سود از حد تعیین شده فراتر نرود، هیچ مالیاتی از سپرده ها در بانک ها اخذ نمی شود. در روسیه، در واقع، یک مقیاس مالیاتی پسرفته ایجاد شده است.

قشربندی اجتماعی فقط نشان دهنده فقر نیست، بلکه نشان دهنده بیماری و ناتوانی نظام است که باید از بین برود. و این شکست دقیقاً در این واقعیت آشکار می شود که تعداد فزاینده ای از مردم عملاً چیزی از کالاهای تولید شده در کشور دریافت نمی کنند، در حالی که ثروتمندان به افزایش درآمد خود ادامه می دهند. بر اساس این گزارش که نشان دهنده جریان کالاهای تولید شده در کشور است، کل جمعیت کشور حدود 55 درصد از کالاها را به شکلی دریافت می کنند که برای نیازهای خود هزینه می کنند، اما قشر محدودی از ذینفعان. - 16.3٪. هیچ سیستم توزیع عادلانه ای وجود ندارد. دولت برای اجرای کامل وظایف خود از جمله حمایت اجتماعی از ثروتمندان به بودجه مالیات دریافت نمی کند، بلکه از طریق افزایش بار مالیاتی این پول را از مردم می خواهد.

7. سقوط نظام آموزشی و بهداشتی برای کشور فاجعه بار بود. کیفیت پایین آموزش، هزینه و عدم دسترسی اقشار فقیر جامعه باعث ایجاد مشکل پرسنل اخراج شده از بازار کار شد. سیستم آنها را به نیروی کار کم مهارت با درآمد کمتر از متوسط ​​محکوم کرد.

پیامدهای فقر

فقر بلای یک نفر نیست. فرآیندهای تخریب را در جامعه ایجاد می کند:

وخامت وضعیت جمعیتی. افراد در شرایط بحرانی در مورد خانواده یا تولد فرزند دیگری تصمیم نمی گیرند.

کل بخش های جمعیت از اقتصاد روسیه کنار گذاشته شده اند. فقرا نمی توانند تحصیلات مناسبی دریافت کنند، در نتیجه برای بازار کار تبدیل به کارگرانی با مهارت پایین می شوند، با توجه به کمبود دست، باید مشکل افرادی که در تولید فناورانه مشغول به کار هستند تشدید شود. درست است، در روسیه نه، زیرا تولید به سادگی محدود شده است، ارتشی از کارگران اجیر شده را به صورت چرخشی آماده می کند تا نیازهای شرکت های نفت و گاز را برآورده کند.

بخشی از کارکنان حرفه ای با سابقه کاری طولانی مجبور به مهاجرت به محل کار با سطح درآمد بالا، اما نه چندان اهمیت اجتماعی می شوند - به عبارت دیگر، یک پزشک و معلم سابق، برای اینکه زندگی کند، مجبور به تبدیل شدن به یک پزشک می شود. فروشنده و این ضربه جبران ناپذیری به اقتصاد روسیه و به شیوه زندگی یک فرد است.

رشد جرم و جنایت افراد کم درآمد در حال تبدیل شدن به یک گروه آسیب پذیر در برابر جرم و جنایت هستند. فقرا برای زنده ماندن مجبور می شوند به راه های غیرقانونی درآمد بروند.

چه باید کرد؟

فقط فقر نیست که باید ریشه کن شود. شما می توانید رویدادهای خیریه را به طور نامحدود سازماندهی کنید و به فقرا با غذا و لباس های دست دوم کمک کنید. اما این مشکل جامعه پذیری را حل نمی کند - جمعیت زنده می ماند، اما از چنگال فقر بیرون نمی آید. ریشه کن کردن علت - تغییر سیاست اجتماعی و اقتصادی کشور ضروری است. اقدامات زیر پیشنهاد می شود:

افزایش پرداخت های اجتماعی از بودجه برای روس های فقیر به منظور تضمین استاندارد زندگی مناسب برای آنها در دوره اصلاحات اساسی.

مالیات تصاعدی روسیه خانه 80 میلیاردر دلاری از فهرست فوربس است که میلیونرهای دلاری بسیاری را در خود جای داده است. بر خلاف اروپا، که در آن مالیات بر درآمد 40-60٪ است، در روسیه این نرخ تنها 13٪ است، و حتی برای ثروتمندان کمتر، با در نظر گرفتن فرار مالیاتی در طرح دریایی. مقیاس مترقی کمک خواهد کرد تا اطمینان حاصل شود که سودهای فوق العاده به نفع مردم روسیه از طریق سیستم توزیع مجدد بودجه است.

حمایت از صنعت روسیه - ایجاد ظرفیت های جدید تولید، به ویژه در مناطق روستایی و شهرهای کوچک، فعال سازی سفارشات دولتی و رشد سرمایه گذاری دولتی، برنامه ریزی استراتژیک سیاست صنعتی.

تحریک اقتصاد روسیه و تثبیت اقتصاد کلان - کنار گذاشتن نرخ شناور، که منجر به نوسانات بیش از حد می شود، از سیاست تنظیم تورم از طریق مهار عرضه پولی.

حل مشکل مسکن مردم با اعطای وام مسکن 1-2٪، ساخت مسکن دولتی برای خانواده های کم درآمد، جوان و جوانان.

افزایش هزینه های آموزش، امتناع از تجاری سازی این بخش، بهبود کیفیت آموزش، از جمله از طریق کنار گذاشتن سیستم بولونیا و جذب پرسنل مستعد؛

بازگشت، اولا، رایگان، و ثانیا، مراقبت های بهداشتی با کیفیت بالا.

کاهش بار مالیاتی بر مشاغل کوچک و متوسط ​​که کارفرمای اصلی مناطق روستایی و شهرهای کوچک هستند، افزایش مالیات بر درآمد برای مشاغل بزرگ، کاهش حقوق مدیران ارشد؛

افزایش دستمزد جمعیت روسیه، نه کاهش آن. رد پارادایم لیبرال کاهش هزینه های نیروی کار که نرخ رشد آن به گفته لیبرال ها از افزایش بهره وری نیروی کار عقب است.

من دوست دارم همه اینها توسط دولت اجرا شود. اما معجزه ای اتفاق نمی افتد - صاحبان قدرت نمی توانند بیدار شوند و هر کاری را که در 15 سال گذشته انجام داده اند را به طور اساسی آشکار کنند. آنها نمی توانند و نمی خواهند. و با آرای اعتراضی آن را نشکنید. هر چند برای کسانی که از نقطه جوششان عبور کرده اند اعتصابات در کشور آغاز می شود. کامیون داران از قبل شروع به سر دادن شعار "دولت استعفا، پوتین استعفا" کرده اند.

و در چارچوب ابتکار قانونگذاری انجام نشود. دومای ایالتی تحت تسلط روسیه متحد و حزب لیبرال دموکرات است که با کمک های مالی شرکت هایی که از دستمزدهای بالاتر بهره نمی برند، زندگی می کنند.

فقر یک معضل اجتماعی است که در همه کشورهای جهان بدون استثنا وجود دارد. به عنوان مثال، در فرانسه و روسیه، تعداد کسانی که زیر خط فقر در سال 2014 زندگی می کردند اسماً یکسان بود، حدود 13٪، در ایالات متحده - حتی بیشتر - 14.3٪، و در اتحادیه اروپا - 17٪. آمار در این مورد فریب نمی دهد، اما فقر در کشورهای مختلف جهان معنای مطلقاً متفاوتی دارد.

فقر جدید روسیه

در سال 2015، تعداد افراد فقیر روسیه به حدود 23 میلیون نفر رسید و همچنان در حال رشد است. در این یادداشت، من فقط ارقام رسمی را بیان می کنم، اگرچه تفاوت های قابل توجهی با برآورد کارشناسان مستقل دارد.

طبق گزارش Rosstat (من داده ها را با اشاره به Lenta.ru نقل می کنم)، در سه ماهه اول سال 2015، تعداد روس ها با درآمد کمتر از سطح معیشتی به 22.9 میلیون نفر رسید. در مقایسه با مدت مشابه در سال 2014، 3.1 میلیون نفر (از 19.8 میلیون) افزایش یافته است. در پایان سال گذشته، 11.2 درصد از جمعیت روسیه یا 16.1 میلیون نفر درآمدی کمتر از سطح معیشتی داشتند.

اکنون نرخ فقر در روسیه 16 درصد است. در همان زمان، هزینه زندگی در سه ماهه اول سال 2015 به 9662 روبل افزایش یافت (از ژانویه تا مارس 2014 - 7688 روبل).

متوسط ​​درآمد روس ها به 25 هزار و 210 روبل رسید (برای مقایسه: در سه ماهه اول سال 2014 - 22 هزار و 703 روبل، در چهارم - 33 هزار و 35 روبل). حداقل دستمزد 5965 روبل تعیین شده است.

دستمزد واقعی روس ها در آوریل 13.2 درصد نسبت به آوریل 2014 کاهش یافته است. به صورت اسمی، متوسط ​​حقوق در سال 1 درصد افزایش یافت و به 32 هزار و 805 روبل رسید. در سال 2014، پرداخت های واقعی 3.2 درصد رشد کرد، اسمی - 10.8.

در 10 آوریل، رئیس وزارت کار ماکسیم توپیلین گفت که افزایش درآمد واقعی جمعیت نزدیک به سه ماهه چهارم آغاز خواهد شد. این مقام مسئول خاطرنشان کرد: قطعاً رسیدن به سطح سال 1393 امکان پذیر نخواهد بود، اما به نظر ما این روند برطرف شده و به تغییرات مثبت خواهیم رسید.

فقر در ایالات متحده آمریکا

در اینجا به داده ها و برآوردهای ارائه شده در مقاله «فقر در آمریکا و اروپا چیست؟ ". تجزیه و تحلیل ادبیات نشان داد که داده ها در منابع مختلف تا حدودی متفاوت هستند، اما، به طور کلی، آنها تقریبا یکسان هستند.

در فرانسه، مانند روسیه، تعداد فقرا در سال 2014 به طور رسمی یکسان بود، حدود 13 درصد، در حالی که در ایالات متحده و اتحادیه اروپا از نظر درصد حتی کمی بیشتر بود. با این حال، بسیار قابل توجه است که فقر در کشورهای مختلف به روش های کاملاً متفاوتی درک می شود.

فقر معمولاً به عنوان وضعیت اقتصادی فردی تعریف می شود که در آن نمی تواند حداقل نیازهای خود را برای امرار معاش برآورده کند. اما اعمال این تعریف همیشه برای یک موقعیت خاص آسان نیست.

بانک جهانی نرخ فقر جهانی را اینگونه تعریف می کند: درآمد کمتر از 1.25 دلار در روز. و در ایالات متحده آمریکا، آلمان، فرانسه، بریتانیای کبیر و سایر کشورهای توسعه یافته جهان معیارهای کاملاً متفاوتی اعمال می شود. به عنوان مثال، در ایالات متحده، نرخ فقر بر اساس هزینه زندگی ضرب در ضریب 2.5 محاسبه می شود. در سال 2014، این مبلغ فقط بیش از 1000 دلار در ماه بود که حدود 34 دلار در روز است. بنابراین مقایسه زندگی فقرای آمریکایی با آنهایی که در کشورهای در حال توسعه زیر خط فقر زندگی می کنند دشوار است.

هر ساله نرخ فقر در ایالات متحده تعدیل می شود، علاوه بر این، آستانه فقر متفاوتی برای خانواده ها (خانوارها) با ترکیب متفاوت تعیین می شود.

در عین حال، بیش از 90 درصد از آمریکایی‌های فقیر و فقیر رسمی مسکن خود را دارند - خانه یا آپارتمان. تقریباً تمام فقرا در ایالات متحده یک ماشین دارند (گاهی دو یا بیشتر)، حتی اگر ماشین جدیدی نباشد. تقریباً تمام فقرا از تلفن همراه استفاده می کنند و در خانه یک کامپیوتر متصل به اینترنت دارند. نیمی از فقرا بیمه درمانی (فدرال یا محلی) دارند.

90٪ از کودکان خانواده های فقیر به مدرسه می روند، جایی که وعده های غذایی رایگان دریافت می کنند، فرصتی (دوباره رایگان) برای رفتن به گشت و گذار با همکلاسی ها، بازدید از موزه ها، نمایشگاه ها، کتابخانه ها. درست است که گرفتن تحصیلات عالی برای فرزندان فقیر دشوارتر است - برای این کار باید یا ورزشکار خوبی باشید تا بورس تحصیلی بگیرید یا 5-7 سال در ارتش خدمت کنید.

تنها 6 درصد از مستمری بگیران فقیر هستند. اصولاً اینها کسانی هستند که سابقه کاری کمی دارند. بازنشستگان آمریکایی اگر درآمد سالانه آنها کمتر از 20.9 هزار دلار باشد (متوسط ​​حقوق سالانه در ایالات متحده کمی بیشتر از 44 هزار دلار است) مالیات بر درآمد پرداخت نمی کنند. به طور متوسط، 12.3٪ برای غذا در ایالات متحده هزینه می شود، به طوری که بازنشستگان آمریکایی پول کافی برای یک زندگی کامل، از جمله برای سفرهای خارج از کشور، تعطیلات در استراحتگاه ها دارند، اگرچه در کشور آنها رسماً افراد فقیری در نظر گرفته می شوند که نیاز به مراقبت های دولتی دارند. صندوق های متعدد

تقریباً 60 درصد از خانوارهای آمریکایی زیر خط فقر حداقل یک نوع کمک غیرمالی دریافت می کنند و 20 درصد از آنها نیز کمک نقدی دریافت می کنند. کمک های غیر مالی کمک هزینه غذا، خدمات پزشکی و غیره است. از هر نه آمریکایی، یک نفر با کارت های سهمیه («تمبر») کالا می خرد.

همچنین مهم است که تنها 2.6 درصد از آمریکایی های شاغل زیر خط فقر زندگی می کنند. فقر برای بیکاران است.

فقر اروپایی تمام چهره

اتحادیه اروپا که از 27 کشور تشکیل شده است، نسبت فقرا کمی بالاتر از ایالات متحده است: 17 درصد یا نزدیک به 85 میلیون نفر. این بیشتر از جمعیت بزرگترین کشور اروپایی - آلمان است.

بر اساس برآوردهای تحلیلگران از جامعه تاجران و سرمایه گذاران در اروپای غربی آکادمی Masterforex-V، اکثر فقرا در کشورهای بلوک سوسیالیستی سابق - لتونی (26٪)، رومانی (23٪)، بلغارستان هستند. (21%)، لیتوانی (20%). کمتر از همه فقرا، به طور متناقض، همچنین در کشور سوسیالیستی سابق - جمهوری چک (9٪). "میانگین طلایی" در اختیار آلمان (15%)، سوئد، دانمارک، اتریش (هر کدام 12%) است.

فقرا در اتحادیه اروپا آن دسته از شهروندانی هستند که درآمد آنها از جمله مزایای اجتماعی کمتر از 60 درصد حقوق در کشور محل اقامت است. میانگین حقوق در کشورهای اتحادیه اروپا متفاوت است، بنابراین، برای اینکه در لوکزامبورگ ضعیف در نظر گرفته شوید، باید کمتر از 18.5 هزار یورو در سال دریافت کنید. در دانمارک، نرخ فقر 14.5 هزار، در ایرلند - 13.7 هزار، بریتانیا - 13.1 هزار، سوئد - 12.1 هزار، فنلاند - 11.8 هزار، آلمان - 10.9 هزار. کمترین آستانه فقر در رومانی (1.1 هزار) ثبت شده است. بلغارستان (1.3 هزار).

علاوه بر این، فقر در اروپا نه با سطح درآمد، بلکه با در دسترس بودن کالاهای مادی تعریف می شود. یورواستات (آژانس آمار اروپا) 9 نوع کالای مادی را شناسایی می کند: توانایی خوردن گوشت (مرغ، ماهی) حداقل یک روز در میان، وجود ماشین، ماشین لباسشویی، تلویزیون، تلفن، امکان حداقل یک هفته تعطیلات. خارج از خانه سپری شده، توانایی پرداخت هزینه های پیش بینی نشده (یعنی در دسترس بودن پس انداز)، توانایی حفظ دمای مورد نیاز در خانه و غیره. اگر حداقل 3 مورد از این کالاهای مادی وجود نداشته باشد، خانواده فقیر محسوب می شود.

اروپایی های فقیر از دولت کمک می گیرند. به عنوان مثال، در آلمان، یک خانواده بیکار با دو فرزند خردسال نه تنها مزایا (بیش از 1.1 هزار یورو در ماه)، بلکه یک آپارتمان تا 90 متر مربع نیز دریافت می کند. متر برای استفاده، خدمات رایگان، سفرهای رایگان برای دانش آموزان مدرسه و بسیاری از مزایای دیگر. برخلاف آمریکا، آلمانی‌های شاغل همیشه احساس بهتری نسبت به بیکارها ندارند، بنابراین بیش از 1.3 میلیون آلمانی علاوه بر دستمزد خود از مزایای رفاه اجتماعی نیز برخوردار می‌شوند.

در کشورهای اسکاندیناوی (فنلاند، سوئد، نروژ، دانمارک) یک "قرارداد اجتماعی" وجود دارد - ثروتمندان برای فقرا پرداخت می کنند، به عنوان مثال، در دانمارک، تا 2/3 تولید ناخالص داخلی از طریق سیستم مالیاتی مجددا توزیع می شود. از هر پنج نفر در این کشورها یک نفر از مزایای اجتماعی (بیکاری، ناتوانی و غیره) زندگی می کند. مفهوم "فقر بلندمدت" به طور کلی برای اسکاندیناوی ها غیر معمول است.

اروپایی ها تقریباً به اندازه آمریکایی ها برای غذا هزینه می کنند، به عنوان مثال، در فرانسه - 14٪ از درآمد، در بریتانیا - 11٪. فقرای اروپایی نه تنها برای خرید کالاهای بادوام (لوازم خانگی و حتی یک ماشین جدید)، بلکه برای پس انداز، خرید بیمه، آموزش و خدمات پزشکی نیز پول کافی دارند.

چه کسی اینجا فقیر است؟

یک بار حدود 10 سال پیش از همکارانم این سوال را پرسیدم: اگر خانواده ای ساعت رولکس نداشته باشد و پسر فقیری بخواهد چنین ساعتی را به او بدهد، آیا باید این خانواده را فقیر و نیازمند کمک خیریه دانست؟ به نظر بسیاری، این سؤال مکتبی و مکتبی به نظر می رسید - آنها می گویند، همیشه به طور شهودی مشخص است که آیا یک فرد فقیر است یا نه. با این حال زمان می گذرد و به نظر می رسد زمان تأمل دوباره در این موضوع فرا رسیده است.

در مورد دستمزد زندگی روسیه، من این را خواهم گفت: اگر ما، از جمله در ظرفیت حرفه ای و خیریه، به عنوان یک جامعه، موافق باشیم که دستمزد ماهانه زندگی در روسیه اکنون 9662 روبل است، یعنی حدود 175 دلار آمریکا، ما موافقم نه تنها با تمسخر مردم، بلکه با تمسخر منطق و عقل سلیم، که گاه بدتر هم می شود.

بحث درباره اخبار وحشتناک ادامه دارد - در روسیه 22 میلیون نفر زیر خط فقر زندگی می کنند که 15 درصد از جمعیت است.
اول، Golodets این را گزارش کرد
چند روز پیش کودرین چشمانش را به این موضوع باز کرد. طبق برآورد Rosstat، 22 میلیون نفر درآمد کمتر از سطح معیشتی دارند - 15٪ از جمعیت.

اما اگر به Rosstat نگاه کنید، در سه ماهه اول سال 2017 تعداد روس‌هایی که درآمد کمتری از سطح معیشت داشتند حتی سال به سال کاهش یافت.
شما می توانید این مقادیر سه ماهه را نادیده بگیرید، آنها به هزینه زندگی بستگی دارند

و آخرین عدد سالانه در سال 2016، 19.8 میلیون روس یا 13.5٪ از کل جمعیت است.
زیاد است یا کم؟ به عنوان مثال، در مقایسه با RSFSR؟
بیایید با شرایط شروع کنیم. ما اغلب به این افراد گدا می گوییم، اما در واقع فقیر هستند. ملاک فقر یا فقر شدید درآمد کمتر از 1.90 دلار در روز است.
1.9 دلار در روز فقر سازمان ملل است. قبلا این رقم 1.25 دلار بود که حدود 5 سال پیش افزایش یافت. Nishih در روسیه از این افزایش نیافته است
در روسیه شوروی، 3 میلیون نفر در سال 1990 در فقر زندگی می کردند که 70 برابر بیشتر از سال 2013 بود. اکنون پوتین به طور کامل از شر فقر شوروی خلاص شده است


رتبه بعدی بعد از فقر شدید فقط فقر است. درک فقر در کشورهای مختلف متفاوت است.
در ثروتمندترین کشور جهان، ایالات متحده، این هزینه زندگی ضربدر 2.5 هزینه زندگی در ایالات متحده (2016) به طور متوسط ​​حدود 15000 دلار در سال است که از ایالت به ایالت با ارزان ترین وایومینگ 5.25 دلار در ساعت متفاوت است. . به ماساچوست 10 دلار در ساعت. هیچ تفاوتی بین MPOT و حداقل معیشت وجود ندارد.
در اروپا، کسانی که درآمدشان (از جمله مزایای اجتماعی) کمتر از 60 درصد سطح دستمزد در کشور محل اقامتشان است. همچنین متفاوت از لوکزامبورگ، 18.5 هزار یورو در سال. به رومانی 1.1 هزار یورو در سال.
استاندارد زندگی ما حدود 120000 روبل در سال یا 2000 دلار در سال به نرخ ارز است. که بر روی آن می توانید حدود 5000 دلار کالا و خدمات با برابری قدرت خرید خریداری کنید. بر اساس PPP، فقر ما دو برابر بدتر از آلمان است.

اما ما سعی می کنیم نه با آنچه که برای آن تلاش می کنیم، بلکه با آنچه قبلا بود مقایسه کنیم. و نه حتی با دهه 90 وحشتناک. و با دوران شاد شوروی که ولاسووی های ما از آن به عنوان عصر طلایی یاد می کنند. چرا اینطور می گویند؟ چون نمی دانند آن زمان چند نفر فقیر زندگی می کردند.

تعداد حداقل حقوق بگیران در سال 86 48.2 درصد کارگران بوده است. یعنی نیمی از جمعیت. جای تعجب نیست که این داده ها فقط در سال 1990 در مجموعه آماری شوروی ظاهر شدند. اما اینها حقوق است. و اکنون تصویری با درآمد شوروی.
در سال 1985، در اوج سوسیالیسم، دقیقاً 29.1٪ از جمعیت زیر سطح معیشتی زندگی می کردند. یک سوم جمعیت.

IMHO از سال 1987، تورم سالانه به 5-7٪ رسیده است و هزینه زندگی باید هر سال بررسی می شود. دستمزدها 8 تا 10 درصد رشد کرد و از سال 1989 اقتصاد شروع به سقوط کرد و حتی قبل از آن، نرخ رشد از قبل بسیار کوچک بود. لااقل خودت برای شوروی دفلاتور حساب کن.

نویسنده با تجزیه و تحلیل مواد اداره مرکزی آمار اتحاد جماهیر شوروی خاطرنشان می کند که درآمد شهروندان در سال 1946 بسیار کم بود. حتی با در نظر گرفتن این واقعیت که حجم سبد مصرف کننده، طبق محاسبات VP Popov، از 116 تا 206 روبل در سال 1946 متغیر بود، 40٪ از کارگران و کارمندان کشور چنین درآمد واقعی ماهانه داشتند که از آن نصف یا بیشتر بود. مجبور به پرداخت هزینه غذا با حداقل مقدار لازم برای یک فرد بود
پوپوف V.P. استالین و اقتصاد شوروی در سالهای پس از جنگ // میهن. تاریخ. 2001. شماره 3. S. 72.

بر اساس محاسبات ویژه توزیع خانواده های کارگران و کارمندان RSFSR با توجه به سطح درآمد هر عضو خانواده، انجام شده توسط مرکز کامپیوتر کمیته برنامه ریزی دولتی اتحاد جماهیر شوروی به درخواست موسسه تحقیقات انرژی مرکزی تحت عنوان کمیته برنامه ریزی دولتی RSFSR، در سال 1963، تقریباً 40٪ از کارگران و کارمندان (با اعضای خانواده) درآمدی کمتر از سطح معیشت داشتند، تقریباً 35٪ درآمدی از 41 تا 65 روبل سرانه داشتند.
http://www.alexanderyakovlev.org/almanah/inside/almanah-doc/1015313 مطالبی در مورد رفع فقر.