جستجو و مراحل پایانی یک عمل رفتاری. انعطاف پذیری رفتار غریزی جستجو و مراحل پایانی یک عمل رفتاری

27.02.2022

صفحه 15 از 24

ساختار رفتار غریزی

دبلیو کریگ، اخلاق شناس آمریکایی نشان داد که اغلب رفتار غریزی کل نگر شامل دو مرحله است: موتور جستجومرحله (آماده سازی یا اشتها آور) که در آن حیوان محرک های کلیدی را جستجو می کند و نهایی(مصرف کننده) مرحله ای که در آن اجرای مستقیم یک عمل غریزی مرتبط با یک محرک کلیدی مشخص انجام می شود. او نشان داد که رفتار اشتهاآور رفتاری متغیر و هیجان‌انگیز است که با ظهور محرکی خاتمه می‌یابد که عمل نهایی و نهایی را آغاز می‌کند. کریگ رفتار غریزی تغذیه شکارچیان را اینگونه توصیف کرد. این رفتار با ظهور انگیزه گرسنگی شروع می شود که او را به شکار سوق می دهد. واضح است که شکارچی در بیشتر موارد نمی داند غذا کجاست، بنابراین حرکاتش در این مرحله خاصیت جستجوی بی جهت دارد. مرحله بعدی غریزه تهیه غذا با تشخیص برخی از محرک های خارجی مرتبط با طعمه همراه است. مثلاً گرگ رد خرگوش را پیدا می کند. این محرک خارجی (محرک سیگنال) به طور طبیعی مرحله بعدی این رفتار غریزی را روشن می کند، در این مورد، تعقیب دنباله رو. این مرحله جستجوی مستقیم قربانی است. در آینده، با مجموعه ای از شرایط خوب، قربانی کشف و تسلط پیدا می کند. این مرحله می تواند با تعقیب یا تعقیب طعمه پیچیده شود. در پایان شکارچی طعمه را می کشد و آن را به قطعات جداگانه تکه تکه می کند و می خورد. در این رفتار غریزی، تنها مرحله غذا خوردن توسط کریگ به مرحله نهایی ارجاع داده شد. تمام مراحل قبلی رفتار اشتهاآور است.

ویژگی های مرحله مقدماتی رفتار غریزی.

اولین ویژگی مرحله مقدماتی این است پلاستیسیته بالا. بیشتر توسط شرایط خارجی به دلیل فرآیندهای یادگیری اصلاح می شود. برای هر حیوان منفرد، این مرحله ممکن است ویژگی های خاص خود را داشته باشد، که نتیجه تفاوت در تجربه است. با نزدیک شدن به مرحله نهایی، حرکات محدودتر، یکنواخت و کلیشه ای می شوند. ویژگی دوم این است خودانگیختگی، که در این واقعیت بیان می شود که به عنوان یک قاعده توسط محرک های خارجی تحریک نمی شود، بلکه علت داخلی دارد، به ویژه انگیزه گرسنگی.

ویژگی های مرحله نهایی رفتار غریزی.

در مقابل مرحله جستجو، فاز مصرف کننده با مشخصه مشخص می شود سختی. این فاز کمترین متغیر است که با توالی سخت و کلیشه مشخص می شود. دوم، به شدت به مشوق های کلیدی بستگی دارد. در این مرحله، حیوان حرکاتی را انجام می‌دهد که برای تعریف کمپلکس‌های اعمال ثابت (FAC) مناسب‌تر است.

این سوال یکی از کلیدی ترین مسائل روانشناسی جانورشناسی است. برای درک واکنش های رفتاری یک حیوان، مهم است که بفهمیم آیا رفتار ذاتی دائمی است یا می توان آن را اصلاح کرد.

در حال حاضر، دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که اعمال غریزی فردی به ارث نمی رسد، فقط چارچوبی که در آن رشد واکنش های غریزی رخ می دهد، از نظر ژنتیکی ثابت است.

کمک ارزشمندی در توسعه این مشکل توسط زیست شناس و روانشناس روسی V.A. واگنر (1849-1934). او در کتاب مبانی بیولوژیکی روانشناسی تطبیقی ​​(1913-1919) به این نتیجه رسید که رفتار غریزی تحت تأثیر تأثیرات بیرونی محیط ایجاد می شود، بنابراین نمی تواند تغییر ناپذیر باشد. این یک سیستم پلاستیکی و ناپایدار است که تحت تأثیر انتخاب طبیعی ایجاد می شود. فقط قاب های گونه ای پایدار هستند که دامنه تغییرپذیری غریزه را تعیین می کند.

متعاقباً، دانشمندان دیگر به طرح سؤالاتی در مورد تغییرپذیری رفتار غریزی ادامه دادند. بنابراین، L.A. اوربلی وابستگی درجه انعطاف پذیری رفتار حیوان را به بلوغ آشکار کرد.

A.N. پرومپتوف اشاره کرد که اجزای رفلکس شرطی فردی که در طول زندگی به دست می آیند، رفتار غریزی را پلاستیک می کنند. همانطور که در بالا ذکر شد، پرومپتوف مفهوم "کلیشه رفتار گونه" را معرفی کرد، یعنی ویژگی های رفتاری معمول یک گونه خاص. آنها با ترکیبی از واکنش‌های غریزی ذاتی گونه‌ای و رفلکس‌های شرطی که بر اساس آنها در انتوژنز به دست می‌آیند، تشکیل می‌شوند. این نمایندگی های A.N. پرومپتوف با مشاهدات E.V نشان داده شد. لوکینا برای فعالیت های لانه سازی (به مبحث 1.1، ص 16 مراجعه کنید).

ایده های پرومپتوف در مورد ترکیب اجزای ذاتی و اکتسابی در رفتار حیوانات برای درک صحیح مشکل رفتار غریزی بسیار مهم است. با این حال، با توجه به این ایده ها، اعمال غریزی خود در معرض تغییرات نیستند، تغییرپذیری آنها فقط با اجزای اکتسابی تضمین می شود.

در حال حاضر، اعتقاد بر این است که رفتار غریزی در معرض تغییرات در محدوده هنجار ارثی ثابت پاسخ است. این محدودیت‌ها نوعی نوع هستند؛ خارج از آنها، رفتار غریزی در شرایط عادی نمی‌تواند تغییر کند. در عین حال، در شرایط شدید که فراتر از هنجار پاسخ است، تجربه فردی حیوان نقش مهمی ایفا می کند. این اجازه می دهد تا رفتار غریزی تا حد زیادی تغییر کند. علاوه بر این، علاوه بر مکانیسم های ذاتی بسیار حفاظت شده، یک جزء متغیر از رفتار وجود دارد.

A.N. سورتسف در نوشته های خود تحلیلی از تغییرپذیری اجزای غریزی و اکتسابی رفتار ارائه کرد. Severtsov نشان داد که در پستانداران، سازگاری با تغییرات محیط خارجی به دو روش انجام می شود: از طریق تغییر در سازمان، یعنی از طریق

E. ساختار و عملکرد بدن، و از طریق تغییر رفتار. تغییرات در سازمان تنها به تغییرات آهسته در محیط اجازه تعدیل می دهد، زیرا نیاز به مدت زمان طولانی دارد. تغییرات در رفتار نیازی به بازسازی و عملکرد بدن حیوان ندارد، بنابراین با سرعت نسبتا بالایی رخ می دهد. چنین تغییراتی به دلیل رفتارهای اکتسابی و فردی ایجاد می شود و به حیوان اجازه می دهد تا خود را با تغییرات شدید محیط سازگار کند. در این صورت، بیشترین موفقیت توسط حیواناتی به دست خواهد آمد که می توانند به سرعت مهارت های پلاستیکی را توسعه دهند، رفتارشان انعطاف پذیر است و توانایی های ذهنی آنها بسیار بالاست. با این، Severtsov رشد پیشرونده مغز مهره داران را که در تکامل رخ می دهد، به هم متصل می کند.

به گفته سورتسف، رفتار غریزی به اندازه کافی قابل تغییر نیست؛ بنابراین، اهمیت آن در تکامل تقریباً با تغییرات در ساختار بدن حیوان قابل مقایسه است. تغییرات در رفتار ذاتی همچنین می تواند به حیوان اجازه دهد تا با تغییرات محیطی آهسته سازگار شود. با این حال، نقش چنین تغییراتی را به هیچ وجه نباید دست کم گرفت.

به گفته سورتسف، "غرایز سازگاری گونه ای هستند، به همان اندازه که ویژگی های مورفولوژیکی خاص برای گونه مفید است و به همان اندازه ثابت است."

به گفته سورتسف، توانایی یادگیری به ارتفاع ارثی سازمان ذهنی بستگی دارد. اعمال در این مورد به طور غریزی ثابت نیستند. و در رفتار غریزی هم عمل و هم سطح سازماندهی ذهنی ارثی ثابت است. به عبارت دیگر، رفتار غریزی یک برنامه فطری از اعمال است که در جریان انباشت تجربه فردی تحقق می یابد.

بنابراین، رفتار غریزی، فطری و فطری حیوانات توسط یک برنامه اقدامات ژنتیکی ثابت تعیین می شود که در طول کسب تجربه فردی تحقق می یابد. رفتار غریزی باید به اندازه کافی تغییرناپذیر و کلیشه ای باشد، زیرا به عملکردهای حیاتی حیوان مربوط می شود. اگر غریزه به شرایطی بستگی داشت که رشد هر یک از اعضای گونه در آن صورت می گیرد، افراد منفرد نمی توانستند از تجربه گونه بهره ببرند. شکل پذیری خفیف رفتار غریزی فقط برای تغییرات شدید در شرایط طراحی شده است. توانایی زنده ماندن در سایر شرایط متغیر وجود توسط مؤلفه های اکتسابی رفتار، فرآیندهای یادگیری فراهم می شود. این فرآیندها انطباق یک برنامه رفتاری ذاتی نسبتاً سفت و سخت با شرایط محیطی خاص را امکان پذیر می کند. با تمام این تغییرات، خود برنامه ارثی باید بدون تغییر باقی بماند تا از انجام عملکردهای حیاتی اطمینان حاصل شود.

همچنین می توانید اطلاعات مورد علاقه خود را در موتور جستجوی علمی Otvety.Online بیابید. از فرم جستجو استفاده کنید:

تاریخچه مطالعه رفتار غریزی به چندین قرن قبل برمی گردد، اما تعریف روشن، بدون ابهام و پذیرفته شده جهانی از غریزه هنوز ارائه نشده است.

از زمان کار چارلز داروین، رفتار غریزی به عنوان بخشی از رفتار حیوانی شناخته شده است که نوع گونه و به طور ارثی ثابت است. یکی از اولین تلاش ها برای ارائه تفسیر دقیق از مفهوم "غریزه"، تعریف جانورشناس آلمانی G.E. زیگلر ("غریزه"، 1914). او پنج نکته را متمایز کرد که رفتار «غریزی» با رفتار «عقلانی» تفاوت دارد.

رفتار غریزی:

ارثی ثابت؛

هیچ آموزش اضافی برای توسعه آن مورد نیاز نیست.

برای همه افراد یک گونه معین، یعنی گونه های معمولی یکسان است.

به طور مطلوب با سازمان حیوان، فیزیولوژی آن مطابقت دارد.

به طور مطلوب با شرایط طبیعی زندگی حیوانات این گونه سازگار است، که اغلب حتی با تغییرات چرخه ای در شرایط وجود همراه است.

این تعریف از غریزه دارای اشکالاتی است، مثلاً تغییرپذیری احتمالی رفتار غریزی را در نظر نمی گیرد.

فیزیولوژیست معروف روسی آی پی پاولوف(1849-1936، "رفلکس های شرطی شده: مطالعه فعالیت فیزیولوژیکی قشر مغز"، 1925)، یکی از خالقان نظریه بازتاب، شمارش مفاهیم را پیشنهاد کرد. رفلکس و غریزههمسان. در این مورد، رفتار غریزی با یک رفلکس بدون قید و شرط مطابقت دارد. این ایده به طور قابل توجهی مفهوم غریزه را محدود کرد، اما برای مطالعه اجزای اکتسابی رفتار، فعالیت عصبی بالاتر بسیار راحت بود.

دانشمند هلندی N. Tinbergen(1907-1988) غریزه را به عنوان "یک مکانیسم عصبی سازمان یافته به صورت سلسله مراتبی که به تکانه های تلقین کننده و مجاز خاصی (خارجی و درونی) با حرکات کاملاً هماهنگ، حیاتی و گونه های خاص پاسخ می دهد، تعریف کرد.

تینبرگن یک نظریه سلسله مراتبی غریزه ایجاد کرد که در ادامه با آن آشنا می شویم.

فیزیولوژیست شوروی جهنم. اسلونیمتعریف زیر را ارائه می دهد: "غریزه مجموعه ای از اعمال حرکتی و اشکال پیچیده رفتاری است که مشخصه یک حیوان از یک گونه خاص است که از تحریکات محیط بیرونی و داخلی بدن ناشی می شود و در برابر پس زمینه تحریک پذیری بالای عصب انجام می شود. مراکز مرتبط با اجرای این اقدامات. این تحریک پذیری بالا در نتیجه تغییرات خاصی در سیستم عصبی و هورمونی بدن، نتیجه تغییرات متابولیسم است.

اسلونیم توجه خود را به این واقعیت جلب کرد که غرایز می توانند در طول زندگی یک موجود زنده ظاهر و ناپدید شوند. به عنوان مثال، رفتار غریزی مرتبط با رفلکس مکیدن در پستانداران جوان با گذشت زمان از بین می رود، اما غرایز مربوط به تولید مثل و فعالیت لانه سازی ظاهر می شود. جهنم. اسلونیم به ثبات به عنوان ویژگی اصلی رفتار غریزی اشاره می کند. به نظر او، تفاوت های فردی ناچیز نمی تواند این ویژگی را رد کند، بلکه فقط نوسانات در تجلی آن است.

انعطاف رفتار غریزی.این سوال یکی از کلیدی ترین مسائل روانشناسی جانورشناسی است. برای درک واکنش های رفتاری یک حیوان، مهم است که بفهمیم آیا رفتار ذاتی دائمی است یا می توان آن را اصلاح کرد. در حال حاضر دانشمندان به این نتیجه رسیده اند که اعمال غریزی فردی به ارث نمی رسد، فقط چارچوبی که در آن رشد واکنش های غریزی رخ می دهد از نظر ژنتیکی ثابت است.

زیست شناس و روانشناس روسی سهم ارزشمندی در توسعه این مشکل داشتند. V.A. واگنر(1849-1934). او در کتاب مبانی بیولوژیکی روانشناسی تطبیقی ​​(1913-1919) به این نتیجه رسید که رفتار غریزی تحت تأثیر تأثیرات بیرونی محیط ایجاد می شود، بنابراین نمی تواند تغییر ناپذیر باشد. این یک سیستم پلاستیکی و ناپایدار است که تحت تأثیر انتخاب طبیعی ایجاد می شود. فقط قاب های گونه ای پایدار هستند که دامنه تغییرپذیری غریزه را تعیین می کند.

متعاقباً، دانشمندان دیگر به طرح سؤالاتی در مورد تغییرپذیری رفتار غریزی ادامه دادند. بنابراین، L.A. اوربلی وابستگی درجه انعطاف پذیری رفتار حیوان را به بلوغ آشکار کرد.

A.N. پرومپتوف اشاره کرد که اجزای رفلکس شرطی فردی که در طول زندگی به دست می آیند، رفتار غریزی را پلاستیک می کنند. همانطور که در بالا ذکر شد، پرومپتوف مفهوم "کلیشه رفتار گونه" را معرفی کرد، یعنی ویژگی های رفتاری معمول یک گونه خاص. آنها با ترکیبی از واکنش‌های غریزی ذاتی گونه‌ای و رفلکس‌های شرطی که بر اساس آنها در انتوژنز به دست می‌آیند، تشکیل می‌شوند. این نمایندگی های A.N. پرومپتوف با مشاهدات E.V نشان داده شد. لوکینا برای فعالیت های لانه سازی (به مبحث 1.1، ص 16 مراجعه کنید).

ایده های پرومپتوف در مورد ترکیب اجزای ذاتی و اکتسابی در رفتار حیوانات برای درک صحیح مشکل رفتار غریزی بسیار مهم است. با این حال، با توجه به این ایده ها، اعمال غریزی خود در معرض تغییرات نیستند، تغییرپذیری آنها فقط با اجزای اکتسابی تضمین می شود.

در حال حاضر، اعتقاد بر این است که رفتار غریزی در معرض تغییرات در محدوده هنجار ارثی ثابت پاسخ است. این محدودیت‌ها نوعی نوع هستند؛ خارج از آنها، رفتار غریزی در شرایط عادی نمی‌تواند تغییر کند. در عین حال، در شرایط شدید که فراتر از هنجار پاسخ است، تجربه فردی حیوان نقش مهمی ایفا می کند. این اجازه می دهد تا رفتار غریزی تا حد زیادی تغییر کند. علاوه بر این، علاوه بر مکانیسم های ذاتی بسیار حفاظت شده، یک جزء متغیر از رفتار وجود دارد.

A.N. سورتسف در نوشته های خود تحلیلی از تغییرپذیری اجزای غریزی و اکتسابی رفتار ارائه کرد. Severtsov نشان داد که در پستانداران، سازگاری با تغییرات محیط خارجی به دو صورت انجام می شود: از طریق تغییر در سازمان، یعنی ساختار و عملکرد بدن، و از طریق تغییر در رفتار. تغییرات در سازمان تنها به تغییرات آهسته در محیط اجازه تعدیل می دهد، زیرا نیاز به مدت زمان طولانی دارد. تغییرات در رفتار نیازی به بازسازی و عملکرد بدن حیوان ندارد، بنابراین با سرعت نسبتا بالایی رخ می دهد. چنین تغییراتی به دلیل رفتارهای اکتسابی و فردی ایجاد می شود و به حیوان اجازه می دهد تا خود را با تغییرات شدید محیط سازگار کند. در این صورت، بیشترین موفقیت توسط حیواناتی به دست خواهد آمد که می توانند به سرعت مهارت های پلاستیکی را توسعه دهند، رفتارشان انعطاف پذیر است و توانایی های ذهنی آنها بسیار بالاست. با این، Severtsov رشد پیشرونده مغز مهره داران را که در تکامل رخ می دهد، به هم متصل می کند.

به گفته سورتسف، رفتار غریزی به اندازه کافی قابل تغییر نیست؛ بنابراین، اهمیت آن در تکامل تقریباً با تغییرات در ساختار بدن حیوان قابل مقایسه است. تغییرات در رفتار ذاتی همچنین می تواند به حیوان اجازه دهد تا با تغییرات محیطی آهسته سازگار شود. با این حال، نقش چنین تغییراتی را به هیچ وجه نباید دست کم گرفت.

به گفته سورتسف، "غرایز سازگاری گونه ای هستند، به همان اندازه که ویژگی های مورفولوژیکی خاص برای گونه مفید است و به همان اندازه ثابت است."

به گفته سورتسف، توانایی یادگیری به ارتفاع ارثی سازمان ذهنی بستگی دارد. اعمال در این مورد به طور غریزی ثابت نیستند. و در رفتار غریزی هم عمل و هم سطح سازماندهی ذهنی ارثی ثابت است. به عبارت دیگر، رفتار غریزی یک برنامه فطری از اعمال است که در جریان انباشت تجربه فردی تحقق می یابد.

بنابراین، رفتار غریزی، فطری و فطری حیوانات توسط یک برنامه اقدامات ژنتیکی ثابت تعیین می شود که در طول کسب تجربه فردی تحقق می یابد. رفتار غریزی باید به اندازه کافی تغییرناپذیر و کلیشه ای باشد، زیرا به عملکردهای حیاتی حیوان مربوط می شود. اگر غریزه به شرایطی بستگی داشت که رشد هر یک از اعضای گونه در آن صورت می گیرد، افراد منفرد نمی توانستند از تجربه گونه بهره ببرند. شکل پذیری خفیف رفتار غریزی فقط برای تغییرات شدید در شرایط طراحی شده است. توانایی زنده ماندن در سایر شرایط متغیر وجود توسط مؤلفه های اکتسابی رفتار، فرآیندهای یادگیری فراهم می شود. این فرآیندها انطباق یک برنامه رفتاری ذاتی نسبتاً سفت و سخت با شرایط محیطی خاص را امکان پذیر می کند. با تمام این تغییرات، خود برنامه ارثی باید بدون تغییر باقی بماند تا از انجام عملکردهای حیاتی اطمینان حاصل شود.

جستجو و مراحل پایانی یک عمل رفتاری

در بالا گفته شد که محرک های کلیدی به اجبار عمل می کنند، که حیوان در رفتار خود مجبور است کاملاً از وضعیت محرک اطاعت کند. اما آیا این بدان معنی است که حیوانات فرصتی برای نشان دادن ابتکار عمل خود ندارند تا نوعی انتخاب مستقل انجام دهند؟ به هیچ وجه!

ابتکار و نگرش انتخابی حیوان به محیط در درجه اول در جستجوی فعال برای موقعیت های محرک ضروری و در انتخاب مؤثرترین فرصت ها برای انجام اعمال رفتاری آشکار می شود. باید تأکید کرد که ما در مورد جستجوی دقیقاً محرک‌های ناشی از اشیاء بیولوژیکی مهم صحبت می‌کنیم و نه خود این اشیاء. اکنون می دانیم که اینها محرک های کلیدی با عملکرد هدایت کننده یا محرک هستند.

حتی بیش از نیم قرن پیش، محقق آمریکایی رفتار حیوانات، W. Craig، نشان داد که اعمال غریزی از مراحل جداگانه تشکیل شده است. کریگ اول از همه دو مرحله را مشخص کرد که در ادبیات اخلاق شناسی به آنها «جستجو» (یا «آماده‌سازی») و «نهایی» می‌گویند. در طول مرحله اکتشافی، حیوان (از این رو نام فاز) آن محرک‌های کلیدی را جستجو می‌کند، به‌طور دقیق‌تر، ترکیب‌های آنها (یعنی موقعیت‌های آغازگر) را که در نهایت آن را به مرحله نهایی هدایت می‌کند، که در آن اهمیت بیولوژیکی کل عمل غریزی مجسم می شود.

همه محرک های میانی به خودی خود هدفی برای حیوان نیستند و تنها تا آنجا ارزشمند هستند که به درک محرک های کلیدی رفتار نهایی منجر شوند. فقط در مرحله نهایی مصرف واقعی عناصر حیاتی محیط توسط حیوان صورت می گیرد. اما جستجوی محرک های کافی برای حیوانات همان ضرورت حیاتی است که مصرف عناصر محیطی.

مرحله جستجو همیشه به چند مرحله تقسیم می شود. با این حال، در مرحله نهایی، چنین تقسیم بندی هایی به هیچ وجه یافت نمی شود، یا فقط از چند حرکت کاملاً متوالی تشکیل شده است.

کریگ مفهوم خود را بر اساس داده هایی که در نتیجه مطالعه رفتار غذا خوردن حیوانات دریافت کرد، ساخت. اجازه دهید مثالی از این حوزه رفتاری ارائه دهیم. شکارچی که به شکار می رود هنوز در ابتدا نمی داند که طعمه احتمالی او در کجا قرار دارد، بنابراین اولین حرکات او در ماهیت جستجوی بدون جهت است. در نتیجه، او دیر یا زود در حوزه عمل محرکی که از حیوان شکار نشات می گیرد، می افتد. اولین محرک کلیدی پیدا شد که شامل مرحله بعدی است - جهت گیری هدایت شده به محرک های اضافی، روشن شدن مکان حیوان طعمه. به دنبال آن دزدی کردن (یا تعقیب)، پرتاب (پریدن) و تسلط بر طعمه، کشتن آن، گاهی نیز کشیدن لاشه به جای دیگر، تکه تکه شدن و در نهایت گرفتن تکه های گوشت با دندان و بلعیدن آنها انجام می شود. در این زنجیره از اعمال و حرکات متوالی انجام شده، تنها دو حلقه آخر (عمل واقعی غذا خوردن) متعلق به مرحله نهایی رفتار توصیف شده شکارچی برای تهیه غذا است؛ تمام مراحل دیگر در کلیت آنها رفتار جستجویی (یا آماده سازی) را تشکیل می دهند. درست است، در هر مرحله از این قبیل مراحل مقدماتی و نهایی وجود دارد که هر مرحله با آن به پایان می رسد. در همان زمان، گاهی اوقات چندین درجه از تبعیت وجود دارد (مانند "ماتریوشکا")، به طوری که، در کل، ساختار بسیار پیچیده ای از فعالیت ایجاد می شود.

وضعیت در سایر زمینه های رفتاری به ظاهر بسیار ساده تر، مانند استراحت و خواب، مشابه است. حیوان ابتدا به دنبال مکانی برای استراحت یا گذراندن شب می گردد (درختان، پناهگاه ها، فرورفتگی ها در خاک، یا به سادگی مناطق خاصی از فضای باز)، سپس مکان پیدا شده را مرتب می کند (بهبود می بخشد) (حفاری می کند، پوشش گیاهی را خرد می کند)، گاهی اوقات چنین می شود. همچنین تمیز می شود و تنها پس از آن جا می شود (علاوه بر این، به روشی معمولی!). فقط گذاشتن مرحله نهایی مراحل قبل یعنی مرحله جستجو را تشکیل می دهد.

به این مثال ها می توان موارد بیشتری را از هر زمینه ای از رفتار اضافه کرد. با این حال، در حال حاضر در بالا می توان تفاوت های عمیق زیر را بین دو مرحله مشاهده کرد که ماهیت آنها را تعیین می کند.

رفتار جستجو مرحله پلاستیکی از رفتار غریزی است. مشخصه آن فعالیت جهت یابی-اکتشافی بارز حیوانات و آمیختگی اجزای مادرزادی و اکتسابی رفتار بر اساس تجربه فردی است. هر چیزی که با شکل پذیری غرایز، به ویژه، با تغییرات رفتار غریزی مرتبط است، به رفتار جستجو تعلق دارد.

رفتار نهایی، از سوی دیگر، فاز صلب است. حرکات انجام شده در آن با توالی دقیق، کلیشه ای متمایز می شوند و توسط ساختارهای کلان و میکرومورفولوژیکی مربوطه از قبل تعیین می شوند. اجزای اکتسابی در اینجا نقش ناچیزی دارند یا حتی وجود ندارند. بنابراین، تنوع با تنوع فردی (از لحاظ ژنتیکی ثابت) محدود می شود. این شامل همه چیزهایی است که در مورد ثبات، سختی رفتار غریزی و عمل اجباری محرک های کلیدی گفته شد. تقریباً همه چیز در اینجا ذاتی است و از نظر ژنتیکی ثابت است. در مورد حرکات انجام شده در مرحله نهایی، اینها در واقع حرکات غریزی یا "هماهنگی های حرکتی ذاتی" هستند که توسط دانشمند اتریشی K. Lorenz، یکی از بنیانگذاران اخلاق شناسی مدرن، به این نام خوانده می شود.

حرکات غریزی و تاکسی

ویژگی های کلی حرکات غریزی قبلاً در بالا آورده شده است. همچنین گفته شد که آنها "محافظان" ارزشمندترین و حیاتی ترین چیزی هستند که در نتیجه انتخاب طبیعی توسط گونه ها انباشته شده است و این دقیقاً همان چیزی است که استقلال آنها را از شرایط محیطی تصادفی تعیین می کند. روباهی که با انجام حرکات غریزی گوشت را روی زمین سنگی دفن می کند، رفتار "بی معنی" دارد. اما به هر حال، فیلوژنی روباه ها روی بستر سنگی اتفاق نیفتاده است و اگر به دلیل اقامت تصادفی، موقت یک فرد در چنین شرایطی که برای آن کاملاً غیر معمول است، برای موجودیت بیشتر این گونه کشنده خواهد بود. زیستگاه روباه ها، نوعی رفتار بسیار مفید برای این حیوانات ناپدید می شود. بنابراین بهتر است تحت هر شرایطی حرکات حفاری انجام دهید و برنامه رفتاری ذاتی "سخت" حیوان را وادار به انجام آن می کند.

جهت گیری کلی حرکات غریزی توسط تاکسی ها انجام می شود که به گفته لورنتس همیشه با هماهنگی های حرکتی ذاتی در هم تنیده شده و همراه با آنها واکنش های غریزی واحدی (یا زنجیره ای از چندین واکنش از این قبیل) را تشکیل می دهند.

مانند حرکات غریزی، تاکسی ها واکنش های ذاتی و ثابت ژنتیکی به عوامل خاصی از محیط هستند. اما اگر حرکات غریزی در پاسخ به محرک‌های محرک ایجاد شود، تاکسی‌ها به محرک‌های کلیدی هدایت‌کننده پاسخ می‌دهند، که قادر به تعیین آغاز (یا پایان) هیچ واکنش غریزی نیستند، بلکه فقط بردار جریان آن را تغییر می‌دهند.

بنابراین، تاکسی ها جهت گیری فضایی فعالیت حرکتی حیوانات را به سمت شرایط محیطی مطلوب یا حیاتی (تاکسی های مثبت) یا برعکس، به دور از شرایط بیولوژیکی کم ارزش یا خطرناک (تاکسی های منفی) فراهم می کنند. در گیاهان نیز واکنش های مشابه در تغییر جهت رشد (تروپیسم) بیان می شود.

با توجه به ماهیت محرک‌های خارجی جهت‌دهنده، تاکسی‌ها به عکس، شیمیایی، گرما، ژئو، ریئو، آنمو، هیدروتاکسی (واکنش به نور، محرک‌های شیمیایی، گرادیان دما، گرانش، جریان سیال، هوا) تقسیم می‌شوند. جریان، رطوبت محیط) و غیره. در سطوح مختلف توسعه تکاملی، تاکسی ها درجات مختلفی از پیچیدگی دارند و عملکردهای متفاوتی را انجام می دهند که بعداً در بررسی تکامل روان مورد بحث قرار خواهد گرفت. اکنون مهم است که تأکید کنیم تاکسی ها اجزای ثابت حتی اشکال پیچیده رفتار هستند و اشکال بالاتر تاکسی ها در ترکیب نزدیک با تجربه فردی حیوان ظاهر می شوند.

ما قبلاً با محرک‌های کلیدی راهنما روبرو شده‌ایم که جهت‌گیری تودرتوها را بر اساس محرک‌های نوری نسبی توصیف کردیم. ظاهر یک شی (در آزمایش، یک دیسک، در شرایط طبیعی، یک والد) یک محرک تحریک کننده برای واکنش "التماس" است، موقعیت نسبی جزئیات این جسم، محرک کلیدی هدایت کننده این واکنش است. و جهت گیری فضایی جوجه ها با توجه به این محرک یک فوتوتاکسی مثبت است.

به همین ترتیب، رنگ قرمز خود یک محرک کلیدی برای جوجه شاه ماهی است که واکنش غذایی آن را تعیین می کند (همراه با یک محرک دیگر - ظاهر یک پرنده، به طور دقیق تر، سرش با منقار). محل لکه قرمز روی منقار، واکنش جوجه را به روشی بیولوژیکی مفید بر اساس فوتوتاکسی مثبت هدایت می کند و بنابراین به عنوان یک محرک مستقیم عمل می کند.

لورنتز و تینبرگن در دهه 1930 به طور مشترک رابطه بین هماهنگی های حرکتی ذاتی و تاکسی ها را با استفاده از مثالی از واکنش چرخاندن تخم مرغ ها به داخل لانه در غاز خاکستری مطالعه کردند. مشاهده یک جسم تخم مرغ مانند (چیزی گرد، بدون برآمدگی و غیره) که در خارج از لانه قرار دارد، همان محرک کلیدی برای واکنش غلتیدن در این پرنده است که در آزمایشات توصیف شده توسط اسکربیتسکی در مرغانی که روی لانه نشسته است. . هماهنگی حرکتی مادرزادی متناظر، حرکت مکرر منقار به سمت قفسه سینه پرنده است که تنها زمانی متوقف می شود که جسم پرنده نشسته در لانه را لمس کند.

اگر استوانه ای در جلوی لبه لانه عمود بر منقار قرار گیرد (غازها نیز به چنین جسمی واکنش مثبت نشان دادند)، کل رفتار پرنده به چنین حرکات غریزی محدود می شود. با این حال، اگر یک تخم مرغ یا ماکت آن قرار داده شود، حرکات اضافی سر از یک طرف به سمت دیگر ظاهر می شود و حرکت جسم را جهت صحیح به لانه می دهد. در واقع، بر خلاف استوانه، تخم مرغ به سمت چپ و سپس به راست می چرخد. ظاهر این انحرافات به عنوان یک محرک هدایت کننده برای حرکت های جانبی سر تاکسی ها عمل می کند. بنابراین، تاکسی ها در حیوانات بالاتر می توانند حرکات غریزی را نه تنها کل ارگانیسم، بلکه در قسمت های جداگانه بدن و اندام ها را جهت دهند.

مرحله پایانی هر عمل رفتاری از حرکات غریزی و تاکسی شکل می گیرد. در همان زمان، آنها به عنوان اجزاء وارد مرحله جستجو می شوند، که، همانطور که قبلا ذکر شد، برای جستجوی موقعیت های محرک خارجی است که به ارگانیسم اجازه می دهد تا به مرحله نهایی این عمل برسد. مرحله جستجو با ثبات زیاد و ساختار بسیار پیچیده مشخص می شود. حرکات غریزی هر مرحله میانی این مرحله را کامل می کند، در نتیجه پایان هر مرحله از این قبیل ویژگی های رفتار نهایی را نیز به دست می آورد. تاکسی‌ها در مرحله اکتشافی با واکنش‌های جهت‌گیری-اکتشافی تکمیل می‌شوند که به طور مداوم اطلاعاتی در مورد وضعیت، پارامترها و تغییرات اجزای محیط به ارگانیسم ارائه می‌دهند که به او اجازه می‌دهد دومی را در چارچوب رفتار اکتشافی عمومی ارزیابی کند.

اجزاء اکتسابی فعل غریزی

همراه با مواردی که در مرحله جستجوی هر عمل غریزی نشان داده شده است، همیشه - در درجات مختلف و در ترکیبات مختلف - همه عناصر رفتاری وجود دارد که به یادگیری مربوط می شود، بدون استثناء اشکال بالاتر رفتار، نوع عقلانی. به همین دلیل است که ما معتقدیم صحبت از اعمال غریزی (اما نه حرکات!) به معنای صحبت در مورد اعمال رفتاری به طور کلی است.

در واقع، هر چیزی که حیوانات می توانند بیاموزند فقط به یک چیز هدایت می شود: سریع ترین و اقتصادی ترین دستاورد رفتار نهایی. هیچ چیزی در رفتار حیوانات وجود ندارد که با این مرحله نهایی پایان نیابد - حرکات غریزی یا واکنش های مرتبط، یعنی هماهنگی های حرکتی ذاتی. و این به وضوح وحدت رفتار و یادگیری غریزی را نشان می دهد.

البته موارد فوق به طور یکسان در تمام مراحل مرحله جستجو صدق نمی کند. واقعیت این است که ناپایداری رفتار در مراحل مختلف این مرحله یکسان نیست و با نزدیک شدن به مرحله پایانی بیشتر و بیشتر کاهش می یابد.

انتقال از یک مرحله از رفتار جستجو به مرحله دیگر به معنای جستجوی فعال و یافتن محرک های کلیدی توسط حیوانات است، تغییر از یک مرحله از رفتار جستجو به مرحله دیگر در یک توالی کاملاً منظم. این با باریک شدن گام به گام حوزه فعالیت حیوان همراه است: رفتار آن بیشتر و بیشتر توسط ترکیبی از محرک های خاص یک عمل رفتاری معین تعیین می شود، بیشتر و بیشتر به سمت حرکات غریزی نهایی و نهایی سوق داده می شود، احتمالات اصلاح فردی. رفتار حیوان محدود می شود، تا زمانی که وضعیت تحریک نهایی این احتمالات را عملاً به صفر برساند.

بنابراین، برای مثال، پرستویی که شروع به ساختن لانه می کند، اول از همه باید مکانی را پیدا کند که امکان جمع آوری مواد لانه سازی وجود داشته باشد. در ابتدا بازرسی غیر جهت دار منطقه اولین مرحله از فعالیت لانه سازی است. سرعت عبور از این مرحله بسیار ناپایدار در درجه اول به مولفه های متغیر رفتار بستگی دارد، در درجه اول به تجربه فردی موجود. هر پرنده بسته به توانایی های ذهنی فردی خود، این مشکل را به روش خود و کم و بیش موثر حل می کند.

مرحله بعدی مرحله جستجو، جستجو و جمع آوری مواد لانه سازی در محل مناسب یافت شده است. در اینجا امکان تغییر فردی در رفتار نوع گونه از قبل محدود شده است، اما با این وجود مهارت فردی همچنان نقش مهمی ایفا می کند.

دامنه انحرافات فردی احتمالی بر اساس تجربه قبلی در مرحله سوم رفتار جستجو - حمل و نقل مواد لانه ساز به محل لانه سازی - کمتر است. در اینجا، فقط برخی تغییرات نه چندان قابل توجه در سرعت و مسیر پرواز امکان پذیر است. در غیر این صورت، رفتار همه پرستوها در حال حاضر کاملاً کلیشه ای است.

و سرانجام، مرحله نهایی - اتصال ذرات به بستر - قبلاً توسط حرکات غریزی کاملاً کلیشه ای انجام می شود. در اینجا، تنها تنوع ژنتیکی تعیین شده فردی رفتار گونه‌ای باعث ایجاد تفاوت‌های شناخته شده در ساختار لانه‌های فردی می‌شود.

بنابراین، "آزادی عمل" حیوان به تدریج کاهش می یابد، دامنه تغییرپذیری رفتار آن با نزدیک شدن به فاز نهایی مطابق با شرایط محیطی محدود و خاص، ترکیبی از محرک های دخیل در این رفتار، کاهش می یابد.

هر چه از مرحله نهایی دورتر باشد و دامنه تغییرپذیری رفتار نوع گونه بیشتر باشد، امکان گنجاندن عناصر یادگیری و تجربه فردی در آن بیشتر می شود و نسبت این عناصر بیشتر می شود. بنابراین، تجربه فردی در درجه اول در مراحل اولیه رفتار جستجو تحقق می یابد. و یک چیز دیگر: هرچه رشد ذهنی بالاتر باشد، اصلاحات اعمال شده در رفتار معمولی گونه های سفت و سخت، اما دوباره، عمدتاً در مراحل اولیه مرحله جستجو، مهم تر است. همه اینها البته در مورد رفتار جستجو و خاتمه در هر مرحله از رفتار جستجو صدق می کند.

پیچیدگی و تنوع ساختار رفتار غریزی

ساختار دو مرحله ای اعمال غریزی در اینجا فقط به شکل یک طرح کلی بسیار ناقص و ساده شده ارائه شده است. در واقعیت، اغلب عوارض و تغییرات مختلفی وجود دارد. اول از همه، باید در نظر داشت که مرحله جستجو نیز می تواند تحت علامت منفی رخ دهد - به شکل طفره رفتن و اجتناب از عوامل خاص محیط. علاوه بر این، کاهش در رفتار جستجو، از دست دادن مراحل تکی آن، یا حتی وارونگی امکان پذیر است. گاهی اوقات حرکات نهایی به قدری سریع می آیند که مرحله جستجو زمانی برای آشکار شدن کامل ندارد. در موارد دیگر، رفتار جستجو ممکن است از مسیر خود منحرف شود و منجر به رفتار خاتمه "خارجی" شود.

رفتار جستجو ممکن است شکل یک رفتار خاتمه داشته باشد و در کنار مرحله پایان واقعی وجود داشته باشد. در این حالت، اعمال ظاهراً یکسان انگیزه کیفی مضاعف متفاوتی خواهند داشت.

موارد مختلفی از یک عمل غریزی ناقص نیز جالب توجه است، زمانی که اعمال حیوان به مرحله نهایی نمی رسد. در حیواناتی که دارای روان‌های بسیار توسعه‌یافته هستند، مراحل میانی رفتار جستجو، یعنی جستجوی محرک‌ها به خودی خود، می‌تواند به عنوان یک استثنا، به خودی خود به هدفی در رفتار آنها تبدیل شود. در اینجا ما با اساس غریزی پیچیده ترین اشکال رفتار اکتشافی که اساس هوش حیوانات را تشکیل می دهند، ملاقات می کنیم.

قبلاً این فهرست همه تنوع سیر اقدامات غریزی را نشان می دهد. اجازه دهید همچنین اضافه کنیم که تقریباً هرگز فقط یک فعل غریزی به طور همزمان انجام نمی شود، بلکه یک تعامل پیچیده بین چندین عمل به طور همزمان وجود دارد.

ساختار رفتار غریزی

جستجو و مراحل پایانی یک عمل رفتاری

در بالا گفته شد که محرک های کلیدی به اجبار عمل می کنند، که حیوان در رفتار خود مجبور است کاملاً از وضعیت محرک اطاعت کند. اما آیا این بدان معنی است که حیوانات فرصتی برای نشان دادن ابتکار عمل خود ندارند تا نوعی انتخاب مستقل انجام دهند؟ به هیچ وجه!

ابتکار و نگرش انتخابی حیوان به محیط در درجه اول در جستجوی فعال برای موقعیت های محرک ضروری و در انتخاب مؤثرترین فرصت ها برای انجام اعمال رفتاری آشکار می شود. باید تأکید کرد که ما در مورد جستجوی دقیقاً محرک‌های ناشی از اشیاء بیولوژیکی مهم صحبت می‌کنیم و نه خود این اشیاء. اکنون می دانیم که اینها محرک های کلیدی با عملکرد هدایت کننده یا محرک هستند.

حتی بیش از نیم قرن پیش، محقق آمریکایی رفتار حیوانات، W. Craig، نشان داد که اعمال غریزی از مراحل جداگانه تشکیل شده است. کریگ اول از همه دو مرحله را مشخص کرد که در ادبیات اخلاق شناسی به آنها «جستجو» (یا «آماده‌سازی») و «نهایی» می‌گویند. در طول مرحله جستجو، حیوان (از این رو نام فاز) آن محرک‌های کلیدی، یا بهتر است بگوییم، ترکیبات آنها (یعنی موقعیت‌های آغازگر) را جستجو می‌کند، که در نهایت آن را به مرحله نهایی می‌رساند، که در آن اهمیت بیولوژیکی تمام عمل غریزی تجسم یافته است.

همه محرک های میانی به خودی خود هدفی برای حیوان نیستند و تنها تا آنجا ارزشمند هستند که به درک محرک های کلیدی رفتار نهایی منجر شوند. فقط در مرحله نهایی مصرف واقعی عناصر حیاتی محیط توسط حیوان صورت می گیرد. اما جستجوی محرک های کافی برای حیوانات همان ضرورت حیاتی است که مصرف عناصر محیطی.

مرحله جستجو همیشه به چند مرحله تقسیم می شود. با این حال، در مرحله نهایی، یا اصلاً چنین تقسیم‌بندی یافت نمی‌شود، یا فقط از چند حرکت کاملاً متوالی تشکیل شده است.

کریگ مفهوم خود را بر اساس داده هایی که در نتیجه مطالعه رفتار غذا خوردن حیوانات دریافت کرد، ساخت. اجازه دهید مثالی از این حوزه رفتاری ارائه دهیم. شکارچی که به شکار می رود هنوز در ابتدا نمی داند که طعمه احتمالی او در کجا قرار دارد، بنابراین اولین حرکات او در ماهیت جستجوی بدون جهت است. در نتیجه، او دیر یا زود در حوزه عمل محرکی که از حیوان شکار نشات می گیرد، می افتد. اولین محرک کلیدی پیدا شد که شامل مرحله بعدی است - جهت گیری هدایت شده به محرک های اضافی، روشن شدن مکان حیوان طعمه. به دنبال آن دزدی کردن (یا تعقیب)، پرتاب (پریدن) و تسلط بر طعمه، کشتن آن، گاهی نیز کشیدن لاشه به جای دیگر، تکه تکه شدن و در نهایت گرفتن تکه های گوشت با دندان و بلعیدن آنها انجام می شود. در این زنجیره از اعمال و حرکات متوالی انجام شده، تنها دو حلقه آخر (عمل واقعی غذا خوردن) متعلق به مرحله نهایی رفتار توصیف شده شکارچی برای تهیه غذا است؛ تمام مراحل دیگر در کلیت آنها رفتار جستجویی (یا آماده سازی) را تشکیل می دهند. درست است، در هر مرحله از این قبیل مراحل مقدماتی و نهایی وجود دارد که هر مرحله با آن به پایان می رسد. در همان زمان، گاهی اوقات چندین درجه از تبعیت وجود دارد (مانند یک "عروسک تودرتو")، به طوری که، در کل، ساختار بسیار پیچیده ای از فعالیت ایجاد می شود.

وضعیت در سایر زمینه های رفتاری به ظاهر بسیار ساده تر، مانند استراحت و خواب، مشابه است. حیوان ابتدا به دنبال مکانی برای استراحت یا گذراندن شب می گردد (درختان، پناهگاه ها، فرورفتگی ها در خاک، یا به سادگی مناطق خاصی از فضای باز)، سپس مکان پیدا شده را مرتب می کند (بهبود می بخشد) (حفاری می کند، پوشش گیاهی را خرد می کند)، گاهی اوقات چنین می شود. همچنین تمیز می شود و تنها پس از آن جا می شود (علاوه بر این، به روشی معمولی!). فقط گذاشتن مرحله نهایی را تشکیل می دهد، در حالی که مراحل قبلی مرحله جستجو را تشکیل می دهند.

به این مثال ها می توان موارد بیشتری را از هر زمینه ای از رفتار اضافه کرد. با این حال، در حال حاضر در بالا می توان تفاوت های عمیق زیر را بین دو مرحله مشاهده کرد که ماهیت آنها را تعیین می کند.

رفتار جستجو مرحله پلاستیکی از رفتار غریزی است. مشخصه آن فعالیت جهت یابی-اکتشافی بارز حیوانات و آمیختگی اجزای مادرزادی و اکتسابی رفتار بر اساس تجربه فردی است. هر چیزی که با شکل پذیری غرایز، به ویژه، با تغییرات رفتار غریزی مرتبط است، به رفتار جستجو تعلق دارد.

رفتار نهایی، از سوی دیگر، فاز صلب است. حرکات انجام شده در آن با توالی دقیق، کلیشه ای متمایز می شوند و توسط ساختارهای کلان و میکرومورفولوژیکی مربوطه از قبل تعیین می شوند. اجزای اکتسابی در اینجا نقش ناچیزی دارند یا حتی وجود ندارند. بنابراین، تنوع با تنوع فردی (از لحاظ ژنتیکی ثابت) محدود می شود. این شامل همه چیزهایی است که در مورد ثبات، سختی رفتار غریزی و عمل اجباری محرک های کلیدی گفته شد. تقریباً همه چیز در اینجا ذاتی است و از نظر ژنتیکی ثابت است. در مورد حرکات انجام شده در مرحله پایانی، اینها در واقع حرکات غریزی یا "هماهنگی های حرکتی ذاتی" هستند که توسط دانشمند اتریشی K. Lorenz، یکی از بنیانگذاران اخلاق شناسی مدرن، نامگذاری شده است.

حرکات غریزی و تاکسی

توصیف کلی حرکات غریزی قبلاً در بالا ارائه شده است. همچنین گفته شد که آنها "محافظان" ارزشمندترین و حیاتی ترین چیزی هستند که در نتیجه انتخاب طبیعی توسط گونه ها انباشته شده است و این دقیقاً همان چیزی است که استقلال آنها را از شرایط محیطی تصادفی تعیین می کند. روباهی که حرکات غریزی حفر گوشت روی زمین سنگی را انجام می دهد، «بی معنی» رفتار می کند. اما به هر حال، فیلوژنی روباه ها روی بستر سنگی اتفاق نیفتاده است و اگر به دلیل اقامت تصادفی، موقت یک فرد در چنین شرایطی که برای آن کاملاً غیر معمول است، برای موجودیت بیشتر این گونه کشنده خواهد بود. زیستگاه روباه ها، نوعی رفتار بسیار مفید برای این حیوانات ناپدید می شود. بنابراین بهتر است تحت هر شرایطی حرکات حفاری انجام دهید و برنامه رفتاری ذاتی "سخت" حیوان را وادار به انجام آن می کند.

جهت گیری کلی حرکات غریزی توسط تاکسی ها انجام می شود که به گفته لورنتس همیشه با هماهنگی های حرکتی ذاتی در هم تنیده شده و همراه با آنها واکنش های غریزی واحد (یا زنجیره ای از چندین واکنش از این قبیل) را تشکیل می دهند.

مانند حرکات غریزی، تاکسی ها واکنش های ذاتی و ثابت ژنتیکی به عوامل محیطی خاص هستند. اما اگر حرکات غریزی در پاسخ به محرک‌های محرک ایجاد شود، تاکسی‌ها به محرک‌های کلیدی هدایت‌کننده پاسخ می‌دهند، که قادر به تعیین آغاز (یا پایان) هیچ واکنش غریزی نیستند، بلکه فقط بردار جریان آن را تغییر می‌دهند.

بنابراین، تاکسی ها جهت گیری فضایی فعالیت حرکتی حیوانات را به سمت شرایط محیطی مطلوب یا حیاتی (تاکسی های مثبت) یا برعکس، به دور از شرایط بیولوژیکی کم ارزش یا خطرناک (تاکسی های منفی) فراهم می کنند. در گیاهان نیز واکنش های مشابه در تغییر جهت رشد (تروپیسم) بیان می شود.

با توجه به ماهیت محرک‌های خارجی جهت‌دهنده، تاکسی‌ها به عکس، شیمیایی، گرما، ژئو، ریئو، آنمو، هیدروتاکسی (واکنش به نور، محرک‌های شیمیایی، گرادیان دما، گرانش، جریان سیال، هوا) تقسیم می‌شوند. جریان، رطوبت محیطی) و غیره در سطوح مختلف رشد تکاملی، تاکسی ها درجات مختلفی از پیچیدگی دارند و عملکردهای متفاوتی را انجام می دهند که بعداً در بررسی تکامل روان مورد بحث قرار خواهد گرفت. اکنون مهم است که تأکید کنیم تاکسی ها اجزای ثابت حتی اشکال پیچیده رفتار هستند و اشکال بالاتر تاکسی ها در ترکیب نزدیک با تجربه فردی حیوان ظاهر می شوند.

ما قبلاً با محرک‌های کلیدی راهنما روبرو شده‌ایم که جهت‌گیری تودرتوها را بر اساس محرک‌های نوری نسبی توصیف کردیم. ظاهر یک شی (در آزمایش، یک دیسک، در شرایط طبیعی، یک فرد والدین) محرکی برای واکنش "التماس" است، موقعیت نسبی جزئیات این شی، محرک کلیدی هدایت کننده این واکنش است. و جهت گیری فضایی جوجه ها با توجه به این محرک یک فوتوتاکسی مثبت است.

به همین ترتیب، رنگ قرمز خود یک محرک کلیدی برای جوجه شاه ماهی است که واکنش غذایی آن را تعیین می کند (همراه با یک محرک دیگر - ظاهر یک پرنده، به طور دقیق تر، سرش با منقار). محل لکه قرمز روی منقار واکنش جوجه را به روشی بیولوژیکی مفید بر اساس فوتوتاکسی مثبت هدایت می کند و بنابراین به عنوان یک محرک کلیدی هدایت کننده عمل می کند.

لورنز و تینبرگن در دهه 1930 به طور مشترک رابطه بین هماهنگی حرکتی ذاتی و تاکسی ها را با استفاده از مثالی از واکنش چرخاندن تخم مرغ ها به داخل لانه در غاز خاکستری مطالعه کردند. مشاهده یک جسم تخم مرغ مانند (چیزی گرد، بدون برآمدگی و غیره) که در خارج از لانه قرار دارد، همان محرک کلیدی برای واکنش غلتیدن در این پرنده است که در آزمایشات توصیف شده توسط اسکربیتسکی در مرغانی که روی لانه نشسته است. هماهنگی حرکتی مادرزادی متناظر، حرکت مکرر منقار به سمت قفسه سینه پرنده است که تنها زمانی متوقف می شود که جسم پرنده نشسته در لانه را لمس کند.

اگر استوانه ای در جلوی لبه لانه عمود بر منقار قرار گیرد (غازها نیز به چنین جسمی واکنش مثبت نشان دادند)، کل رفتار پرنده به چنین حرکات غریزی محدود می شود. با این حال، اگر یک تخم مرغ یا ماکت آن قرار داده شود، حرکات اضافی سر از یک طرف به سمت دیگر ظاهر می شود و حرکت جسم را جهت صحیح به لانه می دهد. در واقع، بر خلاف استوانه، تخم مرغ به سمت چپ و سپس به راست می چرخد. ظاهر این انحرافات به عنوان یک محرک هدایت کننده برای حرکت های جانبی سر تاکسی ها عمل می کند. بنابراین، تاکسی ها در حیوانات بالاتر می توانند حرکات غریزی را نه تنها کل ارگانیسم، بلکه در قسمت های جداگانه بدن و اندام ها را جهت دهند.

مرحله پایانی هر عمل رفتاری از حرکات غریزی و تاکسی شکل می گیرد. در همان زمان، آنها به عنوان اجزاء وارد مرحله جستجو می شوند، که، همانطور که قبلا ذکر شد، برای جستجوی موقعیت های محرک خارجی است که به ارگانیسم اجازه می دهد تا به مرحله نهایی این عمل برسد. مرحله جستجو با ثبات زیاد و ساختار بسیار پیچیده مشخص می شود. حرکات غریزی هر مرحله میانی این مرحله را کامل می کند، در نتیجه پایان هر مرحله از این قبیل ویژگی های رفتار نهایی را نیز به دست می آورد. تاکسی‌ها در مرحله اکتشافی با واکنش‌های جهت‌گیری-اکتشافی تکمیل می‌شوند که به طور مداوم اطلاعاتی در مورد وضعیت، پارامترها و تغییرات اجزای محیط به ارگانیسم ارائه می‌دهند که به او اجازه می‌دهد دومی را در چارچوب رفتار اکتشافی عمومی ارزیابی کند.

اجزاء اکتسابی فعل غریزی

همراه با مواردی که در مرحله جستجوی هر عمل غریزی نشان داده شده است، همیشه - در درجات مختلف و در ترکیبات مختلف - همه عناصر رفتاری وجود دارد که به یادگیری مربوط می شود، بدون استثناء اشکال بالاتر رفتار، نوع عقلانی. به همین دلیل است که ما معتقدیم صحبت از اعمال غریزی (اما نه حرکات!) به معنای صحبت در مورد اعمال رفتاری به طور کلی است.

در واقع، هر چیزی که حیوانات قادر به یادگیری آن هستند تنها به یک چیز هدایت می شود - سریع ترین و اقتصادی ترین دستاورد ممکن در رفتار نهایی. هیچ چیز در رفتار حیوانات وجود ندارد که با این مرحله پایانی پایان نیابد - حرکات غریزی یا واکنش های مرتبط، یعنی. هماهنگی حرکتی ذاتی و این به وضوح وحدت رفتار و یادگیری غریزی را نشان می دهد.

البته موارد فوق به طور یکسان در تمام مراحل مرحله جستجو صدق نمی کند. واقعیت این است که ناپایداری رفتار در مراحل مختلف این مرحله یکسان نیست و با نزدیک شدن به مرحله پایانی بیشتر و بیشتر کاهش می یابد.

انتقال از یک مرحله از رفتار جستجو به مرحله دیگر به معنای جستجوی فعال و یافتن محرک های کلیدی توسط حیوانات است، تغییر از یک مرحله از رفتار جستجو به مرحله دیگر در یک توالی کاملاً منظم. این با باریک شدن گام به گام حوزه فعالیت حیوان همراه است: رفتار آن بیشتر و بیشتر توسط ترکیبی از محرک های خاص یک عمل رفتاری معین تعیین می شود، بیشتر و بیشتر به سمت حرکات غریزی نهایی و نهایی سوق داده می شود، احتمالات اصلاح فردی. رفتار حیوان محدود می شود، تا زمانی که وضعیت تحریک نهایی این احتمالات را عملاً به صفر برساند.

بنابراین، برای مثال، پرستویی که شروع به ساختن لانه می کند، اول از همه باید مکانی را پیدا کند که امکان جمع آوری مواد لانه سازی وجود داشته باشد. در ابتدا بازرسی غیر جهت دار منطقه اولین مرحله از فعالیت لانه سازی است. سرعت عبور از این مرحله بسیار ناپایدار قبل از هر چیز به مولفه های متغیر رفتار بستگی دارد، قبل از هر چیز به تجربه فردی موجود. هر پرنده بسته به توانایی های ذهنی فردی خود، این مشکل را به روش خود و کم و بیش موثر حل می کند.

مرحله بعدی مرحله جستجو، جستجو و جمع آوری مواد لانه سازی در محل مناسب یافت شده است. در اینجا، احتمال تغییر فردی در رفتار نوع گونه قبلاً محدود شده است، اما با این وجود، مهارت فردی همچنان نقش مهمی ایفا می کند. دامنه انحرافات فردی احتمالی بر اساس تجربه قبلی در مرحله سوم رفتار جستجو حتی کمتر است. حمل و نقل مواد لانه سازی به محل لانه سازی. در اینجا، فقط برخی تغییرات نه چندان قابل توجه در سرعت و مسیر پرواز امکان پذیر است. در غیر این صورت، رفتار همه پرستوها در حال حاضر کاملاً کلیشه ای است.

و سرانجام، مرحله نهایی - اتصال ذرات به بستر - قبلاً توسط حرکات غریزی کاملاً کلیشه ای انجام می شود. در اینجا، تنها تنوع ژنتیکی تعیین شده فردی رفتار گونه‌ای باعث ایجاد تفاوت‌های شناخته شده در ساختار لانه‌های فردی می‌شود.

بنابراین، "آزادی عمل" حیوان به تدریج کاهش می یابد، دامنه تغییرپذیری رفتار آن با نزدیک شدن به فاز نهایی مطابق با شرایط محیطی محدود و خاص، ترکیبی از محرک های دخیل در این رفتار، کاهش می یابد.

هر چه از مرحله نهایی دورتر باشد و دامنه تغییرپذیری رفتار نوع گونه بیشتر باشد، امکان گنجاندن عناصر یادگیری و تجربه فردی در آن بیشتر می شود و نسبت این عناصر بیشتر می شود. بنابراین، تجربه فردی در درجه اول در مراحل اولیه فرمان جستجو تحقق می یابد. و یک چیز دیگر: هرچه رشد ذهنی بالاتر باشد، اصلاحات اعمال شده در رفتار معمولی گونه های سفت و سخت، اما دوباره، عمدتاً در مراحل اولیه مرحله جستجو، مهم تر است. همه اینها البته در مورد رفتار جستجو و خاتمه در هر مرحله از رفتار جستجو صدق می کند.

پیچیدگی و تنوعساختارهای رفتار غریزی

ساختار دو مرحله ای اعمال غریزی در اینجا فقط به شکل یک طرح کلی ساده شده بسیار کامل ارائه شده است. در واقعیت، اغلب عوارض و تغییرات مختلفی وجود دارد. اول از همه، باید در نظر داشت که مرحله جستجو نیز می تواند تحت علامت منفی رخ دهد - به شکل طفره رفتن و اجتناب از عوامل خاص محیط. علاوه بر این، کاهش در رفتار جستجو، از دست دادن مراحل تکی آن، یا حتی وارونگی امکان پذیر است. گاهی اوقات حرکات نهایی به قدری سریع می آیند که مرحله جستجو زمانی برای آشکار شدن کامل ندارد. در موارد دیگر، رفتار جستجو ممکن است از مسیر خود منحرف شود و منجر به رفتار خاتمه "خارجی" شود.

رفتار جستجو ممکن است شکل یک رفتار خاتمه داشته باشد و در کنار مرحله پایان واقعی وجود داشته باشد. در این حالت، اعمال ظاهراً یکسان انگیزه کیفی مضاعف متفاوتی خواهند داشت.

موارد مختلفی از یک عمل غریزی ناقص نیز جالب توجه است، زمانی که اعمال حیوان به مرحله نهایی نمی رسد. در حیواناتی که دارای روان بسیار پیشرفته هستند، مراحل میانی رفتار جستجو، یعنی. جستجوی محرک‌ها به خودی خود می‌تواند در عین حال - به عنوان یک استثنا - به یک هدف تبدیل شود آنهارفتار - اخلاق. در اینجا ما با اساس غریزی پیچیده ترین اشکال رفتار اکتشافی که اساس هوش حیوانات را تشکیل می دهند، ملاقات می کنیم.

قبلاً این فهرست همه تنوع سیر اقدامات غریزی را نشان می دهد. اجازه دهید همچنین اضافه کنیم که تقریباً هرگز فقط یک فعل غریزی به طور همزمان انجام نمی شود، بلکه یک تعامل پیچیده بین چندین عمل به طور همزمان وجود دارد.

رفتار و ارتباط غریزی

همه حیوانات به طور دوره ای با یکدیگر در تماس های درون گونه ای قرار می گیرند. اول از همه، این در زمینه تولید مثل صدق می کند، جایی که تماس کم و بیش نزدیک بین شرکای جنسی اغلب مشاهده می شود. علاوه بر این، نمایندگان همان گونه اغلب در مکان هایی با شرایط مساعد برای وجود (مواد غذایی فراوان، پارامترهای فیزیکی مطلوب محیط و غیره) تجمع می کنند. در این موارد و موارد مشابه، یک تعامل بیولوژیکی بین موجودات حیوانی وجود دارد که بر اساس آن پدیده های ارتباطی در فرآیند تکامل به وجود آمدند. هیچ تماسی بین یک نر و یک ماده، چه رسد به تجمع حیوانات در مکان های مساعد برای آنها (اغلب با تشکیل یک کلنی) تجلی ارتباط نیست. دومی، و همچنین رفتار گروهی مرتبط با آن، به عنوان یک شرط ضروری نه تنها فیزیکی یا بیولوژیکی، بلکه بالاتر از همه تعامل ذهنی (تبادل اطلاعات) بین افراد، که در هماهنگی، ادغام اعمال آنها بیان می شود، پیش فرض می گیرد. همانطور که بعدا نشان داده خواهد شد، این امر در مورد حیوانات برتر از حلق و نرم تنان پایینی صدق می کند.

علاوه بر آنچه گفته شد، باید تاکید کرد که تنها زمانی می توان از ارتباط صحبت کرد که اشکال خاصی از رفتار وجود داشته باشد که کارکرد ویژه آنها انتقال اطلاعات از فردی به فرد دیگر است. به عبارت دیگر، ارتباط، به معنای علمی این اصطلاح، تنها زمانی ظاهر می شود که اعمال خاصی از حیوان یک ارزش سیگنال به دست آورد. G. Tembrok، اخلاق شناس آلمانی، که تلاش زیادی را صرف مطالعه فرآیندهای ارتباطات و تکامل آنها کرده است، تأکید می کند که تنها زمانی می توان در مورد پدیده های ارتباطی و بر این اساس، جوامع واقعی حیوانات (گله، گله، خانواده و غیره) صحبت کرد. یک زندگی مشترک وجود دارد که در آن چندین فرد مستقل با هم (در زمان و مکان) اشکال همگن رفتار را در بیش از یک حوزه عملکردی انجام می دهند. شرایط چنین فعالیت مشترک ممکن است تغییر کند، گاهی اوقات زمانی که عملکردها بین افراد تقسیم می شود، انجام می شود.

اجازه دهید همچنین اضافه کنیم که اگر ارتباط در بی مهرگان پایین تر وجود نداشته باشد و در برخی از نمایندگان بالاتر آنها فقط به شکل های ابتدایی ظاهر شود، برعکس، در همه حیوانات برتر (از جمله بی مهرگان بالاتر) ذاتی است و می توان گفت که به یک درجه یا دیگری، رفتار حیوانات بالاتر به طور کلی همیشه در شرایط ارتباط (حداقل به صورت دوره ای) انجام می شود.

همانطور که قبلا ذکر شد، مهمترین عنصر ارتباط، تبادل اطلاعات - ارتباطات است. در عین حال، محتوای آموزنده اقدامات ارتباطی (زومنتیک) می تواند برای شناسایی (تعلق به یک گونه خاص، جامعه، جنس و غیره)، سیگنال دادن به وضعیت فیزیولوژیکی حیوان (گرسنگی، برانگیختگی جنسی و غیره) باشد. یا برای هشدار دادن به افراد دیگر در مورد خطر، یافتن غذا، مکان های استراحت و غیره خدمت می کنند. با توجه به مکانیسم عمل (زوپراگماتیک)، اشکال ارتباط در کانال های انتقال اطلاعات (نوری، صوتی، شیمیایی، لمسی و غیره) متفاوت است، اما در همه موارد، ارتباطات حیوانی (بر خلاف انسان) یک سیستم بسته است. یعنی از تعداد محدودی سیگنال‌های گونه‌ای تشکیل شده‌اند که توسط "حیوان مصلحت‌آمیز" ارسال شده و به اندازه کافی توسط "حیوان ادراکی" درک می‌شوند.

ارتباط بین حیوانات بدون تثبیت ژنتیکی توانایی هم برای درک کافی (که توسط تاکسی ها ارائه می شود) و هم برای انتقال اطلاعات "رمزگذاری شده" (که توسط محرک های ذاتی ارائه می شود) غیرممکن است. اعمال ارثی ثابت و غریزی که با کمک آنها اطلاعات منتقل می شود، می توانند اهمیت مستقلی پیدا کنند. در اینجا، همان قاعده‌مندی‌ها مانند سایر اشکال رفتار غریزی عمل می‌کنند، اما حاملان محرک‌های کلیدی، در این مورد، خویشاوندان یا حیوانات دیگر گونه‌ها هستند.

در میان اشکال نوری ارتباط، جایگاه مهمی توسط حالت‌های بیانی و حرکات بدن اشغال می‌شود، که شامل این واقعیت است که حیوانات به طور قابل توجهی قسمت‌های خاصی از بدن خود را به یکدیگر نشان می‌دهند که اغلب دارای علائم سیگنال خاصی هستند (الگوهای روشن، زائده‌ها و غیره). تشکیلات ساختاری). این شکل از سیگنال دهی "رفتار نمایشی" نامیده می شود. در موارد دیگر، عملکرد سیگنال با حرکات ویژه (کل بدن یا قسمت های جداگانه آن) بدون نمایش خاصی از تشکل های ساختاری خاص انجام می شود، در موارد دیگر - حداکثر افزایش در حجم یا سطح بدن یا حداقل برخی از آنها. بخش های آن (با باد کردن آن، صاف کردن چین ها، ژولیدن پرها یا موها) و غیره). همه این حرکات همیشه "با تاکید" و اغلب با شدت "اغراق آمیز" انجام می شوند (شکل 10). اما، به عنوان یک قاعده، در حیوانات بالاتر، اگر در حضور فرد دیگری انجام شود، همه حرکات دارای نوعی ارزش سیگنال هستند.

با این حال، کامل‌ترین و واضح‌ترین انتقال اطلاعات زمانی به دست می‌آید که عناصر حرکتی خاصی ظاهر می‌شوند که از شکل‌های رفتاری «معمولی»، «مفیدگرا» بیرون آمده‌اند که عملکرد اولیه «کار»، «مکانیکی» خود را در جریان تکامل از دست داده‌اند. و یک مقدار صرفا سیگنال به دست آورد.

برنج. 10. حالت های علامتی و حرکات بدن خرچنگ اشاره کننده (تکان دادن پنجه توسط نر هنگام "کوچک کردن" ماده)، ماهی (دم شمشیری)، گنجشک صحرایی و اسب (مطابق با کرین، هیمن، بلومو هاسنبرگ)

جنبش های اولیه در اخلاق شناسی نام جنبش های "خودکار" را دریافت کردند. موارد ثانویه که یک عملکرد جدید، در این مورد، سیگنال به دست آورده اند، "آلوکتون" هستند. در این مورد، خود الگوی کلیشه ای است، برای همه نمایندگان این نوع حرکت به طور مساوی انجام شده، بیان شرطی یک وضعیت بیولوژیکی خاص (تغییر بیولوژیکی مهم در محیط یا وضعیت داخلی حیوان) است. چنین جنبش‌های کلیشه‌ای گونه‌ای با کارکرد اطلاع‌رسانی روشن در اخلاق‌شناسی «جنبش‌های تشریفاتی» نامیده می‌شوند. تشریفات با مشروط بودن اقدامات انجام شده مشخص می شود که فقط برای انتقال یک محتوای آموزنده خاص و کاملاً خاص عمل می کند. این اعمال از نظر ژنتیکی به طور سفت و سخت ثابت هستند، با حداکثر کلیشه انجام می شوند، یعنی در اصل، توسط همه افراد یک گونه معین یکسان هستند، و بنابراین به حرکات غریزی معمولی اشاره دارند. به همین دلیل، همه حیوانات این گونه قادر به درک "درست" معنای چنین سیگنال های ارتباطی نوری (یا صوتی) هستند. این یک نمونه معمولی از حداکثر سفتی، محافظه کاری در رفتار حیوانات است.

حرکات تشریفاتی در یک توالی دقیق در قالب گونه‌های کمابیش پیچیده - "تشریفات" یا "آیین‌ها" و به طور معمول در قالب "گفتگو" بین دو حیوان انجام می‌شود. اغلب آنها در زمینه تولید مثل (بازی های زناشویی) و مبارزه ("مبارزه خیالی") یافت می شوند و وضعیت درونی فرد و ویژگی های جسمی و روحی آن را منعکس می کنند. در کنار ارتباط مادرزادی، اشکال اکتسابی نیز وجود دارد که بعداً مورد بحث قرار خواهد گرفت.

همه اشکال ارتباطی نقش اساسی در زندگی بی مهرگان و مهره داران برتر دارند و هماهنگی اقدامات افراد را تضمین می کنند. بدون ارتباط با استفاده از سیگنال های مختلف شیمیایی، نوری، صوتی، لمسی و غیره در این حیوانات، حتی نزدیک شدن و تماس نر و ماده و در نتیجه ادامه جنس غیر ممکن است. ارتباط افراد از همان گونه ها و کمتر اوقات متفاوت در شرایط زندگی مشترک و گروهی آنها به عنوان اساس رفتار گروهی از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

همانطور که قبلا ذکر شد، رفتار گروهی (حداقل در اشکال توسعه یافته) همراه با ارتباط فقط در بی مهرگان بالاتر ظاهر می شود و در اقدامات مشترک هماهنگ حیواناتی که در جوامع زندگی می کنند بیان می شود. بر خلاف انبوهی از حیوانات که ناشی از واکنش مثبت یکسان به شرایط خارجی مطلوب است، جوامع با ترکیب نسبتاً ثابت اعضای آن و ساختار درونی خاصی که روابط بین آنها را تنظیم می کند مشخص می شوند. این ساختار اغلب به شکل سیستم های سلسله مراتبی تبعیت همه اعضای جامعه از یکدیگر است که انسجام جامعه دوم و عملکرد مؤثر آن را در کل تضمین می کند. انتخاب رهبران یا "رهبران"، تنظیم روابط بین حیوانات جوان و پیر، بهبود مراقبت از فرزندان و غیره در این زمینه به همان اندازه مهم است.

اساس توانایی موجودات زنده برای ... تبدیل ماده هستند اساسشخصیت و حافظه، یعنی اساسروح انسان ... L.: Nauka, 1978. 304. Fabry K.E. مبانیروانشناسی جانوران. M.: MGU، 1993. 336 ص. 305...

  • روانشناسی حیوانات و روانشناسی تطبیقی ​​(1)

    رهنمودها

    جی بی لامارک در آغاز قرن نوزدهم، اصول اولیهروانشناسی جانوران، که او را به علوم طبیعی نزدیکتر کرد ... شرکت "داشکوف اند کو"، 2005. Fabry K.E. مبانیروانشناسی جانوران. M.، 2001 (یا 1976، 1993). فیلیپووا...

  • روانشناسی حیوانات و روانشناسی تطبیقی ​​(2)

    آموزش

    روش شناختی چیست اساسروانشناسی جانورانچگونه علم ارتباط را آشکار کنید روانشناسی جانورانبا سایر حوزه های روانشناختی ... . − Novosibirsk, 2000. Ivanov A.A. اخلاق شناسی با اصول اولیهروانشناسی جانوران: آموزش. - SMB .: انتشارات "لان" ...