بعد از سقوط چگونه رفتار کنیم؟ بعد از زمین خوردن چه کنیم؟ راهی مطمئن برای گناه نکردن

23.09.2020

چگونه بعد از زمین خوردن رفتار کنیم وقتی شیطان می خواهد کسی را به گناه کبیره بکشاند، از یک طرف اهمیت گناه را کم می کند و از طرف دیگر اطمینان می دهد که خداوند مهربان است، هر گناهی را می بخشد، بنابراین اصلا خطرناک نیست. لذت گناه را تجربه کنید و بعد از چندین تجربه می توانید توبه کنید. و هنگامی که دشمن توانست او را به گناه بکشاند، برعکس عمل می کند، یعنی از یک سو بر شدت گناه می افزاید و از سوی دیگر خداوند را بیش از حد سختگیر و بی رحم معرفی می کند تا غوطه ور شود. گناهکار در ناامیدی که خودکشی معنوی است که اغلب با خودکشی بدنی همراه است، خودکشی می کند و منجر به مرگ ابدی می شود.

نردبان مقدس می فرماید که نماینده نامرئی زنا، این دشمن غیرانسانی، القا می کند که خداوند انسان دوست است و این شور و اشتیاق را طبیعی می بخشد. اما اگر شروع به مشاهده نیرنگ شیاطین کنیم، متوجه می شویم که پس از ارتکاب گناه، خداوند را به عنوان قاضی عادل و نابخشوده به ما معرفی می کنند. اول چنین پیشنهادی می کنند تا ما را به گناه بکشانند و بعد پیشنهاد دیگری می دهند تا ما را در ناامیدی فرو ببرند. وقتی غم و ناامیدی در ما تشدید شد، آنگاه نه می‌توانیم خود را ملامت کنیم و نه با توبه از خود انتقام گناه بگیریم. و هنگامی که اندوه و ناامیدی از بین رفت، دوباره این شکنجه گر ارواح شروع به آموزش آموزه رحمت خدا به ما می کند تا دوباره سقوط کنیم. شیطان با اطمینان از رحمت الهی و وعده مغفرت از سقوطی به سقوط دیگر می برد تا از گناهان مکرر وجدان خفه شود، روح سخت شود، دل سخت شود، احساس ناتوان شود، از پشیمانی و توبه ناتوان شود. ، تا با وفا تر شدن در گناهان و ناامیدی کامل را به همراه داشته باشد.

پس باید ترسید که پس از سقوط، غافل بماند و به امید واهی رحمت الهی و آمرزش گناهان، از گناهی به گناه دیگر گذر کند تا به بی احساسی و سختی نرسد و از توبه ناتوان نگردد.

قدیس اسحاق شامی می‌گوید: نه آن‌وقت وقتی در چیزی می‌خزیم، بلکه زمانی که در همان چیزی راکد می‌شویم، اندوهگین نخواهیم شد، زیرا خزش اغلب با افراد کامل اتفاق می‌افتد، و راکد ماندن در همان حالت مرگ کامل است. اندوهی که در هنگام تجاوزات خود احساس می کنیم، به جای عمل خالص، از روی لطف به ما نسبت داده می شود. هر که به امید توبه بار دوم بخزد، با خدا حیله کرده است. ندانسته مرگ بر او هجوم می آورد و به زمانی نمی رسد که امید به انجام اعمال نیک داشت. اما پس از گناهان غیر عمدی که از تاریکی ها و دامن زدن به هوس ها ساخته شده اند، نباید دچار یأس شد که شیطان سعی در فرو رفتن در آن می کند تا سرانجام گناهکار را از بین ببرد، بلکه باید به امید رحمت الهی خود را تشویق کرد.

قدیس اسحاق شامی می گوید که هر که آشکارا به تعداد گناهکاران تعلق دارد، هنگام سقوط، محبت پدر آسمانی خود را فراموش نکند. اما اگر در بسیاری از گناهان مختلف افتاد، از اهمیت دادن به خیر دست نکشد، در مسیر خود متوقف نگردد، بلکه کسی که بار دیگر شکست خورده به مبارزه با مخالفان خود برخیزد و هر روز شروع به پی ریزی یک ساختمان ویران شده، تا زمانی که از دنیا خارج شد، کلام نبی را در دهان داشت: «ای دشمن من که سقوط کردم، از من شادی مکن، زیرا دوباره برخواهم خاست. اگر در تاریکی بنشینم، خداوند مرا روشن خواهد کرد» (میکاه 7: 8 را ببینید). و به هیچ وجه اجازه نده تا از جنگ دست بردارد. و تا زمانی که نفس در او هست، به روح خود خیانت نکند تا بر او چیره شود، حتی در هنگام شکست. اما اگر هر روز قایق او شکسته می شود و تمام بار خراب می شود، از مراقبت، انبار کردن، حتی قرض گرفتن، رفتن به کشتی های دیگر و سفر با امید دست نکشد، تا زمانی که خداوند به شاهکار او نگاه کرده و رحم کند. با پشیمانی، رحمت خود را بر او نمی فرستد و انگیزه ای قوی برای دیدار و تحمل تیرهای افروخته دشمن به او نخواهد داد. این حکمتی است که از جانب خدا داده شده است. این بیمار عاقل است که امید خود را از دست نمی دهد. بهتر است ما به خاطر برخی کارها محکوم شویم نه اینکه همه چیز را رها کنیم.

اگر هر روز به طور مداوم هزاران ضربه از شیاطین را می پذیریم، ترسو نباشیم و در مسیر میدان توقف نکنیم، زیرا در یک مورد بی اهمیت می توانیم پیروزی را بدست آوریم و تاج را دریافت کنیم. پس نگذارید یک نفر ناامید بماند. فقط از دعا غافل نشویم و از خداوند کمک بخواهیم تنبلی نکنیم. یک راهب به تهمت دشمن، به گناه نفسانی افتاد و پس از سقوط، دشمن سعی کرد او را در یأس فرو برد تا او را از حجره متروک به دنیا برد. اما راهب که در جنگ روحانی مهارت داشت به دشمن گفت: من گناه نکرده ام، به شما می گویم که گناه نکرده ام. او به سلول خود بازگشت و با زحمات توبه، اندوه و فروتنی گناه خود را جبران کرد. نردبان مقدس می فرماید که نباید ناامید شد، حتی اگر روزانه زمین بخورد. از آنجایی که ناامیدی از انبوه گناهان و گاهی از غرور سرچشمه می گیرد،10 برای نرسیدن به ناامیدی، بلافاصله پس از سقوط باید برخیزد، توبه کرد، با اعتراف در برابر کشیش، وجدان خود را پاک کرد و در این صورت، باید فروتن کرد. خود را محکوم نمی کند و کسی را محکوم نمی کند. نردبان مقدس می فرماید حتی اگر کسی در همه چاله های گناه افتاده باشد، اما اگر خضوع کند، حالش خوب باشد11. در مواقع ناامیدی، فکر رحمت خداوند نیز مفید است. در غم و اندوه نسبت به گناهان ناامید شده‌ایم، بیایید به خاطر بیاوریم که خداوند به پطرس رسول دستور داد که هفتاد بار در هفته گناهکار را ببخشد (متی 18:22 را ببینید) و هر که چنین حکمی را به دیگری تسلیم کند، خود او بدون این که بدون شک، به طور غیر قابل مقایسه ای بیشتر انجام خواهد داد.

قدیس اسحاق شامی می‌گوید: گریه کن و اشک بریز و به یاد گناهان خود در وقت زیاده‌روی فرود آید، تا بتوانی از گناهان خود خلاص شوی و از این طریق خضوع پیدا کنی. امّا ناامید نشوید و در اندیشه های خضوع، با کفاره، گناهان خود را رد کنید. تواضع و بطالت بسیاری از گناهان را قابل بخشش می کند. برعکس، بدون تواضع، اعمال بی فایده است، آنها حتی ما را برای بسیاری از شرها آماده می کنند (یعنی می توانند منجر به غرور، غرور و به دنبال آن سقوط شوند). نمک برای هر غذایی، فروتنی در برابر هر فضیلتی نیز همان است. می تواند قلعه بسیاری از گناهان را بشکند. برای به دست آوردن آن باید مدام اندوهگین شد با ذلت و اندوه معقول. و اگر آن را به دست آوریم، ما را از فرزندان خدا می سازد و ما را بدون اعمال نیک به درگاه خداوند عرضه می دارد، زیرا بدون خضوع همه اعمال و نیکی ها و همه اعمال ما باطل است. در نهایت، خدا تغییر در اندیشه را می خواهد. فکر ما را هم بهتر و هم زشت می کند. او به تنهایی کافی است که ما را در پیشگاه خدا بی پناه قرار دهد و او به جای ما صحبت می کند. دشمن به خصوص قبل از مرگ به شدت به شخص حمله می کند و با یادآوری گناهان در زندگی سعی می کند او را به سردرگمی، یأس و ناامیدی بکشاند. در این هنگام با تمام قوت ایمان باید خدا را با خضوع و توبه و پشیمانی قلبی از گناهان گرفت و از خداوند طلب آمرزش کرد و خود را به امید رحمت بی اندازه خداوند تشویق کرد که بر اساس آن خداوند بزرگ ترین ها را آمرزید. گناهکاران بدون هیچ شایستگی از آنها; با توجه به بیان دعاهای کلیسا (نگاه کنید به دعای چهارم و هفتم برای اشتراک گذاری)، هیچ گناهی وجود ندارد که بر رحمت خدا غلبه کند. خود خدا حتی با یک سوگند اطمینان می دهد که او مرگ یک گناهکار را نمی خواهد. این را می گویید: گناهان و گناهان ما بر ماست و در آنها ذوب می شویم، چگونه زندگی کنیم؟ به آنها بگو: من زنده هستم، یعنی به جان خود سوگند یاد می کنم، خداوند خداوند می گوید: من مرگ گناهکار را نمی خواهم، بلکه می خواهم که گناهکار از راه خود برگردد و زنده بماند (حزقی 33: 10-11؛ رجوع کنید به همچنین حز. 18:23؛ ارم. 8، 4). مَنَسی، پادشاه شریر یهود، خدای خود را فراموش کرد، با زشتکاری ها و ظلم هایش حتی از مشرکان هم پیشی گرفت. اما هنگامی که در اسارت در بابل به خود آمد، خود را فروتن کرد، با پشیمانی به خدا روی آورد و شروع به طلب رحمت کرد، آنگاه خداوند او را بدون هیچ ارزشی بخشید و از اسارت رهایی بخشید (نگاه کنید به: 2 تواریخ 33، 12). -13) 15. باجگیر تنها به این دلیل عادل می شود که خود را گناهکار تشخیص داده، از گناهانش پشیمان شده و با فروتنی از خدا درخواست رحمت کرده است (لوقا 18:13 را ببینید). دزد که در جنایتی اسیر شد و با ناجی بر روی صلیب مصلوب شد، بدون هیچ گونه شایستگی بخشش یافت و تنها به این دلیل وارد بهشت ​​شد که با آویزان شدن بر صلیب، خود را فروتن کرد، خود را شایسته مجازات دانست، بر گناهان ناله کرد و از او طلب رحمت کرد. پسر خدا (نگاه کنید به . خوب. 23:40-43).

پسر ولخرج که داوطلبانه از پدرش دور شد و همه دارایی خود را هدر داد و از فسق به درجه شدید شرارت رسید، هیچ کار خیری برای جبران گناه خود انجام نداد، اما فقط با به هوش آمدن، خود را فروتن کرد و شروع کرد از گناهان خود پشیمان شد، تصمیم گرفت زندگی فاسد را ترک کند، به خانه پدری خود بازگردد و طلب بخشش کرد. اما پدر مهربان بدون اینکه منتظر آمدنش به خانه باشد، به استقبال او رفت، از بازگشتش خوشحال شد، او را در آغوش محبت خود پذیرفت، حقوق پسر و وارثش را به او بازگرداند، حتی یک کار مجلل ساخت. برای شادی نجات او جشن بگیرید (لقا 15، 11-24 را ببینید). پس خدا، همراه با فرشتگان در بهشت، از تبدیل شدن هر گناهکاری خوشحال می شود و نمی خواهد کسی هلاک شود (متی 18:14 را ببینید).

خداوند عشق خود را به مردم و آرزوی نجات آنها را با فرستادن پسر محبوب خود به جهان برای نجات مردم به وضوح نشان داد و نه تنها فرستاد، بلکه به جای مجازات خود مردم، آنها را به مرگ تسلیم کرد تا آنها را نجات دهد، و علاوه بر این، آنگاه در حالی که نه تنها مستحق لطف خدا نبودند، بلکه به فرموده رسول خدا گناهکاران و دشمنان خدا و مستحق عذاب بودند. رسول می گوید از بین مردم، به سختی کسی قبول می کند که جان خود را برای نجات و صالح فدا کند - یک مرد صادق، شاید برای یک نیکوکار، شاید کسی جرات کند بمیرد. اما خدا محبت خود را به ما با این واقعیت ثابت می کند که مسیح در حالی که ما هنوز گناهکار بودیم برای ما مرد. بنابراین، بسیار بیشتر، اکنون که به واسطه خون او عادل شمرده شده ایم، اجازه دهید به وسیله او از خشم نجات پیدا کنیم. زیرا اگر ما که دشمن بودیم، از طریق مرگ پسرش با خدا آشتی کردیم، بسیار بیشتر از این که آشتی کردیم، با جان او نجات خواهیم یافت (رومیان 5: 6-10). اگر خدا به پسرش رحم نکرد، بلکه او را به خاطر همه ما واگذار کرد، چگونه همه چیز را با خود به ما نخواهد داد؟ چه کسی برگزیدگان خدا را سرزنش خواهد کرد؟ خداوند آنها را توجیه می کند. چه کسی محکوم می کند؟ مسیح عیسی مرد، اما دوباره زنده شد: او نیز در دست راست خداست، او برای ما، برای همه گناهکاران شفاعت می کند (رومیان 8:32-34). به گفته قدیس اسحاق شامی، خداوند از ما فقط تغییر افکار و همه حالات معنوی را برای بهتر شدن می خواهد، که با کمک فیض و فروتنی انجام می شود - آگاهی از گناه، توبه، پشیمانی قلب، پشیمانی از اعتراف به گناهان، بیزاری قاطع از هر گناهی و تبدیل همه ارواح با عشق به خدا. خضوع در ذات خود هر شور و شوقی را در روح از بین می برد، مدخل فیض را در آن می گشاید که کار تبدیل و نجات گناهکار را کامل می کند. اگر طبق گفته های نردبان مقدس، غرور به تنهایی شیطان را از بهشت ​​بیرون انداخت و او را نابود کرد، پس هیچ دلیلی برای شک وجود ندارد که فروتنی به تنهایی می تواند گناهکار توبه کننده را نجات دهد. خدا دریای بیکران خوبی است. هر کس در این دریا فرو رود، فقط باید دهانش را بگشاید تا آب فیض را بنوشد، تمام آلودگی های روحی را با آن بشوید و عطش روح را سیراب کند - تا تمام نیازهای معنوی را برطرف کند. و ورود فیض به روح فقط فروتنی را می گشاید که بدون آن قابل قبولی فیض نیست - بدون آن، انسان روحاً می میرد.

این را نمونه‌های زیادی از گناهکاران توبه‌کار تأیید می‌کنند که خداوند تنها به خاطر یک توبه حقیر مورد عفو قرار می‌گیرند. یک باکره در صومعه تسالونیکی نتوانست وسوسه اهریمنی را تحمل کند، صومعه را به مقصد دنیا ترک کرد و چندین سال به فسق و فجور پرداخت. پس از آن که به خود آمد و توبه کرد، تصمیم گرفت زندگی باطل را ترک کند و برای اعمال توبه به صومعه بازگردد. اما به محض اینکه به دروازه صومعه رسید، ناگهان به زمین افتاد و درگذشت. خداوند به یکی از اسقف ها درباره مرگ او وحی کرد و او دید که فرشتگان مقدس آمدند، روح او را گرفتند و شیاطین به دنبال آنها رفتند و با آنها بحث کردند. فرشتگان مقدس گفتند که او سالها به ما خدمت کرد، روح ما. و شیاطین گفتند که با تنبلی وارد صومعه شد، چگونه می گویید که توبه کرد؟ فرشتگان پاسخ دادند که خداوند دید که چگونه با تمام فکر و دل در برابر نیکوکاران تعظیم کرد و از این رو توبه او را پذیرفت. توبه به حسن نیت او بستگی داشت و خدا مالک زندگی است. شیاطین شرمنده رفتند. دوشیزه پایسیا که یتیم مانده بود، در اثر فقر به جایی رسید که شروع به تجارت فسق کرد. پدران، زاهدان صحرای مصر، که قبلاً در خانه او پناه گرفته بودند، با شنیدن خبر زندگی فقیرانه او، پیر جان کولوف را برای نجات او فرستادند. به اعتقاد پیر مقدس، پایسیا تصمیم گرفت زندگی شریرانه و خانه خود را ترک کند و درخواست کرد که او را به جایی ببرند تا توبه کند. وقتی به صحرا آمدند، عصر بود. ابا برای حوریه سر کوچکی از ماسه درست کرد و پس از عبور از آن به او گفت: همین جا بخواب. در فاصله کوتاهی از او و برای خودش، همان سر را زد و پس از پایان نماز، به خواب رفت. نیمه شب که از خواب بیدار می شود، راه روشنی را می بیند که از بهشت ​​تا خود حوریه امتداد دارد و فرشتگانی را می بیند که روح او را بلند کرده اند. پس از برخاستن، نزد دختر رفت و چون از مرگ دختر آگاه شد، با صورت بر زمین افتاد و به درگاه خدا دعا کرد. و صدایی به گوش او رسید که یک ساعت توبه او بهتر از توبه بسیاری از کسانی که مدت طولانی توبه می کنند، اما در توبه چنین حرارتی نشان نمی دهند، پذیرفته شد.

وقتی گناهکار تصمیم می گیرد که رذیلت های خود را ترک کند، از گناهان متنفر باشد و با تمام وجود به خدا بچسبد، آنگاه خداوند گناهان سابقش را می بخشد. از شخصی پرسیده شد، قدیس اسحاق شامی می گوید، چه زمانی انسان می داند که آمرزیده شده است؟ سؤال کننده پاسخ داد که وقتی در روح خود احساس کرد که کاملاً با تمام وجود از گناهان متنفر است و به وضوح به خود جهتی خلاف جهت قبلی داد. چنین کسی امیدوار است که طبق شهادت وجدان خود، آمرزش سقوط را از خداوند دریافت کرده باشد، زیرا قبلاً از گناه متنفر بوده است. وجدان محکوم نشده خود شاهد است. قدیس بارسانوفیوس بزرگ می گوید که نشانه آمرزش گناهان این است که از آنها متنفر باشید و بیش از این انجام ندهید. و چون انسان در آنها بیندیشد و دلش به آنها مسرور شد و یا در عمل مرتکب شد، نشانه آن است که هنوز گناهانش بخشیده نشده است، ولی همچنان به آنها متهم است. و اگر چه شیرینی معصیت به ذهنش می رسد، ولی اعمال شیرین را روا نمی دارد، بلکه مخالفت می کند و با آن مبارزه می کند، گناهان سابق آمرزیده می شود. با این حال، اگرچه گناهان قبلی بخشیده می شوند، اما نبرد با آنها ادامه دارد، زیرا انسان به شاهکاری نیاز دارد.

پطرس مقدس دمشقی می گوید که نباید ناامید شد، اگرچه بسیاری از مردم گناه می کنند. بد است که تو ای انسان گناه کردی. اما نیازی به ناامیدی نیست چرا خدا را با این که احمقانه ضعیف می پندارید خشمگین می کنید؟ آیا کسی که دنیایی را که می بینید ساخته نمی تواند روح شما را نجات دهد؟ اما اگر گفتی که این به عنوان اغماض او، بیشتر به مذمت تو کمک می کند، توبه کن و او توبه تو را به عنوان یک ولگرد و فاحشه می پذیرد. با این حال، اگر نمی توانید این کار را انجام دهید، اما از روی عادت در کاری که نمی خواهید گناه می کنید، مانند باجگیر فروتنی داشته باشید (لوقا 18:13 را ببینید) و برای نجات شما کافی است. زیرا هر کس بدون توبه (بدون اصلاح) گناه کند و ناامید نشود، بی اختیار خود را بدترین مخلوق می داند و جرأت سرزنش و سرزنش کسی را ندارد، بلکه برعکس، از محبت خداوند تعجب می کند. تحمل می کند، او را به خاطر گناهان نابود نمی کند، بلکه هر آنچه را که برای زندگی و رستگاری نیاز دارد به او می دهد)، از این بابت خدا را شاکر است و می تواند احساسات خوب دیگری داشته باشد. در گناه اگرچه تسلیم شیطان شد، اما از ترس خدا دوباره در مقابل دشمن ایستادگی کرد و او را ناامید کرد. و از این رو او جزئی از خداست و دارای احتیاط و شکر و شکیبایی و ترس از خداست و احدی را نکوهش نمی کند زیرا خود او محکوم نخواهد شد. اگر زمین خوردی، برخیز. اگر دوباره افتادی، دوباره برخیز و از نجات خود ناامید مباش. هر چه بر سرت آمد، داوطلبانه تسلیم دشمن نشو و همین صبر تو با سرزنش نفس برای نجات تو کافی است. ناامید نشوید، ندانستن یاری خداوند، زیرا او هر کاری می خواهد انجام می دهد. بر او توکل کن و او کاری را انجام می دهد که یا اصلاح تو را با وسوسه هایی ترتیب می دهد یا به جای مجاهدت های زاهدانه، صبر و فروتنی تو را می پذیرد و یا به گونه ای دیگر، چنان که خود می داند، تو را به رستگاری می رساند. ناامیدی بسیار بدتر از گناه است. من در برابر خداوند گناه کردم، تواضع زمانی مبارک پس از محکوم شدن به زنا و قتل، نزد خدا فریاد زد و بلافاصله شنید: خداوند گناه شما را پاک کرده است (دوم پادشاهان 12:13)27. پس تسلیم ناامیدی نخواهیم شد، اما به امید شایستگی های گرانبها و شفاعت منجی برای ما، از اعماق روحی پشیمان با فروتنی و ترحم به درگاه خداوند فریاد بزنیم: «پروردگارا، رحم کن. بر من، زیرا من ضعیف هستم. روح من را شفا ده، همانطور که روح پول پرست زکیوس باجگیر را شفا دادی، گناهان مرا پاک کن، همانطور که گناهان فاحشه را پاک کردی. لذت من! مرا از شریانی که مرا احاطه کرده اند رهایی بخش (صمور 31 و 7 را ببینید). روی خود را از بنده خود پنهان مکن، زیرا من ماتم دارم. به زودی صدایم را بشنو به جان من نزدیک شو، آن را نجات ده (مزمور 68، 18-19). اگر چه گناهکارم، اما دشمن تو نیستم، بلکه مخلوقی ضعیف و بنده تو هستم. خدایا به من رحم کن!»

اشاره به راه نجات
اسقف پیتر.

صفحه 1 از 3

اگر گناه کردید چه باید کرد؟ پس چگونه در زندگی گام برداریم: در برابر مردم و خداوند؟ آیا ممکن است یک مسیحی اصلاً گناه نکند؟

این یا سؤالات مشابه با هر مسیحی مواجه است و بسیاری از ما به روش های مختلف با آنها برخورد می کنیم. برخی از مسیحیان با انتخاب نقل قول هایی از کتاب مقدس می گویند: "ما نجات یافته ایم! مسئله گناهان توسط عیسی بر روی صلیب تصمیم گرفته شد. سپس آرام می شوند و یا با بی دقتی یا در چارچوب قوانین اتخاذ شده از سوی خود، در زندگی قدم می زنند. سایر مسیحیان بر شکست های خود متمرکز می شوند و دلسرد می شوند. آنها نمی بینند که با قدم زدن در زندگی در جسم، نمی توانند آن را بهبود بخشند! «زیرا بدن آنچه را که با روح مخالف است می‌خواهد، و روح مخالف با جسم است. وظیفه یک مسیحی این نیست که جسم خود را بهبود بخشد، بلکه آن را تحت کنترل روح قرار دهد! آیه قبل را بخوانید: «من می گویم در روح سیر کنید و شهوات نفسانی را انجام نمی دهید» (16). بنابراین، شما باید هدف را ببینید - طبق دستورالعمل های روح خود عمل کنید، که توسط روح القدس ساکن در آن هدایت می شود! بله، جهات روح شخصی را می توان به اشتباه درک کرد، زیرا شیطان می تواند افکار خود را به درون مسیحی پرتاب کند تا او را هدایت کند، اگر نه مستقیماً به خندق روحانی، پس از هدف واقعی دور شود. بسیاری از مسیحیان در اینجا در تله های شیطان می افتند و فراموش می کنند که موظفند تمام توصیه هایی را که با کتاب مقدس دریافت می کنند دوباره بررسی کنند! روح القدس به شما توصیه یا راهنمایی نمی کند که خلاف کلام مکتوب خدا باشد. البته، شما باید یاد بگیرید که کتاب مقدس را همانطور که خداوند درک می کند، درک کنید. اینجا مشکلاتی وجود دارد. اگر بتوانید آنها را با کمک خدا حل کنید، آنگاه بررسی مجدد همه اطلاعات معنوی که با کلام مکتوب خدا دریافت کرده اید برای شما آسان تر خواهد بود!
بنابراین، هدف پیش روی شما - رشد معنوی، لغو نشده است.

البته بهترین کار گناه نکردن است! با این حال، مسیحیان اغلب یا در مواقعی، دچار لغزش می‌شوند، و هنوز مرتکب گناهان مختلفی از جمله گناهان جدی می‌شوند.

واکنش همه ما به آنها متفاوت است.

برخی از مسیحیان دیگران را به خاطر اشتباهات خود سرزنش می کنند، در حالی که برخی دیگر تا حدی به گناه خود اعتراف می کنند. مسیحیانی هستند که تنها خود را به خاطر گناهانی که مرتکب شده اند سرزنش می کنند. به عنوان یک قاعده، آنها به زودی تحت اتهامات شیطان قرار می گیرند و شروع به این می کنند که خود را افراد بی ارزشی بدانند. این برای آنها آسیب مادی و معنوی به همراه دارد. واقعیت این است که خدا و وجدان انسان را متهم می کند که از گناهان توبه کند و از اعمال بد خود برگردد! به عبارت دیگر مهم این است که اشتباه خود را ببینید و دل خود را از آن پاک کنید و سپس با وقار عمل کنید. بله، ممکن است به دلیل مبارزه جسم با روح، همه چیز بلافاصله برای شما درست نشود. با این حال، برای شما مهم است که امروز با حفظ کلام خدا تا آنجا که می توانید، قلب خود را پاک و در مسیر درست نگه دارید. این نکته اصلی است، زیرا در این صورت شما از نظر معنوی رشد می کنید. هدف شیطان این است که یک مسیحی را متهم کند تا او از نظر روحی در شرم و ترحم به خود دروغ بگوید و جلوی او را بگیرد. رشد معنوی. پس دشمن حتی پس از آنکه از گناهان جدید توبه کردی و قلب روحانیت را از آن پاک کردی، تو را متهم می کند. بعد از آن خدا راضی است و شما نه! برای شما مهم است که تفاوت را ببینید و مسیر درست را دنبال کنید و به خداوند نگاه کنید.

بله، برخی از مسیحیان به گناهانی که شما مرتکب شده اید واکنش سختی نشان می دهند. حتی ممکن است شما را به عنوان گمشده بنویسند! با این حال، خداوند مهربان است. "و هر که نزد من بیاید بیرون نخواهم کرد" (یوحنا 6:37). شما نباید عواقب گناه خود را با امکان رشد معنوی اشتباه بگیرید. پیامدها مانند دانه هایی هستند که در زندگی شما جوانه می زنند و مشکلات یا مشکلاتی را به شما اضافه می کنند. با همه اینها، و در آنها می توانید از نظر معنوی رشد کنید! هرگز فراموش نکنید که در روحیه شما تجدید مداوم درونی شخصی وجود دارد و مسئولیت شما این است که هر روز در آن کیفیت ایجاد کنید. رکوردهای خوبمورد رضایت خداوند "بنابراین ما قلبمان را از دست نمیدهیم؛ اما اگر انسان بیرونی ما می‌سوزد، آنگاه انسان درونی ما روز به روز تجدید می‌شود» (دوم قرنتیان 4: 16). خدا خوشحال می شود که اشتباهات خود را اصلاح کنید و قلب خود را با رکوردهایی پر کنید که فرد جدید شما را تقویت می کند!

بنابراین، حتی پس از انجام گناهان جدید، زندگی ادامه دارد! «زیرا مرد عادل هفت بار می‌افتد و برمی‌خیزد... (امثال 24:16). بنابراین، خداوند هر روز از شما انتظار گام های وفادارانه بیشتری را دارد. در اینجا برای شما مهم است که اولاً فراموش نکنید که همه مردم اشتباه می کنند و ثانیاً این که بفهمید گناه چه نتایجی دارد.

گناه تولید می کند:

I. پیامدهای یک شخصیت خارجی.

الف) ایجاد خسارت مادی به افراد یا خود.

ب) لطمه زدن به آبروی خود یا دیگران.

ج) زوال روابط با مردم.

II. پیامدهای ماهیت درونی.

الف) ظهور سند معیوب (گناهی) در قلب معنوی خود و همچنین در طرف مقابل اگر حداقل تا حدودی اشتباه باشد.

ب) تغییر نگرش نسبت به مردم. ممکن است دیدگاه های نادرست یا جهان بینی غیر مطابق با کتاب مقدس در قلب شما ظاهر شود که معمولاً شما را به اشتباهات و گناهان جدید سوق می دهد.

ج) گناهان تازه پخته شده شما، و همچنین گناهانی که قبلاً از آنها توبه نکرده اید، به شیطان اجازه می دهد تا فعالانه تر به شما حمله کند. او به محض ورود به قلمرو (گناهکار) او، لشکر شیاطین را می فرستد تا به شما حمله کنند!

همه اینها برای شما مشکلات زیادی ایجاد می کند. در تعدادی از موقعیت‌ها، تشخیص اینکه چه چیزی بر شما تأثیر بیشتری دارد، اغلب دشوار است، زیرا احساسات منفی شدید بر شما غلبه می‌کند. بنابراین، برای شما مهم است که پس از یک سقوط معنوی آرام شوید و وضعیت را تجزیه و تحلیل کنید و از خود بپرسید: "پس از این همه چه کاری می توانم انجام دهم؟". در این دوره در صورت امکان تصمیم گیری های مهم را به تعویق بیندازید.

نکته بد این است که درک نادرست از برخی مکان‌های کتاب مقدس، یک مسیحی را به محکوم کردن سایر ایماندارانی که «به اشتباه» عمل می‌کنند یا به اعمالی که ماهیت گناه‌آمیز دارند، محکوم می‌کند. بسیاری از مسیحیان، در تب و تاب احساسات خود، سخنان نادرستی می گویند و کارهای نسنجیده انجام می دهند. این حقایق اغلب در میان مسیحیان یافت می شود. علاوه بر این، بسیاری از آنها، حتی پس از ارتکاب چنین گناهانی، اغلب خود را بر حق می دانند. آنها نمی فهمند که گفته ها و اعمالشان قبلاً در دل خودشان به یادگار مانده است. در کرسی داوری مسیح، همه آنها قابل مشاهده خواهند بود. "زیرا هیچ چیز پنهانی نیست که آشکار نشود و نه پنهانی که آشکار و آشکار نشود" (لوقا 8: 17). از این گذشته ، اگر یک مسیحی خود را برحق بداند ، پس او برای بخشش نزد خداوند نمی آید تا قلب خود را از این خطاها پاک کند.

بدتر شدن روابط با افراد خاص باعث می شود که مسیحی از همکاری یا ارتباط با آنها امتناع کند و گاه این افراد از ارتباط با او سر باز می زنند. چنین نگرشی معمولاً یا این افراد را به گناهان جدید سوق می دهد یا برای هر دو طرف ضرر می آورد.

همچنین اگر گناه کرده اید، پس این گناه در قلب معنوی شما می نشیند! توجه کن به ظهور سوابق گناه در قلب!به هر حال، حضور آنها در یک مسیحی یا مستقیماً او را به اقدامات گناه آلود اعتراضی جدید سوق می دهد، یا سکویی است که شیطان دیر یا زود از آن استفاده می کند. علاوه بر این، اگر یک مسیحی نتواند این گناه جدید را در طول زندگی در بدن خود از قلب خود پاک کند، در این صورت باید در کرسی داوری مسیح پاسخگوی آن باشد (دوم قرنتیان 5:10). بسیاری از مسیحیان این موضوع را نادیده می گیرند زیرا آنها بخشش خدا را اشتباه می دانند. به ویژه، برخی معتقدند که "هیچ گناهی برای آنها وجود ندارد، مانند عهد عتیق، زیرا عیسی گناهان آنها را به عهده گرفت." آنها درک نمی کنند که بخشش نه تنها در هنگام بازگشت به خدا در اولین توبه، بلکه زمانی که یک مؤمن گناهکار از گناهان خاص جدید در پیشگاه او توبه می کند، مؤثر است. فقط پس از آن خداوند حقایق گناهان را از قلب او حذف می کند!

"اگر به گناهان خود اعتراف کنیم، او امین و عادل است تا گناهان ما را ببخشد و ما را از هر ناراستی پاک کند" (اول یوحنا 1: 9).

متأسفانه، این اغلب اتفاق نمی افتد، زیرا بسیاری از مسیحیان خود را در درگیری ها برحق می دانند و گناهان خاص خود را که به تازگی مرتکب شده اند به خدا نمی آورند. آنها نمی بینند که در هر درگیری بخشی از تقصیر آنها وجود دارد! چه سودی برای آنها دارد که طرف مقابل (سوءاستفاده کننده آنها) هم جواب بدهد؟ به همین دلیل است که نوشته شده است: «هر عملی آشکار می شود; زیرا روز آشکار می‌شود، زیرا در آتش آشکار می‌شود، و آتش کار هر یک را می‌آزماید که چیست. هر که تجارتی که ساخته است پابرجا بماند، ثواب خواهد گرفت. و هر كه كسب و كارش بسوزد، ضرر خواهد كرد; با این حال، او خود نجات خواهد یافت، اما گویی از آتش (اول قرنتیان 3: 13-15).

به عبارت دیگر، خدا وعده می دهد که یک مسیحی نجات خواهد یافت، اما تنها پس از پاکسازی شخص درونی خود از گناهان خاص جدید باقی مانده در آتش!

بنابراین، این سؤال مطرح می شود: "چگونه یک مسیحی می تواند در حالی که هنوز زنده است از عواقب گناه اجتناب کند؟"

جواب: در رفع عواقب ذکر شده از گناه خاص!

دنیس پودوروژنی پاسخ می دهد:

سلام،

متاسفم که بلافاصله به سوال شما پاسخ ندادم. خیلی شلوغ بود، بنابراین نامه های بسیاری از بازدیدکنندگان سایت برای مدت طولانی بی پاسخ ماند. الان که در فرودگاه نشسته ام به موقع از پنجره استفاده می کنم و جوابشان را می دهم. من می خواهم پاسخ شما را با جزئیات کافی پاسخ دهم تا پاسخ من بتواند در خدمت بسیاری از کسانی باشد که در موقعیت مشابهی قرار دارند.

تعبیر خوبی وجود دارد: "کسی که تسلیم می شود ضرر می کند" و کتاب مقدس می گوید: "... مرد عادل هفت بار سقوط می کند و برمی خیزد..." (مثل 24:16). من فکر می کنم که قدرت عدالت نه در این واقعیت آشکار می شود که انسان زندگی اشتباهی دارد، بلکه در این واقعیت است که او همیشه برای قداست تلاش می کند و حتی اگر سقوط کرده باشد، برای قیام هر کاری می کند.

پولس رسول نوشت: «برادران، من خود را کامل نمی دانم. اما فقط با فراموش کردن آنچه در پشت سر است و دراز کشیدن به جلو، به سوی هدف، به سوی افتخار دعوت والای خدا در مسیح عیسی تلاش می کنم. پس كسی كه از ما كامل است باید چنین بیندیشد; اما اگر در مورد چیزی متفاوت فکر کنید، خداوند آن را برای شما آشکار خواهد کرد.

اگر خود را دست یافته ندانسته است، باتقواترین مؤمن هم باید بتواند بلندی هایی را ببیند که هنوز در عمرش به آن نرسیده است و برای رسیدن به آن تلاش کند.

به قول پولس، کمال در خطاناپذیری آشکار نمی شود، بلکه در تلاش بی وقفه برای حرکت به سوی معرفت خدا، بدون ناامیدی، بدون تسلیم شدن، و بدون اجازه دادن به خودرضایتی آرام آشکار می شود.

برای شما بدتر است اگر از رفتار خود در هنگام انجام کارهای نادرست خجالت نکشید. وجود شرم و درک اشتباه خود در پیشگاه خداوند از قبل نشانه خوبی است، اما به هیچ وجه نباید به همین جا بسنده کنیم.

هم من و هم اکثریت کسانی که به مسیح ایمان آوردند، وقتی نزد خداوند آمدند، فوراً در تمام زمینه های زندگی خود نفوذ نکردیم. گاهی اوقات باید به خاطر تکرار حماقت ها یا ضعف های خود توبه کنید و توبه کنید. توانایی غلبه بر حیطه هایی که در آن به ویژه در آنها ضعیف هستیم، گاهی به لطف خدا به راحتی به دست می آید، و گاهی از آنجا که به نظر می رسد چیزی تغییر نمی کند، روزی از اشتباهات مرتکب آنقدر منزجر کننده می شود که در نهایت، قدرت ظاهر می شود. در مقابل آنها مقاومت کنید.

نبردهایی وجود دارند که برای ما آسان نیستند و بهایی که برای پیروزی در آنها می پردازیم، پیروزی را به ویژه ارزشمند می کند.

پس برای اینکه روی "همان چنگک" پا نگذارید چه باید کرد؟ من به شما و هر کسی که وضعیت مشابهی دارد، چند نکته را ارائه می کنم:

1) ضعف خود را در این زمینه بپذیرید. شما به تنهایی نمی توانید بر گناه خود غلبه کنید.

برخی از مسیحیان فکر می کنند که اگر بگویند: «من قوی هستم!» قوی خواهند شد. حقیقت این است که خوب است در مورد قدرت صحبت کنیم، اما مهم است که فراموش نکنیم که ما در مسیح قوی هستیم و بدون او هیچ کاری نمی توانیم انجام دهیم (یوحنا 15:5). حتی زمانی که پولس رسول را می خوانیم و سعی می کنیم سخنان او را در زندگی خود به کار ببریم، باید به درستی تأکید کنیم: "من می توانم هر کاری را در عیسی مسیح انجام دهم تا مرا تقویت کند" (فیلسیان 4:13).

اگر من اینقدر قوی هستم پس چرا من را تقویت کنید؟ به راستی، پیروزی بر گناه تنها زمانی آغاز می شود که ما به ضعف خود اعتراف کنیم. عیسی گفت: «سالم ها به پزشک نیاز ندارند، بلکه بیماران...» (لوقا 5:31). به دلیل شناخت ضعف، گناه و ناتوانی خود در مقابله با مشکل و گناه است که ما آمادگی فروتنی برای کمک گرفتن از خدا، دعا کردن و در صورت لزوم برای مشاوره گرفتن از خادمین کلیسا داریم.

2) بیل را بیل بنامید. گناه فقط یک ضعف یا یک ویژگی شخصیتی نیست - بی قانونی است!

وقتی گناهان خود را پنهان می کنیم واژههای زیبامانند: «مشکل کوچک»، «ضعف شخصیت»، «عادت بد» و غیره، پس نه میل و نه آمادگی توبه معنادار و پشیمانانه از آنها داریم. با نامیدن «اشتباه» یا «مشکل» نمی توان از گناهان آمرزش گرفت.

در ظلم خود ظلمی را که مخالف خداست ببین. اگر از نظر ما "مشکل" به عنوان بی قانونی واقعی شناخته شود، قدرت غلبه بر گناه را داریم.

باور کنید، مقابله با دشمنان (بخوانید - گناهان) که از آنها متنفریم بسیار ساده تر است. از گناهت متنفر باش!

3) به گناه خود اعتراف کنید و توبه کنید

دانستن اینکه در برابر خدا اشتباه می کنی، نیمی از کار است. افراد زیادی در اطراف ما هستند که به خوبی می دانند که در حال انجام بدی هستند، اما در عین حال سعی نمی کنند یک ذره وضعیت را تغییر دهند. سکوت فقط زمانی طلایی است که زمان سکوت فرا رسیده باشد. داوود پادشاه که گناه کرده بود، اعتراف کرد: «وقتی ساکت بودم، استخوانهایم از ناله روزانه من خراب شد، زیرا روز و شب دست تو بر من سنگینی می کرد. طراوت من مانند خشکسالی تابستان ناپدید شده است» (مزمور 31:3، 4).

خداوند به ما دهانی به عنوان دروازه ای برای انسان درونی ما داد، آنها نشان می دهند که ما قبلاً از آن پر شده ایم و بر آنچه وارد قلب ما می شود تأثیر می گذارد. هنگامی که دهان خود را باز می کنیم تا خود را گناهکار بشناسیم، قلب خود را به روی توجیه و تقدیس خداوند باز می کنیم.

به همین دلیل است که داوود با دیدن زیانبار گوشه گیری در گناه خود اذعان می کند: «اما من گناه خود را بر تو آشکار کردم و گناه خود را پنهان نکردم. گفتم: «به گناهان خود نزد خداوند اعتراف خواهم کرد و تو گناه گناهم را از من گرفتی» (مزمور 31:5).

در گناهان و خطاها رنج نکشید، قلب خود را به روی خدا باز کنید، و آنها را در حضور او اعتراف کنید، و او "وفادار و عادل است، گناهان را می بخشد ... و ... را از هر ناراستی پاک می کند" (اول یوحنا 1: 9)

4) از یک خادم کلیسا کمک بگیرید.

همه گناهان به یک اندازه برای خدا شرورانه هستند، اما شدت آنها، میزان تأثیرگذاری بر زندگی ما یا زندگی دیگران و پیامدهای ناشی از آنها آنها را متفاوت می کند. اگر در یک جرم کوچک سهواً توبه کنیم و از شخص رنجیده عذرخواهی کنیم و بدانیم که دیگر هرگز این کار را نخواهیم کرد، در مواردی که بی قانونی جدی، یا وابستگی عمیق یا در بن بست وضعیت، ما به تنهایی بر خودمان بسیار سخت غلبه می کنیم.

بسیاری از زمینه ها وجود دارد که شخصی که در جستجوی راه چاره است، نه تنها در برابر خدا، بلکه در برابر نماینده او - بنده خدا - نیز نیازمند اعتراف به گناه است. بارها متقاعد شدم که حمایت های بیرونی، تمایل وزیر به گوش دادن به حرف های یک نفر، نصیحت به موقع، دعا یا تشویق، نتیجه ای بزرگ تر از چندین ماه نبرد یک فرد با خودش و مشکلاتش دارد.

یعقوب رسول با خردمندانه به رابطه بین گناه اعتراف نشده و بیماری اشاره کرد (یعقوب 5: 16) و برای شفای یکدیگر دعا کنید: دعای پرشور عادلان می تواند بسیار مفید باشد. همه چیز را در خود حمل می کنیم

در این مورد فقط نصیحت می کنم تا در اعتراف به گناهان خود عجله نکنید به افرادی که تایید نشده، پر از بی ایمانی، شایعه پراکنی هستند یا کسانی که در زندگی خود سردرگم هستند، وگرنه «اگر نابینا نابینا را رهبری کند، پس هر دو در گودال خواهند افتاد» (متی 15:14).

5) همه چیزهایی را که باعث تشویق یا تحریک این گناه می شود از زندگی خود حذف کنید.

باور کنید، این کاملاً عاقلانه نیست که سعی کنید اعتیاد به الکل را شکست دهید و به مهمانی های مست بروید، روابط خود را با دوستان شراب خوار حفظ کنید یا سعی کنید شهوت را شکست دهید، اما در عین حال، فیلم های کثیف را در تلویزیون کابلی با یک چشم تماشا کنید و " به طور ناخواسته" به طور ناشناس در سایت های اینترنتی معاشقه می کنند. آشنایان، با ولع به عکس های دختران نگاه می کنند.

مزمورنویس در این باره چنین گفت: «چیزهای ناپسند را در برابر چشمان خود قرار نمی دهم. من از کار جنایی متنفرم: به من نمی چسبد. قلب فاسد از من پاک خواهد شد. بد من نمی دانم. تهمت پنهانی به همسایه تبعیدی خود; چشم مغرور و دل متکبر را تحمل نمی کنم» (مزمور ۱۰۱: ۳-۵). پولس رسول به روشی مشابه آنچه گفته شد تأیید می کند: "فریب نخورید، معاشرت های بد اخلاق خوب را فاسد می کند" (اول قرنتیان 15:33).

گناهان افراد گاهی شبیه به برخی از باکتری های بیماری کشنده است: هر دوی آنها به محیطی مفید برای رشد سریع خود نیاز دارند. پس این محیط را حذف کنید!

6) دعا کنید و از کلام خدا پر شوید.

بعید است که کسی بتواند تاریکی را از فضا بیرون کند، و در عین حال، آن را با نور پر کند. تاریکی دقیقاً به اندازه ای که نور می آید از بین می رود و زندگی ما نیز از این قاعده مستثنی نیست.

قلب خود را با کلام خدا پر کنید، در دعا بمانید، و خواهید دید که ضعف و استعداد در برابر گناه با قدرت و استحکام روح جایگزین می شود. مزمور حاوی دستور العمل کامل برای زندگی مقدس است: "کلام تو را در قلب خود پنهان کردم تا بر تو گناه نکنم" (مزمور 119:11).

۷) در نهایت اگر زمین خوردید تسلیم نشوید.

یک بار ادوین لوئیس کول، که خداوند به من این فرصت را داد تا با او آشنا شوم، گفت: "قهرمانان کسانی نیستند که هرگز شکست نمی‌خورند، بلکه کسانی هستند که هرگز تسلیم نمی‌شوند." حق با اون بود! حتی یک اسکیت باز وجود ندارد که هرگز زمین نخورده باشد، قهرمانان اسکیت بازی در تمرینات خود بارها زمین خورده اند. تفاوت آنها با کسانی که آخر هفته، سالی یک بار، به پیست اسکیت می روند تا در اسکیت امتحان کنند، چیست؟ بله، زیرا، برخلاف آماتورهای معمولی که به تمرین نمی‌پردازند، اسکیت بازان حرفه‌ای بدون ترس از زمین خوردن به سمت اهداف عالی پیش می‌روند.

بهتر است زمین نخورید و باید تمام تلاش خود را برای این کار انجام دهید، اما اگر به دلایلی باز هم زمین خوردید، بدترین کاری که می توانید انجام دهید این است که وضعیت افتاده خود را سرنوشت خود بدانید. انجامش نده!

من به شما می گویم که دوره ای در زندگی من بود که افتادم و افتادم. یک روز و یک هفته نبود. تمام آن زمان برای من نه تنها برای من نقطه عطفی از آزمایش شد، بلکه برای نزدیکترین افرادم که آماده بودند با من همدردی کنند و وقتی که من برخاستم خوشحال شوند.

افتادن، هر بار که مجبور بودم برای بلند شدن تلاش کنم، و نمی توانم بگویم که همیشه آسان بود. آن دوره از زندگی من به شکل گیری من به عنوان یک فرد کمک کرد…

پس از آن، آزمایش‌های نه چندان جدی دیگری وجود داشت: باید یاد می‌گرفتم چگونه از قاشق استفاده کنم، نقاشی بکشم، لباس‌هایم را خودم ببندم، اما در این موارد بود.

سختی ها و شکست ها، آن مهارت هایی که من خیلی دیرتر، در بزرگسالی داشتم، به دست آمد...

لبخند زدی؟ درست است، زیرا این فقط داستان من نیست، بلکه داستان هر شخص است. هر چیزی که به دست می آوریم از طریق شکست های موقتی (البته نه عمدی) است، اما آنها ما را برنده نمی کنند، بلکه میل همیشگی برای بلند شدن و ادامه دادن را داریم.

من واقعاً فکر پولس رسول را دوست دارم که یک بار گفت: "تو کیستی که غلام دیگری را محکوم می کنی؟ در برابر پروردگارش می ایستد، یا می افتد. و او برانگیخته خواهد شد، زیرا خدا قادر است او را برخیزد» (رومیان 14:4). می شنوی؟ خداوند در بزرگ کردن او توانا است.

پس ایمان یا امید یا عشق به پروردگار را از دست نده، برخیز و به جلو برو و فقط از این طریق می توانی روزی برایم گواهی بنویسی که چگونه توانستی بر مشکلات زندگیت غلبه کنی.

بهترینها برای شما! و پیروزی ها!

ممکن است بپرسید: «اگر گناهی مرتکب شدم، چگونه می توانم فوراً از آن توبه کنم؟ بلافاصله بعد از گناه چه کنم؟

جواب: بعد از اعراض از گناه دو کار باید انجام شود:

1) فعل نفس که عبارت است از توبه و عزم راسخ بر عدم بازگشت به آن و این نتیجه نیکوی ترس از خداست.

2) عمل اعضاء و اینها حسنات مختلف است، مثلاً دعای توبه که معنی آن چنین است:

ابوبکر گفت: از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شنیدم که فرمود: خداوند هر کس را که مرتکب گناهی شده، برخیزد و پاکیزه شود و یک نماز بجا آورد و سپس از خدا بخواهد می بخشد. برای بخشش 21 سپس این آیه را تلاوت کرد:

«و كسانى كه مرتكب كار زشتى شدند و يا به خود ستم كردند، سپس خدا را ياد كردند و براى گناهان خود آمرزش خواستند، و جز خدا كيست كه گناهان را ببخشد؟ و بر آنچه انجام می دادند اصرار نکردند، چون دانا بودند...» (آل عمران: 135).

روایات معتبر متعدد، اعمال مطلوب دیگری را که در دو رکعت انجام می‌شود، کفاره می‌کند. ماهیت آنها به شرح زیر است:

1) عبد باید صحیح وضو بگیرد، زیرا گناهان قسمت های شسته شده با آب یا آخرین قطرات آب شسته می شود.

بنده برای بهتر وضو گرفتن باید قبل از آن عبارت «بسم الله» و بعد از آن ذکر بگوید. 22 «گواهی می‌دهم که معبودی جز خدای یکتا نیست و شریکی ندارد و شهادت می‌دهم که محمد بنده و فرستاده اوست. - خدایا! مرا از توبه کنندگان قرار ده و از پاک شدگان قرار ده. خدایا تو پاک و ستایش از آن توست! شهادت می دهم که معبودی جز تو نیست، از تو آمرزش می خواهم و در پیشگاه تو توبه می کنم». اینها ذکرهایی است که بعد از وضو خوانده می شود و هر کدام ثواب بزرگی دارد.

2) باید بایستد و دو رکعت نماز بخواند.

3) نباید در آنها اشتباه کرد.

۴) باید روی صحبت نکردن با خودتان تمرکز کنید.

5) در آنها غالباً باید خدا را یاد کرد و متواضع بود.

6) بعد از نماز از خداوند طلب آمرزش کرد.

یکی از نتایج خوب این امر، آمرزش گناه انجام شده توسط خداوند است و قطعاً بهشت ​​جایگاه بنده توبه کننده خواهد بود. 23

بنده باید کارهای نیک بسیاری انجام دهد و از خدا اطاعت کند. به یاد داشته باشید که عمر رضی الله عنه وقتی به حدیبیه در مناظره با رسول خدا (ص) احساس گناه کرد، گفت: فهمیدم که باید کارهایی انجام دهم (کارهای نیک برای کفاره گناهم - تقریباً). مطابق.)".

در مثلی که در حدیث صحیح ذیل آمده است تأمل کنید. رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرماید: «کسی که کار بد انجام دهد و سپس کار نیک انجام دهد، مانند کسی است که زنجیر بسته است که او را می فشارد. او یک کار نیک انجام می دهد، و یک حلقه آرام می شود، سپس یکی دیگر - و دیگری آرام می شود تا به زمین می افتد. 24

اعمال نیک گنهکار را از بند گناهانش رها می کند و او را به دنیای وسیع طاعت خدا می کشاند. ای برادر من، می توانی آنچه را که در این مَثَل آموزنده آمده است، برای خود خلاصه کنی.

ابن مسعود می گوید: مردی نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد: یا رسول الله در باغ زنی را دیدم و با او هر کاری انجام دادم جز همزبانی. بوسش کردم و بغلش کردم اما کاری جز این نکردم. هر طور که می خواهی با من رفتار کن." رسول خدا چیزی نگفت و آن مرد رفت. عمر گفت: اگر خودش آن را پنهان می داشت، خداوند عمل او را پنهان می کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله از او مراقبت کرد و فرمود: او را نزد من برگردان. او را نزد او بازگرداندند، و او (پیامبر - تقریباً هر.

«در هر دو انتهای روز و در ساعات نزدیک شب دعا کنید. به راستی که نیکی ها، بدی ها را از بین می برد! این تذکری است برای کسانی که یاد می کنند». 25

معاز پرسید (در مسیری دیگر عمر بود): «ای رسول خدا! فقط برای اوست یا برای همه مردم؟» پاسخ داد: برای همه مردم. 26

مردم نباید از نظر روانی بار گناه را پشت سر خود بکشند. کافی است توبه کنید، اصلاح کنید و نیت کنید که دیگر چنین چیزی تکرار نشود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند: «کسی که از گناهی توبه کند [آن را به طور غیر قابل جبرانی ترک کرد، هر کاری کرد که در آینده تکرار نشود] مانند کسی است که [این] گناه بر او نباشد. گویی هرگز این گناه را مرتکب نشده است ] . اگر خداوند (خداوند) کسی را [به خاطر اعمال نیک و آمالش، به خاطر تکلیف در برابر خود و مردم] دوست بدارد، گناه [پس از توبه خالصانه] به او ضرری نمی رساند. سپس آیه ای از قرآن را نقل کرد: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التوّابین و یُحِبُّ الْمُطَهِّرُونَ» (همانا خداوند توبه کنندگان را دوست دارد و پاکان را دوست دارد). از پیامبر پرسیدند نشانه توبه چیست؟ پاسخ داد: پشیمان.

خالق رب العالمین در حدیث قدسی می فرماید: «هر کس حتی برای یک واحد نیکی کند، ده برابر و چه بسا بیشتر از آن پاداش می گیرد! هر که گناهی مرتکب شود به سوی او باز می گردد یا [اگر آن شخص توبه کرد و اصلاح کرد] او را می بخشم. هر چه انسان به من نزدیکتر باشد من بیشتر به او نزدیک می شوم. [بدان!] اگر کسی که به یگانه و جاوید ایمان دارد و تنها او را می پرستد و زندگی را با چنین ایمانی رها می کند، حتی اگر بتوان تمام زمین را از گناهان و خطاهایش پر کرد، او را می بخشم. به رحمت من و در نتیجه آنچه از او در سرای دنیوی از آرمانها و نیات و کردار و کردار نیک و از همه مهمتر توبه و توبه است.»

«او [پروردگار جهانیان به ویژه] کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند پاسخ می دهد. ما آنها را [بر خلاف دیگران] بیشتر از رحمت خود [از آنها خواسته ایم] می دهیم. خداناباوران [که از مظاهر رحمت الهی در این زمین برخوردارند برای ابد عذاب سختی خواهند داشت، اگر خدا (خداوند) به بندگانش [مردم، یعنی به آنها عطا کند] [نعمت های زمینی را به وفور می دهد]. هر چه بخواهند، در این صورت قطعاً شروع به فسق کردن در زمین می کنند [بی سیری و بداخلاقی، ناامیدانه گناه می کنند] (تجاوز کردن) [از روی کسالت یا به دلایل دیگر به مال یا جان دیگری] (ظلم می کنند). با این حال، به مقدار معینی [به مردم فرصت، مواهب زمینی و رفاه می بخشد]، آنچه را که می خواهد [می دهد]. در حقيقت او به همه چيز درباره بندگان خود آگاه است و همه چيز را مي بيند.»

امام ابن کسر در تفسیر این آیه به قول مفسر معروف قرآن، متکلم قتاده استناد می کند: «بهترین زندگی، زندگی است که شما را تباه نکند و شما را به سرگرمی و بیهودگی تبدیل نکند. ، پریشان." وی همچنین روایتی را نقل کرده که می‌فرماید: «تنها [خطرناک و فریبنده‌ای] که من از آن می‌ترسم [برای پیروانم]، زیبایی دنیوی است که خداوند متعال در شما ظاهر می‌کند. ) [او روز به روز زیباتر و فریبنده تر می شود]». در اینجا صحبت از شرایطی است که معنای زندگی یک مؤمن تبدیل آن به چیزی باشکوه و باشکوه و سازنده و خلاق نیست که با سالها تلاش و نظم و انضباط نفس، کار و نتایج آن، خود را تبدیل کنید. تبدیل شدن به یک شاهکار، اما - که امروزه بسیار رایج است - که در آن تمام معنی محدودفقط برای کسب درآمد برای کالای مادی بعدی (آپارتمان، خانه، ماشین، لباس، جواهرات یا ساعت گران قیمت و غیره) و به این خرید افتخار کنید تا زمانی که هدف در قالب کالای لوکس زمینی گرانتر یا کامل بعدی ظاهر شود. . برای یک مؤمن معقول که معانی متون مقدس را می شنود، زندگی زمینی باید چیزی فراتر از خودش باشد، چیزی فراتر از مصرف سیری ناپذیر دائمی و با رفاه روزافزون به مصرف بیش از حد تبدیل شود.

«او [پروردگار جهانیان] باران سیل آسا را ​​فرو می‌بارد [به طور ناگهانی و فراوان، فضل خود را بیش از همه می‌بخشد». اشکال مختلفموفقیت، رفاه، آرامش، سلامت جسمی یا رفاه مادی] پس از اینکه مردم قبلاً امید خود را از دست داده اند (ناامیدی). [آنها همه چیز و همه چیز را برای اجرای نیات، برنامه ها، امیدهای خود سرمایه گذاری کردند، اما مدت زمان انتظار برای نتیجه شروع به سلب اطمینان از نتیجه موفقیت آمیز کرد و منجر به ناامیدی، ناامیدی شد]. [آنها را به خط انتقادی احساسات در پیشگاه او می رساند، هنگامی که ضعیفان ایمانش شکایت می کنند: «پروردگارا، برای چه؟» و زنده در ایمانش آرام می گوید: «رحمت شما بی حد و حصر است، اما من هر کاری از دستم بر می آمد انجام دادم. و می دانست»، باران فراوان می فرستد، باران می بارد و با سخاوتی که فقط در ذات خالق است] رحمت خود را می گستراند. او حامی [همه چیز و همه چیز] است که بی پایان مورد ستایش قرار می گیرد.

یک نکته ظریف: وقتی شخصی با انجام هر کاری که از دستش بر می‌آمد، انتظار نتیجه را دارد، اما مشکلات، مشکلات، تعلل‌ها پایانی ندارد، بر آنها غلبه می‌کند و امید همچنان در او می‌درخشد، اما در مرحله‌ای از خستگی عمومی و ویرانی عاطفی، او در حال حاضر شروع به ناامیدی کرده است، اگرچه احساس می کند که نتیجه به اندازه دست است ... و در اینجا مهم است که متوقف نشویم، به عقب بر نگردیم یا کنار نرویم، بلکه بتوانیم بالاتر بروم، باشیم. مستقل از این، حتی اگر بسیار عالی و خوب باشد، اما دنیوی و حتی با آسودگی بیشتر در روح، آنچه را که در حال رخ دادن است به اراده خالق تسلیم ذهنی کنید. در عین حال، تمام تلاش ها و هزینه های سرمایه گذاری شده را در ابدیت به حساب معنوی خود منتقل کنید. در افکار، در دنیای عواطف و تجربیات عاطفی خود، از درد، اضطراب و اضطراب فاصله بگیرید، اما با بدن و اعمال خود، با در نظر گرفتن الگوها و قوانین دنیوی، چند تکان تکانشی دیگر انجام دهید، و نتیجه این است - باران شدیدخوشبختی در زندگی، بارانی از موفقیت، پیروزی، فراوانی و سعادت، پس از اینکه امید تقریباً از بین رفت و ناامیدی قلمروهای بیشتری از ذهن را تسخیر کرد و ادعا کرد که آرامش روانی را نقض می کند.

البته منظور آیه اصلاً در این نیست که خداوند رحمت را نازل می کند و موجب یأس می شود، بلکه در فرصتی که در شرایط بحرانی و مرزی به انسان داده می شود و در مرز قوای روحی و جسمی قرار می گیرد. خود را واقعی ببیند تا ایراداتی را که باید روی آنها کار کرد برجسته کند. اما آیا ما قادریم در لحظات تنش بحرانی به دلیل مشکلاتی که یکی پس از دیگری انباشته می شوند، همه چیز را با آرامش، با احتیاط و بدون از دست دادن امید به رحمت خالق ارزیابی کنیم؟ مخصوصاً اگر چند روز به اندازه کافی نخوابیدیم، جایی روی اعصابمان پرخوری کردیم، ورزش نکردیم و بنابراین، حتی از نظر وضعیت جسمانی، حاضر نیستیم با هوشیاری نگاه کنیم. چه اتفاقی می افتد؟!

یادآوری کنم که فرشتگان «در همه چیز مطیع الله (خدا) هستند و همه دستورات او را بی چون و چرا انجام می دهند» یعنی هرگز گناه نمی کنند. به عنوان مثال، به قرآن کریم، 66: 6 نگاه کنید.

آیه ای دیگر می فرماید: «کسی که گناهی مرتکب شود یا به خود ظلم کند، فقط به خودش آسیب برساند، سپس در پیشگاه خداوند توبه کند [و هر کاری برای کفاره گناه انجام دهد] ببیند (احساس کند). که خدای متعال آمرزنده و فوق العاده مهربان است» (قرآن کریم، آیه 110).

معنای حدیث صحیح قدسی که از پیامبر اسلام نقل شده و ابوذر آن را روایت کرده است. در مجموعه احادیث امام مسلم و دیگران آورده شده است، برای نمونه بنگرید به: نیسابوری م. صحیح مسلم. س 1079، حدیث شماره 22–(2687); النووی یا صحیح مسلم با شرح النووی. ساعت 10، ساعت 18 [ب. G.]. ت 9. چ 17. س 12، حدیث شماره 22–(2687).

این حدیث روایات متعددی دارد. برای تفصیل بیشتر، مثلاً ر.ک: صابونی م. مختصر تفسیر بن کسر [تفسیر اختصاری ابن کسر]. در 3 جلد.بیروت: الکلام، [بی. G.]. T. 3. S. 277; النسای ع سنن [مجموعه احادیث]. ریاض: الافکیار الدولیة، 1378، ص 278، حدیث شماره 2581، «صحیح»; النووی یا صحیح مسلم با شرح النووی [مجموعه احادیث امام مسلم با تعلیقات امام نووی]. در 10 ج، 6 بعد از ظهر بیروت: الکتب العلمیة، [ب. G.]. ت 4. چ 7. س 141، حدیث شماره 121 (1052); زاگل م ماوسوعه اطرف الحدیث النبی الشریف [دایره المعارف آغاز سخنان شریف نبوی]. در 11 جلد.بیروت: الفکر، 1994. ج 3. س 511.