کشور. مسیر یک اجداد انسان از آفریقا به اروپا پارک ملی کروگر

11.02.2022

کار شماره 3

1. جمله ای را که وسیله بیان کلام در آن تخلص است مشخص کنید.

1) این دره عمیقی است که طرفین آن شیب دار است.

2) نهر از زیر سنگ بیرون می پرد.

3) ویتکا متفکرانه به زمزمه های خودسرانه گوش می دهد.

4) سپس یک بیل زنگ زده قدیمی زیر ایوان پیدا کرد، یک صنوبر را کند و به باغ همسایه منتقل کرد.

2. جمله ای را که وسیله بیان کلام در آن تخلص است مشخص کنید.

1) در راه آفریقا به آمریکای جنوبی در نیمه شب، هنگامی که کشتی در اقیانوس آزاد در حال حرکت بود، ناگهان آتش سوزی در کشتی برده پاندورا رخ داد.

2) تاریکی در این امر به آنها کمک کرد.

3) آنهایی که شنا بلد نبودند فوراً به پایین رفتند و آنهایی که می دانستند چگونه توسط کوسه ها بلعیده شدند: اقیانوس اطراف پر از آنها بود.

4) به طور تصادفی، آنها به همان موازی ختم شدند و اکنون یکی پس از دیگری شنا می کنند و تنها چند ده مایل از هم فاصله دارند.

3. جمله ای را مشخص کنید که در آن واحد عبارت شناسی وسیله ای برای بیان گفتار است.

1) ماهی پرنده که به طور معجزه آسایی توسط دو گرسنه مرگبار در اقیانوس شکار شده است، یکی از ساکنان معروف عرض های جغرافیایی گرم اقیانوس اطلس است.

2) اکنون، وقتی کرم را کمی منجمد کردند، تشنگی که قبلاً تقریباً آنها را عذاب می داد، بیشتر شد.

3) تحمل تشنگی شدید همیشه و همه جا بسیار دشوار است.

4) خود بن تبر را با تیغه روی لبانش گذاشت و یا زبانش را به آهن فشار داد یا آن را گاز گرفت، سعی کرد به همان نتیجه برسد.

4. جمله ای را که وسیله بیان کلام در آن استعاره است مشخص کنید.

1) دختر بزرگ ناگهان با تحقیر باور نکردنی به وضوح گفت: "بزدل بدبخت."

2) نامه ها با سوء استفاده از نابینایی او از جعبه بیرون نیامد - آنها از روح او خارج شدند و اکنون نه تنها او نابینا و کر بود، بلکه روح او نیز ...

3) آنا فدوتونا این لحن را خیلی دوست نداشت ، سرکشی ، پر از ادعاهای غیرقابل درک برای او.

4) اما اکنون او بد شنید، زیرا مکالمه قبلی او را به شدت ناراحت کرد، شگفت زده کرد و او را آزرده کرد.

5. جمله ای را مشخص کنید که در آن واحد عبارت شناسی وسیله ای برای بیان گفتار است.

1) - در سن شما جدی تر بودم! ..

2) - بالاخره من یقه پیراهنت را کاملاً پاره کردم.

3) از هر طرف شروع به محاصره ما کردند.

4) فوراً توسط باد منفجر شدند.

6. جمله ای را مشخص کنید که در آن کنایه وسیله ای برای بیان بیان باشد.

1) ابرها مانند دود کم از ولگا فراتر می روند.

2) دختر مدرسه ای روی صندلی راحتی می نشیند و پاها را روی هم می زند و تورگنیف را می خواند.

3) ابرها و رنگ حلبی آب ولگا نور ملایمی را ایجاد کردند.

4) نقاشی های لویتان نیاز به تماشای آهسته دارند.

7. جمله ای را مشخص کنید که در آن القاب وسیله ای برای بیان بیان باشد.

1) لویتان او را کاترینا از رعد و برق استروفسکی نامید.

2) او اغلب کینه، پلیدی، اطاعت احمقانه، تحقیر خود، نسبت به یک یهودی را می دید.

3) تصاویر شما از قبل لبخند دارند.

4) پس از پلیوس، لویتان نزدیکی خود را نه تنها به چشم انداز روسیه، بلکه با مردم آن نیز احساس کرد - با استعداد، بی بضاعت و همانطور که بود، یا قبل از یک فاجعه جدید، یا قبل از یک رهایی بزرگ، آرام شده بود.

8. جمله ای را که تجسم در آن وسیله بیان کلام است مشخص کنید.

1) نرم ترین و تاثیرگذارترین شعرها، کتاب ها و نقاشی ها توسط شاعران، نویسندگان و هنرمندان روسی درباره پاییز نوشته شده است.

2) پاییز رنگ های متراکم را از جنگل ها، از مزارع، از همه طبیعت حذف کرد، سبزه ها را با باران شست.

3) لویتان مانند پوشکین و تیوتچف و بسیاری دیگر منتظر پاییز بود که گرانبهاترین و زودگذرترین زمان سال بود.

4) لویتان چیزهای عالی بهاری نوشت، اما تقریباً همیشه بهار بود، شبیه پاییز.

9. جمله ای را که وسیله بیان کلام در آن تخلص است مشخص کنید.

1) چراغ های روستاهای فقیرانه در یک طوفان خاکستری چشمک می زند.

2) لویتان اولین سفر خود به کریمه را به یاد آورد و می خواست به کوهستان برود.

3) لویتان بیمار از چخوف یک تکه مقوا خواست و در عرض نیم ساعت یک مزرعه عصرگاهی را که روی آن انبار کاه بود با رنگ روغن ترسیم کرد.

4) این هوا اغلب باعث سردرد من می شد.

10- جمله ای را که وسیله بیان کلام مقایسه است مشخص کنید.

1) او عاشقانه دیگری را به یاد آورد که چگونه "عشق گریه کرد".

2) دست های آغشته به رنگ روغن از آستین ها مانند پنجه های پرنده بیرون زده است.

4) فرمان سلطنتی صادر شد که یهودیان را از زندگی در "پایتخت اصلی روسیه" منع می کرد. لویتان در آن زمان هجده سال داشت.

11. جمله ای را که در آن تجسم وسیله بیان کلام است مشخص کنید.

1) گل های باغ های جلویی بوی تلخ می دادند.

2) "روز پاییز در سوکولنیکی" - تنها منظره لویتان که در آن شخص حضور دارد و سپس توسط نیکولای چخوف نوشته شده است.

3) این اولین عکس او بود که در آن یک پاییز خاکستری و طلایی، غمگین، مانند زندگی آن زمان روسی، مانند زندگی خود لویتان، گرمای محتاطانه ای را از بوم دمید و قلب تماشاگران را می سوزاند.

4) زن جوانی سیاه پوش در مسیر پارک سوکولنیکی، در کنار انبوهی از برگ های افتاده قدم زد.

12. جمله ای را مشخص کنید که در آن واحد عبارت شناسی وسیله ای برای بیان گفتار است.

1) لودا گوشه مرکز خرید را پیچید، به سرعت در مسیر آسفالت خانه خود دوید و به سمت ورودی رفت.

2) و با چشم حسود به من نگاه نکن!

3) از یکدیگر راضی بودند و خود را تقریباً خویشاوند می دانستند.

4) - بله، در چنین رژیمی می توانید در دو روز پاهای خود را دراز کنید! پونومارنکو عصبانی شد.

13. جمله ای را مشخص کنید که در آن وسیله بیان کلام استعاره است.

1) کلاس های هشتم و نهم اوج عشق مدرسه است و من باور نمی کنم که هیچ کس در نهم "الف" در مورد او شعر نگوید!

2) ژانر فعلی او منحصراً نت های توضیحی است.

3) و من فقط مطمئن هستم که اکنون رومیانتسف می تواند چیزی حتی بهتر بسازد!

4) اکنون او، آنتونینا پترونا، یک کار دیگر و نه کمتر ناخوشایند برای انجام دارد.

14- جمله ای را که در آن وسیله بیان کلام هذل گویی است مشخص کنید.

1) ماه گذشته شما پانزده ساله شده اید!

2) فقط تصور کنید: از یکی مثل شما می توان پنج اسماعیلوف ساخت!

3) چند بار دیگر تکان خورد و بهترین حالت را در نظر گرفت که داخل صندلی بماند.

4) آیا مردان واقعی برای شما جالب نیستند؟

برای بسیاری از گردشگران، هیچ راه بهتری برای تأیید صحت عبارت "کل جهان در یک کشور" از سفر سه روزه حقیقت یاب در آفریقای جنوبی با قطار ریل رووس از پرتوریا به کیپ تاون یا برگشت وجود ندارد. . با سفر با قطار لوکس، از زیبایی طبیعت آفریقا بدون ناراحتی جاده لذت خواهید برد. شما فرصتی شگفت انگیز برای دیدن چمنزارهای طلایی Highveld، رشته کوه های گریت کارو، استان های شراب منطقه کیپ و زیباترین شهر آفریقای جنوبی - کیپ تاون خواهید داشت. در طول این سفر، با روستای تاریخی Matgiesfontein آشنا خواهید شد که در دوران ویکتوریا در سال 1890 به عنوان مکانی که مسافران خسته می توانند در آن استراحت کنند، تاسیس شد. در آنجا، روی سکو، تعداد زیادی موزه آموزشی و مجموعه ای از ماشین های قدیمی را خواهید دید. در طی توقفی در کیمبرلی، زادگاه یکی از معروف‌ترین شرکت‌های معدن‌کاری الماس در جهان، De Beers، می‌توانید یک تور مقدماتی در شهر داشته باشید و از "چاله بزرگ" - بزرگترین معدن سنگ جهان که توسط مردم بدون استفاده از ماشین‌آلات حفر شده است، بازدید کنید. در جستجوی الماس

هزینه هر نفر:
کوپه پولمن 1500 دلار، لوکس 2290 دلار، سوئیت رویال 3050 دلار

شرح برنامه پرتوریا-کیپ تاون (سفر از چهارشنبه و جمعه شروع می شود):

روز 1.
15-00 - حرکت قطار از ایستگاه ریل رووس به سمت پارک پایتخت. از مهمانان دعوت می‌شود تا در اتاق‌های خود شاداب شوند و به مسافران دیگر در واگن لوکس وسط قطار یا در واگن دیدبانی واقع در انتهای قطار بپیوندند.
19-30 - شام در ماشین ناهار خوری

روز 2.
7-00 - صبحانه تا ساعت 9-45 در ماشین غذاخوری سرو می شود.
9-30 - 10 دقیقه قبل از ورود به کیمبرلی، یک دریاچه کوچک در جلوی شما وجود دارد که در سمت راست شما قرار دارد. بیشتر اوقات ، مسافران موفق می شوند گله های تماشایی فلامینگوها (که در آنها حدود 23 هزار پرنده وجود دارد) را تحسین کنند.
9-45 - ورود به کیمبرلی. از میهمانان دعوت می شود تا با بازدید از معدن بزرگ الماس "Big Hole" و موزه معدن، به گشت و گذار در شهر بروند.
12-30 - خروج از کیمبرلی.
13:00 - ناهار در ماشین ناهار خوری.

روز 3.
8-00 - میهمانان این فرصت را دارند که قطار را در Whitehill Siding ترک کنند و با یک شخص همراه به یک تور پیاده روی (5 کیلومتر) تا Matjiesfontein (Matjiesfontein) ادامه دهند. برای پیاده روی یا دویدن کفش راحت بپوشید.
8-25 - به Matjisfontein برسید، جایی که از شما دعوت می شود تا در اطراف این شهرک تاریخی قدم بزنید. میهمانان این فرصت را دارند که از موزه‌های مختلفی که درست بر روی سکو قرار دارند بازدید کنند و مجموعه مجلل ماشین‌های قدیمی و واگن‌های راه‌آهن را تحسین کنند. صبحانه از ساعت 7:00 الی 10:00 در ماشین غذاخوری سرو می شود.
10-30 - پس از خروج از Matjisfontein، از طریق Tweedside و Touwns River عبور خواهید کرد. تا ساعت 12:00 به اولین تونل از چهار تونل در مسیر خود به گذرگاه رودخانه Hex خواهید رسید. تونل دوم 13.5 کیلومتر طول دارد، پس حتما چراغ های اتاق خود را روشن کنید و وقتی بیرون هستید مراقب باشید.
13:00 ناهار در مسیر دره رودخانه هکس و ورچستر سرو می شود.
18-00 - رسیدن به ایستگاه سکوی 24 کیپ تاونو پایان سفر

شرح برنامه کیپ تاون-پرتوریا (سفر از شنبه و دوشنبه شروع می شود):

روز 1.
11-00 - حرکت قطار از سکوی 23 ایستگاه کیپ تاون. از مهمانان دعوت می‌شود تا در اتاق‌های خود شاداب شوند و به مسافران دیگر در خودروی لوکس وسط قطار یا در خودرویی با پنجره‌های بزرگ در انتهای قطار بپیوندند.
13-00 - سرو ناهار در ماشین غذاخوری.
15-00 - در راه رسیدن به Matjiesfontein (Matjiesfontein) از Worcester عبور خواهید کرد. تا ساعت 3:30 بعدازظهر از اولین تونل از چهار تونل در مسیر خود به گذرگاه رودخانه هکس عبور خواهیم کرد. تونل سوم 13.5 کیلومتر طول دارد، پس حتما چراغ های اتاق خود را روشن کنید و زمانی که بیرون هستید مراقب باشید.
17-45 - از شما خواسته می شود قطار را ترک کنید تا اطراف Magisfontein را تحسین کنید. مهمانان این فرصت را دارند که از موزه های مختلفی که درست روی سکو قرار دارند بازدید کنند و مجموعه مجلل ماشین های قدیمی و واگن های راه آهن را تحسین کنند. (برای کمی استراحت، بار در هتل لرد میلنر را توصیه می کنیم).
19-00 - خروج از Matjiesfontein.
19-30 - سرو شام در ماشین غذاخوری.

روز 2
7-00 - صبحانه تا ساعت 10:00 در ماشین غذاخوری سرو می شود.
12-30 - سرو ناهار در ماشین غذاخوری.
14-30 - ورود به کیمبرلی. از میهمانان دعوت می شود تا با بازدید از معدن بزرگ الماس "Big Hole" و موزه معدن، به گشت و گذار در شهر بروند.
16:00 - بازگشت به ایستگاه کیمبرلی.
16-10 - 10 دقیقه پس از حرکت از کیمبرلی، دریاچه کوچکی در دست چپ شما پیش روی شما خواهد بود. بیشتر اوقات ، مسافران موفق می شوند گله های تماشایی فلامینگو (حدود 23 هزار پرنده) را تحسین کنند.
19-30 هنگام عبور از بلومهوف و لیدورینگستاد در مسیر خود به سمت Klerksdorp، شام در ماشین ناهار خوری سرو می شود.

روز 3
7-00 - صبحانه تا ساعت 10:00 در ماشین غذاخوری سرو می شود. با عبور از شهرهایی مانند کروگرسدوپ، ژوهانسبورگ و گرمیستون به پرتوریا ادامه می دهید.
10-45 - به Centurion می رسیم، جایی که لوکوموتیو Rovos Rail شما را برای آخرین مرحله سفر می برد.
12:00 - رسیدن به ایستگاه راه آهن رووس در کپیتال پارک، پرتوریا

به هند.

در 8 ژوئیه 1497، ناوگان تحت فرماندهی، احتمالاً قبل از آن، رفت و گذشت. از آنجا، گاما، به توصیه ملوانان مجرب، برای جلوگیری از بادها و جریان های مخالف در سواحل استوایی و آفریقای جنوبی، به سمت جنوب غربی حرکت کرد و به سمت جنوب شرقی فراتر از استوا چرخید. اطلاعات دقیق تری در مورد مسیر گاما در اقیانوس اطلس وجود ندارد و فرضیات نزدیک شدن او به ساحل بر اساس مسیرهای دریانوردان بعدی است. پس از تقریباً چهار ماه دریانوردی، در اول نوامبر، پرتغالی‌ها زمینی را در شرق دیدند و سه روز بعد وارد خلیجی وسیع شدند که نام آن را سنت هلنا (سنت هلنا) گذاشتند و دهان آن را باز کردند. رودخانه سانتیاگو (برگ بزرگ کنونی). کشتی‌ها در نوک جنوبی آفریقا، در بندر شپرد لنگر انداختند. ملوانان رفتاری مسالمت آمیز داشتند، "معامله ای بی سر و صدا" باز کردند و از چوپان ها دستبندهای گاو نر و عاج برای کلاه قرمز و زنگ دریافت کردند.

در پایان دسامبر 1497، در تعطیلات مذهبی کریسمس، کشتی‌های پرتغالی که به سمت شمال شرقی حرکت می‌کردند، تقریباً روبروی ساحل مرتفعی به نام گاما ناتال («کریسمس») بودند، در 11 ژانویه 1498، ناوگروه در دهانه یک کشتی توقف کرد. رودخانه وقتی ملوانان فرود آمدند، انبوهی از مردم به آنها نزدیک شدند، بسیار متفاوت از کسانی که در سواحل آفریقا ملاقات کردند. ملوان که قبلاً در این کشور زندگی می کرد و به زبان محلی بانتو صحبت می کرد، برای کسانی که آمدند سخنرانی کرد و آنها او را فهمیدند (همه زبان های خانواده بانتو شبیه به هم هستند). این کشور توسط کشاورزانی که آهن و فلزات غیرآهنی را فرآوری می کردند پر جمعیت بود: ملوانان نوک پیکان و سر نیزه آهنی، خنجر، دستبند مسی و سایر زیور آلات را می دیدند. آنها بسیار دوستانه با پرتغالی ها ملاقات کردند و گاما این سرزمین را "کشور مردم خوب" نامید.

در حرکت به سمت شمال، در 25 ژانویه، کشتی ها وارد خور شدند، جایی که چندین رودخانه در آن جریان داشتند. ساکنان اینجا نیز از غریبه ها به خوبی پذیرایی کردند. دو رئیس در ساحل ظاهر شدند که روسری ابریشمی بر سر داشتند. آنها پارچه های چاپ شده با نقش و نگار را به ملوانان عرضه کردند و آفریقایی که آنها را همراهی می کرد گفت که قبلاً کشتی هایی شبیه کشتی های پرتغالی دیده است. داستان او و وجود کالاهایی که بدون شک منشأ آسیایی داشتند، گاما را متقاعد کرد که به هند نزدیک می شود. او خور را «رود فال نیک» نامید و پادرانی را در ساحل قرار داد - یک ستون سنگی هرالدیک با کتیبه‌هایی که از دهه 80 برپا شده بود. قرن 15 توسط پرتغالی ها در سواحل آفریقا در مهمترین نقاط. از غرب، کواکوا، شاخه شمالی دلتای زامبزی، به خور می ریزد.

به مدت یک ماه، پرتغالی ها در دهانه کواکوا ایستادند و کشتی ها را تعمیر کردند. در 24 فوریه، ناوگروه از خور خارج شد، به بندر رسید و سپس به شمال رفت. یک هفته بعد، ناوگان به شهر بندری مومباسا نزدیک شد. گاما با خروج از مومباسا، یک کشتی عرب را در دریا بازداشت، غارت کرد و 19 نفر را اسیر کرد. در 14 آوریل او در بندر مالیندی لنگر انداخت. شیخ محل، چون خود با مومباسا دشمنی داشت، به استقبال گاما رفت. او با پرتغالی ها علیه دشمن مشترک ائتلاف کرد و یک خلبان قدیمی قابل اعتماد به نام ابن مجید به آنها داد که قرار بود آنها را به جنوب غربی هند بیاورد. با او، پرتغالی در 24 آوریل مالیندی را ترک کرد. ابن مجید راهی شمال شرقی شد و با بهره گیری از موسمی مساعد، کشتی ها را به هند آورد که ساحل آن در 17 می ظاهر شد. ابن مجید با دیدن سرزمین هند از ساحل خطرناک دور شد و به سمت جنوب چرخید. سه روز بعد، کوهی بلند ظاهر شد، احتمالا کوه دهلی. سپس خلبان با این جمله به دریاسالار نزدیک شد: "اینجا کشوری است که شما آرزویش را داشتید." در غروب 20 مه 1498، کشتی های پرتغالی که حدود 100 کیلومتر به سمت جنوب پیشروی کردند، در جاده مقابل شهر کالیکوت (کوژیکود فعلی) توقف کردند.

لشکرکشی گاما با وجود از دست دادن دو کشتی، برای تاج بی‌فایده نبود: در کالیکوت، آنها موفق شدند در ازای کالاهای دولتی و وسایل شخصی ملوانان، ادویه و جواهرات به دست آورند، و عملیات دزدان دریایی گاما در دریای عرب درآمد قابل توجهی به همراه داشت. اما، البته، این چیزی نیست که باعث شادی در لیسبون در میان محافل حاکم شد. اکسپدیشن متوجه شد که تجارت مستقیم دریایی با سازماندهی مناسب اقتصادی، سیاسی و نظامی تجارت چه مزایای عظیمی می تواند برای آنها به همراه داشته باشد. گشایش مسیر دریایی به هند برای اروپاییان یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ تجارت جهانی بود. از آن لحظه تا حفر کانال سوئز (1869)، تجارت اصلی اروپا با کشورها و کشورها از طریق دریای مدیترانه انجام نشد، بلکه از دماغه امید خیر گذشت. پرتغال با در دست داشتن "کلید ناوبری شرقی" در قرن شانزدهم تبدیل شد. قوی ترین قدرت دریایی، انحصار تجارت با آن را به دست گرفت و آن را به مدت 90 سال - تا شکست ناوگان شکست ناپذیر (1588) - حفظ کرد.

پ

پس از کشف "هند غربی" توسط اکسپدیشن های اسپانیایی کلمب، پرتغالی ها مجبور بودند برای حفظ "حقوق" خود در هند شرقی عجله کنند. در سال 1497، یک اسکادران برای کشف مسیر دریایی از پرتغال - اطراف آفریقا - به هند مجهز شد. پادشاهان پرتغالی مشکوک نسبت به دریانوردان معروف محتاط بودند. بنابراین، رئیس هیئت جدید نبود بارتولومئو دیاسو یک درباری جوان با اصل و نسب اصیل که قبلاً در هیچ چیز خود را نشان نداده بود واسکو (باسکو) داگاما، که به دلایل نامعلومی توسط شاه انتخاب شد مانوئلا I. در اختیار گاما، او سه کشتی تهیه کرد: دو کشتی سنگین، هر کدام 100 تا 120 تن (یعنی 200 تا 240 تن متریک)، سان گابریل، که واسکو پرچم دریاسالار را برافراشت (کاپیتان). گونکالو آلواریس، یک ملوان با تجربه) و "سان رافائل" که کاپیتانش به درخواست واسکو، برادر بزرگترش منصوب شد. پائولو داگاما، که همچنین به هیچ وجه خود را نشان نداد و یک شناور تندرو سبک "بریو" 50 تنی (کاپیتان نیکولاو کوئلیو). علاوه بر این، یک کشتی تدارکاتی ناوگروه را همراهی می کرد. دریانورد ارشد یک ملوان برجسته بود پرو آلنکوئر، که قبلاً در همان موقعیت با بی دیاس حرکت می کرد. خدمه همه کشتی ها به 140-170 نفر می رسید که شامل 10-12 جنایتکار می شد: گاما از پادشاه درخواست کرد که از آنها برای انجام وظایف خطرناک استفاده کند.

در 8 ژوئیه 1497، ناوگروه لیسبون را ترک کرد و احتمالاً تا سیرالئون رفت. از آنجا، گاما، به توصیه ملوانان مجرب، برای جلوگیری از بادها و جریان های مخالف در سواحل استوایی و آفریقای جنوبی، به سمت جنوب غربی حرکت کرد و به سمت جنوب شرقی فراتر از استوا چرخید. اطلاعات دقیق تری در مورد مسیر گاما در اقیانوس اطلس وجود ندارد و این فرض که او به ساحل برزیل نزدیک شده است بر اساس مسیرهای دریانوردان بعدی است که از کابرال شروع می شود. پس از تقریباً چهار ماه پیمایش، در اول نوامبر، پرتغالی ها زمینی را در شرق دیدند و سه روز بعد وارد خلیجی وسیع شدند که به آن سنت هلنا (St. Helena، 32 درجه و 40 "S) داده شد. و دهانه رودخانه سانتیاگو (برگ بزرگ کنونی) را باز کردند. پس از فرود آمدن به ساحل، دو مرد کوتاه قد تقریباً برهنه (بوشمن) را دیدند که پوستی به رنگ برگ های خشک داشتند و از لانه زنبورهای وحشی سیگار می کشیدند. گاما دستور داد به او غذا بدهند و لباس بپوشانند، چند رشته مهره و زنگ به او داد و رها کرد. برای ریزه کاری ها هر چه داشتند می دادند، اما این چیزها در نظر پرتغالی ها ارزشی نداشت، وقتی به بوشمن ها طلا، مروارید و ادویه نشان دادند، هیچ علاقه ای به آنها نشان ندادند و این از حرکاتشان مشخص نبود. که آنها چنین چیزهایی داشتند.این "بت" به تقصیر یک ملوان که به نحوی بوشمن ها را آزرده کرد به درگیری ختم شد.سه چهار پرتغالی بود. و مجروح با سنگ و تیر. گاما همچنین از تیرهای ضربی علیه «دشمنان» استفاده کرد. مشخص نیست که چه تعداد از بومیان در این جریان کشته و زخمی شده اند. پرتغالی‌ها در نوک جنوبی آفریقا در آن «لنگرگاه چوپان‌ها» لنگر انداختند، جایی که بارتولومئو دیاس، هوتنتوت را کشت. این بار ملوانان رفتاری مسالمت آمیز داشتند، "معامله ای بی سر و صدا" باز کردند و از چوپان ها دستبندهای گاو نر و عاج برای کلاه قرمز و زنگ دریافت کردند.

در پایان دسامبر 1497، در تعطیلات مذهبی کریسمس، کشتی‌های پرتغالی که به سمت شمال شرقی حرکت می‌کردند، تقریباً 31 درجه سانتیگراد بودند. ش در برابر بانک بزرگ، که گاما آن را ناتال («کریسمس») نامید. در 11 ژانویه 1498 ناوگروه در دهانه یک رودخانه توقف کرد. وقتی ملوانان فرود آمدند، انبوهی از مردم به آنها نزدیک شدند، بسیار متفاوت از کسانی که در سواحل آفریقا ملاقات کردند. ملوانی که قبلاً در کشور کنگو زندگی می کرد و به زبان محلی بانتو صحبت می کرد، برای کسانی که آمدند سخنرانی کرد و آنها او را درک کردند (همه زبان های خانواده بانتو شبیه به هم هستند). این کشور پرجمعیت از کشاورزانی بود که آهن و فلزات غیرآهنی را فرآوری می کردند: ملوانان نوک آهن را روی تیرها و نیزه ها، خنجرها، دستبندهای مسی و سایر جواهرات می دیدند. آنها بسیار دوستانه با پرتغالی ها ملاقات کردند و گاما این سرزمین را "کشور مردمان خوب" نامید.

با حرکت به سمت شمال، در 25 ژانویه، کشتی ها در 18 درجه جنوبی وارد خور شدند. ش، که در آن رودخانه های متعددی جاری بود. ساکنان اینجا نیز از غریبه ها به خوبی پذیرایی کردند. دو رئیس در ساحل ظاهر شدند که روسری ابریشمی بر سر داشتند. آنها پارچه های چاپ شده با نقش و نگار را به ملوانان تحمیل کردند و آفریقایی که آنها را همراهی می کرد گفت که او یک بیگانه است و قبلاً کشتی هایی شبیه کشتی های پرتغالی دیده است. داستان او و وجود کالاهایی که بدون شک منشأ آسیایی داشتند، گاما را متقاعد کرد که به هند نزدیک می شود. او خور را "رودی از فال نیک" نامید و پادران را در ساحل قرار داد - یک ستون سنگی هرالدیک با کتیبه هایی که از دهه 80 برپا شده بود. قرن 15 توسط پرتغالی ها در سواحل آفریقا در مهمترین نقاط. از غرب، کواکوا، شاخه شمالی دلتای زامبزی، به خور می ریزد. در این رابطه معمولاً این طور نیست که بگوییم گاما دهان زامبزی را کشف کرده است و نامی را که وی به مصب داده است به پایین دست رودخانه منتقل می کنند. به مدت یک ماه، پرتغالی ها در دهانه کواکوا ایستادند و کشتی ها را تعمیر کردند. آنها از اسکوربوت رنج می بردند و میزان مرگ و میر بالا بود. در 24 فوریه، ناوگروه خور را ترک کرد. دور ماندن از ساحل، محدود به زنجیره ای از جزایر، و توقف در شب تا به گل نشستن، پنج روز بعد او به 15 درجه سانتی گراد رسید. ش بندر موزامبیک کشتی های تک دکل عربی (داوها) سالانه از بندر بازدید می کردند و عمدتاً برده، طلا، عاج و عنبر صادر می کردند. گاما از طریق شیخ محلی (حاکم) دو خلبان را در موزامبیک استخدام کرد. اما بازرگانان عرب رقبای خطرناکی را در تازه واردان حدس زدند و روابط دوستانه به زودی به روابط خصمانه تبدیل شد. به عنوان مثال، تنها پس از پراکنده شدن "دشمن" با شلیک توپ، می توان آب گرفت و هنگامی که برخی از ساکنان فرار کردند، پرتغالی ها چندین قایق را با اموال خود گرفتند و به دستور گاما آن را به عنوان غنیمت جنگی بین خود تقسیم کردند. .

مسیر واسکو داگاما، 1497-1499

در 1 آوریل، ناوگروه موزامبیک را به سمت شمال ترک کرد. گاما بدون اعتماد به خلبانان عرب، یک کشتی بادبانی کوچک را در سواحل توقیف کرد و پیرمرد، صاحبش را شکنجه کرد تا اطلاعات مورد نیاز برای ناوبری بیشتر را به دست آورد. یک هفته بعد، ناوگان به شهر بندری مومباسا (4 درجه جنوبی) نزدیک شد، جایی که در آن زمان شیخ قدرتمند حکومت کرد. او که خود یک تاجر برده بزرگ بود، احتمالاً در پرتغالی ها رقیبی را احساس می کرد، اما در ابتدا خارجی ها را به خوبی پذیرفت. روز بعد، هنگامی که کشتی ها وارد بندر می شدند، اعراب سرنشین، از جمله هر دو خلبان، به یک قایق در مجاورت پریدند و فرار کردند. شبانه گاما دستور شکنجه دو اسیر اسیر شده از موزامبیک را داد تا از آنها درباره "توطئه در مومباسا" مطلع شود. دستهایشان را بستند و مخلوط جوشان روغن و قیر را بر بدن برهنه شان ریختند. بدبختان البته به "توطئه" اعتراف کردند، اما از آنجایی که البته نتوانستند جزئیاتی ارائه دهند، شکنجه ادامه یافت. یکی از زندانیان با دستان بسته از دست جلادان فرار کرد و خود را در آب انداخت و غرق شد. گاما با خروج از مومباسا، یک کشتی عرب را در دریا بازداشت، غارت کرد و 19 نفر را اسیر کرد. در 14 آوریل او در بندر مالیندی (3 درجه جنوبی) لنگر انداخت.

احمد بن مجید و بحر العرب

م

شیخ محل به گونه ای دوستانه از گاما استقبال کرد، زیرا خود با مومباسا دشمنی داشت. او با پرتغالی ها علیه یک دشمن مشترک ائتلاف کرد و یک خلبان قدیمی قابل اعتماد به نام احمد بن مجید را به آنها داد که قرار بود آنها را به جنوب غربی هند هدایت کند. با او، پرتغالی در 24 آوریل مالیندی را ترک کرد. ابن مجید راهی شمال شرقی شد و با بهره گیری از موسمی مساعد، کشتی ها را به هند آورد که ساحل آن در 17 می ظاهر شد.

ابن مجید با دیدن سرزمین هند از ساحل خطرناک دور شد و به سمت جنوب چرخید. سه روز بعد، یک دماغه بلند ظاهر شد، احتمالا کوه دهلی (در 12 درجه شمالی). سپس خلبان با این جمله به دریاسالار نزدیک شد: "اینجا کشوری است که شما آرزویش را داشتید." در غروب 20 مه 1498، کشتی های پرتغالی که حدود 100 کیلومتر به سمت جنوب پیشروی کردند، در جاده مقابل شهر کالیکوت (کوژیکود فعلی) توقف کردند.

در همان زمان، ناوگان توسط مقامات سامورین، حاکم محلی، بازدید شد. گاما یک جنایتکار را با آنها به ساحل فرستاد که کمی عربی می دانست. به گزارش پیام رسان، او را نزد دو عرب بردند که با او به زبان ایتالیایی و کاستیلی صحبت کردند. اولین سوالی که از او پرسیده شد این بود که کدام شیطان تو را به اینجا آورده است؟ پیام رسان پاسخ داد که پرتغالی ها به کالیکوت آمده اند تا «به دنبال مسیحیان و ادویه بگردند». یکی از اعراب فرستاده را به عقب اسکورت کرد و ورود گاما را تبریک گفت و با این جمله پایان داد: خدا را شکر که تو را به چنین کشور ثروتمندی آورد. عرب خدمات خود را به گاما عرضه کرد و در واقع برای او بسیار مفید بود. اعراب که در کالیکوت بسیار زیاد بودند (تقریباً تمام تجارت خارجی با هند جنوبی در دست آنها بود)، سامورین را علیه پرتغالی ها قرار دادند. علاوه بر این، در لیسبون آنها حدس نمی زدند که برای رشوه دادن به مقامات محلی، هدایای ارزشمند یا طلا به گاما بدهند. پس از اینکه گاما شخصا نامه‌های پادشاه را به سامورین رساند، او و همراهانش بازداشت شدند. آنها تنها یک روز بعد، زمانی که پرتغالی ها مقداری از کالاهای خود را به خشکی تخلیه کردند، آزاد شدند. با این حال ، در آینده ، سامورین کاملاً بی طرف بود و در تجارت دخالت نمی کرد ، اما مسلمانان کالاهای پرتغالی را خریداری نکردند و به کیفیت پایین آنها اشاره کردند و هندی های فقیر بسیار کمتر از آنچه پرتغالی ها انتظار دریافت داشتند پرداخت کردند. هنوز هم موفق به خرید یا دریافت در مبادله میخک، دارچین و سنگ های قیمتی - کمی از همه چیز.

بنابراین بیش از دو ماه گذشت. در 9 آگوست، گاما هدایایی برای سامورین (کهربا، مرجان ها و غیره) فرستاد و گفت که می خواهد برود و از او خواست تا نماینده ای همراه با هدایایی برای پادشاه بفرستد - با بهار (بیش از دو سانتی متر) دارچین. بهار میخک و نمونه ادویه جات دیگر. سامورین خواستار پرداخت 600 شرافین (حدود 1800 روبل طلا) شد، اما در حال حاضر دستور توقیف کالاها در انبار را صادر کرد و ساکنان را از انتقال پرتغالی های باقی مانده در ساحل به کشتی ها منع کرد. با این حال، قایق های هندی، مانند قبل، به کشتی ها نزدیک شدند، مردم کنجکاو شهر آنها را بررسی کردند و گاما با مهربانی از مهمانان پذیرایی کرد. یک روز که متوجه شد افراد نجیبی در بین بازدیدکنندگان وجود دارد، چند نفر را دستگیر کرد و به سامورین اطلاع داد که وقتی پرتغالی هایی که در ساحل مانده بودند و کالاهای توقیف شده به کشتی ها فرستاده شدند آنها را آزاد خواهد کرد. یک هفته بعد، پس از تهدید گاما به اعدام گروگان ها، پرتغالی ها به کشتی ها برده شدند. گاما تعدادی از دستگیرشدگان را آزاد کرد و قول داد که بقیه پس از بازگرداندن تمامی اجناس آزاد شود. ماموران زامورین تردید کردند و در 29 اوت گاما با گروگان های نجیب در کشتی کالیکات را ترک کرد.

عود به دلیل بادهای متغیر ضعیف به آرامی در امتداد سواحل هند به سمت شمال حرکت کرد. 20 سپتامبر، پرتغالی ها در حدود لنگر انداختند. انجیدیو (14 درجه 45 "شمال شمالی)، جایی که کشتی های خود را تعمیر کردند. در حین تعمیر، دزدان دریایی به جزیره نزدیک شدند، اما گاما آنها را با شلیک توپ به پرواز درآورد. ناوگان در اوایل اکتبر انجیدیو را ترک کرد یا بی حرکت ایستاد. تقریباً سه ماه، تا اینکه سرانجام باد مساعدی وزید. در ژانویه 1499، پرتغالی‌ها به مالیندی رسیدند. پادران. در منطقه مومباسا، گاما سان رافائل را سوزاند ": یک تیم بسیار کاهش یافته، که در آن افراد زیادی بیمار بودند، نتوانستند سه کشتی را مدیریت کنند. در 1 فوریه، او به موزامبیک رسید. سپس هفت هفته طول کشید تا به دماغه امید خوب و چهار مورد دیگر به جزایر کیپ ورد بروید. اینجا" سن گابریل راه خود را از بریو جدا کرد که به فرماندهی N. Cuelho اولین کسی بود که در 10 ژوئیه 1499 به لیسبون رسید.

واسکا داگاما

پائولو داگاما بیماری لاعلاجی داشت. واسکو که بسیار به او وابسته بود (تنها ویژگی انسانی شخصیت او) دوست داشت برادرش در سرزمین مادری خود بمیرد. او از Fr. سانتیاگو از سن گابریل به کارول سریعی که توسط او استخدام شده بود به آزور رفت، جایی که پائولو درگذشت. پس از دفن او، واسکو در پایان ماه اوت به لیسبون رسید. از چهار کشتی او، تنها دو کشتی بازگشتند، مشخص نیست کشتی ترابری در کجا و در چه شرایطی رها شده یا تلف شده است و سرنوشت خدمه آن نیز مشخص نشده است.از تیم - کمتر از نیمی (طبق یک نسخه - 55 نفر) و در میان آنها یک ملوان ژائو دا لیزبوآکه احتمالاً به عنوان یک دریانورد در این سفر شرکت کرد. بعداً، او بارها کشتی‌های پرتغالی را به هند می‌راند و شرحی از مسیر، از جمله توصیفی از سواحل آفریقا - نه تنها خلیج‌ها و خلیج‌های بزرگ، بلکه مصب‌ها، دماغه‌ها و حتی نقاط قابل توجه فردی در ساحل را جمع‌آوری کرد. این کار در جزئیات تنها در اواسط قرن 19 پیشی گرفت. "خلبان آفریقایی" نیروی دریایی بریتانیا.

سفر گاما با وجود از دست دادن دو کشتی برای تاج بی‌سود نبود: در کالیکوت، آنها موفق شدند در ازای کالاهای دولتی و وسایل شخصی ملوانان، ادویه و جواهرات به دست آورند، عملیات دزدان دریایی گاما در دریای عرب درآمد قابل توجهی به همراه داشت. اما، البته، این چیزی نیست که باعث شادی در لیسبون در میان محافل حاکم شد. اکسپدیشن دریافت که تجارت مستقیم دریایی با هند با سازماندهی مناسب اقتصادی، سیاسی و نظامی این تجارت چه مزایای عظیمی می تواند برای آنها به همراه داشته باشد. گشایش مسیر دریایی به هند برای اروپاییان یکی از بزرگترین رویدادهای تاریخ تجارت جهانی بود. از آن لحظه تا حفر کانال سوئز (1869)، تجارت اصلی اروپا با کشورهای اقیانوس هند و با چین از طریق دریای مدیترانه انجام نشد، بلکه از طریق اقیانوس اطلس - از دماغه امید خوب - گذشت. پرتغال با در دست داشتن "کلید ناوبری شرقی" در قرن شانزدهم تبدیل شد. قوی ترین قدرت دریایی، انحصار تجارت با جنوب و شرق آسیا را به دست گرفت و آن را به مدت 90 سال - تا شکست "آرمادای شکست ناپذیر" (1588) در دست داشت.

طراحی وب سایت © Andrey Ansimov، 2008 - 2014

روش‌های ساخت صدها هزار سال است که تغییر نکرده است - قدیمی‌ترین ابزار دو لبه یافت شده در آفریقا به 800000 سال قبل از میلاد برمی‌گردد. یافته های کرت دقیقاً به این فناوری ها با استفاده از مواد خام کوارتز محلی محدود می شود.

قبلاً اعتقاد بر این بود که قدیمی ترین سکونت انسان در کرت تنها نه هزار سال پیش بوجود آمد. تئوری های سنتی معتقد بودند که قبایل کشاورز جنوب اروپا و خاورمیانه بر ساخت کشتی ها تسلط داشتند و در نتیجه کرت و سایر جزایر مدیترانه را سکونت دادند. در همان زمان، اجداد آنها از طریق یک انحراف زمینی از آفریقا به دنیای قدیم آمدند. با این حال، دانشمندان قبلاً شواهدی داشتند که افراد بدوی می دانستند چگونه دریا را فتح کنند. نمونه ای از این سکونتگاه اندونزی است که حداقل 800 هزار سال پیش رخ داده است. این جزیره مدت ها پیش از سرزمین اصلی جدا شده است، بنابراین هیچ نظریه دیگری نمی تواند فناوری مهاجرت انسان های باستانی در جنوب شرقی آسیا را توضیح دهد.

به نظر می رسد وضعیت مشابهی در سفر هومو ارکتوس از آفریقا به اروپا رخ داده است. جزیره کرت و همچنین سایر جزایر و مجمع الجزایر دریای مدیترانه، به عنوان یک توقف موقت در طول یک سفر دشوار عمل کردند. در همان زمان، مردم بدوی برای مدت طولانی در اینجا نمی ماندند - خاک سنگی و فلور ضعیف کرت را به ویژه برای اقامت دائم جذاب نمی کرد. تا کنون، دانشمندان نمی توانند شرح مفصلی از روش استفاده شده توسط هومو ارکتوس برای سفر در مدیترانه ارائه دهند. اما تعداد زیادی ابزار نشان می دهد که مهاجران زمان زیادی را در جزیره کرت سپری کردند. شاید در این دوره از وجود مستقر، یک نسل یا حتی چندین نسل تغییر کند.

کرت از دیرباز برای دانشمندان یک راز بوده است. علیرغم اینکه این جزیره بیش از نیم میلیون سال پیش تشکیل شده است، اغلب در معرض ضربه های زمین ساختی قرار گرفته است. مورخان معتقد بودند که مردم تنها 6000 سال پیش در کرت ساکن شدند، سپس این دوره به 9000 افزایش یافت. فقط اخیرا دیرینه‌انتروپولوژیست‌ها پیشنهاد کرده‌اند که این جزیره ده‌ها هزار سال پیش مسکونی بوده است. این در موردی ثابت شد که زمین لرزه ای که در کرت رخ داد، بخشی از لایه های خاک را زیر و رو کرد و یک لایه فرهنگی را که قدمت آن به 150000 تا 130000 سال قبل از میلاد برمی گردد به سطح زمین برمی خیزد. در آنجا باستان شناسان اشیایی بدوی پیدا کرده اند. علاوه بر این، چندین یافته مربوط به دوره های بعدی استعمار کرت - تا 110000، 85000 و 45000 قبل از میلاد یافت شد.

توسعه دریا به وضوح زودتر از آنچه قبلاً توسط تاریخ پیشنهاد شده بود رخ داده است. حتی نئاندرتال ها راهی برای عبور از موانع بزرگ آبی اختراع کردند. این را مطالعاتی نشان می دهد که ثابت کرده اند انسان نئاندرتالنسیس از طریق تنگه جبل الطارق به اسپانیا و جنوب فرانسه رسیده است، یا با شنا کردن یا با استفاده از سازه هایی مانند قایق.