کارآفرینی مخاطره آمیز چه. خطرات در فعالیت سازمان های خطرپذیر

17.01.2022

خروجی مجموعه:

کسب و کار سرمایه گذاری در روسیه و خارج از کشور

خملف ایگور بوریسوویچ

شمرده اقتصاد علوم، دانشیار. کافه اقتصاد جهانی دانشگاه دولتی اقتصاد، آمار و انفورماتیک مسکو، مسکو

کسب و کار سرمایه گذاری در روسیه و خارج از کشور

خملف ایگور

دکتری، دانشیار بخش اقتصاد جهانی دانشگاه دولتی اقتصاد، آمار و انفورماتیک مسکو، مسکو

حاشیه نویسی

این مقاله بر این واقعیت تمرکز دارد که یکی از روش‌های امیدوارکننده و جالب برای توسعه اقتصاد روسیه، سرمایه‌گذاری مبتنی بر سرمایه‌گذاری خطرپذیر است. مفهوم تامین مالی خطرپذیر با جزئیات بیشتری نشان داده شده است. در ادامه به بررسی مختصری از تجربیات روسیه و خارجی می پردازیم.

چکیده

این مقاله بر این واقعیت تمرکز دارد که یکی از امیدوارکننده ترین و جالب ترین روش های توسعه اقتصاد روسیه سرمایه گذاری از طریق سرمایه گذاری خطرپذیر است. جزئیات بیشتر مفهوم تامین مالی سرمایه خطرپذیر را نشان می دهد. در اینجا مروری بر تجربه روسیه و خارجی است.

کلید واژه ها:کسب و کار خطرپذیر، شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر

کلید واژه ها: کسب و کار مخاطره آمیز

تاریخ اقتصاد جهانی در طول توسعه خود از یک سو در تلاش برای اتحاد و جهانی شدن عمومی و از سوی دیگر برای تقسیم کار عمومی بوده است که در نهایت منجر به توزیع جهانی شده است. نیروی کار و منابع در دنیای مدرن، همه کشورهای جهان به این یا آن منطقه تعلق دارند. تا حد زیادی چشم انداز توسعه بیشتر کشور را تعیین می کند. در نتیجه، درک این نکته بسیار مهم است که برای انجام یک جهش اقتصادی سریع، که برای کشور ما بسیار مهم است، می توانید روی چه چیزی شرط بندی کنید.

فدراسیون روسیه بزرگترین کشور جهان است که به لطف آن دارای منابع عظیمی از مواد اولیه است. در عین حال، علیرغم توسعه تدریجی اقتصاد داخلی، سرعت آن جای تامل دارد که باید راه‌ها و روش‌های جدیدی برای توسعه اقتصادی پیدا کرد. یکی از روش‌های امیدوارکننده و نسبتاً جالب برای تزریق فعال سرمایه‌گذاری‌های جدید به اقتصاد روسیه، سرمایه‌گذاری خطرپذیر است که ویژگی‌ها و مزایای خاص خود را دارد.

تامین مالی مخاطره‌آمیز سرمایه‌گذاری فعال کسب‌وکارهای کوچک و متوسط ​​است که در آن ریسک نسبتاً بزرگی از عدم بازپرداخت وجوه صرف شده وجود دارد. خود این نام از انگلیسی "ونچر" گرفته شده است که به عنوان یک سرمایه گذاری مخاطره آمیز ترجمه می شود ، بنابراین این نوع سرمایه گذاری ویژگی های خاص خود را دارد که بر این اساس ویژگی های خاص خود را به آن می دهد. در عین حال، سرمایه گذاری خطرپذیر سابقه و همچنین تجربه خاص خود را دارد که باید با جزئیات بیشتری مورد توجه قرار گیرد. این همه مزایا و معایب آن را آشکار می کند و در مورد امکان استفاده از این روش در روسیه نتیجه گیری می کند.

تأمین مالی مبتنی بر سرمایه گذاری خطرپذیر شامل اجرای پیشنهادهایی برای توسعه فعالیت های تجاری، صنعتی، اقتصادی یا سایر فعالیت هایی است که منطقه برای توسعه موفقیت آمیز خود به آن نیاز دارد. توجه به این نکته حائز اهمیت است که در نتیجه چنین سرمایه گذاری می توان از وجوه هم برای حمایت و تحول کیفی بنگاه های موجود و هم برای ایجاد امکانات جدید تولید استفاده کرد. در عین حال، سرمایه گذار یا حامی معمولاً به خوبی از این واقعیت آگاه است که احتمال عدم بازپرداخت وجوه سرمایه گذاری شده بسیار زیاد است، زیرا سرمایه گذاری در صنایع آشکارا پرخطر انجام می شود.

جالب توجه است که اهداف تأمین مالی خطرپذیر اغلب ایده‌های تجاری و همچنین پروژه‌های مختلفی هستند که مستلزم اجرای مستقیم آنها در آینده نزدیک است. اجزای اصلی یک صندوق سرمایه گذاری خطرپذیر عبارتند از:

تعیین قلمرو و دامنه فعالیت، از جمله جمع آوری داده ها در مورد وضعیت اقتصادی، تشکیل یک بانک خاص از اشیاء مورد نیاز، و همچنین جستجو برای پروژه های سرمایه گذاری جدید.

· تشکیل یک سیستم مؤثر و قابل اعتماد برای پر کردن منابع پولی و سایر منابع لازم برای اجرای سرمایه گذاری مخاطره آمیز در پروژه ها و اجرای آنها.

· فعالیت سازمانی، شامل تجزیه و تحلیل بازار، انجام تعدادی آزمایش برای ارزیابی آن، جستجوی ایده ها و پروژه های سودآور.

توجه به این نکته حائز اهمیت است که یک کارآفرین خاص معمولاً در مرکز یک پروژه سرمایه گذاری قرار دارد، بنابراین همه تعاملات نه از موقعیت «سرمایه دار-کارآفرین»، بلکه به عنوان «کارآفرین-کارآفرین» صورت می گیرد. صاحبان سرمایه‌های مخاطره‌آمیز معمولاً فقط سرمایه‌ها را به پروژه‌های خاصی می‌ریزند، اما کنترل بر استفاده منطقی موفقیت‌آمیز آنها در اختیار افراد منتخب خاص است. در عین حال، همیشه باید ریسک بزرگ سرمایه گذار را به خاطر داشته باشید که همیشه آگاهانه و حتی گاهی با درجه خاصی از ماجراجویی انجام می دهد.

اگر از ایالات متحده آمریکا شروع کنیم، در اینجا از همان ابتدای پیدایش آن، و این در دهه 50-60 قرن بیستم است، سرمایه گذاری سرمایه گذاری خطرپذیر به طور نابرابر توسعه یافته است. بنیانگذاران این تجارت سرمایه داران آمریکایی تام پرکینسون، فرانک کوفیلد، بروک بایرز و یوجین کلینر هستند. آنها بودند که مفاهیم اصلی تأمین مالی خطرپذیر را توسعه دادند، جایی که کار بر روی یک قرارداد مشارکت خاص انجام شد که حقوق، تعهدات و همچنین خطرات احتمالی شرکت را فراهم می کند. یک موسسه سرمایه گذاری می تواند هم به عنوان یک شرکت جداگانه و هم به صورت مشارکت محدود تاسیس شود و همیشه یک شرکت مادر وجود دارد که حق دریافت غرامت سالانه 2.5-3٪ از تعهدات اولیه سرمایه گذار خود را دارد. علاوه بر این، چنین شرکتی به سود به اصطلاح حمل شده متکی است - درصد ثابتی از سود (حدود 20٪).

قابل ذکر است که با وجود ریسک بالا، تعداد سرمایه گذاران در حال حاضر به هیچ وجه کاهش نمی یابد. علاوه بر این، اگر شکل گیری سرمایه جهانی را به دقت تجزیه و تحلیل کنیم، از بسیاری جهات این تامین مالی ریسک پذیر بود که به پیشرفت علمی و فناوری و توسعه سریع فناوری اطلاعات و رایانه کمک کرد. مثال زیر بسیار گویاست. در سال 1957، مهندس یوجین کلینر ترانزیستور سیلیکونی را اختراع کرد که به خاطر آن جایزه نوبل را دریافت کرد. در همان زمان، رئیس او ویلیام شاکلی از این اختراع چندان راضی نبود و تمام چشم اندازهای آن را درک نکرد. سرمایه گذار آرتور راک، که به کمک تعدادی دیگر از اینفلوئنسرهای وال استریت، با مخترع ملاقات کرد و به او پیشنهاد داد که شرکت خود را در جنوب کالیفرنیا راه اندازی کند، علاقه مند به دستگاه جدید بود. در مجموع حدود 1.5 میلیون دلار برای این پروژه اختصاص یافته است. چند سال بعد، یک شرکت کوچک به یک شرکت بزرگ به نام Fairchild Semiconductors تبدیل شد که اولین شرکت در قلمرو دره سیلیکون معروف امروزی شد.

یکی دیگر از نمونه های موفق سرمایه گذاری خطرپذیر در ایالات متحده، تأسیس شرکت معروف هیولت پاکارد است که تنها به این دلیل امکان پذیر شد که یکی از کارکنان، تام پرکینز، مخترع لیزر با پمپ گاز، تصمیم گرفت 10000 دلار خود را در این زمینه سرمایه گذاری کند. یک خانه جدید و در پایه شرکت خودش. در نتیجه، امروز شاهد یکی از موفق ترین و به طور پیوسته شرکت های در حال توسعه در سطح جهانی هستیم.

امیدوار کننده ترین بخش ها برای سرمایه گذاری در اقتصاد روسیه را می توان پردازش چوب، تولید محصولات لبنی و شیر ترش، تجارت عمده فروشی، پردازش ماهی و گوشت، حمل و نقل موتوری، تولید مصالح ساختمانی، خیاطی و همچنین صنایع شیمیایی در نظر گرفت. تولید پلاستیک، بسته بندی، و غیره). به طور کلی، 32 فعالیت اصلی وجود دارد که در آنها سرمایه های مخاطره آمیز به طور فعال بیشتر سرازیر می شود. میانگین سرمایه گذاری تقریباً 2 میلیون دلار است، زیرا نوسانات 0.5-4.5 میلیون دلار است. در عین حال، توجه به این نکته حائز اهمیت است که سرمایه گذاری خطرپذیر به طور پیوسته به سمت منطقه توسعه یافته‌تر صنعتی شمال غربی کشور ما در حال جذب است.

یکی از ویژگی های مهم سرمایه گذاری خطرپذیر روسیه این است که سهامدار اصلی آنها EBRD است که تمام سرمایه گذاری های نقدی از طریق آن انجام می شود. در عین حال، اقتصاد ما در حال حاضر با ساختار نسبتاً خاصی متمایز است که نشان دهنده تقویت شرکت های بزرگ ملی از طریق جذب مشاغل متوسط ​​است.

با در نظر گرفتن همه موارد فوق، سرمایه گذاری پول در اقتصاد فدراسیون روسیه کاملاً مخاطره آمیز است، بنابراین بسیاری از سرمایه گذاری ها در این جهت به عنوان سرمایه گذاری خطرپذیر طبقه بندی می شوند. این در حالی است که کمتر کسی منکر این است که کشور ما از ظرفیت علمی و فنی بسیار بالایی برخوردار است. با تامین مالی مناسب و همچنین مدیریت شایسته می تواند سود قابل توجهی را برای سرمایه گذار به همراه داشته باشد. ذخایر عظیم مواد معدنی، نفت و گاز، ذخایر جنگلی عملاً پایان ناپذیر، و همچنین سرزمین های وسیع، سرمایه گذاران بالقوه را جذب می کنند: آنها از ریسک کردن و سرمایه گذاری در اقتصاد داخلی نمی ترسند.

با جمع بندی همه موارد فوق، باید گفت که سرمایه گذاری خطرپذیر اغلب به انگیزه اصلی برای توسعه سریع فرآیندهای تولید موجود و همچنین ظهور فرآیندهای جدید تبدیل شده است. نمونه اصلی آن فناوری اطلاعات مدرن است. 25 سال پیش تصور پتانسیل عظیم آنها دشوار بود. بنابراین اقتصاد روسیه امروز یک میدان کاملاً جذاب برای سرمایه گذاران متعهد غربی است. به لطف آنها است که کشور این فرصت را دارد که یک جهش اقتصادی کیفی داشته باشد و دوباره به یک قدرت قدرتمند اوراسیا تبدیل شود.

کتابشناسی - فهرست کتب:

1.Bebris A.O. اصول اساسی استراتژی موفقیت آمیز در مشاغل پرخطر. نوآوری در علم. - 2013. - شماره 25. - S. 193-196.

2.Bebris A.O. ارزیابی رقابت پذیری فروشگاه های اینترنتی. اقتصاد و کارآفرینی. - 2013. - شماره 11. - ص. 901-904.

3.Bebris A.O. راه های بهبود کارایی شرکت های نوآوری محور. نوآوری در علم. - 2013. - شماره 25. - S. 188-192.

4.Bebris A.O. توسعه یک استراتژی توسعه نوآورانه به عنوان مکانیزمی برای تضمین رقابت پذیری یک شرکت خطرپذیر. پایان نامه برای درجه کاندیدای علوم اقتصادی / دانشگاه دولتی مسکو اقتصاد، آمار و انفورماتیک (MESI). مسکو، 2011.

5.Bebris A.O. توسعه یک استراتژی توسعه نوآورانه به عنوان مکانیزمی برای تضمین رقابت پذیری یک شرکت خطرپذیر. چکیده پایان نامه برای درجه کاندیدای علوم اقتصادی / دانشگاه دولتی اقتصاد، آمار و انفورماتیک مسکو (MESI). مسکو، 2011

6.Bebris A.O. ویژگی های مدرن عملکرد شرکت های سرمایه گذاری: وضعیت کلی اقتصادی. در مجموعه: مدل مدیریتی برای مطالب اقتصاد دانش بنیان پنجمین کنفرانس بین المللی علمی و عملی. موسسه مدیریت گروه مدیریت عمومی و کارآفرینی. 2013. - ص. 9-13.

7. Khmelev I.B. سیاست صنعتی به عنوان عاملی در نوسازی اقتصاد روسیه. در دنیای اکتشافات علمی. - 2010. - شماره 4-16. - با. 150-151.

8. Khmelev I.B. مدیریت ریسک ارز در شرکت های روسی تجارت حمل و نقل در روسیه. - 2012. - شماره 6-1. - با. 127-131.

9. Khmelev I.B. نقش بخش نفت و گاز اقتصاد روسیه در حل مشکلات نوسازی اقتصادی. تجارت حمل و نقل در روسیه. - 2010. - شماره 5. - ص. 64-67.

10. Khmelev I.B.، Novikova M.A. تشکیل یک سیستم برای انتخاب مکانیزم موثر برای تامین مالی پروژه های شرکت ها در فدراسیون روسیه. تجارت حمل و نقل در روسیه. - 2011. - شماره 6. - ص. 178-180.

اکثر اقتصاددانان، هنگام تعریف این مفهوم، به منشأ کلمه "جنبش" از انگلیسی "جنبه" - "ریسک ریسک یا تعهد" اشاره می کنند. دو نوع تعریف وجود دارد. تعاریف نوع اول مفهوم "ریسک" را با فقدان تضمین برای سرمایه گذاری های مخاطره آمیز در برابر از دست دادن احتمالی وثیقه یا رهن مرتبط می کند. تامین مالی مخاطره‌آمیز، تخصیص وجوه از سرمایه‌های مخاطره‌آمیز به شرکت‌های تحقیقاتی یا اجرایی کوچک برای توسعه، اصلاح و اجرای نوآوری‌هایی است که ریسک، اما امیدوارکننده هستند. گروه دیگری از تعاریف مفهوم "ریسک" را نه تنها با نتایج (به عنوان تعاریف نوع اول)، بلکه با سیستم عملکرد سرمایه گذاری سرمایه گذاری خطرپذیر به طور کلی مرتبط می کند، زمانی که سرمایه گذار خطرات را با کارآفرین به اشتراک می گذارد. اختلافات اصطلاحی بر سر تعریف مفهوم «کارآفرینی مخاطره‌آمیز» را می‌توان در کشورهای غربی نیز یافت. اما در اینجا آنها محتوای متفاوتی دارند که به نظر ما با موفقیت در کتاب کی. کمپبل "تجارت سرمایه گذاری: رویکردهای جدید" آشکار شده است. در آن، او خاطرنشان می کند که اصطلاحات به سختی قادر به ارائه اشاره هستند. در یک مفهوم گسترده، "صفحه خصوصی" به ارائه سرمایه به شرکت های غیر دولتی اشاره دارد و این شامل سرمایه گذاری خطرپذیر، خریدهای اهرمی و سایر ابزارهای تامین مالی خصوصی است. در ایالات متحده، آنها عملا جهان های جداگانه ای هستند. برخلاف ایالات متحده، در اروپا اصطلاح "سرمایه خطرپذیر" از نظر تاریخی برای اشاره به تمام اشکال سرمایه خصوصی استفاده شده است. مغازه‌های خریدار که صاحب مشاغل بالغی مانند بارها، گروه‌های انتشاراتی و شرکت‌های بزرگ شیمیایی هستند، شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر یا شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر نامیده می‌شوند. برای آمریکایی ها، این بسیار عجیب به نظر می رسد، زیرا آنها آن را یک صنعت کاملاً متفاوت می دانند. بنابراین لازم می دانیم که تعریفی از کارآفرینی خطرپذیر ارائه کنیم که به نظر ما کامل ترین و مرتبط ترین تعریف است. کارآفرینی مخاطره‌آمیز، فعالیت سازمان‌دهی میانجی‌گری بین سرمایه‌گذار مخاطره‌آمیز و شرکت‌های دریافت‌کننده سرمایه‌گذاری، با هدف تقسیم ریسک‌ها بین همه موضوعات روابط قراردادی و کسب سود از طریق «خروج» است. در ادامه از این تعریف استفاده خواهیم کرد.

تفاوت در تعریف مفهوم "کارآفرینی مخاطره آمیز" اول از همه به دلیل سیستم خاص عملکرد این مکانیسم به وجود آمد. اصول اساسی در مرحله اولیه توسعه سرمایه گذاری خطرپذیر توسط پدران بنیانگذار صنعت - تام پرکینز، یوجین کلاینر، فرانک کوفیلد تعیین شد. منبع اصلی موسسه سرمایه گذاری، مشارکت های با مسئولیت محدود (شرکت با مسئولیت محدود - LLP) است که اصل اساسی آن به شرح زیر است. سرمایه‌گذارانی که شرکای محدود نامیده می‌شوند، که شامل سازمان‌هایی مانند صندوق‌های بازنشستگی، شرکت‌های بیمه، بانک‌ها، موقوفات دانشگاهی، بنیادهای خیریه، شرکت‌ها و افراد ثروتمند می‌شوند، سرمایه‌ای را به وجود یک صندوق با مدت معین که توسط یک شرکت سرمایه‌گذاری خطرپذیر مدیریت می‌شود، مشارکت می‌دهند. شریک عمومی (General Partners - GP). استفاده گسترده از مشارکت با مسئولیت محدود در درجه اول به دلیل مزایای مالیاتی است (شرکت با مسئولیت محدود به سرمایه گذاران این امکان را می دهد که سرمایه گذاری های خود را به عنوان "سرمایه گذاری مستقیم در شرکت ها" گزارش دهند تا دو بار پرداخت نکنند (یک بار که صندوق از فروش سود سرمایه دریافت می کند. دارایی ها (سود سرمایه) و بار دوم - زمانی که خودشان درآمد دریافت می کنند)) و همچنین راحتی این شکل مدیریت و سهولت نسبی ثبت نام.

اگر از منظر حقوقی، مکانیزم سرمایه گذاری یک سیستم نسبتاً ساده است، محتوای اقتصادی آن نیاز به توضیح دارد. اصطلاح «ریسک» به خودی خود نشان می‌دهد که عنصری از ماجراجویی در رابطه بین سرمایه‌دار-سرمایه‌گذار و کارآفرینی که مدعی دریافت پول از او است، وجود دارد. سرمایه گذاری پرخطر معمولاً در شرکت های خصوصی کوچک و متوسط ​​یا خصوصی بدون ارائه هیچ گونه وثیقه یا وثیقه ای انجام می شود، به عنوان مثال، بر خلاف وام بانکی. صندوق‌های سرمایه‌گذاری یا شرکت‌ها ترجیح می‌دهند در شرکت‌هایی سرمایه‌گذاری کنند که سهام آن‌ها آزادانه در بازار سهام معامله نمی‌شود، اما به طور کامل بین سهامداران - اشخاص حقیقی یا حقوقی (شرکت‌های بورسی یا غیر بورسی) توزیع می‌شود. سرمایه‌گذاری‌ها یا به سمت سرمایه‌گذاری سهام شرکت‌های سهامی بسته یا باز در ازای یک سهم یا بلوک سهام هدایت می‌شوند، یا معمولاً به صورت وام سرمایه‌گذاری (تامین مالی بدهی) برای میان‌مدت ارائه می‌شوند. دوره 3 تا 7 ساله بر اساس استانداردهای غربی (نرخ بهره در چنین وام هایی یا تعیین نشده است یا LIBOR + 2 - 4٪ است). اما در عمل، رایج‌ترین شکل سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز، شکل ترکیبی سرمایه‌گذاری است که در آن بخشی از وجوه به سرمایه اختصاص می‌یابد و بقیه در قالب وام سرمایه‌گذاری ارائه می‌شود. یک سرمایه‌گذار مخاطره‌آمیز عموماً به دنبال به دست آوردن منافع کنترلی در یک شرکت نیست، که به کارآفرینان اجازه می‌دهد تمایل دائمی برای توسعه شرکت را حفظ کنند. و این تفاوت اساسی آن با «شریک استراتژیک» یا صرفاً «شریک» است. هدف یک کارآفرین ریسک پذیر متفاوت است. او فقط زمانی برنامه ریزی می کند که پس از یک حادثه 5-7 سال پس از سرمایه گذاری، بتواند بلوک سهام خود را با قیمتی چندین برابر بیشتر از سرمایه گذاری اولیه بفروشد (فرآیند فروش خود "خروج" نامیده می شود. - "خروج")، یعنی یک سرمایه گذار خطرپذیر علاقه ای به تقویت بلندمدت شرکت ندارد و ترجیح می دهد به جای پرداخت به شکل سود سهام، تمام سودهای موقت دریافتی را در تجارت مجدداً سرمایه گذاری کند. مدت اقامت سرمایه گذار در شرکت را «زندگی با شرکت» می گویند. بر اساس موارد فوق، پیشنهاد می کنیم به طرح 1 برنامه مراجعه کنیم که نشان دهنده روند وجود یک کارآفرین خطرپذیر است.

تشکیل صندوق های جدید حلقه اولیه (و در عین حال نهایی) در چرخه زندگی یک سرمایه گذار خطرپذیر است. اگر شکست یک کارآفرین در یافتن سرمایه خطرپذیر می تواند منجر به ورشکستگی شرکت او شود، برای یک سرمایه گذار خطرپذیر، نبود یک صندوق جدید عذاب حتمی است. صندوق نوعی شاخص فعالیت یک کارآفرین خطرپذیر است. کارآفرینان پیشرو تمایل دارند بنیادهای بزرگی را تشکیل دهند و با سرمایه گذارانی مانند وقف های جهانی و بنیادهای بشردوستانه همکاری کنند. مرحله جستجو و انتخاب (جستجو، غربالگری و جریان معامله) شایسته توجه ویژه است. این توانایی فیلتر کردن معاملات امیدوارکننده از هرج و مرج پیشنهادات تجاری است که جنبه مهمی از کار شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر است. ریسک مالی یک سرمایه گذار خطرپذیر تنها با بازده بالاتر از میانگین سرمایه سرمایه گذاری شده قابل توجیه است. بازده سرمایه سرمایه گذاری شده (نرخ بازده داخلی-IRR) یک معیار پذیرفته شده کلی برای پاداش است. در اتحادیه های اروپایی و بریتانیایی سرمایه گذاری خطرپذیر، استانداردی برای ارزیابی سودآوری یک پروژه سرمایه گذاری در نظر گرفته می شود. در حالی که بازار روسیه برای کسب و کارهای کوچک و متوسط ​​کاملاً غیر نقدی است، محاسبه IRR اگر بی فایده نباشد، کار آسانی نیست. اثربخشی ارزیابی توسط یک فرآیند طولانی و دشوار "همراهی" متقابل تعیین می شود که به آن "مشاهده دقیق" یا "مطالعه" (دقت لازم) می گویند. اهمیت این مرحله نیز با سیستم طبقه بندی ویژه شرکت های مایل به دریافت سرمایه گذاری ثابت می شود.

  • 1. Seed (شرکت بذر)، در واقع فقط یک پروژه یا ایده تجاری است که نیاز به تامین مالی دارد
  • 2. راه اندازی (فقط شرکت در حال ظهور) - یک شرکت تازه تاسیس که سابقه بازار طولانی ندارد.
  • 3. مرحله اولیه (مرحله اولیه) - شرکت هایی که محصولات را به پایان رسانده اند و در همان مرحله اولیه اجرای تجاری آن هستند. 4. گسترش (گسترش) - شرکت هایی که برای تامین مالی فعالیت های خود نیاز به سرمایه گذاری اضافی دارند.

علاوه بر موارد ذکر شده در بالا، سرمایه گذاری های صندوق های سرمایه گذاری و شرکت ها می تواند برای موارد زیر استفاده شود:

  • 1. «تأمین مالی پل» (ساخت پل) - تأمین مالی برای تبدیل شرکتها از خصوصی به سهامی باز.
  • 2. "خرید مدیریت" - MBO (خرید توسط مدیران) - سرمایه گذاری برای کسب توسط مدیران تاسیسات تولیدی موجود یا کسب و کار به عنوان یک کل.
  • 3. "مدیریت خرید" (خرید مجدد توسط مدیران از خارج) - منابع مالی ارائه شده توسط یک سرمایه گذار خطرپذیر به یک مدیر از خارج برای تملک یک شرکت توسط آنها.
  • 4. "تغییر" (کودتا) - تامین مالی شرکت هایی که مشکلات خاصی را در فعالیت های تجاری خود تجربه می کنند.
  • 5. "سرمایه جایگزین" (سرمایه جایگزین) یا "خرید ثانویه" (خرید ثانویه) - به دست آوردن سهام در یک شرکت موجود توسط موسسه خطرپذیر دیگر یا سهامدار دیگر.

مرحله انتخاب در صندوق‌های خطرپذیر که به عنوان اتحادهای استراتژیک تشکیل می‌شوند، اهمیت ویژه‌ای دارد، جایی که اهداف خاص ممکن است با اهداف اتحاد به عنوان یک کل تضاد داشته باشد و منجر به رفتار فرصت‌طلبانه شود.

مرحله سرمایه‌گذاری مخاطره‌آمیز و زندگی مشترک طولانی‌ترین مرحله برای کل زمان وجود صندوق است. بر اساس ساختار، انواع زیر از سرمایه گذاری متمایز می شود:

  • 1. شروع سرمایه گذاری های مخاطره آمیز خطرناک ترین شکل سرمایه گذاری است، از جمله:
    • الف) تامین مالی پیش از شروع (بذر).
    • ب) تامین مالی راه اندازی (استارت آپ).
  • 2. تامین مالی مخاطره آمیز توسعه شرکت، به عنوان یک قاعده، به تامین مالی مراحل اولیه و بعدی آن تقسیم می شود.
  • الف) بودجه مرحله اولیه صفر برای کمک به مشاغل کوچک با پتانسیل رشد قابل توجه طراحی شده است
  • ب) تامین مالی مرحله بعدی (مرحله بعدی) که تخصیص وجوه به بنگاه هایی با تولید موجود را فراهم می کند که پتانسیل زیادی برای توسعه دارد.
  • 3. تامین مالی عملیات انفرادی (توسعه) به صورت یکباره انجام می شود. به عنوان یک قاعده، بودجه برای مدت زمان بسیار کوتاهی (مثلاً برای 2 سال) تخصیص می یابد.

علاوه بر فرم های ذکر شده، انواع دیگری از سرمایه گذاری خطرپذیر وجود دارد، مانند:

  • الف) تامین مالی نجات (برای احیای یک شرکت - یک ورشکسته بالقوه)؛
  • ب) تامین مالی جایگزین (برای جایگزینی بخشی از منابع خارجی شرکت با حقوق صاحبان سهام).
  • ج) عملیات تامین مالی مربوط به ورود شرکت به بازار اوراق بهادار.

بر اساس داده های آماری ارائه شده در جدول 1 پیوست می توان به نتایج زیر دست یافت. رایج ترین آنها سرمایه گذاری در مراحل بعدی توسعه است.

این به دلیل خطرات کمتر سرمایه گذار (P. Gulkin)، احتمال ارزیابی دقیق تر از پتانسیل شرکت، توانایی اجتناب از عملیات پیچیده مانند ثبت اختراع، صدور مجوز (K. Campbell) است. علاوه بر تنوع در ارزیابی دلایل غلبه سرمایه‌گذاری‌ها در مراحل بعدی توسعه، ما همچنین می‌توانیم تفاوت‌ها را در تعریف نقش سرمایه‌گذار خطرپذیر در یک شرکت طلبکار دنبال کنیم. تعدادی از اقتصاددانان بر این باورند که وقتی یک سرمایه گذار یک بلوک از سهام (معمولاً 25٪ + 1 سهم) را خریداری می کند، انتظار دارد که مدیریت شرکت از پول او به عنوان اهرم مالی استفاده کند تا از رشد و توسعه سریعتر تجارت خود اطمینان حاصل کند. سرمایه گذار هیچ ریسکی به جز ریسک مالی نمی پذیرد. مدیران با یک سهام کنترلی، تمام انگیزه ها را برای مشارکت فعال در توسعه کسب و کار حفظ می کنند. سایر اقتصاددانان به نقش فعال سرمایه گذاران خطرپذیر در مدیریت شرکت اشاره می کنند. سرمایه گذاران خطرپذیر می توانند به طور قابل توجهی بر تصمیمات استراتژیک مرتبط با توسعه محصول تأثیر بگذارند، به ارائه محصولات به مشتریان بالقوه کمک کنند و در مذاکرات برای فروش بزرگ یا توافق نامه های مجوز شرکت کنند. آنها همچنین می توانند سهم قابل توجهی در مسائل روزمره مانند طرح های اختیاری، سمینارها برای شرکت های نمونه کار، کمک های مالی دولتی یا مشوق های مالیاتی داشته باشند. حتی بهبود یک شرکت آسیب دیده یک سرمایه گذاری بزرگ برای یک سرمایه گذار است، زیرا یک تصمیم سرمایه گذاری بد به شدت اعتبار سرمایه گذار را تضعیف می کند. ما معتقدیم که دیدگاه دوم عینی‌ترین دیدگاه است، زیرا سرمایه‌گذاران خطرپذیر، که کاملاً به تیم مدیریت موجود متکی هستند، پس از "حباب فناوری" صنعت را ترک کردند.

همانطور که در بالا ذکر شد، "خروج" تفاوت بین یک سرمایه گذار خطرپذیر و یک "شریک استراتژیک" است. به عنوان یک قاعده، استراتژی "خروج" آینده از قبل در نظر گرفته شده و در پروژه سرمایه گذاری تعیین می شود (بسیاری از شرکت ها مجبور هستند از پرداخت سود سهام خودداری کنند و آنها را مجدداً در تولید سرمایه گذاری کنند، زیرا این امر توسط قرارداد بین سرمایه گذاری تعیین می شود. کارآفرین و شرکت طلبکار). سه استراتژی رایج خروج وجود دارد: انتشار سهام جدید (فلوتاسیون)، یا عرضه اولیه عمومی (عرضه عمومی اولیه - IPO). فروش صنعتی، زمانی که یک شرکت پرتفوی توسط شرکتی دیگر، معمولاً بزرگتر، خریداری می شود. فروش یک سهم از سهام به سایر سهامداران یا مدیریت شرکت.

با جمع بندی بررسی مکانیسم سرمایه گذاری خطرپذیر، باید بار دیگر بر تفاوت آن با "مشارکت استراتژیک" و وام دهی بانکی تمرکز کرد. مشخصه تامین مالی مخاطره‌آمیز توزیع ریسک‌های مشترک بین یک سرمایه‌گذار مخاطره‌آمیز و یک کارآفرین است، دوره‌ای طولانی از همزیستی، که امکان اعلام آشکار اهداف هر دو طرف را در همان مرحله اولیه کار مشترک فراهم می‌کند. چنین تفاوت هایی تحت تأثیر وظایف و اهدافی که کسب و کار مخاطره آمیز برای آنها متولد شد، شکل گرفت.

برای در نظر گرفتن نقش کسب و کار "ریسک"، لازم است چند بعدی بودن این پدیده روشن شود. اول از همه، باید تاکید کرد که یکی از اهرم های جهانی توسعه نوآورانه و در نتیجه رشد اقتصادی به عنوان یک کل است. کسب و کار مخاطره آمیز، از یک سو، به عنوان یک مکانیسم منحصر به فرد برای تجاری سازی تحقیق و توسعه (پروژه های تحقیق و توسعه) عمل می کند، که با ترکیب در یک شرکت از روش های مدیریتی به خوبی تثبیت شده است که اجازه می دهد تا حداکثر میزان مالی مرتبط را به حداقل برساند. خطرات، انگیزه های مادی قوی برای فرآیند نوآوری موضوعات اصلی (همه اینها توسط خود کارآفرین مخاطره آمیز ارائه می شود). و در دسترس بودن یک نمونه اولیه یا نمونه های اولیه که وقتی به یک محصول تجاری سریال ترجمه می شوند پتانسیل تجاری بالایی دارند (این توسط خود پروژه ها ارائه می شود که توسط سرمایه گذار انتخاب شده است). در عین حال، باید توجه داشت که کارآفرینی خطرپذیر همیشه با چنین نقشی کنار نمی آید. "رونق فناوری" در آغاز قرن، که در زیر به آن خواهیم پرداخت، سرمایه‌گذاری‌های "بی کفایت" و به طرز مضحکی زیادی را به این صنعت جذب کرد که منجر به کاهش بعدی شد. در عین حال، سرمایه گذار خطرپذیر، اگر در مکان مناسب قرار گیرد، بر اساس تجربه غنی خود، خرد و دیدگاه خود را از آینده به اشتراک می گذارد و به عنصری کلیدی در توسعه شرکت تبدیل می شود.

از سوی دیگر، کسب و کار "ریسک" تحقیق و توسعه را تحریک می کند، که با چرخه عمر کوتاه محصول همراه است (در صنعت میکروالکترونیک ایالات متحده، به طور متوسط ​​4-5 سال است). تغییر سریع در محدوده محصول، شرکت ها را مجبور می کند از یک نوآوری به نوآوری دیگر حرکت کنند.

بنابراین، همانطور که قبلاً اشاره کردیم، چنین نقش دوگانه ای از تجارت خطرپذیر (تجاری سازی تحولات و تحریک آنها) مکانیسم خاصی از عملکرد آن را تعیین می کند که در ابتدا بر لزوم "خروج" شرکت در صورت موفقیت و موفقیت متمرکز بود. برای دریافت ضرر در صورت شکست. علاوه بر این، لازم است تکرار کنیم که در این اثر، تحت مفهوم «کارآفرینی مخاطره‌آمیز»، منظور فعالیت سازمان‌دهی میانجیگری بین سرمایه‌گذار مخاطره‌آمیز و شرکت‌های دریافت‌کننده سرمایه‌گذاری است که هدف آن به اشتراک گذاشتن ریسک‌ها بین تمامی موضوعات روابط قراردادی است. کسب سود از طریق "خروج" .

معرفی

انقلاب علمی و فناوری (STR) به طور اساسی روند توسعه اقتصادی را تغییر داده است که در فردی کردن تقاضا، تسریع در تجدید محصول، گسترش اتوماسیون و اطلاع رسانی منعکس شد. این تحولات بود که مبنای مادی برای ظهور و توسعه کسب و کار مخاطره آمیز شد.

اخیراً توسعه تجارت خطرپذیر انگیزه جدیدی به توسعه و اجرای فناوری های جدید داده است و پتانسیل علمی ملی را افزایش داده است. مسئله جوهر کسب و کار مخاطره آمیز و مکانیسم ایجاد شرایط برای توسعه آن در مرکز توجه تئوری اقتصادی قرار دارد.

موضوع مطالعه اساس کسب و کار مخاطره‌آمیز است - فناوری‌های نوآورانه و فرآیند نوآورانه. فرآیند نوآوری شامل فعالیت های علمی و فنی و تولید ایده های جدید برای اجرای بعدی آنها در قالب فناوری ها، محصولات و خدمات جدید است که تجاری سازی آنها رضایت تقاضای بازار را در یک چرخه علمی و بازتولید تضمین می کند. فعالیت های نوآورانه و تحولات مرتبط شامل اهداف، ابزارهای دستیابی به آنها و نتایج تجاری است. تداوم و تداوم این فعالیت ها به میزان ادغام علم، آموزش، تولید و بازار بستگی دارد. موفقیت فعالیت نوآوری به وضعیت عمومی اقتصادی کشور و استراتژی علمی و فنی دولتی، پشتیبانی کامل از منابع، شرایط بازار، حرفه ای بودن مدیریت و غیره بستگی دارد. .

کار دوره به توسعه روش شناختی سؤالات تحقیق اختصاص دارد. در اینجا مقوله کسب و کار مخاطره آمیز بررسی می شود، تعاریفی از ماهیت کسب و کار خطرپذیر از دیدگاه دانشمندان مختلف و قوانین کشورهای مختلف ارائه شده است، تعریف خود آنها ارائه می شود.
کسب و کار مخاطره آمیز علاوه بر این، ویژگی های کمی و کیفی کسب و کار مخاطره آمیز، الگوها و اصول عملکرد، نقش اجتماعی-اقتصادی، و همچنین انواع شرکت های مخاطره آمیز، ویژگی های آنها، مراحل توسعه در نظر گرفته می شود.

    مفهوم و ماهیت کسب و کار مخاطره آمیز

1.1 کسب و کار مخاطره آمیز

در حال حاضر مفهوم "کسب و کار خطرپذیر" رایج شده است، در حال حاضر تعریف واحدی از تجارت خطرپذیر وجود ندارد، در منابع مختلف بسته به هدف مطالعه، تفسیر متفاوتی از این پدیده ارائه شده است.
در مطالعات نویسندگان داخلی، تاکنون به ندرت از مفهوم "کسب و کار مخاطره آمیز" استفاده شده است، ترکیبی از "کسب و کار با فناوری پیشرفته" بیشتر استفاده می شود. بنابراین، V.M. Buznik یک کسب و کار با فناوری پیشرفته را به عنوان "فعالیتی مرتبط با تولید و فروش یک محصول با فناوری پیشرفته که باعث سود می شود" تعریف می کند.
اگر به این مشکل در ادبیات خارجی نگاه کنید (نسخه انگلیسی: کسب و کار مخاطره‌آمیز - کسب‌وکار مخاطره‌آمیز، کسب‌وکار مخاطره‌آمیز - کسب‌وکار مخاطره‌آمیز، کسب‌وکار با فناوری پیشرفته - کسب‌وکار با فناوری پیشرفته، شرکت‌های کوچک با فناوری بالا - فنلاندی‌های کوچک با فناوری بالا، شرکت‌های متخصص در فناوری‌های جدید - شرکت‌های مبتنی بر فناوری جدید)، می‌توان به این نکته اشاره کرد که ویژگی‌های بارز کسب و کار خطرپذیر عبارتند از: ریسک بالا، سودآوری بالا و تکنولوژی بالا.

یکی از انواع همکاری بین بنگاه های کوچک و شرکت های بزرگ، کسب و کار مخاطره آمیز است. کلمه انگلیسی «ونچر» به معنای ریسک است و بنابراین، کسب‌وکار خطرپذیر یک تجارت پرخطر است. چندین ده شکل از کسب و کار پرخطر وجود دارد و ویژگی آن در درجه اول با تخصص یک تاجر پرخطر در زمینه خاصی از فعالیت تعیین می شود.

با خلاصه کردن تمام اشکال شناخته شده، مشخصات یک کسب و کار کوچک پرخطر را می توان به شرح زیر تعریف کرد: بنیانگذاران یک کسب و کار کوچک ایده بسیار جالب و وسوسه انگیزی دارند که اجرای آن امکان دریافت سود قابل توجهی را فراهم می کند، اما شرکت این کار را انجام می دهد. ابزار اجرای آن را ندارند. در این صورت موسسان هر شخص حقوقی یا حقیقی را پیدا می کنند که بودجه لازم برای اجرای این پروژه را داشته باشد. بسیار مهم است که متخصص سرمایه گذاری را مورد علاقه قرار دهید و او را متقاعد کنید که با یک شریک قابل اعتماد معامله می کند و بازده سرمایه گذاری او بسیار بالا خواهد بود.

مزیت تجارت پرخطر این است که مبتنی بر مخترعان مشتاق است. این افراد که وسواس زیادی به راه‌حل‌های فنی اساساً جدید دارند، معمولاً زمانی که نمونه اولیه یک محصول سریال آینده ظاهر می‌شود، به صندوق‌های سرمایه‌گذاری روی می‌آورند. اگر سرمایه لازم برای تکمیل کار را نداشته باشند به اشخاص ثالثی مراجعه می کنند که با تخصص جدی علمی و تجاری مناسب محصول پیشنهادی توسعه دهندگان، آماده ریسک مبالغ هنگفتی برای سود بالا هستند. با این پول، از توسعه دهندگان دعوت می شود تا سرعت بخشیدن به محصول را به طرح صنعتی افزایش دهند. به طور معمول، در یک تجارت پرخطر، به جای دو سال، بیش از نه ماه طول نمی کشد. اشتیاق نوآوران و تمایل تجار به ریسک سرمایه اغلب نتایج شگفت انگیزی را به همراه دارد. (تصویر 1)

علاوه بر این، مزیت کسب و کار مخاطره آمیز در استقلال کامل آن آشکار می شود و به فرم اجازه می دهد تا بسته به شرایط آزادانه طرح کار را تغییر دهد. مزیت دیگر، کشف غنی ترین فرصت ها برای کارآفرینی است، یعنی. فعالیت نوآورانه یک فرد، اطمینان از اینکه او به دلیل رهبری ماهرانه در تمام زمینه های عملکرد شرکت تاسیس شده سود دریافت می کند: از تحقیق گرفته تا تولید و بازاریابی محصولات.

با بررسی مفهوم "کسب و کار مخاطره آمیز"، می توان ویژگی های کمی و کیفی آن را تشخیص داد. ویژگی های کمی در سطح کلان شامل تعداد کل شرکت های خطرپذیر، حجم خروجی، تعداد نوآوری ها و پیشرفت های معرفی شده است. بر این اساس، هر چه شاخص‌های فوق در کسب و کار خطرپذیر بالاتر باشد، اقتصاد یک کشور معین با کارایی بیشتری توسعه می‌یابد. با توصیف کیفی تجارت مخاطره‌آمیز، ماهیت تحقیقات علمی (مستقل یا مشترک با مؤسسات تحقیقاتی)، روش‌های حمایت مالی از شرکت‌های مخاطره‌آمیز و وابستگی به تأمین مالی خارجی را مشخص می‌کنیم.
کسب و کار مخاطره آمیز بخش خاصی از اقتصاد است که بر اساس الگوهای خاصی عمل می کند و توسعه می یابد: جهت گیری عملی تحقیق و توسعه، امکان اجرای سریع آنها در تولید، تنوع منابع تامین مالی خارجی.

اول، کسب و کار مخاطره آمیز به عنوان یک کاتالیزور برای زندگی اقتصادی عمل می کند، هم از نظر تولید کالاها و خدمات دانش بر مورد نیاز جامعه و هم از نظر مصرف انواع محصولات. گسترش فعالیت‌های تولیدی شرکت‌های مخاطره‌آمیز این امکان را فراهم می‌کند که ساختار عرضه در بازارها تا حد امکان به ساختار تقاضای تعیین‌شده توسط زندگی واقعی جامعه نزدیک شود.
ثانیاً، این تجارت مخاطره آمیز است که به افزایش انعطاف پذیری تولید، انطباق آن با شرایط متغیر و الزامات علمی و فنی کمک می کند و نوآوری فعال را تضمین می کند.
ثالثاً با توسعه کسب و کار خطرپذیر، وابستگی فناورانه کشور به فناوری های وارداتی کاهش می یابد و رقابت پذیری محصولات ملی در بازارهای داخلی و خارجی افزایش می یابد. تحریک تجارت مخاطره آمیز می تواند تراز تجاری کشور را بهبود بخشد، زیرا توسعه تجارت سرمایه گذاری خود باعث تحریک تولید محصولات وارداتی می شود.
چهارم، کارآفرینی مخاطره‌آمیز به‌عنوان تجلی خلاقانه ابتکار اقتصادی شهروندان، پایه‌ای برای افزایش فعالیت جمعیت، استاندارد زندگی آن‌ها است.
کسب و کار سرمایه گذاری دارای ویژگی های زیر است:
1. از نظر سودآوری، یک کسب و کار مخاطره آمیز کمتر از یک کسب و کار بزرگ نیست، با این حال، یک کسب و کار خطرپذیر در مقایسه با شرکت های بزرگ تمایل بیشتری به ریسک، توانایی بیشتر برای نوآوری و فقدان بوروکراسی در هنگام در نظر گرفتن مسائل عملیاتی دارد.
2. همه مشاغل کوچک را نمی توان به عنوان سرمایه گذاری طبقه بندی کرد، یعنی آنهایی که در توسعه و اجرای پروژه های فناوری جدید مشغول هستند. کسب و کارهای کوچک زیادی وجود دارد، نوع سنتی آن، سودآوری و درجه ریسک بسیار کمتر از سرمایه گذاری خطرپذیر است.
3. علاوه بر این، یک پیش نیاز برای فناوری یک شرکت سرمایه گذاری باید امکان اجرای صنعتی توسعه باشد، زیرا همه ایده های عالی را نمی توان در عمل پیاده سازی کرد. این تفاوت اصلی بین کسب و کار مخاطره آمیز و برنامه های صرفاً علمی یا پروژه های مخاطره آمیز است که خود را از نظر سودآوری توجیه نکرده اند.
برای توسعه تجارت خطرپذیر در هر کشوری، شرایط زیر ضروری است:

1) وضعیت اقتصادی مطلوب کشور؛

2) یک رژیم قانونی و مالیاتی مطلوب با هدف تشویق توسعه تجارت کوچک به هر طریق ممکن.

3) تقاضای نوآوری توسط صنعت و خریداران فناوری ها، محصولات و خدمات جدید.

4) سیستم بانکی توسعه یافته و سیستم صندوق های خطرپذیر.

5) حضور سرمایه گذاران خطرپذیر که آماده و مایل به سرمایه گذاری در مراحل اولیه و مخاطره آمیز ایجاد و اجرای پروژه های علمی و فنی هستند.

6) سطح به اندازه کافی بالقوه علمی در کشور (در دسترس بودن ایده های جدید، فناوری های جدید، دانش فنی).

کسب و کار مخاطره آمیز بر اساس یک اصل واقعی بازار عمل می کند: یا فعالیت موفق یا ورشکستگی. عملکرد مؤثر تجارت مخاطره آمیز بدون آزادی کارآفرینی، ابتکار عمل بالای جامعه و توسعه روابط اعتباری و پولی غیرممکن است. سرمایه گذاران خطرپذیر با ترکیب نوآوری های تکنولوژیکی با برتری بازاریابی موفق می شوند، در حالی که از رقابت برای بازارها با شرکت های بزرگ خودداری می کنند. معمولاً بنگاه‌های کوچک و متوسط ​​از نظر سرمایه، تجهیزات فنی و مدیریت از شرکت‌های بزرگ پایین‌تر هستند. با این حال، آنها به توسعه رقابت و تجارت آزاد کمک می کنند و منابع اصلی نوآوری هستند و کالاهایی را تولید می کنند که برای شرکت های بزرگ زیان آور است.

      تاریخچه صنعت سرمایه گذاری

صنعت سرمایه گذاری در ایالات متحده با حمایت فعال دولت در دهه 1950 سرچشمه گرفت. در سال 1958، کنگره تصمیم گرفت تا برنامه SBIC (شرکت سرمایه گذاری مشاغل کوچک) را راه اندازی کند. بر اساس این برنامه، دولت ایالات متحده امکان دسترسی به منابع مالی عمومی را برای شرکت های جوان در حال رشد، مشروط به جذب همزمان سرمایه از سرمایه گذاران خصوصی به نسبت 2:1 یا 3:1 فراهم کرد (یعنی دو یا سه قسمت از سرمایه باید از منابع خصوصی). SBIC توسط اداره تجارت کوچک (SBA) تنظیم می شد. آن دسته از شرکت های خصوصی که موافقت کردند در برنامه SBIC شرکت کنند، در ازای انتشار اوراق قرضه تضمین شده توسط SBA، یارانه دولتی دریافت کردند. در روند توسعه برنامه SBIC، صندوق های سرمایه گذاری خصوصی مستقل و شرکت ها به طور موازی ظاهر شدند، که در نهایت به چیزی تبدیل شد که امروزه به عنوان "صنعت مخاطره آمیز" شناخته می شود.

تاریخچه پیدایش اولین شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر در ایالات متحده آمریکا جالب است. فعالیت های مخاطره آمیز به عنوان یک تجارت مستقل در سیلیکون ولی، جایی که علوم کامپیوتر و مخابرات مدرن متولد شد، آغاز شد. در سال 1957، آرتور راک (که در آن زمان در یک شرکت بانکداری سرمایه گذاری وال استریت استخدام می شد) نامه ای از یوجین کلاینر، مهندس آزمایشگاه نیمه هادی شوکلی در پالو آلتو دریافت کرد که به دنبال شرکتی بود که ممکن است به ایده تولید علاقه مند باشد. یک ترانزیستور سیلیکونی جدید پس از ملاقات آنها، قرار شد که آرتور راک 1.5 میلیون دلار برای تامین مالی پروژه کلینر جمع آوری کند. با این حال، هیچ یک از 35 سرمایه‌گذار شرکتی که راک به آنها نزدیک شد، جرأت نکرد تا در تأمین مالی چنین معامله پرمخاطره‌ای شرکت کند: ایجاد شرکتی برای یک ایده کاملاً جدید که هنوز عملی نشده بود. فقط شرمن فرچایلد که خودش یک مخترع بود و قبلاً تجربه ایجاد شرکت های فناوری جدید را داشت، پاسخ داد. او بود که بودجه لازم را فراهم کرد. بدین ترتیب Fairchild Semiconductors، اولین شرکت نیمه هادی در سیلیکون ولی تاسیس شد. پس از آن، آرتور راک اینتل و کامپیوتر اپل را در اختیار داشت، در سال 1984 شهرت پیدا کرد و نام او مترادف با موفقیت شد. او اولین کسی بود که اصطلاح «سرمایه خطرپذیر» را ابداع کرد.

تقریباً در همان زمان، تام پرکینز، سرمایه‌دار مخاطره‌آمیز دیگر، مخاطره‌آمیزترین تجارت زندگی‌اش را انجام داد. او با کار برای دیوید پاکارد (یکی از مالکان شرکت معروف جهانی هیولت پاکارد) یک لیزر ارزان قیمت و با استفاده آسان با پمپ گاز اختراع کرد. او تمام پس انداز خود را در یک شرکت جدید سرمایه گذاری کرد، که آنقدر موفق بود که در مدت کوتاهی Perkins توانست آن را به Spectra-Physics بفروشد. پس از آن، او همچنین یوجین کلینر را ملاقات کرد و کاملاً خود را وقف سرمایه گذاری خطرپذیر کرد.

در آن سال‌ها، ایجاد شرکت‌های نوآورانه جدید آسان نبود: کارآفرینان واقعی چندانی درگیر نوآوری نبودند و زیرساخت‌های لازم هنوز ایجاد نشده بود. سرمایه گذاران شرکتی علاقه ای به سرمایه گذاری در ساختارهای مالی مبهم در آن زمان نداشتند. اولین صندوق سرمایه گذاری، که توسط آرتور راک در سال 1961 ایجاد شد، تنها حاوی 5 میلیون دلار بود. اما نتایج کار این صندوق خیره کننده بود - راک با صرف تنها 3 میلیون دلار، پس از مدت کوتاهی تقریبا 90 میلیون را به سرمایه گذاران بازگرداند.

در آن زمان، سرمایه گذاری خطرپذیر هیچ تأثیر قابل توجهی بر توسعه اقتصاد آمریکا نداشت. تعداد کمی از شرکت‌هایی که تحت برنامه SBIC ایجاد شده‌اند، هنوز به دستاوردهای بزرگ خود افتخار نکرده‌اند. برای مدت طولانی، تا اواخر دهه 1970، کل وجوه اعلام شده به عنوان سرمایه گذاری در صندوق ها و شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر بیش از 100 میلیون دلار در سال نبود. تعداد شرکت های نوآور جدید که به کمک مالی و مشاوره مدیریتی نیاز داشتند کم بود. گروه‌های کوچکی از شرکت‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر در نواحی بوستون، سانفرانسیسکو و نیویورک وجود داشتند و همه افراد در این تجارت به خوبی یکدیگر را می‌شناختند. اینها نام هایی مانند آرتور راک، خانواده دریپر، فرانکلین (پیچ) جانسون، تام پرکینز هستند.

با این حال، توسعه بیشتر سرمایه گذاری خطرپذیر با توسعه سریع فناوری رایانه و ثروت رو به رشد طبقه متوسط ​​آمریکایی همزمان شد. شرکت های معروفی مانند DEC، Apple Computers، Compaq، Sun Microsystems، Microsoft، Lotus، Intel موفق شدند تا حد زیادی به لطف سرمایه گذاری خطرپذیر به غول های مدرن تجارت رایانه تبدیل شوند. علاوه بر این، رشد انفجاری صنایع جدید، مانند رایانه های شخصی و بیوتکنولوژی، عمدتاً با مشارکت سرمایه گذاری های خطرپذیر امکان پذیر شده است.

امواج اصلی توسعه تجارت مخاطره آمیز در ایالات متحده به شرح زیر بود: 1) دهه 1970 - نیمه هادی ها و بیوتکنولوژی (مهندسی ژنتیک). 2) دهه 1980 - رایانه های شخصی. 3) دهه 1990 - تجارت اینترنتی.

کارشناسان معتقدند که امواج بعدی توسعه کسب و کار مخاطره‌آمیز عبارتند از: فناوری‌های امنیتی به معنای وسیع (شخصی، اطلاعاتی، شرکتی، دولتی و غیره). فناوری نانو؛ بیوتکنولوژی

برای کشورهایی که اقتصادهای رو به رشد دارند، سازماندهی کسب و کارهای مخاطره آمیز در کشورهای پیشرفته می تواند به عنوان الگویی باشد که باید برای اجرای آن تلاش کرد.

تجربه در تامین مالی توسعه کسب و کار خطرپذیر توسط کشورهایی با اقتصادهای در حال پیشرفت (ژاپن، سنگاپور، فنلاند، اسرائیل، تایوان،

کره جنوبی) تأیید می کند که دولتی با درجه بالایی از فساد اداری یک سرمایه گذار مستقیم ناکارآمد است.

در کشورهای توسعه یافته با بوروکراسی کمی فاسد - فنلاند، ایالات متحده، تأمین مالی سرمایه گذاری دولتی مختلط یا مستقیم پروژه های مخاطره آمیز کاملاً مؤثر بود.

کشورهایی با اقتصادهای رو به رشد، شرایط جذابی را برای کارآفرینان و مدیران مخاطره آمیز از ایالات متحده و سایر کشورهای پیشرفته ایجاد می کنند. بنابراین اسرائیل با تأمین مالی مشترک وجوه خصوصی و پذیرفتن بخشی از مخاطراتی که متوجه دولت می‌شود، توانست به‌سرعت سرمایه‌گذاران و مدیران خارجی را جذب کند و از تجربیات آنها بیاموزد.

سنگاپور راه دیگری را طی کرده است. او در دهه 1980 در دره سیلیکون سرمایه گذاری کرد و سود آن دوباره در آنجا سرمایه گذاری شد. به تدریج، سنگاپوری ها روابط قوی با سرمایه گذاران و مدیران آمریکایی ایجاد کردند. و کارآفرینان خطرپذیر مستقیماً به سنگاپور نزد شرکای خود آمدند.

ظهور کارآفرینان سرمایه گذاری ملی در یک کشور در حال توسعه در مدت زمان نسبتاً کوتاه بعید است. آنها با کمک "معلمان" کشورهای توسعه یافته رشد می کنند.

1.3 سرمایه گذاری خطرپذیر و ویژگی های متمایز آن

سرمایه گذاری مخاطره آمیز سرمایه بلندمدت و پرریسکی است که در سهام شرکت های جدید و به سرعت در حال رشد با هدف کسب بازدهی بالا پس از عرضه سهام این شرکت ها در بورس اوراق بهادار سرمایه گذاری می شود.

. بخش رسمی تحت سلطه "شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر (یا صندوق ها)" (شرکت های سرمایه گذاری خطرپذیر؛ که از این پس به عنوان VCF نامیده می شود)، که مشارکت های خصوصی در شکل قانونی هستند و منابع تعدادی از سرمایه گذاران را ترکیب می کنند: صندوق های بازنشستگی خصوصی و دولتی، بنیادهای خیریه، شرکت ها، افراد خصوصی و خود سرمایه گذاران خطرپذیر - صاحبان FVK. به طور معمول، سرمایه گذاران نهادی 2-3٪ از سبد سرمایه گذاری خود را به دارایی های جایگزین مانند سرمایه گذاری خطرپذیر اختصاص می دهند. سرمایه گذاری FVK وجوهی را در شرکت های جدیدی جذب کرد که می توانند در عرض 5 تا 7 سال درآمد بالایی داشته باشند. علاوه بر FVC، شرکت‌کنندگان در بخش رسمی، واحدهای ویژه یا شرکت‌های تابعه بانک‌های تجاری یا شرکت‌های صنعتی غیرمالی ("شرکت سرمایه‌گذاری")، و همچنین برنامه‌های سرمایه‌گذاری دولتی هستند.
شرکت کنندگان در بخش غیررسمی سرمایه گذاران خصوصی سرمایه گذاری هستند: به اصطلاح. "فرشتگان کسب و کار"، و همچنین اعضای خانواده شرکت های کوچک تازه تاسیس. "فرشتگان کسب و کار" معمولاً افراد حرفه ای با تجربه تجاری هستند: برخی کارآفرینان موفق هستند، برخی دیگر حرفه ای تجاری با درآمد بالا (حسابداران، مشاوران، وکلا و غیره) هستند و در شرکت های بزرگ دارای موقعیت های برتر هستند. سرمایه گذاران غیررسمی پس انداز مالی قابل توجهی از طریق کار خود به دست آورده اند. بسیاری از فرشتگان تجاری با عضویت در سندیکای دوستان و شرکای تجاری مستقیماً در شرکت‌های جدید و در حال رشد سرمایه‌گذاری می‌کنند و این به گیرندگان سرمایه‌گذاری اجازه می‌دهد وجوه بیشتری دریافت کنند. «فرشتگان تجاری» در آمریکا و بسیاری از کشورهای اروپایی از جمله اروپای شرقی فعال هستند. در اروپا و ایالات متحده، سرمایه گذاری غیررسمی سرمایه گذاری خطرپذیر چندین برابر بیشتر از سرمایه گذاری در بخش رسمی است. در بریتانیا در سال 1997، یک سرمایه گذاری تنها توسط یک فرشته تجاری بین 16000 تا 80000 دلار بود.

بخش رسمی و غیررسمی مکمل یکدیگر هستند. سرمایه گذاری در بخش غیررسمی به ویژه در مراحل اولیه توسعه شرکت های "استارت آپ" اهمیت دارد، زمانی که این شرکت ها برای تکمیل تحقیقات نظری و آوردن یک ایده علمی به یک نمونه اولیه به سرمایه اولیه نیاز دارند. بخش رسمی تمایل دارد در مراحل بعدی فعال باشد، زمانی که بودجه برای گسترش و توسعه تولید مورد نیاز است. بر این اساس، چندین شکل از تامین مالی ریسک پذیر را می توان تشخیص داد.

همانطور که توسط انجمن سرمایه گذاری خطرپذیر اروپا (EVCA) تعریف شده است، این سرمایه سهامی است که توسط شرکت های حرفه ای ارائه می شود که در شرکت های خصوصی جدید یا شرکت های نوظهوری سرمایه گذاری و مدیریت می کنند که پتانسیل رشد بالایی دارند. این سرمایه به عنوان «سرمایه بلندمدت و ریسکی سرمایه‌گذاری شده در سهام شرکت‌های جدید و با رشد سریع با هدف کسب بازدهی بالا پس از عرضه سهام این شرکت‌ها در بورس اوراق بهادار» تعریف می‌شود.

بنابراین، سرمایه گذاری خطرپذیر را می توان به عنوان یک ابزار اقتصادی مورد استفاده برای تأمین مالی راه اندازی یک شرکت، توسعه، تصاحب یا خرید آن توسط یک سرمایه گذار در طول بازسازی دارایی توصیف کرد. سرمایه گذار با سرمایه گذاری در سرمایه مجاز و (یا) صدور وام مقید، وجوه مورد نیاز را در اختیار شرکت قرار می دهد. برای این کار، یک سهم توافقی (نه لزوماً به صورت سهام کنترلی) در سرمایه مجاز شرکت دریافت می کند که تا زمانی که فروش آن و دریافت سود متعلق به خود را ضروری بداند، برای خود ذخیره می کند.

برای سرمایه ریسک، برخلاف وام بانکی، ضمانت های شرکتی تعیین کننده نیستند. وجود یک ایده کارآفرینی جذاب و واقعی و همچنین مدیریتی که بتواند آن را اجرا کند برای او مهمتر است. سرمایه گذاری های بلندمدت نه تنها به صورت پول، بلکه با ارائه کمک های عینی به شرکت های کوچک و متوسط ​​برای توسعه سریع آنها انجام می شود.

1. سرمایه‌گذاری‌های مخاطره‌آمیز استارت‌آپ، مخاطره‌آمیزترین شکل سرمایه‌گذاری است، از جمله تأمین مالی قبل از شروع و راه‌اندازی.

- تامین مالی پیش از آغاز به مراحل اولیه فعالیت کارآفرینی مربوط می شود. اغلب حتی قبل از ایجاد شرکت انجام می شود. به عنوان مثال، تامین مالی کار بر روی ایجاد یک محصول نمونه اولیه و حفاظت از حق اختراع آن، تجزیه و تحلیل بازار، حمایت قانونی از قراردادهای سودآور، برنامه ریزی استراتژیک فعالیت های تجاری آتی، انتخاب مدیران و تشکیل یک شرکت تا لحظه ای که می توانید ادامه دهید. برای تامین مالی راه اندازی

2. تامین مالی مخاطره آمیز توسعه شرکت، به عنوان یک قاعده، به تامین مالی مراحل اولیه و بعدی آن تقسیم می شود.

- بودجه راه اندازی برای کمک به کسب و کارهای کوچک با پتانسیل رشد قابل توجه طراحی شده است. به عنوان یک قاعده، برای توسعه تولید، آنها نمی توانند از وام بانکی استفاده کنند، زیرا هنوز قادر به تضمین بازگشت آن نیستند. با توجه به درجه نسبتاً بالای قابل پیش‌بینی نتایج سرمایه‌گذاری، ریسک سرمایه‌گذاری در این مورد تا حدودی کمتر از تأمین مالی راه‌اندازی است، اما همچنان قابل توجه است. اغلب شرکت هایی که کمتر از 3 سال از عمرشان می گذرد و هنوز سودی ندارند از این طریق تامین مالی می شوند.

- تامین مالی در مرحله بعد، تخصیص بودجه به شرکت هایی با تولید موجود، با پتانسیل زیادی برای گسترش (به عنوان مثال، از طریق راه اندازی یک خط تولید جدید یا ایجاد یک شبکه توزیع در مناطق جدید) را فراهم می کند. ریسک چنین سرمایه گذاری هایی بسیار کمتر از موارد قبلی است و دوره بازپرداخت آنها بسیار کوتاهتر است (حدود 2-5 سال). در این مورد، سرمایه گذاری خطرپذیر جایگزینی برای وام های کلاسیک است.

3. تأمین مالی عملیات فردی به صورت یکباره انجام می شود. به عنوان یک قاعده، بودجه برای مدت زمان بسیار کوتاهی (مثلاً برای 2 سال) تخصیص می یابد. به این ترتیب، به عنوان مثال، خرید بنگاه ها برای یک مشتری خاص تامین مالی می شود، تامین مالی میانی ("میزان") انجام می شود که فعالیت شرکت را در دوره بین سایر انواع تامین مالی تضمین می کند و وجوه نیز تامین می شود. (و این از اهمیت بالایی برخوردار است) برای کسب شرکت توسط پرسنل مدیریت آن.

علاوه بر فرم های ذکر شده، انواع دیگری از سرمایه گذاری خطرپذیر وجود دارد، مانند:

تامین مالی نجات (برای احیای یک شرکت - یک ورشکسته بالقوه)؛

تامین مالی جایگزین (برای جایگزینی بخشی از منابع خارجی شرکت با حقوق صاحبان سهام)؛

عملیات تامین مالی مربوط به ورود شرکت به بازار اوراق بهادار.

جایگاه ویژه ای در سازمان سرمایه گذاری خطرپذیر توسط صندوق های مختلف خطرپذیر و شرکت های مدیریتی آنها اشغال شده است. در واقع، این تنها ساختار کل سیستم سرمایه گذاری خطرپذیر است که پتانسیل سرمایه گذاری خطرپذیر در نوآوری های بزرگ، پیچیده و سیستمی را دارد. در صندوق ها است که سرمایه مالی و وام عادی بسیاری از منابع اولیه به سرمایه گذاری اولیه تبدیل می شود. صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر با گردآوری وجوه از طیف گسترده‌ای از سرمایه‌گذاران، می‌توانند تفاوت‌های بین خود را یکسان کرده و منافع خود را (تولید، مالی، صنعتی و غیره) هماهنگ کنند. علاوه بر این، دولت می تواند به طور فعال از طریق وجوه در اقتصاد بازار، با استفاده از مزایای سرمایه گذاری خطرپذیر برای حل وظایف اولویت دار مانند توسعه نوآورانه اقتصاد کشور، تراز کردن سطح توسعه اجتماعی-اقتصادی مناطق و فعال کردن مشاغل کوچک فعالیت کند. . نمونه ای از توزیع سرمایه خطرپذیر بر اساس حوزه های فعالیت علمی در سال های اخیر اطلاعات زیر است (جدول 2)

با توسعه، صندوق‌های سرمایه‌گذاری به شکل‌های پیچیده سیستمی تبدیل می‌شوند. روندهای اصلی در توسعه آنها عبارتند از: تنوع فعالیت ها، پیچیدگی ساختار و عملکرد، تمایل به ایجاد انجمن های مختلف، کنسرسیوم ها، تراست ها، توسعه همکاری های سرمایه گذاری بین المللی، ایجاد سازمان های فراملی، تمایل به ثبت نام در مناطق فراساحلی. مالیات ترجیحی لازم به ذکر است که هر چه صندوق بزرگتر باشد، از امکانات مالی بیشتری برخوردار است. برای مثال، او ممکن است شرکت‌های مشاوره حرفه‌ای را برای انجام یک مطالعه اولیه در مورد سرمایه‌گذاری‌های بالقوه استخدام کند. بنابراین، به اصطلاح مگا صندوق هایی وجود دارند که 2 تا 4.5 میلیارد دلار سرمایه خطرپذیر را متمرکز می کنند. اما هرچه صندوق بزرگتر باشد، ریسک کردن برای آن دشوارتر است (و این در واقع ماهیت سرمایه گذاری خطرپذیر است) و ارتباط آن با منابع کارآفرینی ضعیف تر است.

صندوق سرمایه‌گذاری خطرپذیر، سرمایه‌گذاری‌های بزرگی را که برای یک دوره طولانی مدت در صنایع امیدوارکننده سرمایه‌گذاری می‌کنند، به‌طور مستقیم به توسعه سریع این صنایع علاقه‌مند است. بنابراین، نمایندگان صندوق به طور فعال در مدیریت شرکت ها و مشاوره به مدیران ارشد شرکت می کنند (نماینده صندوق، به عنوان یک قاعده، عضو هیئت مدیره شرکت است). از آنجایی که سرمایه‌گذاری‌های مخاطره‌آمیز نیازی به تضمین و تعهد بازگشت سرمایه ندارند، تنها تضمین برای سرمایه‌گذاران مخاطره‌آمیز، تجربه و صلاحیت شخصی آنها در هنگام انتخاب اهداف سرمایه‌گذاری و همچنین مشارکت فعال بیشتر در مدیریت آنها است. سرمایه‌گذار سرمایه‌گذاری خطرپذیر ممکن است برنامه‌ای برای توسعه شرکت نداشته باشد، اما از مدیریت شرکت می‌خواهد که چنین برنامه‌ای را تدوین کند و به طور کلی در کل چرخه سرمایه‌گذاری (که در بیشتر موارد 3 تا 10 سال است) به آن پایبند باشد. ). سرمایه گذار خطرپذیر امیدوار است که در این مدت شرکت بتواند گردش مالی و درآمد خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهد، ارزش بازار شرکت به میزان قابل توجهی افزایش یابد و سرمایه گذار بتواند به طور سودآوری از شرکت خارج شود. استراتژی "خروج" آینده، به عنوان یک قاعده، از قبل فکر می شود. رایج ترین استراتژی های خروج عبارتند از:

- فروش سهام تملک شده در بازار بورس

- فروش سرمایه گذاری به یک سرمایه گذار استراتژیک،

- فروش سهم خود از سهام به سایر سهامداران یا مدیریت شرکت.

در عمل، اغلب یک شکل ترکیبی از سرمایه گذاری خطرپذیر وجود دارد که در آن بخشی از وجوه به سرمایه سهام کمک می شود و بقیه در قالب وام سرمایه گذاری ارائه می شود. مشخصه تامین مالی مخاطره‌آمیز توزیع ریسک‌های مشترک بین یک سرمایه‌گذار مخاطره‌آمیز و یک کارآفرین است، دوره‌ای طولانی از همزیستی، که امکان اعلام آشکار اهداف هر دو طرف را در همان مرحله اولیه کار مشترک فراهم می‌کند. این رویکرد است که تفاوت اصلی بین سرمایه گذاری خطرپذیر و وام دهی بانکی یا مشارکت استراتژیک است.

بنابراین، سرمایه گذاری خطرپذیر به طور قابل توجهی با تامین مالی سنتی متفاوت است. ویژگی های اصلی آن به شرح زیر است.

- سرمایه گذاری برای شرکت های جدید یا موجود با پتانسیل رشد سریع ارائه می شود.

- اغلب شرکت های جدید در مرحله اولیه توسعه تامین مالی می شوند که هنوز قادر به دریافت وام بانکی نیستند.

– سرمایه گذاری هایی که معمولاً به نرخ بازدهی بالایی نیاز دارند، با شرایط بازپرداخت سریع برای یک دوره 3 تا 10 ساله ارائه می شوند.

- یک کارآفرین معمولاً سهمی در مالکیت و مدیریت یک شرکت را به نفع یک سرمایه گذار واگذار می کند.

- سرمایه گذاران مخاطره آمیز معمولاً انتظار دارند بازده سالانه سرمایه گذاری 20 تا 50 درصد باشد.

– هنگام تصمیم گیری در مورد تامین مالی، توجه زیادی به تجربه مدیریتی شرکت می شود.

توسعه صنعت سرمایه گذاری تا حد زیادی به سطح حمایت دولت بستگی دارد. در کشورهای توسعه یافته، از معیارهای مستقیم و غیرمستقیم مشوق های دولتی برای توسعه سرمایه گذاری خطرپذیر استفاده می شود.

اقدامات مستقیم شامل مکانیسم های خاصی برای افزایش عرضه سرمایه خطرپذیر است. اینها مشوق های مالی مستقیم، وام های دولتی، و سرمایه گذاری های مخاطره آمیز سهام عمومی هستند. چنین ابزارهایی را می توان هم به صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر و هم به طور مستقیم به شرکت های کوچک و متوسط ​​هدایت کرد.

اقدامات غیرمستقیم برای حمایت از سرمایه گذاری خطرپذیر عبارتند از ایجاد شرایط برای توسعه کارآفرینی در کل کشور، توسعه بازارهای سهام رقابتی برای شرکت های کوچک و در حال رشد، توسعه منابع بلندمدت سرمایه، ساده سازی رویه تشکیل صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر و تحریک تعامل بین شرکت های بزرگ و کوچک و مؤسسات مالی.

هنگام توسعه برنامه های حمایتی دولتی برای صنعت سرمایه گذاری، مهم است که در نظر بگیرید که سیاست دولتی در چه مرحله ای از فرآیند سرمایه گذاری است. تجربه کشورهای خارجی نشان می دهد که شرکت های کوچک علم فشرده به ویژه در مراحل اولیه توسعه خود نیاز به حمایت دارند و به عنوان یک قاعده، پیشنهادات برای تامین مالی "بذر" از بخش خصوصی کافی نیست. در این زمینه است که حمایت دولتی اهمیت ویژه ای پیدا می کند.

روند شکل گیری و توسعه کسب و کار مخاطره آمیز در مرحله خاصی مستلزم ایجاد سازمان های حرفه ای بود که در قالب انجمن های غیر انتفاعی شروع به ظهور کردند. ابتدا انجمن های ملی ایجاد شدند که قدیمی ترین آنها انجمن سرمایه گذاری خطرپذیر بریتانیا (BVCA) است که در سال 1973 تأسیس شد. انجمن سرمایه گذاری خطرپذیر اروپا که در سال 1983 تأسیس شد، در ابتدا تنها 43 عضو داشت و اکنون 320 عضو دارد. تفاوت در اهداف و اهدافی که انجمن های ملی برای خود تعیین می کنند به دلیل سطوح مختلف توسعه اقتصادی کشورها و همچنین اولویت های نوآوری ملی و سیاست های اقتصادی. با این حال، خود نیاز به ساختار رسمی جنبش سرمایه گذاری خطرپذیر نشان دهنده بلوغ و نفوذ فزاینده آن است.

      تجربه جهانی در زمینه سرمایه گذاری نوآورانه

در دهه 1990، ایالات متحده بیش از ¾ سرمایه خطرپذیر جهان را در اختیار داشت. به گفته شرکت حسابرسی معروف "پرایس واترهاوس کوپرز"، سرمایه گذاری در سرمایه گذاری خطرپذیر آمریکا در سال های 1995-2001 از 7.6 میلیارد دلار به 41.3 میلیارد دلار افزایش یافت. در سال 1999، صندوق‌های خطرپذیر با وجود ریسک‌های بالای سرمایه‌گذاری و تعداد نسبتاً زیادی شکست در ایجاد و توسعه شرکت‌های جدید، نرخ بازده داخلی 150% را در اختیار سرمایه‌گذاران قرار دادند. (متوسط ​​شاخص های جهانی سود سالانه صندوق های خطرپذیر 17-25٪ است که به طور قابل توجهی بیشتر از سودآوری بانک است). در سال 2002، کاهش تقریباً دو برابری در تأمین مالی خطرپذیر وجود داشت - به 21.2 میلیارد دلار (که مطابق با سطحی بود که در سال 1998 رسیده بود). این به دلایل شناخته شده بود: رکود اقتصادی در اکثر کشورهای توسعه یافته و همچنین انتظار وقوع جنگ در عراق. با این حال، از سال 2003، حجم تامین مالی در ایالات متحده دوباره شروع به افزایش کرد.

ایالات متحده و کانادا به طور سنتی بر تأمین مالی شرکت‌های نوآور جدید و بسیار جوان تمرکز می‌کنند، علی‌رغم درجه ریسک بالای چنین سرمایه‌گذاری‌هایی. به عنوان مثال، در سال 1998 سهم شرکت هایی که سرمایه گذاری های مخاطره آمیز "بذر" دریافت کردند حدود 30٪ بود. به منظور کاهش ریسک، صندوق های خطرپذیر از مکانیسم سرمایه گذاری در پروژه های فردی استفاده می کنند. ویژگی بارز شرکت های کوچک دانش فشرده در ایالات متحده، تخصص محدود آنهاست. به عنوان یک قاعده، تولید یک یا دو نوع محصول انجام می شود. تعداد قابل توجهی از دانشمندان و مهندسان در فعالیت های چنین شرکت هایی به کار گرفته می شوند، آنها سهم بالایی از هزینه های تحقیق و توسعه دارند - بیش از 7٪ از هزینه محصولات نهایی.

یکی دیگر از ویژگی های بارز تامین مالی سرمایه گذاری خطرپذیر در ایالات متحده و کانادا، سهم بزرگ شرکت های با فناوری پیشرفته در تعداد کل دریافت کنندگان سرمایه خطرپذیر است. در سال های اخیر، تغییری در اولویت های سرمایه گذاری خطرپذیر ایجاد شده است. اگر در سال 1999، 90٪ از کل سرمایه گذاری های مخاطره آمیز به شرکت های با فناوری پیشرفته، و 56٪ از آنها - به شرکت هایی که فقط در اینترنت مشغول بودند، هدایت می شد، در سال 2002، 67٪ از سرمایه گذاری های مخاطره آمیز به بخش فناوری پیشرفته هدایت می شد. و اولویت ها به شرح زیر توزیع شد:

بیوتکنولوژی - 13٪

تجهیزات پزشکی - 9٪

نرم افزار - 20%

مخابرات - 14%

تجهیزات شبکه - 11٪.

بسیاری از شرکت‌های بزرگ (IBM، جنرال الکتریک، و غیره) خود بخش‌های ویژه‌ای را در ساختار خود ایجاد می‌کنند (به اصطلاح «سرمایه‌گذاری‌های داخلی»)، که برای انتخاب و تأمین مالی ایده‌های جالب و جدیدترین فناوری‌های ارائه‌شده توسط هر دو شرکت مستقل کوچک علمی متمرکز طراحی شده‌اند. و کارمندان خود شرکت. به عنوان مثال، جنرال الکتریک دارای 30 شرکت سرمایه گذاری خطرپذیر با سرمایه کلی 100 میلیون دلار است. زیراکس در سال 1989 یک بازوی سرمایه گذاری 30 میلیون دلاری به نام Xerox Technology Ventures تأسیس کرد که در آن کارکنان زیراکس (مهندسان، محققان، مخترعان و غیره) می توانند برای دریافت حمایت از پروژه های مستقل نوآوری و فناوری خود درخواست دهند. در صورتی که پروژه قابل اجرا ارزیابی شود، برای اجرای آن وجوهی از صندوق سرمایه گذاری اختصاص می یابد. با فعالیت موفق «سرمایه گذاری داخلی»، به یکی از بخش های تولیدی شرکت تبدیل می شود و محصولات آن از طریق کانال های توزیع فعال در شرکت به فروش می رسد. موفق ترین پروژه از 15 "سرمایه گذاری داخلی" IBM، پروژه ایجاد و بازاریابی رایانه های شخصی بود. تا سال 1980 (یک سال پس از ایجاد آن) محصولات به بازار عرضه شدند و پس از 2 سال دیگر، فروش سالانه به 2.5 میلیارد دلار رسید که از فروش هر مدل دیگر فناوری رایانه ای تولید شده توسط IBM بیشتر بود.

از جمله دلایل توسعه سریع صنعت سرمایه گذاری خطرپذیر در ایالات متحده، قبل از هر چیز باید به توسعه بالای بازارهای سهام اشاره کرد. علاوه بر این، توسعه شرکت های نوآورانه آمریکایی با حضور یک بازار حلال ملی قدرتمند تسهیل می شود که تثبیت آن اغلب به معنای پیروزی در رقابت بین المللی است. همچنین این واقعیت مهم است که دانشگاه‌های آمریکایی از بخش‌های دولتی و خصوصی بودجه زیادی برای تحقیقات دریافت می‌کنند، بسیار متحرک، رقابتی و علاقه‌مند به تجاری‌سازی پیشرفت‌های علمی خود هستند.

حجم سرمایه گذاری های مخاطره آمیز در اروپا برای دوره 1996-2000 بالغ بر بیش از 91 میلیارد یورو بود که 27.5٪ از سرمایه گذاری ها به بخش فناوری پیشرفته هدایت شد. حجم سرمایه گذاری سالانه بیش از 500 صندوق سرمایه گذاری خطرپذیر در کشورهای اتحادیه اروپا که در اینجا فعالیت می کنند به 14.5 میلیارد یورو می رسد. اما، برخلاف آمریکایی‌ها، صندوق‌های تامین مالی ریسک‌پذیر اروپایی سعی می‌کنند نه در کسب‌وکارهای اولیه، بلکه در کسب‌وکارهای از قبل بالغ و تثبیت‌شده سرمایه‌گذاری کنند. در اروپای غربی، سرمایه گذاری خطرپذیر عمدتاً برای توسعه شرکت ها استفاده می شود. لازم به ذکر است که در دهه 1980 فعالیت سرمایه گذاری در سهام شرکت های خصوصی در اروپا (به جز بریتانیا و هلند) بسیار کم بود. تقریباً 1/3 از کل سرمایه‌گذاری‌ها توسط بانک‌ها انجام شده است که مشخص است بر روی تراکنش‌های ایمن‌تر متمرکز شده‌اند. از اواسط دهه 1990، رشد سریعی در تامین مالی سرمایه گذاری خطرپذیر وجود داشته است. بنابراین، تنها در سال 1997، سرمایه گذاری های خطرپذیر در آلمان بیش از 650٪ و در سوئد تقریباً 2000٪ افزایش یافت. در همان دوره، شرکت های بیشتری شروع به دریافت سرمایه گذاری های مخاطره آمیز "بذر" کردند: اگر در سال 1996 حجم آنها 6٪ بود، در سال 1997 به 10٪ افزایش یافت. سرمایه گذاری خطرپذیر برای فعالیت های نوآورانه شرکت های کوچک افزایش یافته است: تنها در سال 1997، سهم چنین شرکت هایی 71 درصد افزایش یافته است.

رهبر بلامنازع اروپا در توسعه صنعت سرمایه گذاری خطرپذیر انگلستان است که تقریباً نیمی از سرمایه گذاری های سرمایه گذاری خطرپذیر اروپا را تشکیل می دهد. همچنین حدود یک سوم این سرمایه گذاری ها در خارج از کشور انجام می شود. طبق گزارش انجمن صندوق‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر بریتانیا، از سال 1991 تا 1995، کل فروش در شرکت‌هایی که به منابع مالی مخاطره‌آمیز تبدیل شده‌اند 34 درصد، صادرات - 29 درصد، تعداد کارمندان - 15 درصد افزایش یافته است (در کل کشور، آخرین شاخص از 1٪ تجاوز نکرد.

یکی از دلایل چنین توسعه سریع صنعت سرمایه گذاری خطرپذیر در آن سالها، علاقه مدیران ارشدی بود که در آن زمان به خرید شرکت هایی که برای آنها کار می کردند به وجود آمد. چنین ساختاری از سرمایه خطرپذیر امروزه برای بریتانیا و فرانسه معمول است. استثنا برای اروپا، هلند است، که در آن سرمایه گذاری های مخاطره آمیز تقریباً مانند آمریکای شمالی سازماندهی می شود. اما اگر در ایالات متحده سرمایه‌گذاری در فناوری‌های بالا غالب باشد (شرکت‌های مبتنی بر فناوری‌های نوآورانه حدود 60 درصد از شرکت‌هایی را تشکیل می‌دهند که در آنجا سرمایه‌گذاری‌های سرمایه‌گذاری خطرپذیر دریافت کرده‌اند)، در اروپای غربی سرمایه‌گذاری‌های مخاطره‌آمیز به طور نسبتاً مساوی بین صنایع مختلف توزیع می‌شود، و این روند برنامه‌های توسعه تامین مالی طیف وسیعی از بخش‌ها را در بر می‌گیرد، طیف وسیعی از شرکت‌ها، نه محدود به شرکت‌های با فناوری پیشرفته.

سیاست های دولت نقش مهمی در توسعه صنعت سرمایه گذاری خطرپذیر در اروپا ایفا کرده است. دولت های کشورهای اروپای غربی شرایط مساعدی را برای توسعه صندوق های خطرپذیر ایجاد می کنند. به عنوان مثال، دولت هلند پوشش نیمی از زیان های احتمالی ناشی از سرمایه گذاری در شرکت های خصوصی را تضمین می کند. صندوق‌های سرمایه‌گذاری در هلند و فرانسه عمدتاً از بزرگترین بانک‌ها و شرکت‌های بیمه، در بریتانیا - از صندوق‌های بازنشستگی، که حدود یک سوم کل تزریق‌های مالی را تشکیل می‌دهند، سرمایه‌گذاری می‌کنند. این به این دلیل است که در بریتانیا، صندوق‌های بازنشستگی که در مشاغل خطرپذیر سرمایه‌گذاری می‌کنند، مشمول یک رژیم مالیاتی ترجیحی هستند. چنین مداخله هدفمند دولت، توسعه سریع صنعت سرمایه گذاری خطرپذیر را در کشورهای اروپای غربی تضمین کرد. اگر در اوایل دهه 1980 اروپای غربی از نظر کل سرمایه خطرپذیر به طور قابل توجهی از ایالات متحده پایین تر بود، در اوایل دهه 1990، این ایالت ها، مجموعاً نه تنها عقب افتادند، بلکه از آمریکایی ها نیز پیشی گرفتند.

در قزاقستان، سرمایه گذاری خطرپذیر هنوز در مراحل اولیه است، اما به طور بالقوه یکی از منابع اصلی تامین مالی برای تجاری سازی پیشرفت های علمی و فنی است. بحران مالی از یک سو به طور قابل توجهی سیستم مالی قزاقستان را تضعیف کرد، اما از سوی دیگر، پیش نیازهایی را برای جهت دهی مجدد منابع مالی به بخش واقعی اقتصاد ایجاد کرد. به گفته شرکت کنندگان در تجارت نوآوری، در حال حاضر نشانه هایی وجود دارد که تجارت، بانکداری، سرمایه بیمه، سرمایه صندوق های بازنشستگی قزاقستان به منبع جدی سرمایه گذاری در پروژه های نوآورانه شرکت های کوچک تبدیل خواهد شد. البته، توسعه موفقیت آمیز سرمایه گذاری خطرپذیر در قزاقستان مستلزم مجموعه ای از اقدامات سیاست عمومی است. در حال حاضر، تعدادی از پروژه ها با هدف توسعه تامین مالی خطرپذیر در حال اجرا هستند. لازم به ذکر است، اولا، کار صندوق دولتی برای کمک به توسعه اشکال کوچک بنگاه های اقتصادی در حوزه علمی و فنی. این صندوق به شرکت های کوچک نوآورانه به صورت قابل بازپرداخت حمایت مالی می کند.
ثانیاً، از سپتامبر 1997، یک برنامه آزمایشی انجمن سرمایه گذاری خطرپذیر اروپا برای حمایت از توسعه سرمایه گذاری خطرپذیر در کشورهای اتحاد جماهیر شوروی سابق (NIS) اجرا شده است. این پروژه توسط برنامه Tacis اتحادیه اروپا تامین می شود. این پروژه ادامه موفقیت آمیز برنامه چهار ساله همان انجمن برای حمایت از توسعه سرمایه گذاری خطرپذیر در اروپای مرکزی و شرقی بود. برنامه فعلی بر فدراسیون روسیه، اوکراین و قزاقستان متمرکز است و اهداف زیر را اجرا می کند:

    برگزاری یک دوره آموزشی در زمینه تامین مالی خطرپذیر؛

    فراهم کردن فرصت های پشتیبانی و شبکه سازی برای انجمن های سرمایه گذاری خطرپذیر.

این پروژه همچنین با هدف افزایش آگاهی در مورد اهمیت سرمایه گذاری خطرپذیر به عنوان وسیله ای برای تامین مالی شرکت های کوچک و متوسط ​​است که باید از طریق جلسات و کارگاه های آموزشی ملی و منطقه ای محقق شود.

بنابراین، با مطالعه تجربه جهانی در زمینه سرمایه گذاری نوآورانه، می توان رتبه بندی کشورها و مناطقی را که از نظر توسعه شرکت های کوچک و متوسط ​​(SMEs) از قزاقستان برخوردار هستند، رتبه بندی کرد. ) در اینجا بسیار کمتر از ایالات متحده آمریکا، ژاپن و اروپا است (جدول 3).

    فناوری‌های نوآورانه و فعالیت‌های نوآورانه اساس کسب‌وکارهای مخاطره‌آمیز هستند

2.1 مفهوم و ماهیت نوآوری

نوآوری- این یک نوآوری نوآورانه با کارایی بالا است. این نتیجه نهایی فعالیت فکری انسان، تخیل، فرآیند خلاق، اکتشافات، اختراعات و عقلانی شدن او در قالب اشیاء جدید یا متفاوت است. آنها با معرفی محصولات (خدمات) کاملاً جدید (بهبود) فعالیت فکری انسان به بازار مشخص می شوند که دارای پتانسیل علمی و فنی بالاتر و کیفیت های جدید مصرف کننده هستند که به مرور زمان به یک هدف برای بهبود تبدیل می شوند.

نوآوری هیچ گونه نوآوری یا نوآوری نیست، بلکه تنها چیزی است که کارایی سیستم موجود را به طور جدی افزایش می دهد.

اصطلاح "نوآوری" از لاتین "innovato" گرفته شده است که به معنای "تجدید" یا "بهبود" است. خود مفهوم نوآوری برای اولین بار در تحقیقات علمی در قرن 19 ظاهر شد. مفهوم "نوآوری" در آغاز قرن بیستم جان تازه ای گرفت. در آثار علمی اقتصاددان اتریشی جی. شومپیتردر نتیجه تجزیه و تحلیل "ترکیبات نوآورانه"، تغییرات در توسعه سیستم های اقتصادی.

به طور کلی تر، این مفهوم را می توان برای یک ایده خلاقانه که اجرا شده است نیز به کار برد.

نوآوری از منظرهای مختلفی مورد توجه قرار می گیرد: در ارتباط با فناوری، تجارت، سیستم های اجتماعی، توسعه اقتصادی و تدوین سیاست. بر این اساس، طیف گسترده ای از رویکردها برای مفهوم سازی نوآوری ها در ادبیات علمی وجود دارد.

هنگام مفهوم سازی مفهوم نوآوری، مقایسه آن با مفاهیم دیگر مفید است. به طور خاص، در ادبیات علمی اشاره شده است که مفهوم "نوآوری" اغلب با مفهوم "اختراع" اشتباه گرفته می شود، که نشان دهنده ایجاد یک توسعه فنی جدید یا بهبود توسعه قدیمی است. علاوه بر این، بسیاری از بهبودهای محصول و خدمات بهتر است به سادگی به عنوان "بهبود" توصیف شوند. از مفاهیم «تغییر» و «خلاقیت» نیز گاهی می توان به جای مفهوم «نوآوری» استفاده کرد.

برای متمایز کردن نوآوریاز مفاهیم ذکر شده در بالا، اغلب مشخص می شود که ویژگی نوآوری این است که به شما امکان می دهد ارزش اضافی ایجاد کنید، به مبتکر اجازه می دهد ارزش اضافی به دست آورد و با اجرا همراه است. یک نوآوری تا زمانی که با موفقیت اجرا نشده باشد و شروع به مفید بودن نکرده باشد، نوآوری نیست. یک رویکرد جایگزین از اصطلاحات دیگری به عنوان بخشی از تعریف نوآوری استفاده می کند: "نوآوری زمانی رخ می دهد که شخصی از اختراعی استفاده کند - یا از چیزی که قبلاً به روشی جدید وجود دارد - برای تغییر روش زندگی مردم استفاده کند." در این مورد، اختراع ممکن است یک مفهوم، وسیله یا چیزهای دیگری باشد که فعالیت‌ها را تسهیل می‌کند و نوآوری با این که آیا سازمان‌دهنده نوآوری سودی دریافت کرده و تأثیر مثبتی داشته است یا خیر، مرتبط نیست.

در شرایط مدرن، تمام فرآیندهای به کارگیری دانش جدید با روابط بازار همراه است. عمل نشان می دهد که نوآوری ها در جهت بازار و ارضای نیازهای آن است.

فرآیند معرفی نوآوری ها تقریباً تمام جنبه های شرکت را در بر می گیرد. جستجو برای اشکال سازمانی مؤثر مدیریت نوآوری مبتنی بر مهارت است ترکیب شدهعوامل علمی- نوآورانه و بازار. معرفی این جستجوها در تولید یک فعالیت نوآورانه است.

خیلی نوآورانه فعالیت- این استفاده عملی از پتانسیل خلاقانه، علمی و فکری در تولید انبوه به منظور دستیابی به محصول جدیدی است که تقاضای مصرف کننده در کالاها و خدمات رقابتی را برآورده می کند. ویژگی مهم این فعالیت، فعالیت نوآورانه است - پشتیبانی هدفمند از حساسیت بالای پرسنل یک شرکت (شرکت) به نوآوری ها از طریق ساختارهای هدفمند و روش های مدیریتی.

فعالیت نوآوری خود با تسریع سرعت ایجاد نوآوری، انتشار آنها، که به تعمیق و گسترش تغییرات ساختاری در اقتصاد، افزایش اندازه بازار و ارضای نیازهای موجود و نوظهور کمک می کند، مشخص می شود.

تجدید ساختار اقتصاد بر اساس اصول بازار در کشور ما مستلزم اطمینان از کیفیت جهانی کالاهای تولیدی، تجدید به موقع محصولات توسط شرکت ها و حداکثر علاقه به معرفی نوآوری است. فعالیت نوآورانه بالا بر اساس پتانسیل توسعه خود. در عین حال، رویه جهانی نشان می دهد که حمایت دولت از نوآوری به طور عینی ضروری است.

در حال حاضر، اثربخشی فعالیت نوآورانه یک شرکت، اول از همه، با وجود یک سیستم سرمایه گذاری، وام، مالیات، عملکرد خوب در رابطه با حوزه نوآورانه پیشرفت های علمی تعیین می شود.

حوزه نوآورینشان دهنده: 1) سیستم تعامل بین نوآوران، سرمایه گذاران، تولیدکنندگان محصولات رقابتی، خدمات و زیرساخت های توسعه یافته. 2) بازار نوآوری ها (نوآوری ها)، بازار سرمایه (سرمایه گذاری ها) و بازار رقابت خالص نوآوری ها. بنابراین، مدیریت فرآیند نوآوری به کلید سازماندهی مدرن فعالیت های نوآوری در سطوح خرد و کلان تبدیل می شود (شکل 1).

2.2 تکنوپارک ها و تکنوپولیس ها

ریسک سرمایه گذاری (جنس گر [eng] - سرمایه گذاری مخاطره آمیز)

کوچک، معمولا در اندازه، مشغول توسعه ایده های علمی و تبدیل آنها به فناوری ها و محصولات جدید هستند. در مرحله کنونی انقلاب علمی و فناوری، نقش کسب و کارهای کوچک در تحقیق و توسعه علمی به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. این به دلیل این واقعیت است که انقلاب علمی و فناوری به شرکت های کوچک و متوسط ​​نوآورانه و با فناوری پیشرفته تجهیزات مدرن متناسب با اندازه آنها - ریزپردازنده ها، ریز رایانه ها، ریز رایانه ها داده است که امکان انجام تولید و توسعه در سطح فنی بالا را فراهم می کند. و نیاز به هزینه های نسبتا مقرون به صرفه دارند.

مبتکران چنین شرکتی اغلب گروه کوچکی از افراد هستند - مهندسان با استعداد، مخترعان، دانشمندان، مدیران مبتکر که می خواهند خود را وقف توسعه یک ایده امیدوارکننده کنند و در عین حال بدون محدودیت هایی که در آزمایشگاه های غیر قابل اجتناب است کار کنند. شرکت های بزرگ، مشمول برنامه های سفت و سخت و برنامه های متمرکز در فعالیت های خود (جدول 3). این روش سازماندهی تحقیقات امکان به حداکثر رساندن پتانسیل پرسنل علمی را فراهم می کند که در این صورت از نفوذ بوروکراسی رها می شوند.

شرکت های مخاطره آمیز شکلی خاص از محافظت از استعدادها در برابر ضرر در نقاط شروع فرآیند نوآوری هستند، زمانی که تازگی یک ایده علمی یا فنی با درک آن توسط روسای اداری شرکت تداخل می کند. مزیت یک کسب‌وکار مخاطره‌آمیز انعطاف‌پذیری، تحرک، توانایی تمرکز مجدد به صورت تلفن همراه، تغییر جهت جستجو، و گرفتن سریع و آزمایش ایده‌های جدید است. میل به سود، فشار بازار و رقابت، مجموعه وظایف خاص، ضرب الاجل های فشرده، توسعه دهندگان را وادار می کند تا کارآمد و سریع عمل کنند و روند تحقیق را تشدید کنند.

چنین کارآفرینان سرمایه لازم را از شرکت های بزرگ، بنیادهای خصوصی و دولت دریافت می کنند که به آنها اجازه می دهد آزادانه از این سرمایه ها برای اهداف علمی استفاده کنند. از آنجایی که نتایج مطالعات ناشناخته است، ریسک قابل توجهی برای چنین شرکتی وجود دارد (به همین دلیل است که سرمایه ای که آن را تامین مالی می کند سرمایه ریسک نامیده می شود). اگر بنگاه به موفقیت برسد، به یک واحد اقتصادی مستقل تبدیل می شود یا به مالکیت سرمایه گذاران اصلی سرمایه در می آید.

خود شرکت‌های بزرگ با داشتن تجهیزات گران قیمت و موقعیت‌های پایدار در بازار، تمایل چندانی به تغییر ساختار فناوری تولید و انواع آزمایش‌ها ندارند. برای آنها بسیار سودآورتر است که شرکت‌های نوآور کوچک را تامین مالی کنند و در صورت موفقیت شرکت‌ها، در مسیری که شکست خورده‌اند حرکت کنند.

این تجارت پرخطر به طور تصادفی نام خود را به دست نیاورد. با بی ثباتی، عدم اطمینان موقعیت متمایز می شود. "مرگ" سازمان های پرخطر بسیار زیاد است. از 250 شرکت پرریسکی که در دهه 1960 در ایالات متحده تأسیس شد، تنها حدود یک سوم "بقا" داشتند، 32٪ توسط شرکت های بزرگ تصاحب شدند و 37٪ ورشکست شدند. و تنها تعداد کمی از آنها به تولیدکنندگان بزرگ فناوری پیشرفته تبدیل شده‌اند، مانند زیراکس، اینتل، اپل کامپیوتر. با این حال، بازده بنگاه‌های بازمانده، چه از نظر سود و چه از نظر بهبود تولید، آنقدر زیاد است که این عمل منطقی است. اهمیت سرمایه گذاری ها و این واقعیت که آنها رقابت را تحریک می کنند، شرکت های بزرگ را به نوآوری سوق می دهد. بنابراین، کارشناسان بر این باورند که سهم بسیار بیشتر "اپل کامپیوتر" (که به عنوان یک شرکت مخاطره آمیز ظاهر شد) در اقتصاد ایالات متحده در ساخت و تولید رایانه شخصی نبود، بلکه در این واقعیت بود که این شرکت باعث ایجاد غول الکترونیکی شد. آی‌بی‌ام» برای جستجوی فناوری‌های جدید و بهبود ساختار سازمانی خود که به افزایش رقابت‌پذیری محصولاتش کمک کرد.

تسریع پیشرفت علمی و فنی علاقه به همکاری بین علم و بنگاه های صنعتی را برمی انگیزد. شرط حفظ و تقویت رقابت پذیری شرکت، اطلاع از دستاوردها و استفاده از نتایج تحقیقات نه تنها کاربردی، بلکه بنیادی است. بنابراین، شرکت‌های مدرن نمی‌توانند به اطلاعات علمی ثانویه بسنده کنند و با منابع اولیه آن - مراکز علوم بنیادی، ارتباط برقرار کنند.

به نوبه خود، دانشگاه ها همکاری با شرکت های خصوصی را نه تنها برای فرصتی برای سود بردن از تجاری سازی نتایج تحقیق و توسعه (R&D) خود، بلکه برای نیاز به یافتن منابع مالی اضافی برای تحقیقات بنیادی و مطلوب ترین شغل تشویق می کنند. فرصت هایی برای فارغ التحصیلان خود استفاده از اشکال همکاری مانند مشاوره، تبادل کارکنان، یارانه‌ها و قراردادهای تحقیقاتی، قراردادهای قراردادی چند ساله بزرگ با شرکت‌ها برای انجام تحقیقات دانشگاه در زمینه خاصی در حال گسترش است. گاهی «شرکت‌های کوچک» با هدف تبدیل دانش و تحقیقات علمی به پول از دانشگاه جدا می‌شوند.

در بسیاری از موارد همکاری بین دانشگاه و صنعت در چارچوب «پارک‌های علم» انجام می‌شود.

اولین چنین پارکی در ایالات متحده آمریکا در سال 1949 بر اساس دانشگاه استنفورد (کالیفرنیا) ظاهر شد. ایده ساده بود: اجاره یک قطعه زمین دانشگاه به شرکت‌های عامل برای استقرار واحدهای تحقیق و توسعه آنها، که با مجموعه‌ای از شرایط برای توسعه تحقیق و توسعه علمی در زمینه‌های فناوری‌های پیشرفته از آزمایشگاه‌ها و گروه‌های تحقیقاتی دانشگاه ترکیب شده بود. "پارک علم" یا تکنوپارک برای توسعه فناوری های علم فشرده، شرکت های علم فشرده خدمت می کند. این یک نوع کارخانه برای تولید شرکت های نوآورانه با ریسک متوسط ​​و کوچک است. یکی از مهمترین کارکردهای تکنوپارک، شکل گیری مستمر کسب و کار جدید و پشتیبانی از آن است. بنابراین، تکنوپارک یا «پارک علمی» اساس کسب و کار مخاطره‌آمیز است.

بنیانگذاران "پارک های علمی" در درجه اول دانشگاه ها، دانشگاه های فنی و سایر دانشگاه ها، موسسات علمی و طراحی هستند. سهم آنها در ایجاد "پارک علم" - ایده های علمی، دانش بنیادی، اختراعات، توصیه های علمی، ارائه پارک با قلمرو مجاور، محل، تجهیزات، کتابخانه ها و غیره.

علاقه مند به ایجاد یک تکنوپارک و شرکت های صنعتی که از آن برای حل مشکلات تکنولوژیکی، حفظ رقابت استفاده می کنند. سهم بنگاه ها حمایت مالی و مادی است.

تکنوپارک ها در چارچوب اتحاد کشورهای اروپایی از اهمیت بالایی برخوردار هستند. آنها آنها را ابزاری می دانند که به حل مشکل عدم تعادل ساختاری بین کشورها کمک می کند، مکانیسمی برای ایجاد جو نوآوری، تقویت رابطه بین علم و صنعت. تفاوت‌ها در سطوح توسعه اقتصادی از طریق ایجاد شرکت‌های دانش‌بر با در نظر گرفتن ویژگی‌های هر منطقه برطرف می‌شود.

به طور کلی وظیفه پارک های فناوری تشکیل سیستم های مدیریتی و تولیدی (پرسنل، تجربه علمی، ماشین آلات، تجهیزات، فناوری، خدمات مشاوره) است. آنها به عنوان نوعی ساختار سازمانی خاص، امکان توسعه پیوندهای افقی بین سازمان های علمی، دانشگاه ها و صنعت را فراهم می کنند، شرایط مطلوبی را برای گذار از ایده به تولید طرح صنعتی ایجاد می کنند.

تکنوپارک یک پدیده منطقه ای است. هدف اصلی آن حمایت از کارآفرینی کوچک و عمدتاً نوآور، کمک به کارآفرینان "پنهان" است که نمی خواهند یا نمی توانند کسب و کار خود را راه اندازی کنند.

2.3 فعالیت نوآورانه شرکت

فعالیت های نوآورانه را می توان هم در داخل شرکت ها توسط زیرمجموعه هایی که مخصوص این منظور ایجاد شده اند (به اصطلاح سرمایه گذاری های داخلی) و هم توسط شرکت های مخاطره آمیز مستقل (ریسک) انجام داد.

سرمایه گذاری های داخلی واحدهای کوچکی هستند که برای توسعه و تولید انواع جدید محصولات با فناوری پیشرفته سازماندهی شده اند و دارای استقلال قابل توجهی در داخل شرکت ها هستند. انتخاب و تامین مالی پیشنهاداتی که از سوی کارمندان شرکت یا مخترعان مستقل ارائه می شود توسط خدمات تخصصی انجام می شود. در صورت تایید پروژه، نویسنده ایده، سرمایه گذاری داخلی را رهبری می کند. این بخش با کمترین مداخله اداری و اقتصادی مدیریت شرکت عمل می کند. در یک دوره مشخص، یک سرمایه گذاری داخلی باید یک نوآوری ایجاد کند و یک محصول یا محصول جدید را برای تولید انبوه آماده کند. به عنوان یک قاعده، این تولید یک محصول غیر سنتی برای یک شرکت معین است.

یک شرکت بزرگ معمولاً تمایلی به توسعه ایده نوآورانه خود با ریسک قابل توجه ندارد. عواقب یک شکست احتمالی برای او بسیار سخت تر از یک شرکت کوچک است. بنابراین، جهت اصلی مشارکت یک شرکت بزرگ در تحقیقات با ماهیت احتمالی مرتبط با توسعه ایده‌های نوآورانه، اجرای تامین مالی ریسکی شرکت‌های نوآور کوچک متخصص در چنین تحولاتی است.

شرکت های کوچک با سهولت مدیریت، دامنه وسیع ابتکار شخصی، امکان پیگیری یک سیاست علمی و فنی انعطاف پذیر و مشارکت فعال مخترعان در فعالیت های خود مشخص می شوند. این امر کارایی بالای شرکت های ریسک پذیر را تعیین می کند. بسیاری از آنها سهم قابل توجهی در پیشرفت نوآورانه، توسعه محصولات جدید، فن آوری های پیشرفته دارند.

نقش کلیدی در شکل گیری کارآفرینی نوآورانه کوچک این است که سیستم موسسات حمایت کننده از آن یا زیرساخت های نوآوری ایفا کند. این، با قضاوت بر اساس تجربه کشورهایی با اقتصاد بازار توسعه یافته، شامل سه بلوک عملکردی اصلی است. این بلوک ها هستند:

الف) سازمان های تخصصی برای حمایت و خدمات رسانی به شرکت های کوچک نوآور، ب) مراکز رشد دومی، ج) مناطق (سرزمین های) کارآفرینی نوآور. در عین حال، عناصر گروه اول را می توان به عنوان اشیاء زیرساخت عمومی بازار، و دوم و سوم - اشیاء زیرساختی هر دو کسب و کار کوچک به طور کلی و کارآفرینی نوآورانه کوچک به طور خاص در نظر گرفت.

اولین بلوک عملکردی شامل زیرسیستم های زیر است:

1) پشتیبانی اطلاعات؛ 2) تخصص؛ 3) حمایت مالی و اقتصادی؛ 4) صدور گواهینامه محصولات علمی فشرده؛ 5) ثبت اختراع و صدور مجوز؛ 6) آموزش و بازآموزی پرسنل. 7) مراکز لیزینگ؛ 8) خدمات مشاوره (بازاریابی، مدیریت و غیره)؛ 9) شرکت های خدمات تخصصی (حسابداری، حسابرسی، تبلیغات و غیره)؛ 10) شرکت ها - واسطه های فناوری. تمامی این زیرسیستم ها در مرحله اولیه شکل گیری هستند (شاید بتوان وضعیت خدمات پشتیبانی اطلاعاتی، آموزشی و مشاوره ای را نسبتاً پیشرفته دانست).

بلوک های عملکردی دوم و سوم زیرساخت نوآوری توسط "مراکز رشد" (انکوباتورها) کسب و کار، از جمله شرکت های کوچک نوآور، و همچنین پارک های علم و فناوری نشان داده می شود.

فعالیت نوآورانه شرکت مبتنی بر اصولی مانند اولویت تولید نوآورانه است. مقرون به صرفه بودن تولید نوآورانه، که مستلزم توجه مداوم در عملکرد مدیریتی ماهیت تولیدی عملکرد علم کاربردی است، که نه تنها خودکفایی تولید نوآورانه، بلکه سودآوری و موفقیت تجاری آن را در بازار تعیین می کند. انعطاف پذیری تولید نوآورانه، به این معنی که مدیریت باید آزادی عمل افراد فعالیت نوآورانه، رد مقررات سختگیرانه و ترویج کارآفرینی را تضمین کند.

یک عامل اساسی در فعالیت نوآورانه یک بنگاه اقتصادی این است که نوآوری های مورد استفاده توسط چرخه های بازار از نظر زمانی محدود می شود، یعنی محدودیت زمانی که این نوآوری دارای بازار فروش است، پس از آن پتانسیل اقتصادی و تکنولوژیکی نوآوری به پایان رسیده و به موقع است. تغییر منابع برای اجرا به سایر نوآوری ها ضروری است.

در شرایط روابط بازار توسعه یافته، فعالیت نوآورانه یک شرکت با استقلال کامل اقتصادی و آزادی قانونی در تصمیم گیری های اقتصادی مشخص می شود، یعنی خود شرکت تصمیم می گیرد از کدام منابع استفاده کند، حجم محصولات و قیمت آن را تعیین می کند. استقلال فعالیت اقتصادی بنگاه به این معناست که از هیچکس کمک بلاعوض دریافت نمی کند و مسئولیت مالی تمام تصمیمات خود را بر عهده دارد، یعنی در چارچوب بودجه خود اقدام و تصمیمات اقتصادی می گیرد. در عین حال، فعالیت نوآورانه شرکت با هدف دستیابی به هدف اصلی - تضمین حداکثر سود است. مشخص است که در اقتصاد بازار، منبع سود نه تنها امکان تغییر قیمت ها یا صرفه جویی در هزینه ها، بلکه تجدید به موقع محصولات، ظهور محصولات جدیدتر از کالاهای موجود در بازار مصرف است. در این مورد، شرکت ها - مبتکران برای انحصار دانش (به اصطلاح "رانت علمی و فنی") سود اضافی دریافت می کنند.

بنابراین، فعالیت های نوآورانه شرکت های سرمایه گذاری کوچک و متوسط ​​در شرایط اقتصاد مدرن انجام می شود.

نتیجه

سرمایه گذاری خطرپذیر یک تجارت پر ریسک است. ماهیت چنین بخشی از اقتصاد به شرح زیر است: بنیانگذاران یک کسب و کار کوچک یا بنیانگذاران مشتاق ایده بسیار جالب و وسوسه انگیزی دارند که اجرای آن امکان دریافت سود قابل توجهی را فراهم می کند، اما شرکت این ایده را ندارد. به معنای اجرای آن است. سپس توسعه دهندگان یک شخص حقوقی یا شخصی را پیدا می کنند که ابزار اجرای این پروژه را دارد. یک شرکت مخاطره‌آمیز با سرمایه‌گذاری سرمایه‌گذار، محصولی را به طرح صنعتی توسعه می‌دهد و سپس آن را به بازار می‌آورد. معمولاً در مشاغل پرخطر به جای دو سال، بیش از نه ماه طول نمی کشد. اشتیاق نوآوران و تمایل تجار به ریسک سرمایه اغلب نتایج شگفت انگیزی را به همراه دارد. کسب و کار مخاطره آمیز مزایای بسیاری دارد: 1) به عنوان منبع کالاها و خدمات دانش بر و مورد نیاز جامعه عمل می کند. 2) فعالیت نوآورانه فعال را فراهم می کند. 3) وابستگی فناورانه کشور به فناوری های وارداتی را کاهش می دهد. 4) فعالیت جمعیت و سطح زندگی را افزایش می دهد.

صنعت سرمایه گذاری در ایالات متحده با حمایت فعال دولت در دهه 1950 سرچشمه گرفت. در سال 1958، کنگره تصمیم گرفت تا برنامه SBIC (شرکت سرمایه گذاری مشاغل کوچک) را راه اندازی کند. بر اساس این برنامه، دولت ایالات متحده امکان دسترسی به منابع مالی عمومی را برای شرکت های جوان در حال رشد، مشروط به جذب همزمان سرمایه از سرمایه گذاران خصوصی به نسبت 2:1 یا 3:1 فراهم کرد (یعنی دو یا سه قسمت از سرمایه باید از منابع خصوصی). SBIC توسط اداره تجارت کوچک (SBA) تنظیم می شد. آن دسته از شرکت های خصوصی که موافقت کردند در برنامه SBIC شرکت کنند، در ازای انتشار اوراق قرضه تضمین شده توسط SBA، یارانه دولتی دریافت کردند. در روند توسعه برنامه SBIC، صندوق های سرمایه گذاری خصوصی مستقل و شرکت ها به طور موازی ظاهر شدند، که در نهایت به چیزی تبدیل شد که امروزه به عنوان "صنعت مخاطره آمیز" شناخته می شود.

بنابراین، کسب و کار خطرپذیر با هزینه سرمایه گذاران یا صندوق های خطرپذیر توسعه می یابد. این مجموعه سرمایه گذاری خطرپذیر است. سرمایه گذاری مخاطره آمیز سرمایه بلندمدت و پرریسکی است که در سهام شرکت های جدید و به سرعت در حال رشد با هدف کسب بازدهی بالا پس از عرضه سهام این شرکت ها در بورس اوراق بهادار سرمایه گذاری می شود.

سرمایه خطرپذیر ارائه شده است بخش های رسمی و غیر رسمی. بخش رسمی تحت تسلط «شرکت‌ها (یا صندوق‌های) سرمایه‌گذاری خطرپذیر» است، که مشارکت‌هایی به شکل قانونی هستند و منابع تعدادی از سرمایه‌گذاران را ترکیب می‌کنند: صندوق‌های بازنشستگی خصوصی و دولتی، صندوق‌های خیریه، شرکت‌ها، افراد و خود سرمایه‌گذاران خطرپذیر - مالکان. از FVK. به طور معمول، سرمایه گذاران نهادی 2-3٪ از سبد سرمایه گذاری خود را به دارایی های جایگزین مانند سرمایه گذاری خطرپذیر اختصاص می دهند. سرمایه گذاری FVK وجوهی را در شرکت های جدیدی جذب کرد که می توانند در عرض 5 تا 7 سال درآمد بالایی داشته باشند. علاوه بر FVC، شرکت کنندگان در بخش رسمی، واحدهای ویژه یا شرکت های تابعه بانک های تجاری یا شرکت های صنعتی غیرمالی و همچنین برنامه های سرمایه گذاری دولتی هستند.
شرکت کنندگان در بخش غیررسمی سرمایه گذاران خصوصی سرمایه گذاری هستند: به اصطلاح. "فرشتگان کسب و کار"، و همچنین اعضای خانواده شرکت های کوچک تازه تاسیس. "فرشتگان کسب و کار" معمولاً افراد حرفه ای با تجربه تجاری هستند: برخی کارآفرینان موفق هستند، برخی دیگر حرفه ای تجاری با درآمد بالا (حسابداران، مشاوران، وکلا و غیره) هستند و در شرکت های بزرگ دارای موقعیت های برتر هستند. سرمایه گذاران غیررسمی پس انداز مالی قابل توجهی از طریق کار خود به دست آورده اند.

سرمایه گذاری مخاطره آمیز برای توسعه پروژه، به عنوان یک قاعده، به پیش از راه اندازی و راه اندازی تقسیم می شود.

- تامین مالی قبل از شروع به مراحل اولیه فعالیت کارآفرینی مربوط می شود، یعنی: تامین مالی کار بر روی ایجاد یک محصول نمونه اولیه و حفاظت از حق اختراع آن، تجزیه و تحلیل بازار، حمایت قانونی از قراردادهای سودآور، برنامه ریزی استراتژیک فعالیت های تجاری آتی، انتخاب مدیران. و تشکیل یک شرکت تا لحظه ای که می توانید به سرمایه گذاری راه اندازی تغییر دهید.

– تامین مالی بذر سرمایه گذاری به منظور اطمینان از شروع فعالیت های تولیدی شرکت می باشد. فرض بر این است که در حال حاضر محصولات جدیدی وجود دارد، تیمی از مدیران انتخاب شده اند و نتایج تحقیقات بازار به دست آمده است. ریسک در این مورد زیاد است و بعید است سرمایه گذاری ها زودتر از 5-10 سال آینده به نتیجه برسد.

جایگاه ویژه ای در سازمان سرمایه گذاری خطرپذیر توسط صندوق های مختلف خطرپذیر و شرکت های مدیریتی آنها اشغال شده است. در واقع، این تنها ساختار کل سیستم سرمایه گذاری خطرپذیر است که پتانسیل سرمایه گذاری خطرپذیر در نوآوری های بزرگ، پیچیده و سیستمی را دارد. صندوق‌های خطرپذیر، وجوهی را از طیف وسیعی از سرمایه‌گذاران جمع‌آوری می‌کنند. علاوه بر این، دولت می تواند به طور فعال از طریق وجوه در اقتصاد بازار، با استفاده از مزایای سرمایه گذاری خطرپذیر برای حل وظایف اولویت دار مانند توسعه نوآورانه اقتصاد کشور، تراز کردن سطح توسعه اجتماعی-اقتصادی مناطق و فعال کردن مشاغل کوچک فعالیت کند. .

کسب و کار مخاطره آمیز کاربرد گسترده ای در سراسر جهان پیدا کرده است و نقش مهمی در اقتصاد کشورها و مناطق ایفا می کند. تجربه جهانی در زمینه ریسک پذیری نوآورانه نشان می دهد که ایالات متحده رهبر بلامنازع در سرمایه گذاری خطرپذیر است، زیرا بیش از ¾ سرمایه خطرپذیر جهان در آنجا متمرکز است. ایالات متحده به طور سنتی بر تامین مالی شرکت‌های نوآور جدید و بسیار جوان متمرکز بوده است. با این حال، در اروپا، صندوق‌های تامین مالی پرخطر تلاش می‌کنند نه در ابتدایی، بلکه در یک کسب‌وکار بالغ و تثبیت‌شده سرمایه‌گذاری کنند. در مورد قزاقستان، سرمایه گذاری خطرپذیر در اینجا به تازگی در حال ظهور است، اما در حال حاضر نشانه هایی وجود دارد که تجارت، بانک، سرمایه بیمه و سرمایه صندوق بازنشستگی قزاقستان به منبع جدی سرمایه گذاری در پروژه های نوآورانه شرکت های کوچک تبدیل خواهد شد.

نوآوری یک نوآوری معرفی شده با کارایی بالا است. این نتیجه نهایی فعالیت فکری انسان، تخیل، فرآیند خلاق، اکتشافات، اختراعات و عقلانی شدن او در قالب اشیاء جدید یا متفاوت است. آنها با معرفی محصولات (خدمات) کاملاً جدید (بهبود) فعالیت فکری انسان به بازار مشخص می شوند که دارای پتانسیل علمی و فنی بالاتر و کیفیت های جدید مصرف کننده هستند که به مرور زمان به یک هدف برای بهبود تبدیل می شوند. سپس فعالیت نوآورانه استفاده عملی از پتانسیل نوآورانه، علمی و فکری در تولید انبوه به منظور دستیابی به محصول جدیدی است که تقاضای مصرف کننده در کالاها و خدمات رقابتی را برآورده کند.

مولدهای نوآوری، شرکت های کوچک نوآور، شرکت های بزرگ شامل بخش های نوآورانه، دانشگاه ها هستند که به هزینه شرکت های خصوصی، کار تحقیقاتی خود را تجاری می کنند. گاهی «شرکت‌های کوچک» با هدف تبدیل دانش و تحقیقات علمی به پول از دانشگاه جدا می‌شوند.

همکاری بین دانشگاه و صنعت در چارچوب «پارک های علمی» انجام می شود. پارک‌های تکنو یا پارک‌های علمی و تکنوپلیس‌ها برای توسعه فناوری‌های مبتنی بر علم، شرکت‌های علم فشرده خدمت می‌کنند. اولین چنین پارکی در ایالات متحده آمریکا در سال 1949 بر اساس دانشگاه استنفورد (کالیفرنیا) ظاهر شد. به طور کلی وظیفه پارک های فناوری تشکیل سیستم های مدیریتی و تولیدی (پرسنل، تجربه علمی، ماشین آلات، تجهیزات، فناوری، خدمات مشاوره) است.

با توجه به فعالیت های نوآورانه در شرکت، دو نوع شرکت خطرپذیر وجود دارد: شرکت های بزرگ که دارای بخش های علمی برای تولید نوآوری هستند و شرکت های ریسک مستقل. مزیت شرکت های کوچک پرخطر نسبت به شرکت های بزرگ وجود دارد، زیرا ویژگی اولی ها سهولت مدیریت، دامنه وسیع ابتکار شخصی، امکان پیگیری یک سیاست علمی و فنی انعطاف پذیر و مشارکت فعال مخترعان در فعالیت هایشان است. در یک زمان، یک شرکت بزرگ تمایلی به توسعه ایده نوآورانه خود ندارد، زیرا عواقب شکست برای آن بسیار سخت تر از یک سازمان کوچک است.

بنابراین، در دوره کار، نکات کلیدی سازماندهی کسب و کار ریسک پذیر، فرآیند تامین مالی شرکت های ریسک پذیر، انواع بنگاه ها و موسسات تولید کننده نوآوری مورد توجه قرار گرفت. به طور کلی، حوزه نوآوری شاخه ای از اقتصاد است که در سراسر جهان توسعه یافته است.

پیوست A

جدول A1

کشورها بر اساس سطح توسعه شرکت های کوچک و متوسط ​​(SMEs)

مقدار (SME)

تعداد (SME) در هر 1000 نفر

شاغل در (SME) (میلیون نفر)

سهم SMEها در تعداد کل کارکنان، %

کشورهای اتحادیه اروپا

قزاقستان

جدول A2

توزیع سرمایه خطرپذیر بر اساس حوزه‌های فعالیت علمی در سال‌های اخیر.

کامپیوترهای شخصی

کامپیوترهای تولیدی

دارو

محصولات مصرفی

الکترونیک

بیوتکنولوژی

تولید صنعتی

انرژی

جدول A3

سازمان هایی که تحقیق و توسعه انجام می دهند

سازمان های

پژوهش

دفاتر طراحی

طراحی و طراحی و بررسی

کارخانه های آزمایشی

مؤسسات آموزش عالی

صنعتی

پیوست ب

شکل B1

مدل توسعه کسب و کار مخاطره آمیز

شکل B2

مدیریت فرآیند نوآوری



فهرست منابع استفاده شده

    Redyushev, A. A. سرمایه گذاری مخاطره آمیز و تجارت خطرپذیر / A. A. Redyushev // مشکلات اقتصاد مدرن. - 2004. - شماره 3. S. 73 - 76.

    Ilyenkova، S. D. مدیریت نوآورانه / S. D. Ilyenkova. - M.: INFVA-M، 2001. - 238 p.

    مدیریت ریسک: کتاب درسی برای دانشگاه ها / Fomichev F.N., L.M. گوخبرگ، اس.یو. یاگودین و دیگران؛ اد. SD. ایلینکووا - M.: UNITI، 2001. - 327

    انیسکین یو.پی.، لوکیانوف A.I. مدیریت نوآوری: کتاب درسی. - M.: MIET، 2002. - 120 p.

    Kovalev، GD مبانی مدیریت نوآوری: کتاب درسی برای دانشگاه ها / GD Kovalev. - M.: UNITI-DANA، 1999. - 208 p.

    // http://www.innovatika.ru

    بالابانوف I.T. مدیریت نوآوری: Proc. کمک هزینه برای دانشگاه ها - سن پترزبورگ: پیتر، 2001. - ص208.

    Vodachek L., Vodachkova O. Venture Capital: Abbr. مطابق. از اسلواکی / Auth. پیشگفتار قبل از میلاد مسیح. راپوپورت.- م: اقتصاد، 1378. - ص16-18.

    تامین مالی خطرپذیر: تئوری و عمل / Comp. سند فن آوری علوم N. M. Fonshtein. م.: آنخ.، 1999، ص. 172-188.

    برومبرگ G.V. ارزیابی پروژه های نوآورانه: انتخاب اولویت ها. -M.: INITs of Rospatent، 2002. - p.196.

    Bunchuk، M. بازار سرمایه خطرپذیر غیررسمی: فرشتگان تجاری / M. Bunchuk // تجارت اقتصادی. - 1999. - شماره 2. - S. 19 - 26.

    پلوتنیکوف، A. N. چشم انداز سرمایه گذاری مخاطره آمیز در فعالیت های نوآورانه / A. N. Plotnikov // امور مالی. - 2003. - شماره 5. - ص 15 - 17.

    http://www.iet.ru/en/dolgaya-istoriya.html

    http://www.nif.kz/

    http://www.mining.en/

    سانتو، ب. نوآوری ها به عنوان وسیله ای برای توسعه اقتصادی / B. Santo; مطابق. از هونگ – م.: پیشرفت، 1990. – 295 ص.

    Lisovskaya، N. V. جنبه های اقتصادی محتوای نوآوری / N. V. Lisovskaya //

    http://www-dos.ic.scinnov.ru/technopark/t_park/htm

    Vlasov، A. سرمایه گذاری مخاطره آمیز و تجارت کوچک / A. Vlasov // جامعه و اقتصاد. - 1999. - شماره 12. - ص 93 - 100.

    Trifilova، A. A. تجزیه و تحلیل پتانسیل نوآورانه شرکت / A. A. Trifilova // نوآوری ها. - 2003. - شماره 6. - ص 67 - 72.

مفهوم و ماهیت کارآفرینی سرمایه گذاری تجاری چکیده >> مدیریت

تجزیه و تحلیل توسعه ریسک کسب و کاردر روسیه. 1. مبانی نظری ریسککارآفرینی 1.1. ذات ریسککارآفرینی در... نمایندگی و حمایت از منافع حرفه ای سازمان های ریسک کسب و کاردر روسیه 1998 (تا اوت...

در قانون مدنی «ریسک کارآفرینی» مفهومی خاص در رابطه با مقوله «ریسک» است. تعریف "ریسک" در قانون گذاری و در ادبیات علمی در رابطه با انواع خاصی از روابط و زمینه های فعالیت حرفه ای استفاده می شود. در چهارچوب مقوله عینی ریسک، انواع ریسک به صورت رسمی، صنعتی، علمی و فنی، خلاقانه، پزشکی، ورزشی، روزنامه نگاری، بیمه ای، تجاری و غیره متمایز می شوند.

اغلب در قانون مدنی از رده "ریسک" استفاده می شود. این دسته در هنجارهای قانون مدنی فدراسیون روسیه 89 بار مورد استفاده قرار می گیرد، که در آن خطر با خسارات، از دست دادن تصادفی یا آسیب به اموال، عدم امکان تصادفی عملکرد، تخصیص هزینه ها و زیان ها، عواقب (مضر، عدم موفقیت در ارتباط است. ارائه ادعا، فقدان اطلاعات، فوت یا خسارت، عدم انجام تعهدات، از دست دادن (مرگ)، کمبود یا خسارت، عدم دریافت درآمد مورد انتظار، مسئولیت، پرداخت ها.

با توجه به موارد فوق، می توان نتیجه گرفت که ریسک کارآفرینی مقوله ای پیچیده است که از جمله مسئولیت مدنی بدون تقصیر، سایر پیامدهای نامطلوب فناورانه، نوآورانه، اطلاعاتی و غیره را شامل می شود. شخصیت. بنابراین، طبق بند 3 ماده 401 قانون مدنی فدراسیون روسیه، ریسک کارآفرینی باید به عنوان متحمل شدن عواقب نامطلوب (اموال به شکل زیان های وارده در حین انجام تجارت، فناوری، نوآوری، اطلاعاتی و غیره) درک شود. و همچنین مسئولیت بی گناه دارایی مستقل (تنها مبنای معافیت از مسئولیت وجود فورس ماژور است، مگر اینکه در قانون یا قرارداد خلاف آن مقرر شده باشد.

خطرات مرتبط با انجام تجارت به طور سنتی به دو گروه بزرگ تقسیم می شوند:

1. خطرات محض (تحت تأثیر عوامل عینی به وجود می آیند).

2. ریسک های سوداگرانه.

خطرات منجر به ورشکستگی سازمان های سرمایه گذاری

نهاد ورشکستگی یک عنصر اساسی از سازوکار اقتصاد بازار است. اهمیت آن در انحلال داوطلبانه یا اجباری اشخاص حقوقی ورشکسته است، زمانی که اجرای اقدامات برای جلوگیری از ورشکستگی، اجرای بازپروری پیش قضایی، یا نظارت، یا مدیریت خارجی سطح لازم از پرداخت بدهی شرکت (سازمان) را فراهم نمی کند. ).

تاریخچه قانون ورشکستگی در روسیه مدرن با تصویب قانون فدراسیون روسیه "در مورد ورشکستگی (ورشکستگی) شرکت ها" (از این پس به عنوان قانون ورشکستگی 1992 نامیده می شود) آغاز شد. با احتساب بیش از هفتاد سال غیبت در رویه حقوقی به ویژه و در زندگی عمومی کشور به طور کلی مقوله ای مانند ورشکستگی، بی شک قانون ورشکستگی سال 1371 نقش مهمی در «عاد کردن» کسب و کار داشت. مشارکت کنندگان وجود آن را به عنوان یک عنصر جدایی ناپذیر از روابط بازار، که دادگاه های داوری را قادر می سازد، حتی با تعداد نسبتاً کمی از پرونده ها در این دسته، قوانین خاصی را برای بررسی خود ایجاد کنند.

اولین تلاش برای اصلاح قوانین روسیه در مورد ورشکستگی (ورشکستگی) در سال 1995 انجام شد، زمانی که اولین پیش نویس قانون فدرال جدید "در مورد ورشکستگی (ورشکستگی)" تهیه شد. با این حال، بعداً کار روی این پروژه متوقف شد و تنها در 19 ژوئن 1997، قانون جدید توسط دومای دولتی در قرائت اول و سپس در قرائت دوم و سوم تصویب شد.

با این حال، عمل به کارگیری قانون تصویب شده امکان شناسایی شکاف های متعدد در هنجارهای آن را فراهم کرد که باعث ایجاد قانون جدید، سومین متوالی، قانون ورشکستگی (ورشکستگی) شد. در نتیجه، در 3 دسامبر 2002، قانون جدید ورشکستگی به اجرا درآمد که تغییرات قابل توجهی را در مقررات قانونی رویه ورشکستگی یک بدهکار در فدراسیون روسیه ایجاد کرد.

یکی از معمول ترین مشکلات برای سازمان های سرمایه گذاری مدرن که مانع عملکرد مؤثر آنها در شرایط روابط بازار موجود می شود عبارتند از:

1. ناکارآمدی سیستم مدیریت شرکت به دلیل:

2. مسئولیت پایین مدیران شرکت در قبال شرکت کنندگان (موسسان) در قبال پیامدهای تصمیمات اتخاذ شده، ....

3. کم بودن سرمایه مجاز شرکت های سهامی.

4. عدم وجود سازوکار مؤثر برای اجرای تصمیمات دادگاه به ویژه در زمینه توقیف اموال مدیون.

عملیات ریسک

این ریسک در هر نوع سرمایه گذاری ذاتی است، با این حال، عملیات سرمایه گذاری خطرپذیر طبق تعریف، ریسکی است، زیرا با وام دادن و تامین مالی پیشرفت ها و اختراعات علمی و فنی مرتبط است.

سرمایه گذاری خطرپذیر در پروژه های نامرتبط با انتظار بازگشت نسبتاً سریع سرمایه گذاری می شود.

به عنوان یک قاعده، عملیات مخاطره آمیز با به دست آوردن بخشی از سهام شرکت مشتری یا ارائه وام به آن، از جمله با حق تبدیل این وام ها به سهام انجام می شود.

عملیات مخاطره آمیز به دلیل نیاز به تأمین مالی اشکال کوچک نوآورانه در زمینه فناوری های جدید است.