آلیس در دادگاه چه کسی بود روسیه از نگاه شیشه ای

03.05.2022

  • ما در میان شخصیت های فندوم جستجو خواهیم کرد

گروه های شخصیتی

تعداد کاراکترها - 59

الکساندرا اسکوت

0 0 0

همسر همیش اسکوت و مادر وارث او.

65 67 14

شخصیت اصلی داستان. آلیس در کتاب‌ها، آلیس لیدل نام دارد و حدود نه سال دارد، آلیس به عنوان یک دختر مدرسه‌ای با ذهنیتی عجیب و منطقی ظاهر می‌شود که موهای صافش «همیشه به چشم‌ها می‌رود»، او ملایم، متین، قابل اعتماد و کنجکاو است.

هایتاپ بومالیک

0 0 0

خواهر ترانت (کلاهدوز دیوانه). دختر تووا و زانیک.

جابرواکی

7 2 1

در کتاب این شعری بیش نیست اما چه! Jabberwocky احتمالاً مشهورترین تلاش برای وارد کردن کلمات غیر موجود به زبان است که با این وجود از همه قوانین زبان پیروی می کنند. رباعی اول تقریباً به طور کامل از کلمات ناموجود به استثنای کلمات خدماتی تشکیل شده است.

در فیلم تیم برتون، این یک اژدهای وحشی است که در رحمت ملکه سرخ قرار دارد. موجودی منزجر کننده، آب دهان و بدبو با بدنی عظیم و نامرتب و پوزه ای دندان مانند بولداگ. ضربه پنجه های قوی او آلیس را با خاطرات نسبتا دردناکی از رژیم ملکه سرخ رها می کند.

6 0 0

هاند، همدست ناخودآگاه ارتش ملکه سرخ، او می ترسد که همسر و توله هایش به دلیل زندانی بودن در خطر باشند و هر کاری که جک دل ها به او بگوید انجام می دهد. این سگ از یک گروه زیرزمینی حمایت می کند که سعی در مقاومت در برابر ملکه سرخ دارند و بنابراین متحد آلیس می شود.

کلاهدوز دیوانه

181 48 7

کلاه ساز، یکی از شرکت کنندگان در جشن چای دیوانه. به قول گربه چشایر، کلاهک‌دار «بی خیال» است.

در فیلم تیم برتون، نام او Terrarant Hightopp است.

ملکه سفید

1 1 1

یکی از ملکه های شطرنج که قصد دارد آلیس را برای ملکه شدن امتحان کند. در یکی از صحنه‌ها، ملکه سفید به آلیس می‌گوید که چگونه می‌توانید به عقب زندگی کنید و آینده را به خاطر بسپارید. شال ملکه سفید پرواز می کند و در تعقیب آن، او به همراه آلیس از رودخانه ای می گذرد و تبدیل به گوسفندی می شود که در محل بافندگی او نشسته است.

خرگوش سفید

9 14 8

حیوانی سخنگو با چشمان صورتی، جلیقه و دستکش بچه. او ساعتی را در جیبش می‌بندد و در «خانه‌ای تمیز» زندگی می‌کند که روی آن نوشته شده است: «ب. خرگوش". خرگوش همیشه برای چیزی دیر می کند و همیشه به نوعی راهنمای آلیس است و به او کمک می کند تا به سرزمین عجایب بیفتد.

در فیلم تیم برتون، او هنوز مدام نگران است که ممکن است دیر بیاید، او دائماً در جایی عجله دارد. او باید آلیس را پیدا کند و او را به دنیای زیرین بیاورد تا سرنوشت خود را برآورده کند - به همین دلیل است که خرگوش در مهمانی باغ ظاهر می شود، جایی که آلیس متوجه او می شود و او را به سوراخ خرگوش می برد. خرگوش گاهی با آلیس بسیار تحریک پذیر و سختگیر است. احساس می شود که زمان برای او بسیار مهم است و این باعث می شود عصبی شود و به او برسد.

شوالیه سفید

2 2 0

وقتی افسر سیاه سعی کرد پیاده آلیس را بگیرد، افسر سفیدپوست او را نجات داد و تا میدان بعدی اسکورت کرد.

شاه سفید

0 0 2

آلیس برای اولین بار در فصل اول، از طریق خانه شیشه ای، او را ملاقات می کند. سپس او را در فصل هفتم "شیر و اسب شاخدار" ملاقات می کند. او معتقد است که وقتی احساس بدی دارید، نیاز به خوردن ترکش دارید. دارای دو پیام رسان "یکی آنجا اجرا می شود، دیگری - از آنجا." او عاشق دقت است (تعداد رای ارسال شده را مشخص می کند) و همه چیز را در یک کتاب یادداشت می کند. پادشاه از اینکه آلیس هیچ کس را نمی بیند شگفت زده می شود و می خواهد "یک دقیقه" بنشیند. یک دختر به نام لیلی دارد

بیم هایتاپ

0 0 0

برادر ترانت (کلاهدوز دیوانه). پسر تووا و زانیک.

0 0 0

رویال مسنجر برگشت (پادشاه توضیح می دهد که به دو پیام رسان نیاز دارد، زیرا "یکی آنجا می رود و دیگری از آنجا"). در Through the Looking Glass، او در اصل شخصیتی از سرزمین عجایب، یعنی کلاهدار است. در تصویر تنیل، جوجه بولوان نشان داده شده است که در حال نوشیدن چای از فنجان به همان روشی که کلاهک‌دار در داستان اول انجام داد، نشان داده می‌شود که ارجاعات نویسنده به این شخصیت را تایید می‌کند.

3 0 0

یک هیولای بزرگ که به ملکه سرخ خدمت می کند و از شمشیر شرقی محافظت می کند که می تواند برای کشتن Jabberwock استفاده شود.

Knave of Hearts (Ilosovic_Stayne)

13 9 4

او برای اولین بار در فصل هشتم، "کروکه پادشاه" ظاهر می شود، جایی که او یک تاج را حمل می کند. به عنوان یک شخصیت مهربان نشان داده شده است. Knave سپس در Who Stole the Pretzels؟ ظاهر می شود، جایی که او مظنون اصلی است.

در فیلم تیم برتون، Knave نام جدیدی پیدا می کند - Ilosovich Stein. او معشوق ملکه و رئیس نگهبان اوست.

7 2 0

نگهبان کرونوسفر. او نه تنها تمام ساکنان کشور را از نزدیک زیر نظر دارد، بلکه تصمیم می گیرد که چه کسی عمرش به پایان می رسد. او در سالن «شهروندان مرده تاریکی» یک ساعت بسته که طول عمر هر یک از ساکنان آن را به تصویر می‌کشد آویزان می‌کند.

0 1 0

اولین بار در فصل 2 توسط خرگوش ذکر شد. در فصل ششم او بچه را تکان می دهد که بعداً به آلیس می سپارد. آشپز او پس از تهیه سوپ، شروع به پرتاب هر چیزی که به دوشس می رسد می کند. آلیس هنگام بازی کروکت از خرگوش متوجه می شود که ملکه دوشس را به دلیل سیلی زدن به او به اعدام محکوم کرده است. پس از آن، ملکه تسلیم شد و خواستار اجرای حکم نشد. این شخصیت چانه تیز دارد و خود آلیس او را "بسیار زشت" می داند.

1 0 0

موجودی افسانه ای با سر و بال های عقاب و بدن شیر. در طول مکالمات، او به طور دوره ای سرفه می کند. گریفین، با اعتراف خود، "آموزش کلاسیک" دریافت کرد - او تمام روز را با معلم خود بازی می کرد.

کرم ابریشم

19 10 5

این حشره آبی و سه اینچ قد دارد. روی قارچ سفید می نشیند و قلیان می کشد.

در فیلم تیم برتون، نام کاترپیلار Absolem است و او نگهبان دانای کل Oracle است، یک سند مقدس باستانی که تمام رویدادهای مهم گذشته، حال و آینده تاریخ سرزمین پایین را به نمایش می گذارد.

جیمز هارکورت

0 0 0

کارمند همیش اسکوت.

2 0 0

در کتاب، پرنده ای است که آلیس در ساحل کنار دریای اشک پیدا می کند. ایگلت اد خاطرنشان می کند که دودو "نه انسانی" صحبت می کند: سخنرانی او مملو از اصطلاحات علمی است.

در فیلم تیم برتون، او یکی از اولین ساکنان دنیای زیرین است که آلیس با ورود به دنیای فانتزی با او آشنا می شود.

1 0 0

در چینش مهره ها قبل از شروع بازی، تکشاخ به مهره های سفید و شیر به سیاه اختصاص داده شده است. شیر و اسب شاخدار، طبق اولین بیانیه پادشاه، برای تاج خود می جنگند. شیر و اسب شاخدار حیوانات بسیار بامزه ای هستند. اسب شاخدار سعی می کند با آلیس دوست شود و شیر به افتخار دوستی پیشنهاد می دهد پایی بخورد. در اینجا برخی از عوارض وجود دارد. ابتدا باید کیک های شیشه ای توزیع شود و سپس برش داده شود. آلیس سعی کرد همه چیز را به روشی عادی انجام دهد. ناگهان صدای درام به گوش می رسد و آلیس به جنگل می افتد.

0 0 0

رویال پیام رسان وجود دارد (پادشاه توضیح می دهد که به دو پیام رسان نیاز دارد، زیرا "یکی آنجا می رود و دیگری از آنجا"). در Through the Looking Glass، او در اصل شخصیتی از سرزمین عجایب، یعنی خرگوش مارس است.

زانیک هایتاپ

0 0 0

پدر کلاهدوز دیوانه. در فیلم "از میان شیشه نگاه" ظاهر شد. او با پسرش دعوا کرد، اولین کلاه خود را با سرکشی دور انداخت، اما در واقع آن را نگه داشت.

0 1 0

عمه هذیان آلیس

Iracebeth of Crims

25 8 6

ملکه سلطنتی پری، خواهر بزرگ ملکه سفید، که عموماً به عنوان "جادوگر خونین" شناخته می شود. ظالمی که بر کشور عالم اموات حکومت می کند. سر گزاف، خلق و خوی آتشین و عادت به فریاد زدن برای فرمان بریدن سر رعایا به او کمک می کند تا بر کشور حکومت کند. در مبارزه برای قدرت، او بسیاری از غیرنظامیان را با کمک خرگوش جابرواک خود کشت. او با کوچکترین تحریک یا حتی بدون آن عصبانیت خود را از دست می دهد. خواهر کوچکترش، ملکه سفید، قصد دارد تاج و تخت و تاج او را که زمانی ملکه سرخ با تقلب از او دزدیده بود، بگیرد.

ملکه الزمره

0 0 0

مادر ایراتسیبتا و میرانا

شاه اولرون

0 0 0

پدر ایراتسیبتا و میرانا.

1 0 0

در چینش مهره ها قبل از شروع بازی، تکشاخ به مهره های سفید و شیر به سیاه اختصاص داده شده است. شیر و اسب شاخدار، طبق اولین بیانیه پادشاه، برای تاج خود می جنگند. شیر و اسب شاخدار حیوانات بسیار بامزه ای هستند. اسب شاخدار سعی می کند با آلیس دوست شود و شیر به افتخار دوستی پیشنهاد می دهد پایی بخورد. در اینجا برخی از عوارض وجود دارد. ابتدا باید کیک های شیشه ای توزیع شود و سپس برش داده شود. آلیس سعی کرد همه چیز را به روشی عادی انجام دهد. ناگهان صدای درام به گوش می رسد و آلیس وارد جنگل می شود. شیر را می توان در جمعیت فرش قرمز نیز دید.

0 1 0

همسر لرد اسکات

0 1 0

شریک تجاری پدر آلیس و مالک جدید شرکت تجاری کینگزلی

لوول منچستر

0 0 0

شوهر خیانتکار مارگارت منچستر، خواهر آلیس.

0 2 1

خواهر بزرگتر آلیس، در همه چیز درست است و مانند یک خانم انگلیسی واقعی باید باشد

خرگوش مارس

7 11 2

خرگوش دیوانه ای که آلیس در مهمانی چای دیوانه با آن آشنا می شود. او دختر کوچک را به نوشیدن شراب دعوت می کند و معتقد است که همیشه باید آنچه را که فکر می کنید بگویید. این شخصیت همچنین در محاکمه Knave of Hearts حضور داشت، جایی که او همه چیز را انکار کرد. ظاهر شخصیت تحت تأثیر ضرب المثل معروف در زمان کارول قرار گرفت - "دیوانه به عنوان خرگوش مارس" (Mad as a March hare).

در فیلم تیم برتون، خرگوش ماه مارس، کلاهدوز دیوانه را به مهمانی های چای در خانه خرگوش خود دعوت می کند. خرگوش شبیه یک پارانوئید به نظر می رسد، او دائماً در حالت اضطراب است، او کمی دیوانه است، او عادت دارد دائماً پنجه ها و گوش های خود را تکان دهد و همچنین قوری، قاشق و چیزهای دیگر را پرتاب کند. او عاشق آشپزی است و تنها ساکن سرزمین های زیرزمینی است که ملکه سرخ دستش را نگرفته است.

میرانا از مارمورال

29 11 1

خواهر کوچکتر ملکه سرخ، و اگرچه از بیرون سفید و کرکی به نظر می رسد، شخصیت او در واقع چندان سازگار نیست. او از همان مکان ملکه سرخ آمده بود. او طرف تاریک را دوست دارد، اما آنقدر می ترسد که بیش از حد دور شود که می خواهد فقط جنبه روشن خود را به همه نشان دهد. وقتی آلیس به سرزمین های زیرزمینی بازمی گردد، ملکه سفید او را زیر بال خود می گیرد و از او حمایت می کند، اما انگیزه های او آنقدرها که به نظر می رسد نوع دوستانه نیست.

1 1 0

موجودی عجیب از یک شعر: "پیچیده شده.

و زلیوک ها مانند مومزیک ها در حال حرکت غرغر کردند.

گوسفند

1 1 0

ملکه سفید به آلیس می گوید که چگونه می توانید به عقب زندگی کنید و آینده را به خاطر بسپارید. شال ملکه سفید پرواز می کند و در تعقیب او، همراه با آلیس از رودخانه عبور می کند. ملکه سفید تبدیل به گوسفند پیری می‌شود که با بافتنی پشت پیش‌خوان مغازه‌ای می‌نشیند که «کنجکاوی‌های مختلف» می‌فروشد [یادداشت 3]. آلیس سعی می کند چیزی بخرد، اما به محض اینکه به یک قفسه می رسد، قفسه بلافاصله خالی می شود، اگرچه قفسه های همسایه پر می مانند. گوسفند سوزن های بافندگی را به آلیس می دهد که تبدیل به پارو می شود و آلیس متوجه می شود که آنها و گوسفند در یک قایق روی رودخانه در حال حرکت هستند. به زودی آلیس و گوسفند به مغازه باز می گردند و آلیس یک تخم مرغ می خرد که قیمت آن در مغازه گوسفند بیشتر از دو تخم مرغ است. آلیس سعی می کند تخم مرغ خریداری شده را از قفسه بردارد، از رودخانه عبور می کند و تخم مرغ به Humpty Dumpty تبدیل می شود که روی دیوار نشسته است.

پالو هایتاپ

0 0 0

خواهر کوچک ترنت (کلاه‌دار دیوانه). دختر زانیک و تیوا.

پیملیک هایتاپ

0 0 0

تاریخچه قول

"دیوانه مانند خرگوش مارس" دیوانه مثل خرگوش مارس"")، یک ضرب المثل رایج در زمان لوئیس کارول، اولین بار در مجموعه ضرب المثل های جان هیوود در سال 1546 ظاهر شد. کتاب The Annotated Alice نوشته مارتین گاردنر می گوید که این ضرب المثل بر اساس یک باور رایج در مورد رفتار خرگوش ها در آغاز فصل تولید مثل طولانی مدت در انگلستان از فوریه تا سپتامبر است. در ابتدای فصل، ماده هایی که هنوز تمایلی به جفت گیری ندارند، اغلب از پنجه های جلویی خود برای بیرون راندن نرهای بیش از حد مقاوم استفاده می کنند. در قدیم این رفتار با دعوای زن و مرد اشتباه گرفته می شد.

لوئیس کارول هار

  • خرگوش مارس، مانند دوست معروفش کلاهک‌دار، احساس می‌کند که مجبور است دائماً طوری رفتار کند که انگار وقت چای است، همانطور که کلاه‌دار وقتی برای ملکه قلب‌ها می‌خواند «زمان را کشت».
  • این کتاب به طور خلاصه نشان می‌دهد که چگونه خرگوش مارس در خانه‌ای زندگی می‌کند که در آن تمام اثاثیه و تمام ساعت‌ها به شکل سر خرگوش است، که آلیس را متقاعد می‌کند که خرگوش واقعاً "به شدت دیوانه" است (انگلیسی. دیوانه).
  • سر جان تانیل، اولین تصویرگر کتاب، خرگوشی را با یونجه در سرش به تصویر می کشد، روشی رایج در دوران ویکتوریا برای به تصویر کشیدن جنون.
  • خرگوش مارس، به عنوان شاهد، در محاکمه Knave of Hearts ظاهر می شود.
  • شخصیت مشابهی به نام زای آتس (eng. هیگا) در Alice Through the Looking-Glass به عنوان پیام رسان شخصی پادشاه سفید ظاهر می شود.

دیزنی

بازی های کامپیوتری

خرگوش در بازی کامپیوتری American McGee's Alice ظاهر می شود، جایی که همراه با Dormouse قربانی آزمایشات کلاهکدار است. او همچنین در دنباله این بازی یعنی Alice: Madness Returns حضور دارد، اما در حال حاضر به عنوان یک شخصیت منفی. در بازی بر اساس فیلم برتون، خرگوش یک شخصیت کمی دیوانه است که ظروف پرتاب می کند و از راه دور حرکت می کند.


بنیاد ویکی مدیا 2010 .

ببینید "خرگوش مارس" در سایر لغت نامه ها چیست:

    نام مارتوفسکی چندین شهرک: تقاطع روسیه مارس در منطقه آختوبینسکی در منطقه آستاراخان. روستای مارتوفسکی در منطقه دیمیتریفسکی در منطقه کورسک. روستای مارتوفسکی در ناحیه ژلزنوگورسک ... ... ویکی پدیا

    حیوان قمری و صفت همه خدایان قمری. این تولد دوباره، بازگشت جوانی، و همچنین شهود و نور را در تاریکی نشان می دهد. خیلی اوقات، خرگوش با آتش قربانی و زندگی که از مرگ گذشته است همراه است. همه جا خرگوش نماد ... ... فرهنگ لغت نمادها

    این اصطلاح معانی دیگری دارد، به آلیس در سرزمین عجایب (معانی) مراجعه کنید. ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب ... ویکی پدیا

    Alice Liddell نمونه اولیه شخصیت آلیس، عکس لوئیس کارول Alice's Adventures in Wonderland کتابی است از ریاضیدان و نویسنده انگلیسی لوئیس کارول برای کودکان. نوشته شده در سال 1864. ادامه «آلیس در ... ... ویکی پدیا

    Alice Liddell نمونه اولیه شخصیت آلیس، عکس لوئیس کارول Alice's Adventures in Wonderland کتابی است از ریاضیدان و نویسنده انگلیسی لوئیس کارول برای کودکان. نوشته شده در سال 1864. ادامه «آلیس در ... ... ویکی پدیا

    کلاهک دیوانه کلاهک دیوانه ... ویکی پدیا

    این اصطلاح معانی دیگری دارد، به سونیا (شخصیت) مراجعه کنید. سونیا دورموس ... ویکی پدیا

    ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب ژانر فیلم خانوادگی ... ویکی پدیا

    The Cook The Cook از چپ به راست: گربه Cheshire، The Cook، The Duchess and Child، و Alice. تصویر توسط جان تانیل خالق ... ویکی پدیا

کتاب ها

  • آیا شما انگلیسی صحبت می کنید؟ (کتاب صوتی MP3)، دیسک شامل سه درس است. درس 1. آلیس از سرزمین عجایب در حال یادگیری زبان انگلیسی است. درس 2. خرگوش مارس آلیس را به سفر با قایق دعوت می کند و به او می گوید که او ... دسته: آموزش های تکمیلی سری: مجموعه نمایشنامه های رادیوییناشر:

داستان های آلیس از مشهورترین کتاب هایی است که به زبان انگلیسی نوشته شده است و از نظر نقل قول پس از کتاب مقدس و نمایشنامه های شکسپیر در رتبه دوم قرار دارد. زمان می گذرد، دوران توصیف شده توسط کارول عمیق تر و عمیق تر به گذشته می رود، اما علاقه به آلیس کاهش نمی یابد، بلکه برعکس، رشد می کند. آلیس در سرزمین عجایب چیست؟ افسانه ای برای کودکان، مجموعه ای از پارادوکس های منطقی برای بزرگسالان، تمثیلی از تاریخ انگلیس یا اختلافات الهیاتی؟ هر چه زمان بیشتر می گذرد، تعداد باورنکردنی ترین تفسیرها از این متون بیشتر می شود.

لوئیس کارول کیست

سلف پرتره چارلز داجسون. در حدود سال 1872

سرنوشت نویسندگی کارول داستان مردی است که به طور اتفاقی وارد ادبیات شد. چارلز داجسون (یعنی این نام واقعی نویسنده آلیس بود) در میان خواهران و برادران متعدد بزرگ شد: او سومین فرزند از 11 فرزند بود. جوان‌ترها باید مشغول بودند و چارلز استعداد طبیعی برای اختراع انواع بازی‌ها داشت. تئاتر عروسکی ساخته او در 11 سالگی باقی مانده است و در روزنامه های خانوادگی می توان داستان ها، افسانه ها و پارودی های شاعرانه ای را یافت که توسط او در 12 و 13 سالگی ساخته شده است. در دوران جوانی، داجسون از اختراع کلمات و بازی‌های کلمات لذت می‌برد – سال‌ها بعد او یک ستون هفتگی در مورد بازی‌ها برای Vanity Fair نوشت. کلمات گالومفطبق تعریف فرهنگ لغت انگلیسی آکسفورد، فعل to galumph قبلاً به عنوان "حرکت در جهش های تصادفی" تعبیر می شد و در زبان امروزی به معنای حرکت پر سر و صدا و ناشیانه است.و چرتلهبه chortle - "خندیدن با صدای بلند و شادی".، که توسط او برای شعر "Jarmaglot" اختراع شد، وارد لغت نامه های زبان انگلیسی شد.

داجسون فردی متناقض و مرموز بود. از یک طرف، معلم ریاضی خجالتی، بچه دار، لکنت زبان در کالج کریست چرچ، آکسفورد، و محقق هندسه اقلیدسی و منطق نمادین، نجیب زاده و روحانی اول داجسون رتبه شماس را پذیرفت، اما جرأت نداشت که کشیش شود، همانطور که برای اعضای کالج مرسوم بود.; از سوی دیگر، مردی که با همه نویسندگان، شاعران و هنرمندان مشهور زمان خود همراه بود، شاعر شعرهای عاشقانه، عاشق تئاتر و جامعه - از جمله کودکان. او می دانست که چگونه برای کودکان داستان تعریف کند. متعدد او دوستان کودکتعریف کارول از کودکانی که با آنها دوست بود و مکاتبه داشت.آنها به یاد آوردند که او همیشه آماده است تا داستانی را که در حافظه او ذخیره شده بود، جلوی آنها باز کند و جزئیات جدیدی را ارائه کند و عمل را تغییر دهد. این واقعیت که یکی از این داستان ها (یک افسانه بداهه که در 4 ژوئیه 1862 روایت شد)، بر خلاف بسیاری دیگر، نوشته شد و سپس برای چاپ فرستاده شد، تصادفی شگفت انگیز است.

داستان آلیس چگونه شکل گرفت؟

آلیس لیدل. عکس از لوئیس کارول. تابستان 1858موزه رسانه ملی

آلیس لیدل. عکس از لوئیس کارول. می-ژوئن 1860کتابخانه و موزه مورگان

در تابستان 1862، چارلز داجسون به دختران پروست لیدل گفت هنری لیدل نه تنها به عنوان پدر آلیس شناخته می شود: او به همراه رابرت اسکات، فرهنگ لغت معروف زبان یونانی باستان - به اصطلاح لیدل-اسکات را گردآوری کرد. فیلولوژیست های کلاسیک در سراسر جهان هنوز هم از آن استفاده می کنند.بداهه گویی افسانه ای دخترها با اصرار خواستند آن را بنویسند. در زمستان سال بعد، داجسون دست نوشته ای با عنوان ماجراهای زیرزمینی آلیس را تکمیل کرد و آن را به یکی از خواهران لیدل به نام آلیس ارائه کرد. از دیگر خوانندگان کتاب ماجراها، فرزندان جورج مک دونالد، نویسنده ای بودند که داگسون در دوران نقاهت از لکنت خود با آنها آشنا شده بود. مک دونالد او را متقاعد کرد که به انتشار فکر کند، داجسون متن را به طور جدی اصلاح کرد و در دسامبر 1865 ناشر تاریخ تیراژ را در سال 1866 تعیین کرد.ماجراهای آلیس در سرزمین عجایب با امضای نام مستعار لوئیس کارول منتشر شد. «آلیس» به طور غیرمنتظره ای موفقیت باورنکردنی کسب کرد و نویسنده آن در سال 1867 کار بر روی دنباله آن را آغاز کرد. در دسامبر 1871، کتاب Through the Looking-Glass and What Alice Found There منتشر شد.

کتابخانه بریتانیا

صفحه ای از کتاب دست نوشته لوئیس کارول به نام ماجراهای زیرزمینی آلیس. 1862-1864کتابخانه بریتانیا

صفحه ای از کتاب دست نوشته لوئیس کارول به نام ماجراهای زیرزمینی آلیس. 1862-1864کتابخانه بریتانیا

صفحه ای از کتاب دست نوشته لوئیس کارول به نام ماجراهای زیرزمینی آلیس. 1862-1864کتابخانه بریتانیا

صفحه ای از کتاب دست نوشته لوئیس کارول به نام ماجراهای زیرزمینی آلیس. 1862-1864کتابخانه بریتانیا

صفحه ای از کتاب دست نوشته لوئیس کارول به نام ماجراهای زیرزمینی آلیس. 1862-1864کتابخانه بریتانیا

در سال 1928، آلیس هارگریوز، خواهرزاده لیدل، که پس از مرگ همسرش با کمبود بودجه مواجه شد، این دست نوشته را در حراجی ساتبیز به حراج گذاشت و آن را به قیمت باورنکردنی 15400 پوند برای آن زمان فروخت. پس از 20 سال، نسخه ru-کپی دوباره به حراج رفت، جایی که به ابتکار رئیس کتابخانه کنگره ایالات متحده، گروهی از خیرین آمریکایی آن را خریداری کردند تا آن را به عنوان نماد به موزه بریتانیا اهدا کنند. قدردانی از بریتانیایی ها که هیتلر را در حالی که ایالات متحده برای جنگ آماده می شد، مهار کردند. بعداً، نسخه خطی به کتابخانه بریتانیا منتقل شد، که اکنون هر کسی می‌تواند آن را در وب سایت آن جستجو کند.

آلیس هارگریوز (لیدل). نیویورک، 1932مجموعه گرنجر / لیبرتاد دیجیتال

تا به امروز بیش از صد نسخه انگلیسی آلیس منتشر شده است، به 174 زبان ترجمه شده است، ده ها اقتباس از صفحه نمایش و هزاران اثر تئاتر بر اساس افسانه ها ساخته شده است. ---

آلیس در سرزمین عجایب چیست؟

تصویر توسط جان تنیل برای آلیس در سرزمین عجایب. لندن، 1867کتابخانه کتاب کمیاب توماس فیشر

کتابخانه کنگره

لوئیس کارول با خانواده نویسنده جورج مک دونالد. 1863انجمن جورج مک دونالد

تصویر توسط جان تنیل برای آلیس در سرزمین عجایب. لندن، 1867کتابخانه کتاب کمیاب توماس فیشر

برای درک واقعی آلیس در سرزمین عجایب، مهم است که به خاطر داشته باشید که این کتاب به طور تصادفی به وجود آمده است. نویسنده به جایی که فانتزی او را هدایت می کرد حرکت کرد و نمی خواست چیزی به خواننده بگوید و هیچ سرنخی را بیان نمی کرد. شاید به همین دلیل است که متن به میدانی ایده آل برای جستجوی معانی تبدیل شده است. در اینجا فهرستی دور از کامل از تفاسیر کتاب های آلیس ارائه شده توسط خوانندگان و محققان است.

تاریخ انگلستان

دوک بچه که به خوک تبدیل می شود ریچارد سوم است که نشانش یک گراز سفید را نشان می دهد و درخواست ملکه برای رنگ آمیزی رزهای سفید به رنگ قرمز البته اشاره ای به رویارویی بین رزهای سرخ و سفید - لنکسترها و یورک ها است. بر اساس نسخه دیگری، این کتاب دربار ملکه ویکتوریا را به تصویر می کشد: طبق افسانه، ملکه خود "آلیس" را نوشت و سپس از یک استاد ناشناس آکسفورد خواست تا داستان ها را با نام او امضا کند.

تاریخچه جنبش آکسفورد جنبش آکسفورد- جنبشی برای نزدیک کردن عبادت و جزم شناسی آنگلیکن به سنت کاتولیک که در دهه های 1830 و 40 در آکسفورد توسعه یافت.

درهای مرتفع و پایینی که آلیس با تغییر ارتفاع سعی در ورود به آنها دارد، کلیساهای مرتفع و پایین (به ترتیب جاذبه به سنت های کاتولیک و پروتستان) و مؤمنی است که بین این جریان ها در نوسان است. دین گربه و تریر اسکاتلندی، که موش (یک شهروند ساده اهل محله) بسیار از آن ها می ترسد، کاتولیک و پروتستان، ملکه های سفید و سیاه کاردینال های نیومن و منینگ، و جابرووکی پاپ هستند.

مشکل شطرنج

برای حل آن، بر خلاف مسائل معمولی، نه تنها از تکنیک شطرنج، بلکه از "اخلاق شطرنج" نیز استفاده می شود، که خواننده را به تعمیم های اخلاقی و اخلاقی گسترده سوق می دهد.

دایره المعارف روان پریشی و جنسیت

در دهه های 1920 و 1950، تفاسیر روانکاوانه از آلیس به ویژه محبوب شد و تلاش شد تا دوستی کارول با کودکان به عنوان شاهدی بر تمایلات غیرطبیعی او ارائه شود.

دایره المعارف استفاده از "مواد"

در دهه 1960، در پی علاقه به روش‌های مختلف «گسترش آگاهی»، در افسانه‌هایی درباره آلیس، که مدام در حال تغییر است، از بطری‌ها می‌نوشد و قارچ‌ها را گاز می‌گیرد، و با کاترپیلار که پیپ بزرگی می‌کشد گفتگوهای فلسفی می‌کند. شروع به دیدن یک دایره المعارف با استفاده از "مواد" کرد. مانیفست این سنت، آهنگی است که در سال 1967 نوشته شده است. خرگوش سفید» گروه های هواپیمای جفرسون:

یک قرص شما را بزرگتر می کند
و یک قرص شما را کوچک می کند
و آنهایی که مادر به تو می دهد
اصلا کاری نکن «یک قرص و رشد می‌کنی، / یکی دیگر و کوچک می‌شوی. // و آنهایی که مادرت به تو می دهد، // فایده ای ندارد..

از کجا آمده

فانتزی کارول از این جهت شگفت‌انگیز است که هیچ چیز تخیلی در سرزمین عجایب و از طریق شیشه‌ای وجود ندارد. روش کارول یادآور یک برنامه کاربردی است: عناصر زندگی واقعی به طرز پیچیده ای با یکدیگر مخلوط شده اند، بنابراین اولین شنوندگان به راحتی خود، راوی، آشنایان مشترک، مکان ها و موقعیت های آشنا در قهرمانان داستان را حدس می زنند.

4 ژوئیه 1862

"جولای ظهر طلایی" از تقدیم شاعرانه ای که پیش از متن کتاب آمده است، یک جمعه بسیار خاص، 4 ژوئیه 1862 است. به گفته ویستن هیو اودن، این روز "در تاریخ ادبیات به همان اندازه که در تاریخ ایالت آمریکا به یاد ماندنی است." در 4 جولای بود که چارلز داجسون و همچنین دوستش که معلم کالج ترینیتی بود و بعداً - معلم شاهزاده لئوپولد و قانون کلیسای وست مینستر.رابینسون داکورث و سه دختر رئیس - لورینا شارلوت 13 ساله، آلیس لطفانس 10 ساله و ادیت مری هشت ساله - به یک سفر قایق در امتداد Isis (نام تیمز در امتداد آکسفورد) رفتند.


صفحه از دفتر خاطرات لوئیس کارول به تاریخ 4 ژوئیه 1862 (راست) با اضافه شدن به تاریخ 10 فوریه 1863 (سمت چپ)اتکینسون دوستانش را نزد من آورد، خانم و دوشیزه پیترز. من از آنها عکس گرفتم و آنها به آلبوم من نگاه کردند و برای صبحانه ماندند. سپس آنها به موزه رفتند، و من و داکورث، سه دختر لیدل را با خودمان بردیم و از رودخانه به سمت گادستاو رفتیم. در ساحل چای نوشیدیم و تا هشت و ربع به کلیسای مسیح برنگشتیم. آنها نزد من آمدند تا مجموعه عکس هایم را به دختران نشان دهم و آنها را حدود ساعت نه به خانه آوردند "(ترجمه نینا دموروا). اضافه شده: "به همین مناسبت، داستان پریان "ماجراهای آلیس زیرزمینی" را برای آنها تعریف کردم، که شروع به نوشتن آن برای آلیس کردم و اکنون کامل شده است (تا جایی که به متن مربوط می شود)، اگرچه نقاشی ها هنوز حتی به طور جزئی نشده اند. آماده." کتابخانه بریتانیا

به طور دقیق، این دومین تلاش برای رفتن به یک پیاده روی تابستانی در رودخانه بود. در هفدهم ژوئن، همان شرکت و همچنین دو خواهر و عمه داجسون سوار قایق شدند، اما به زودی باران شروع به باریدن کرد و پیاده‌روها مجبور شدند برنامه‌های خود را تغییر دهند. این قسمت اساس فصل های "دریای اشک" و "دویدن در دایره ها" را تشکیل داد.. اما در 4 جولای هوا خوب بود و شرکت پیک نیکی در Godstow، نزدیک خرابه های صومعه باستانی داشت. آنجا بود که داجسون اولین نسخه از داستان آلیس را به دختران لیدل گفت. فی البداهه بود: به سؤالات گیج کننده یکی از دوستان در مورد اینکه کجا این داستان را شنیده است، نویسنده پاسخ داد که "در حال نوشتن است." پیاده روی تا اواسط مرداد ادامه داشت و دختران خواستند بیشتر و بیشتر بگویند.

آلیس، دودو، اد ایگلت، ملکه سیاه و دیگران


خواهران لیدل عکس از لوئیس کارول. تابستان 1858موزه هنر متروپولیتن

نمونه اولیه شخصیت اصلی، خواهر میانی، آلیس، مورد علاقه داجسون بود. لورینا نمونه اولیه طوطی لری شد و ادیت به عقاب اد تبدیل شد. همچنین در فصل «پارتی چای دیوانه» به خواهران لیدل اشاره شده است: «خانم های جوان ژله ای» داستان سونیا، السی، لیسی و تیلی نام دارند. "السی" - بازتولید حروف اول لورینا شارلوت (L. C.، یعنی لورینا شارلوت)؛ Teal-lee مخفف ماتیلدا، نام خانه ادیت، و Lacie شبیه آلیس است. خود داجسون دودو است. او با معرفی خود، نام خانوادگی خود را با لکنت مشخص تلفظ می کند: «دو-دو-داجسون». داک‌ورث به‌عنوان دریک (رابین گوز در ترجمه نینا دموروا) به تصویر کشیده شد و خانم پریکت، فرماندار خواهران لیدل (آنها او را پریکس می‌نامیدند)، نمونه اولیه موش و ملکه سیاه شد.

یک در، باغی با زیبایی شگفت انگیز و یک مهمانی چای دیوانه

باغ رکتور. عکس از لوئیس کارول. 1856-1857مرکز هری رنسوم، دانشگاه تگزاس در آستین

دروازه امروز در باغ رئیس جمهورعکس از نیکولای اپل

"درخت گربه" امروز در باغ رئیس دانشگاهعکس از نیکولای اپل

نمایی از باغ رکتور از دفتر داجسون در کتابخانه امروزعکس از نیکولای اپل

فریدسویدا امروز خوب استعکس از نیکولای اپل

آلیس با نگاه کردن از در، "باغی با زیبایی شگفت انگیز" را می بیند - این دری است که از باغ خانه رئیس به باغ در کلیسای جامع منتهی می شود (ورود به باغ کلیسا برای کودکان ممنوع بود و آنها فقط می توانستند آن را از طریق آن ببینند. دروازه). در اینجا داجسون و دختران کروکت بازی کردند و گربه ها روی درخت بزرگی در باغ نشستند. ساکنان فعلی خانه رئیس بر این باورند که گربه چشایر نیز در میان آنها بوده است.

حتی جشن چای دیوانه که شرکت کنندگان همیشه ساعت شش هستند و وقت چای است، یک نمونه اولیه واقعی دارد: هر زمان که خواهران لیدل به داجسون می آمدند، او همیشه برای آنها چای آماده می کرد. "چاه ملاس" از داستان ------ کی، که سونیا در هنگام نوشیدن چای می گوید، به "کی--سل" تبدیل می شود، و خواهرانی که در پایین زندگی می کنند - به "خانم های جوان ژله ای". این چشمه شفابخش در شهر بینزی است که در جاده آکسفورد به گادستاو قرار داشت.

اولین نسخه آلیس در سرزمین عجایب دقیقاً مجموعه ای از چنین ارجاعی بود، در حالی که بازی های مزخرف و کلمه ای آلیس شناخته شده تنها زمانی ظاهر شد که افسانه برای انتشار دوباره کار شد.

شطرنج، گلهای سخنگو و از طریق شیشه


تصویر توسط جان تنیل برای آلیس از طریق شیشه‌ای. شیکاگو، 1900کتابخانه کنگره

Alice Through the Looking Glass همچنین حاوی تعداد زیادی ارجاع به افراد و موقعیت های واقعی است. داجسون عاشق بازی شطرنج با خواهران لیدل بود، از این رو اساس شطرنج داستان. Snowflake نام بچه گربه مری مک دونالد دختر جورج مک دونالد بود و داجسون دختر بزرگش لیلی را در قالب یک پیاده سفید بیرون آورد. رز و بنفشه از باغی که گلها صحبت کردند - خواهران کوچکتر لیدل رودا و ویولت بنفش (انگلیسی) - بنفش.. خود باغ و دویدن متعاقب آن در محل ظاهراً از راه رفتن نویسنده با آلیس و خانم پرکت در 4 آوریل 1863 الهام گرفته شده است. کارول برای دیدن کودکانی که در چارلتون کینگز به دیدار پدربزرگ و مادربزرگشان بودند آمد (در خانه آنها همان آینه ای بود که آلیس از آن عبور می کند). قسمت سفر با قطار (فصل «از میان حشرات شیشه‌ای») پژواک سفر به آکسفورد در 16 آوریل 1863 است. شاید در طول این سفر بود که داگسون توپوگرافی Looking-Glass را ارائه کرد: خط راه آهن بین گلوسستر و دیدکوت از شش نهر عبور می کند - این بسیار شبیه به شش نهر افقی است که آلیس پیاده در Through the Looking-Glass از آن عبور می کند. ملکه شدن

کتاب از چه چیزی ساخته شده است

واژه ها، ضرب المثل ها، اشعار عامیانه و ترانه ها


تصویر توسط جان تنیل برای آلیس در سرزمین عجایب. لندن، 1867کتابخانه کتاب کمیاب توماس فیشر

عناصر واقعیت که دنیای سورئال سرزمین عجایب و Through the Looking-Glass را می سازند به افراد، مکان ها و موقعیت ها محدود نمی شوند. این جهان تا حد زیادی از عناصر زبان ایجاد شده است. با این حال، این لایه ها از نزدیک در هم تنیده شده اند. مثلاً برای نقش نمونه اولیه کلاهدار ترجمه شده توسط Demurova - Hatter.وانمود کردن حداقل دو شخص واقعی: مخترع و بازرگان آکسفورد تئوفیلوس کارتر اعتقاد بر این است که جان تنیل، که تصویرگر "آلیس" بود، به طور خاص به آکسفورد آمد تا از او طرح هایی بسازد.و راجر خرچنگ، کلاهدار قرن هفدهمی. اما قبل از هر چیز این شخصیت منشأ خود را مدیون زبان است. The Hatter تجسم ضرب المثل انگلیسی "Mad as a Hatter" - "Be-zu-men like a Hatter" است. در انگلستان قرن نوزدهم از جیوه برای ساختن نمد برای کلاه استفاده می شد. کلاهک‌ها بخار آن را استنشاق کرده‌اند و علائم مسمومیت با جیوه عبارتند از: تکلم نامفهوم، از دست دادن حافظه، تیک‌ها و تحریف بینایی.

شخصیتی که از یک تصویر زبانی ایجاد می شود، وسیله ای بسیار مشخص برای کارول است. خرگوش مارس نیز از ضرب المثل "دیوانه مانند خرگوش مارس" به معنای "دیوانه مانند خرگوش مارس" است: در انگلیس اعتقاد بر این است که خرگوش ها در فصل تولید مثل، یعنی از فوریه تا سپتامبر، دیوانه می شوند.

گربه چشایر از عبارت "مثل گربه چشایر پوزخند زدن" آمده است. "مثل گربه چشایر پوزخند بزن.". منشأ این عبارت کاملاً مشخص نیست. شاید به این دلیل به وجود آمد که در چشایر مزارع لبنیات زیادی وجود داشت و گربه‌ها در آنجا احساس راحتی می‌کردند، یا به این دلیل که این مزارع پنیر را به شکل گربه‌هایی با چهره‌های خندان درست می‌کردند (و قرار بود از دم خورده شوند، بنابراین آخرین چیزی که از آنها باقی ماندند - این یک پوزه بدون نیم تنه است). یا به این دلیل که یک هنرمند محلی شیرهایی را با دهان باز روی ورودی میخانه ها نقاشی می کرد، اما گربه هایی خندان داشت. اظهارات آلیس "نگاه کردن به پادشاهان آنجا ممنوع نیست" در پاسخ به نارضایتی پادشاه از نگاه گربه چشایر نیز اشاره ای به ضرب المثل قدیمی "یک گربه ممکن است به یک پادشاه نگاه کند" است، به این معنی که حتی در بین کسانی که در همان نقطه ایستاده اند. پایین سلسله مراتب -آسمان پله ها حقوق دارند.

تصویر توسط جان تنیل برای آلیس در سرزمین عجایب. لندن، 1867کتابخانه کتاب کمیاب توماس فیشر

اما این تکنیک به بهترین وجه در مثال شبه لاک پشت که آلیس در فصل نهم با او آشنا می شود، دیده می شود. نام اصلی او لاک پشت مقلد است. و در پاسخ به سؤال گیج‌آمیز آلیس، که او چیست، ملکه به او می‌گوید: «این چیزی است که سوپ لاک‌پشت مقلد از آن درست می‌شود» - یعنی چیزی که «شبیه سوپ لاک پشت» از آن درست می‌شود. سوپ لاک پشت ساختگی - تقلیدی از یک سوپ لاک پشت سبز لذیذ سنتی ساخته شده از گوشت گوساله به همین دلیل است که در تصویر تنیل، لاک پشت مقلد موجودی است با سر گوساله، سم عقبی و دم گوساله.. این بازی در خلق شخصیت کلمه بسیار معمولی از کارول است. در نسخه اصلی ترجمه نینا دموروا، لاک پشت مقلد Pod-Kotik نامیده می شود، یعنی موجودی که کت های خز پوستش «زیر مهر» ساخته شده است..

زبان کارول نیز توسعه طرح را کنترل می کند. بنابراین، جک الماس چوب شور می‌دزد، که به خاطر آن در فصل‌های یازدهم و دوازدهم سرزمین عجایب محاکمه می‌شود. این یک "دراماتیزاسیون" از آهنگ محلی انگلیسی "ملکه قلب ها، او چند تارت درست کرد ..." است ("پادشاه قلب ها، آرزوی چوب شور ..."). قسمت‌های مربوط به هامپتی دامپی، شیر و اسب شاخدار نیز از ترانه‌های فولکلور بیرون آمدند.

تنیسون، شکسپیر و شعر عامیانه انگلیسی

تصویر توسط جان تنیل برای آلیس در سرزمین عجایب. لندن، 1867کتابخانه کتاب کمیاب توماس فیشر

در کتاب های کارول می توان ارجاعات زیادی به آثار ادبی یافت. واضح‌ترین آنها تقلیدهای بی‌پرده، عمدتاً اشعار شناخته شده دوباره ابداع شده، عمدتاً اخلاقی ("پاپا ویلیام"، "بچه تمساح"، "عصر شام" و غیره) هستند. تقلیدها به شعر محدود نمی شوند: کارول به طعنه با قطعاتی از کتاب های درسی (در فصل "دویدن در یک دایره") و حتی اشعار شاعرانی که با آنها با احترام زیادی برخورد می کرد بازی می کند (قسمت ابتدای فصل "باغی که کجاست" The Flowers Speke" خطوطی از شعر تنیسون Maud را پخش می کند). داستان های آلیس چنان پر از خاطرات ادبی، نقل قول ها و نقل قول های نیمه است که فهرست آنها به تنهایی حجم های سنگینی را تشکیل می دهد. از جمله نویسندگانی که کارول به آنها اشاره کرد می توان به ویرژیل، دانته، میلتون، گری، کولریج، اسکات، کیتس، دیکنز، مک دونالد و بسیاری دیگر اشاره کرد. به خصوص اغلب در "آلیس" شکسپیر نقل می شود: به عنوان مثال، خط "سر با او (او)"، که ملکه مدام تکرار می کند، نقل قول مستقیم از "ریچارد سوم" است.

چگونه منطق و ریاضیات بر «آلیس» تأثیر گذاشتند

تصویر توسط جان تنیل برای آلیس در سرزمین عجایب. لندن، 1867کتابخانه کتاب کمیاب توماس فیشر

تخصص چارلز داجسون هندسه اقلیدسی، تجزیه و تحلیل ریاضی و منطق ریاضی بود. علاوه بر این، او به عکاسی، اختراع بازی ها و پازل های منطقی و ریاضی علاقه داشت. این منطق دان و ریاضیدان به یکی از پدیدآورندگان ادبیات مزخرف تبدیل می شود که در آن پوچ یک سیستم سختگیرانه است.

نمونه ای از مزخرفات ساعت کلاهدار است که نه ساعت، بلکه عدد را نشان می دهد. برای آلیس عجیب به نظر می رسد - از این گذشته ، ساعتی که زمان را نشان نمی دهد هیچ نکته ای وجود ندارد. اما آنها در سیستم مختصات او معنی ندارند، در حالی که در دنیای Hat-Now، که در آن همیشه ساعت شش است و زمان صرف چای است، نقطه ساعت دقیقاً نشان دادن روز است. در درون هر یک از جهان ها، منطق شکسته نشده است - هنگام ملاقات آنها به بیراهه می رود. به همین ترتیب، ایده روغن کاری ساعت با کره مزخرف نیست، بلکه یک شکست منطقی قابل درک است: هم مکانیسم و ​​هم نان قرار است با چیزی روغن کاری شوند، نکته اصلی این است که دقیقاً با چه چیزی اشتباه نگیرید. .

وارونگی یکی دیگر از ویژگی های روش نوشتن کارول است. در روش ضرب گرافیکی که او ابداع کرد، ضریب به عقب و بالای ضرب نوشته می شد. به گفته داجسون، «شکار اسنارک» به عقب نوشته شده است: ابتدا آخرین سطر، سپس آخرین مصرع، و سپس هر چیز دیگری. بازی "Duplets" که توسط او اختراع شد شامل مرتب کردن مجدد حروف در یک کلمه بود. نام مستعار او لوئیس کارول نیز یک وارونگی است: ابتدا نام کامل خود - چارلز لوتویج - را به لاتین ترجمه کرد، معلوم شد کارولوس لودویکس. و سپس به انگلیسی - در همان زمان، نام ها مکان خود را تغییر دادند.


تصویر توسط جان تنیل برای آلیس از طریق شیشه‌ای. شیکاگو، 1900کتابخانه کنگره

وارونگی در "آلیس" در سطوح مختلفی رخ می دهد - از طرح داستان (در محاکمه جک، ملکه ابتدا درخواست می کند که یک حکم صادر کند و سپس گناه متهم را ثابت کند) تا ساختاری (ملاقات با آلیس، اسب شاخدار). می گوید که او همیشه کودکان را موجودات افسانه ای می دانست). اصل انعکاس آینه، که منطق وجود عینک به آن مشمول آن است، نیز نوعی وارونگی است (و چینش مهره‌ها بر روی صفحه شطرنج، بازی شطرنج را به ادامه ایده‌آل موضوع بازی ورق تبدیل می‌کند. از کتاب اول). برای رفع تشنگی، در اینجا باید بیسکویت های خشک را بچشید. برای ایستادن، باید بدوید؛ ابتدا خون از انگشت بیرون می آید و تنها پس از آن با سنجاق سوراخ می شود.

چه کسی اولین تصاویر را برای "آلیس" خلق کرد

سر جان تنیل. دهه 1860گالری پرتره ملی

یکی از مهمترین مؤلفه های افسانه های آلیس، تصاویری است که اولین خوانندگان او را با آن دیدند و در اغلب تجدید چاپ ها وجود ندارد. ما در مورد تصاویر جان تنیل (1820-1914) صحبت می کنیم که اهمیت آنها کمتر از نمونه های اولیه واقعی شخصیت ها و موقعیت های توصیف شده در کتاب نیست.

در ابتدا، کارول قصد داشت کتابی با تصاویر خود منتشر کند و حتی برخی از نقاشی ها را به تخته های شمشاد که چاپخانه ها برای ساختن حکاکی استفاده می کردند، منتقل کرد. اما دوستانی از حلقه نخبگان پیش از رافا او را متقاعد کردند که یک تصویرگر حرفه ای را دعوت کند. کارول معروف ترین و مورد توجه ترین را انتخاب کرد: تنیل در آن زمان تصویرگر اصلی مجله طنز تأثیرگذار پانچ و یکی از شلوغ ترین هنرمندان بود.

کار بر روی تصاویر تحت کنترل دقیق و اغلب مزاحم کارول (70٪ از تصاویر توسط نقاشی های نویسنده دفع می شود) انتشار کتاب را برای مدت طولانی کند کرد. تنیل از کیفیت تیراژ ناراضی بود، بنابراین کارول از ناشران خواست که آن را از فروش خارج کنند. جالب است که اکنون این اوست که بیش از همه مورد توجه کلکسیونرها است.و یک مورد جدید چاپ کنید. و با این حال، در آماده سازی برای انتشار Alice Through the Looking-Glass، کارول دوباره تنیل را دعوت کرد. در ابتدا، او قاطعانه امتناع کرد (کار با کارول مستلزم تلاش و زمان زیادی بود)، اما نویسنده پیگیر بود و در نهایت هنرمند را متقاعد کرد که این کار را انجام دهد.

تصویر توسط جان تنیل برای آلیس از طریق شیشه‌ای. شیکاگو، 1900کتابخانه کنگره

تصاویر تنیل افزودنی بر متن نیستند، بلکه شریک کامل او هستند، به همین دلیل است که کارول در مورد آنها بسیار خواستار بود. حتی در سطح طرح، خیلی چیزها را فقط از طریق تصویرسازی می توان فهمید - برای مثال، این که رسول سلطنتی از فصل های پنجم و هفتم Through the Looking-Glass کلاهدار از سرزمین عجایب است. برخی از واقعیت های آکسفورد به دلیل این واقعیت که آنها به عنوان نمونه های اولیه نه برای کارول، بلکه برای تنیل خدمت می کردند، با "آلیس" مرتبط شدند: به عنوان مثال، در نقاشی از فصل "آب و بافندگی" یک مغازه "گوسفند" در خیابان 83 به تصویر کشیده شده است. الداتس امروزه یک فروشگاه سوغاتی است که به کتاب های لوئیس کارول اختصاص یافته است.

تصویر توسط جان تنیل برای آلیس از طریق شیشه‌ای. شیکاگو، 1900کتابخانه کنگره

اخلاق کجاست

یکی از دلایل موفقیت «آلیس» نداشتن اخلاقیاتی است که در آن زمان برای کتاب های کودک مرسوم بود. داستان‌های آموزشی کودکان در آن زمان جریان اصلی ادبیات کودکان بود (آنها در تعداد زیادی در نشریاتی مانند مجله عمه جودی منتشر می‌شدند). داستان های مربوط به آلیس خارج از این محدوده است: قهرمان آنها به طور طبیعی مانند یک کودک زنده رفتار می کند و نه الگوی فضیلت. او در تاریخ ها و کلمات گیج می شود، آیات کتاب درسی و نمونه های تاریخی را ضعیف به خاطر می آورد. و رویکرد بسیار هجو آمیز کارول که شعرهای کتاب درسی را موضوع یک بازی بیهوده قرار می دهد، چندان برای اخلاقی سازی مناسب نیست. علاوه بر این، اخلاقی سازی و تربیت در آلیس موضوع مستقیم تمسخر است: کافی است اظهارات پوچ دوشس ("و اخلاق از اینجاست ...") و تشنه خون ملکه سیاه که تصویرش خود کارول است را به یاد آوریم. به نام "ماهیت تمام حاکمان". موفقیت «آلیس» نشان داد که دقیقاً این نوع ادبیات کودک بود که هم کودکان و هم بزرگسالان بیشترین کمبود را داشتند.

تصویر توسط جان تنیل برای آلیس در سرزمین عجایب. لندن، 1867کتابخانه کتاب کمیاب توماس فیشر

سرنوشت ادبی بعدی کارول منحصر به فرد بودن "آلیس" را در نتیجه مجموعه ای باورنکردنی از شرایط تایید کرد. تعداد کمی از مردم می دانند که او علاوه بر آلیس در سرزمین عجایب، سیلویا و برونو را نوشت، رمانی آموزنده درباره سرزمینی جادویی که به عمد (اما کاملاً بی اثر) مضامین موجود در آلیس را توسعه می دهد. در مجموع کارول 20 سال روی این رمان کار کرد و آن را اثر زندگی خود دانست.

نحوه ترجمه "آلیس"

قهرمان داستان‌های آلیس در سرزمین عجایب و آلیس از طریق شیشه‌ای زبان است که ترجمه این کتاب‌ها را بسیار دشوار و گاهی غیرممکن می‌کند. در اینجا فقط یکی از نمونه های متعدد ترجمه ناپذیری "آلیس" وجود دارد: مربا، که طبق "قانون محکم" ملکه، خدمتکار فقط "برای فردا" را دریافت می کند، در ترجمه روسی چیزی بیش از یک مورد دیگر نیست. منطق عجیب و غریب ملکه پاسخ داد: "من شما را [به عنوان خدمتکار] با کمال میل می برم." - دو
pen-sa یک هفته و مربا برای فردا!
آلیس خندید.
او گفت: «نه، من پیش خدمتکارها نمی روم. "به علاوه، من مربا دوست ندارم!"
ملکه اصرار داشت: مربا عالی است.
- ممنون، اما امروز واقعا حوصله ندارم!
ملکه پاسخ داد: به هر حال امروز آن را دریافت نمی کردید، حتی اگر واقعاً می خواستید. - قاعده من محکم است: مربا برای فردا! و فقط برای فردا!
اما فردا روزی امروز خواهد بود!
- نه هرگز! فردا هرگز امروز نیست! آیا می توان صبح از خواب بیدار شد و گفت: "خب، حالا، بالاخره فردا؟" (ترجمه نینا دموروا).
. اما در اصل، عبارت "قاعده این است که فردا مربا و دیروز مرموز کنید - اما امروز هرگز مربا نکنید" فقط عجیب نیست. همانطور که معمولاً در مورد کارول اتفاق می افتد، این غرابت دارای سیستمی است که از عناصر واقعیت ساخته شده است. کلمه جم در زبان انگلیسی به معنای مربا در لاتین برای رساندن معنای "اکنون"، "اکنون" استفاده می شود اما فقط در زمان های گذشته و آینده. در زمان حال از کلمه nunc برای این کار استفاده می شود. عبارتی که کارول در دهان ملکه گذاشته بود در درس های لاتین به عنوان یک قانون یادگاری استفاده می شد. بنابراین، "جم برای فردا" نه تنها یک بازی عجیب و غریب است، بلکه یک بازی زبانی ظریف و نمونه دیگری از بازی کارول با روال مدرسه است.

«آلیس در سرزمین عجایب» قابل ترجمه نیست، اما می توان آن را بر روی مواد زبان دیگری بازآفرینی کرد. این ترجمه های کارول هستند که موفق هستند. این اتفاق با ترجمه روسی ساخته شده توسط نینا میخائیلوونا دموروا رخ داد. نسخه آلیسا تهیه شده توسط دمورووا در مجموعه یادبودهای ادبی (1979) نمونه ای از چاپ کتاب است که استعداد و عمیق ترین شایستگی یک ویراستار-مترجم را با بهترین سنت های علم آکادمیک شوروی ترکیب می کند. علاوه بر ترجمه، این نشریه شامل تفسیر کلاسیک مارتین گاردنر از «آلیس مشروح» او (به نوبه خود، برای خواننده روسی حاشیه نویسی شده)، مقالاتی درباره کارول توسط گیلبرت چسترتون، ویرجینیا وولف، والتر د لا ماره و سایر مطالب - و البته، تصاویر تنیل را بازتولید می کند.

لوئیس کارول. "آلیس در سرزمین عجایب. آلیس در سرزمین عجایب». مسکو، 1978 litpamyatniki.ru

دموروا نه تنها آلیس را ترجمه کرد، بلکه معجزه کرد و این کتاب را به میراث فرهنگ روسی زبان تبدیل کرد. شواهد بسیار زیادی برای این موضوع وجود دارد. یکی از شیواترین - ساخته شده توسط اولگ گراسیموف بر اساس این ترجمه اجرای موسیقیکه در سال 1976 بر روی صفحه های ضبط شده استودیو "Me-lo-diya" منتشر شد. ترانه های اجرا توسط ولادیمیر ویسوتسکی نوشته شد و انتشار رکوردها اولین انتشار رسمی او در اتحاد جماهیر شوروی به عنوان شاعر و آهنگساز شد. اجرا به قدری پر جنب و جوش بود که شنوندگان در آن رنگ و بوی سیاسی پیدا کردند ("خیلی چیزهای مبهم در یک کشور غریب"، "نه، نه، مردم نقش دشواری ندارند: // روی زانو بیفتید - چیست؟ مشکل؟»)، و شورای هنری حتی سعی کرد انتشار آثار را ممنوع کند. اما این رکوردها همچنان منتشر شد و تا دهه 1990 در میلیون‌ها نسخه دوباره منتشر شد.


آستین رکورد "آلیس در سرزمین عجایب". شرکت ضبط "ملودی"، 1976 izbrannoe.com

پادشاه قلب ها و ملکه قلب ها روی تخت نشستند و بقیه کارت ها و تعداد زیادی از انواع پرندگان و حیوانات در اطراف جمع شدند. ناو در زنجیر بین دو سرباز در مقابل تاج و تخت ایستاده بود. خرگوش سفید به دور شاه چرخید، در یک دست شیپور و در دست دیگر طومار پوستی بلندی داشت. یک میز وسط بود و روی میز یک غذای بزرگ چوب شور. آنها به قدری اشتها آور به نظر می رسیدند که آلیس بلافاصله آب دهانش را جاری کرد.

او فکر کرد، در عوض، آنها قضاوت را تمام می کردند و نوشیدنی سرو می کردند.

با این حال، امید خاصی برای این وجود نداشت و او شروع به نگاه کردن به اطراف کرد تا به نحوی زمان را سپری کند.

آلیس پیش از این هرگز به دادگاه نرفته بود، اگرچه در کتاب هایی در مورد آن خوانده بود. او بسیار خوشحال بود که تقریباً همه چیز اینجا برای او آشنا بود.

با خودش گفت قاضی آنجاست. - یک بار در کلاه گیس، سپس قاضی.

اتفاقاً خود پادشاه قاضی بود و از آنجایی که مجبور بود تاج را روی کلاه گیس بگذارد (اگر می خواهید بدانید چگونه این کار را انجام داد به قسمت جلویی نگاه کنید) چندان اعتماد به نفس نداشت. علاوه بر این، خیلی زیبا نبود.

آلیس فکر کرد اینها صندلی های هیئت منصفه هستند. - و این دوازده موجود (او مجبور شد از این کلمه استفاده کند، زیرا حیوانات و پرندگان وجود داشتند)، ظاهراً هیئت منصفه هستند.

او آخرین کلمه را دو یا سه بار با خودش تکرار کرد - بسیار مفتخر بود که چنین کلمه دشواری را می دانست. آلیس فکر کرد (و در این مورد حق با او بود) دخترهای هم سن او کم خواهند بود که معنی آن را درک کنند. با این حال، نامیدن آنها "هیئت منصفه" نیز صحیح خواهد بود.

در همین حال، اعضای هیئت منصفه به سرعت چیزی را روی تخته سنگ می نوشتند.

چی مینویسن آلیس با زمزمه از گریفون پرسید. چون دادگاه هنوز شروع نشده...

آنها نام خود را یادداشت می کنند، "گریفون پاسخ داد. - می ترسند تا پایان دادگاه فراموش نشوند.

این احمقانه است! - آلیس با لحنی عصبانی با صدای بلند گفت، اما در همان لحظه خرگوش سفید فریاد زد:

در دادگاه سر و صدا نکنید!

و پادشاه عینک خود را زد و با نگرانی به سالن نگاه کرد: ظاهراً می خواست بداند چه کسی سروصدا می کند. آلیس ساکت بود.

او از روی صندلی خود چنان واضح دید که انگار پشت شانه های آنها ایستاده است، که هیئت منصفه بلافاصله شروع به نوشتن کردند: "آنها احمق هستند!"

او حتی متوجه شد که یکی از آنها املای "احمق" را نمی داند و مجبور شد از همسایه کمک بخواهد.

تصور می کنم تا پایان دادگاه همانجا بنویسند! آلیس فکر کرد.

سرنخ یکی از اعضای هیئت منصفه مدام می‌چرخید. البته آلیس نتوانست این را تحمل کند: رفت و پشت سر او ایستاد. او از فرصت استفاده کرد و به طرز ماهرانه ای قلم را ربود. او همه این کارها را آنقدر سریع انجام داد که هیئت منصفه بیچاره (بیل کوچک بود) متوجه نشد چه اتفاقی افتاده است. به دنبال سرنخ، تصمیم گرفت با انگشتش بنویسد. این کار چندان فایده ای نداشت، زیرا انگشت هیچ اثری روی تخته سنگ باقی نمی گذاشت.

هرالد، اتهام را بخوانید! گفت پادشاه.

خرگوش سفید سه بار در شیپور خود دمید، طومار پوستی را باز کرد و خواند:

تصمیم خود را در نظر بگیرید! پادشاه به هیئت منصفه گفت.

نه، نه، - خرگوش با عجله حرف او را قطع کرد. - خیلی زوده. همه چیز باید طبق قوانین باشد.

شاه دستور داد اولین شاهد را صدا کنید.

خرگوش سفید سه بار در شیپور خود دمید و فریاد زد:

اولین شاهد!

کلاهدار اولین شاهد بود. او در حالی که یک فنجان چای در یک دست و یک ساندویچ در دست دیگر داشت به تخت سلطنت نزدیک شد.

او شروع کرد، اعلیحضرت ببخشید که من با یک فنجان به اینجا آمدم. اما من تازه مشغول نوشیدن چای بودم که به دنبال من آمدند. نتونستم تمومش کنم...

شاه گفت من می توانستم این کار را انجام دهم. - از کی شروع کردی؟

کلاهدار نگاهی به خرگوش مارس انداخت که دست در دست خوابگاه او را دنبال می کرد.

به نظر می رسد چهاردهم مارس است.

پانزدهم، گفت: خرگوش مارس.

شانزدهم، دورموس زمزمه کرد.

پادشاه به هیئت منصفه گفت آن را بنویسید، و آنها به سرعت هر سه تاریخ را روی لوح ها نوشتند و سپس آنها را جمع کردند و به شیلینگ و پنس تبدیل کردند.

شاه به کلاهدار گفت: کلاه خود را بردارید.

او مال من نیست."

- به سرقت رفته! پادشاه پیروزمندانه فریاد زد و رو به هیئت منصفه کرد که بلافاصله لوح های خود را برداشتند.

من آنها را نگه می دارم تا بفروشم. - من از خودم ندارم، چون کلاه ساز هستم.

سپس ملکه عینک خود را زد و به کلاهک‌دار نگاه کرد - او رنگ پریده شد و از پا به پا دیگر جابجا شد.

شاه گفت - مدرک بده و عصبی نباش، وگرنه دستور می دهم تو را درجا اعدام کنند.

این کلاه‌دار را خیلی خوشحال نکرد: او در همانجا پا زد و با ترس به ملکه نگاه کرد و با ناراحتی به جای ساندویچ، یک تکه فنجان را گاز گرفت.

در آن لحظه آلیس احساس عجیبی کرد. او نمی‌توانست بفهمد چه اتفاقی برایش می‌افتد، اما بالاخره متوجه او شد: او دوباره رشد می‌کرد! ابتدا می خواست بلند شود و دادگاه را ترک کند، اما با تأمل تصمیم گرفت بماند و بنشیند تا جایی برای او باقی بماند.

و نمی توانستی اینقدر فشار بیاوری؟ سونیا که کنارش نشسته بود پرسید. - به سختی می توانم نفس بکشم.

من نمی توانم جلوی آن را بگیرم.» آلیس با گناه گفت. - دارم رشد میکنم

حق نداری اینجارشد کن، - گفت سونیا.

مزخرف، - با جرات، آلیس پاسخ داد. - تو خوب می دانی که خودت در حال رشد هستی.

بله اما منمن با سرعت مناسبی رشد می کنم، - سونیا مخالفت کرد، - نه مانند برخی ... این فقط مسخره است، اینطور بزرگ شدن!

او خرخر کرد، بلند شد و به طرف دیگر سالن رفت.

و در همین حال ملکه مستقیماً به کلاهک‌دار نگاه می‌کرد و قبل از اینکه سونیا وقت بنشیند، ملکه اخم کرد و دستور داد:

لیستی از کسانی که در آخرین کنسرت خوانده اند را اینجا ارسال کنید!

در اینجا کلاهک بینوا چنان لرزید که کفش هایش از هر دو پایش افتاد.

شهادتت را بده - شاه با عصبانیت تکرار کرد - وگرنه دستور اعدامت را می دهم. برام مهم نیست عصبی هستی یا نه!

کلاهدار با صدایی لرزان گفت: «من مرد کوچکی هستم، و قبل از اینکه وقت کنم چایم را بخورم... فقط یک هفته از شروع کارم می گذرد... تقریباً نان و کره ام تمام شده است... و ادامه دادم. به جغد بالای سرمان فکر می کنیم.» که مثل سینی بالای بهشت ​​است...

حرفه ای چی? از پادشاه پرسید.

سینی... بالای آسمان...

خب، البته، - پادشاه با سختگیری گفت، - زیربینی یکی است در بالابهشت فرق می کند! منو احمق میگیری؟ ادامه هید!

کلاهدار ادامه داد: من یک مرد کوچک هستم و فقط پس از آن همه چیز از جلوی چشمانم گذشت ... ناگهان خرگوش مارس صحبت می کند ...

من چیزی نگفتم.» خرگوش مارس با عجله حرف او را قطع کرد.

نه، من این کار را کردم.

خرگوش مارس گفت: من اینطور فکر نمی کردم. - من همه چیز را تکذیب می کنم!

پادشاه گفت: او همه چیز را انکار می کند. - وارد پروتکل نشوید!

خب، پس، پس، سونیا گفت، - کلاهدار ادامه داد و با نگرانی به سونیا نگاه کرد. اما سونیا چیزی را انکار نکرد - او عمیقاً خواب بود.

سپس مقداری نان دیگر بریدم، کلاهک را ادامه دادم و آن را کره زدم...

اما سونیا چه گفت؟ یکی از هیئت منصفه پرسید.

من به یاد ندارم، "گفت: کلاهک.

تلاش كردن به خاطر آوردن- شاه گفت - در غیر این صورت دستور می دهم که شما را اعدام کنید.

کلاهک بدبخت فنجان و ساندویچ خود را از دستانش انداخت و تا یک زانو افتاد.

او تکرار کرد: من مرد کوچکی هستم. - و من مدام به جغد فکر می کردم ...

شاه گفت تو خود جغد هستی.

در اینجا یکی از خوکچه های هندی با صدای بلند کف زد و رام شد. (از آنجایی که این کلمه آسان نیست معنی آن را برای شما توضیح می دهم. خدمتگزاران کیسه بزرگی برداشتند و خوک را وارونه در آن گذاشتند و کیسه را بستند و روی آن نشستند).

آلیس فکر کرد من بسیار خوشحالم که دیدم چگونه انجام می شود. - و سپس من اغلب در روزنامه ها می خوانم: "تلاش برای مقاومت سرکوب شد ..." اکنون می دانم که چیست!

خب، بس است، - پادشاه به کلاهدار گفت. - بچرخ!

و به هر حال من همه جا هستم.» کلاهدار با خوشحالی پاسخ داد. - کلاه من گرد است، خالی هم ...

دور ای احمق، همینی که هستی! گفت پادشاه.

در اینجا خوک دیگری کف زد و رام شد.

آلیس فکر کرد خوب، خوک ها تمام شده اند. "اکنون همه چیز سرگرم کننده تر خواهد بود.

شاه به کلاهدار گفت: تو آزاد هستی.

و کلاه‌دار بدون اینکه حتی به خود زحمت پوشیدن کفش‌هایش را بدهد از دادگاه بیرون دوید.

و سر او را در خیابان برید، - ملکه اضافه کرد و به یکی از خدمه برگشت.

اما کلاهک‌دار خیلی دور بود.

شاه دستور داد شاهدی را صدا کن.

شاهد یک آشپز بود. جعبه فلفلی را در دستانش گرفت. او هنوز وارد دادگاه نشده بود و آنهایی که نزدیک در نشسته بودند، ناگهان عطسه کردند. آلیس بلافاصله حدس زد که چه کسی می خواهد وارد شود.

شاه گفت: اینجا شهادتت را بده.

و من اینطور فکر نمی کنم، "آشپز پاسخ داد.

پادشاه متحیر به خرگوش سفید نگاه کرد.

خرگوشه زمزمه کرد اعلیحضرت باید او را مورد بازجویی متقابل قرار دهند.

خوب، صلیب، پس عبور کن، - پادشاه آهی کشید، دستانش را روی سینه اش رد کرد و در حالی که به طرز تهدیدآمیزی اخم کرد، چنان چشمانش را به هم زد که آلیس ترسید. سرانجام پادشاه با صدای آهسته ای پرسید:

چوب شور از چه چیزی درست می شود؟

فلفل بیشتر به آشپز جواب داد.

از ژله، - صدای خواب آلود پشت سرش گفت.

اون سونیا رو بگیر! ملکه فریاد زد - سرش را ببرید! بزن تو گردنش! سرکوبش کن او را نیشگون بگیر سبیلش را قطع کن!

همه عجله کردند تا سونیا را بگیرند. غوغایی به پا شد و بالاخره وقتی همه دوباره نشستند، آشپز ناپدید شده بود.

این خوب است، - پادشاه با آسودگی گفت. - شاهد بعدی را صدا کن!

حالا عزیزم تو خودشاو را معاینه کنید و بعد سرم درد گرفت

خرگوش سفید لیست را خش خش کرد.

آلیس فکر کرد، نمی دانم با چه کسی تماس می گیرند. تا الان هیچ مدرکی ندارند...

وقتی خرگوش سفید با صدای ریزش فریاد زد تعجب او را تصور کنید.

فصل یازدهم. کی کیک ها را دزدید؟

هنگامی که دوان دوان آمدند، پادشاه و ملکه روی تخت نشسته بودند، در حالی که جمعیت عظیمی از پرندگان و جانوران و یک دسته کامل کارت احاطه شده بودند. جک با زنجیر در مقابل آنها ایستاده بود و توسط دو سرباز محافظت می شد و در نزدیکی شاه خرگوش سفید بود که در یک دستش یک فورج و در دست دیگر طوماری از پوست بود. در مرکز صحن، میزی با یک ظرف بزرگ از پای قرار داشت. آنها چنان فریبنده به نظر می رسیدند که دهان آلیس آب شد.
- این روند به زودی تمام می شد - او فکر کرد - و آنها شروع به توزیع غذا کردند.
اما اینطور نبود و او برای کشتن زمان شروع به نگاه کردن به اطرافیان کرد.
آلیس قبلاً هرگز به دادگاه نرفته بود، اما او در مورد آن در کتاب ها خواند و بسیار خوشحال بود که مطمئن شد نام همه چیزهایی که در اینجا اتفاق می افتد را می داند.
با خودش گفت: «این قاضی است، چون کلاه گیس بزرگی بر سر دارد.
در ضمن خود پادشاه قاضی بود و چون تاجی روی کلاه گیسش گذاشته بود (اگه میخوای ببینی چطوری این کار رو کرد نگاه کن) خیلی راضی به نظر نمیومد. و از آنجایی که واقعاً برای او مناسب نبود، او تقریباً پوچ به نظر می رسید.
آلیس فکر کرد: «و این جعبه هیئت منصفه است، و آن دوازده. او این کلمات را سه بار با خودش تکرار کرد، با غرور خاصی، زیرا فکر می کرد، و کاملاً به درستی، تعداد کمی از دختران کوچک این را می دانند.
دوازده هیئت منصفه مشغول نوشتن چیزی روی لوح‌ها به عنوان یکی بودند.
- آنها چه کار می کنند؟ آلیس با گریفون زمزمه کرد. - بالاخره تا زمانی که فرآیند شروع نشود، نمی توانند چیزی بنویسند؟
گریفون پاسخ داد: «آنها اسامی خود را یادداشت می کنند، زیرا می ترسند قبل از پایان محاکمه آنها را فراموش کنند.»
- احمق! - آلیس با صدای خشمگین بلندی شروع کرد، اما بلافاصله ساکت شد، زیرا خرگوش سفید فریاد زد: "سکوت در دادگاه!"، و پادشاه عینک خود را زد و با نگرانی به اطراف نگاه کرد تا مزاحم را ببیند.
آلیس، تا جایی که می‌توان دید، روی شانه‌هایشان دید که همه اعضای هیئت منصفه نوشتند "احمق!" روی تخته سنگ هایش، و حتی می توانست بفهمد که یکی از آنها نمی داند چگونه این کلمه را درست بنویسد و از همسایه ای خواست که به او بگوید.
او می‌گوید: «آنها چه مزخرفات دیگری قرار است روی لوح‌هایشان بنویسند تا این روند شروع شود؟» آلیس فکر کرد.
یکی از اعضای هیئت منصفه مدادی داشت که به طرز وحشتناکی جیرجیر می کرد. آلیس دیگر نمی توانست این را تحمل کند، او در اطراف سکویی که دادگاه روی آن شروع شد قدم زد، پشت او ایستاد و برای دزدیدن یک مداد ساخت. او آنقدر سریع این کار را کرد که هیئت منصفه کوچک بیچاره (بیل مارمولک بود) نتوانست بفهمد کجا رفته است. پس از جست و جوی این طرف و آن طرف، موضوع را رها کرد و بقیه زمان را با انگشت خود در امتداد تخته تخته سنگ حرکت داد، بی فایده بود.
- هرالد، اتهام را بخوانید! کرول دستور داد
خرگوش سفید سه بار بوق زد، کاغذ پوست را باز کرد و خواند:

ملکه قلب ها پای پخت
در یک روز تابستانی
جک از قلب، پای دزدید
و آن را از حصار واتل برد!

حکم شما چیست؟ از پادشاه هیئت منصفه پرسید.
- نه نه! - خرگوش با عجله حرفش را قطع کرد. - هنوز راه درازی است!
پادشاه گفت: "اولین شاهد را صدا کن" و خرگوش سفید دوباره سه بار در بوق دمید و فریاد زد: "اولین شاهد!"
اولین شاهد کلاهدار بود. با یک دست چای و در دست دیگرش یک تکه نان و کره آمد.
او گفت: «عذرت می‌خواهم، اعلیحضرت، به خاطر آوردن این. اما من تازه مشغول نوشیدن چای بودم که به دنبال من آمدند.
پادشاه گفت: "زمان اتمام است." - از کی شروع کردی؟
کلاهدار به خرگوش مارس نگاه کرد که دست در دست خوابگاه پشت سر راه می رفت.
او گفت: «به اعتقاد من، چهاردهم مارس.
خرگوش مارس گفت: پانزدهم.
- شانزدهم، - سونیا کمک کرد.
پادشاه خطاب به هیئت منصفه گفت: «صورتجلسه را وارد کنید.» و آنها با عجله هر سه تاریخ را در لوح های خود وارد کردند، سپس جمع کردند و پاسخ را به شیلینگ و پنس ترجمه کردند.
شاه رو به کلاهدار کرد: «چرا کلاهت را برنمی‌داری؟»
کلاهدار گفت: این کلاه من نیست.
- کلاه دزدیده شده! - پادشاه با هیجان فریاد زد و به سمت هیئت منصفه رفت که بلافاصله این واقعیت را اعتبار بخشید.
کلاهدار سعی کرد توضیح دهد: "من آنها را برای فروش نگه می دارم." - اونا مال من نیستن، من کلاهدارم.
در این هنگام ملکه عینک خود را گذاشت و به کلاهدار که از هیجان رنگ پریده بود خیره شد.
پادشاه گفت: «این را ثابت کن و دست از لرزش بردار، وگرنه تو را درجا اعدام می‌کنم.
بنا به دلایلی ، این بیانیه شاهد را خوشحال نکرد - او از پا به پا دیگر جابجا شد و با نگرانی به ملکه نگاه کرد و با سردرگمی به جای ساندویچ تکه ای از فنجان را گاز گرفت.
درست در این زمان، آلیس احساس بسیار عجیبی داشت و برای مدت طولانی نمی‌توانست بفهمد قضیه چیست تا اینکه متوجه شد دوباره رشد کرده است. اولین فکر او این بود که باید بلند شود و دادگاه را ترک کند، اما پس از آن تصمیم گرفت بماند، زیرا فعلاً می تواند اینجا جا شود.
- آسونتر نمیشه؟ - گفت سونیا که کنارش نشسته بود. - به سختی می توانم نفس بکشم.
آلیس با فروتنی گفت: "من نمی توانم کمکی کنم." - دارم رشد میکنم
سونیا گفت: "شما حق ندارید اینجا بزرگ شوید."
آلیس نه چندان متواضعانه گفت - مزخرف حرف نزن. اتفاقا شما هم در حال رشد هستید.
- بله، اما من با سرعت قابل قبولی رشد می کنم - سونیا مخالفت کرد - و نه مثل شما. با خرخر بلند شد و به طرف دیگر سالن رفت.
در تمام این مدت ملکه هرگز از نگاه کردن به کلاهک‌دار دست برنداشت، و درست زمانی که خوابگاه از دادگاه عبور کرد، به یکی از مأموران دادگستری گفت:
- لیست خواننده های آخرین کنسرت را برای من بیاور! - که از آن کلاهک نگون بخت تکان خورد به طوری که کفش هایش از پایش افتاد.
پادشاه با عصبانیت تکرار کرد: «شهادت بده، وگرنه می‌خواهم اعدامت کنند، چه بلرزی یا نه.
کلاهدار با صدایی لرزان شروع کرد: "من مرد فقیری هستم، اعلیحضرت"، "... و من چای نخوردم... یک هفته یا بیشتر... و در مورد ساندویچ، آنقدر نازک است. و درخشش چای...
- سوسو زدن چی؟ - از پادشاه پرسید.
- همه چیز با m...e شروع شد. کلاهدار پاسخ داد.
شاه به تندی پاسخ داد: "البته "سوسو زدن" با "من" شروع می شود. - فکر می کنی من احمقم؟ ادامه دادن!
کلاهدار ادامه داد: "من مرد فقیری هستم." - و خیلی چیزها بعد از آن سوسو می زنند - حتی خرگوش مارس گفت ...
-چیزی نگفتم! خرگوش مارس فریاد زد.
پادشاه گفت: «موافقم، اعضای هیئت منصفه، این بیانیه را نادیده بگیرید.
کلاهدار ادامه داد: «خیلی خوب، اما در هر صورت، خوابگاه صحبت کرد،» کلاهک‌دار با نگرانی به اطراف نگاه می‌کرد، «آیا کسی این گفته او را رد می‌کند، اما خوابگاه در مورد چیزی مخالفت نمی‌کرد – او به راحتی می‌خوابید.
کلاهدار گفت: «بعد از آن، من یک تکه نان را قطع کردم.
- بله، اما سونیا چه گفت؟ یکی از هیئت منصفه پرسید.
کلاهدار پاسخ داد: "من آن را به خاطر نمی آورم."
- یا یادت هست - شاه گفت - یا دستور می دهم اعدامت کنند.
کلاهک بیچاره فنجان و ساندویچش را انداخت و روی یک زانو افتاد.
او شروع کرد: "من یک مرد فقیر هستم، اعلیحضرت."
پادشاه گفت: "و علاوه بر این، شما دایره لغات بسیار ضعیفی دارید."
در اینجا یکی از خوکچه های هندی کف زد. این اجرا بلافاصله توسط ضابطان سرکوب شد (اگرچه این نسبتاً پیچیده است، من همچنان سعی می کنم برای شما توضیح دهم که چگونه اتفاق می افتد. آنها یک کیسه بزرگ بوم با نخ داشتند و خوکچه هندی را در آنجا هل دادند، ابتدا سر، و سپس فشار داده شده، در بالا نشسته است).
آلیس فکر کرد - بالاخره من آن را با چشمان خودم می بینم. - من اغلب در روزنامه ها، در شرح جلسات دادگاه می خوانم: "تلاش هایی برای تشویق وجود داشت که بلافاصله توسط ضابطان سرکوب شد"، اما تا به حال نمی فهمیدم این به چه معناست.
- اگر این تنها چیزی است که در اصل قضیه می دانید، می توانید محل شاهد را ترک کنید - پادشاه اجازه داد.
- کجا، اعلیحضرت؟
پادشاه غرغر کرد: «یعنی شما می توانید بنشینید.
در اینجا خوکچه هندی دیگری کف زد. اما او هم افسرده بود.
- با خوکچه هندی تمام شد! آلیس فکر کرد. - الان همه چیز سریعتر پیش خواهد رفت.
کلاهدار در حالی که با ناراحتی به ملکه نگاه می کرد که در حال خواندن لیست خوانندگان بود، گفت: ترجیح می دهم چایم را تمام کنم.
- شما می توانید بروید - به پادشاه اجازه داد و کلاهدوز با عجله از دادگاه خارج شد بدون اینکه حتی کفش هایش را بپوشد.
ملکه با خطاب به یکی از ضابطان اضافه کرد: "فراموش نکنید به محض بیرون آمدن سر او را ببرید."
- شاهد بعدی را صدا کن! - دستور داد شاه.
شاهد بعدی آشپز دوشس بود. او یک قابلمه فلفل را در دست داشت و آلیس قبل از اینکه در دادگاه حاضر شود او را شناخت، بیشتر از این که افرادی که نزدیک در نشسته بودند یکصدا شروع به عطسه کردن کردند.
شاه گفت: "صحبت کن."
آشپز گفت: "نخواهم کرد."
پادشاه با حیرت به خرگوش سفید نگاه کرد، خرگوش سفید به آرامی به او پیشنهاد کرد: اعلیحضرت باید این شاهد را مورد بازجویی متقابل قرار دهند.
پادشاه با ناراحتی پاسخ داد: "خب، اگر لازم است، پس لازم است."
کیک ها از چه چیزی ساخته شده اند؟
آشپز پاسخ داد: «بیشتر از فلفل.
- از ملاس، - صدای خواب آلود از پشت مخالفت کرد.
- برای پژمردنش! ملکه جیغ زد. - سر این سونیا را قطع کن! از اتاق اخراج شو! سرکوب کن! گرفتن! با پوزه!
برای چند دقیقه کل سالن آشفته بود - سونیا به بیرون پرتاب شد و وقتی همه دوباره در جای خود نشستند، معلوم شد که آشپز دور شده است.
- اشکالی نداره! پادشاه با احساس آرامش زیادی گفت.
"شاهد بعدی را صدا کن" و به آرامی به ملکه اضافه کرد: "شاید عزیز، باید شاهد بعدی را معاینه کنی. من از آنها سردرد می گیرم!"
آلیس به خرگوش سفید نگاه کرد که کاغذ پوست را در دستانش می چرخاند و شاهد بعدی را پیدا نکرد و با خود فکر کرد: "آنها پیشرفت زیادی نکرده اند."
وقتی خرگوش سفید که از تنش به جیر جیر می‌شکند، خواند: "آلیس!"