برای اینکه پوشش کف برای مدت طولانی کار کند و بادوام باشد ، تخته های کف چروک نشوند و زیر پا خم نشوند ، ابتدا باید تمام پارامترهای طراحی را به درستی محاسبه کنید ، از جمله اینکه در چه فاصله ای باید کنده های کف را بگذارید. صحت این محاسبه نه تنها دوام کفپوش، بلکه میزان مواد استفاده شده روی آن و در نتیجه هزینه کار را نیز تعیین می کند.
اندازه تاخیر انتخاب شده نیز به محل نصب بستگی دارد. بنابراین، در ساختمانهای آپارتمانی با کفهای چوبی یا بتنی تمام شده، یک تیر نازک که تختههای کف روی آن قرار میگیرند، میتواند به راحتی به عنوان یک تاخیر عمل کند. در عین حال، در یک ساختمان قاب، سیاههها معمولاً در همان زمان عناصر چارچوب خانه هستند، آنها بار قابل توجهی را بر عهده می گیرند، یعنی عملکردهای باربری دارند، بنابراین باید صلیب بسیار بزرگتری داشته باشند. بخش.
هنگام انجام محاسبات، عوامل زیر در نظر گرفته می شود:
تمام این پارامترها سطح مقطع تخته ها، الوار و سایر الوارهای مورد استفاده برای تجهیز کف را تعیین می کند.
هنگامی که محاسبه می شود که چه فاصله ای باید بین عقب افتادگی های کف باشد، باید به خاطر داشت که تاخیرهای شدید نمی توانند بیش از 30 میلی متر از دیوارها قرار گیرند، این باید در محاسبات اصلاح شود.
در نتیجه محاسبات ، معمولاً یک عدد صحیح به دست نمی آید ، اما همیشه باید آن را گرد کرد تا تعداد واقعی تاخیر کمتر از مقدار محاسبه شده نباشد. در غیر این صورت، استحکام ساختار کف ممکن است کافی نباشد، به خصوص با توجه به اینکه چنین صرفهجویی در مقایسه با خطر احتمالی کاملاً ناچیز خواهد بود.
ارزانترین چوبهای کف را میتوان در کارخانههای چوب بری و به دنبال آن فروشگاههای آنلاین ساخت و ساز پیدا کرد.
در مورد نصب کفپوش، صرفه جویی بیش از حد توصیه نمی شود. سیاههها باید نه تنها دارای سطح مقطع مناسب، بلکه تراکم کافی نیز باشند. اگر تاخیر پله را برای کف تخته ها خیلی بزرگ کنید، تخته ها شروع به افتادن، "بازی" می کنند. به طور مشابه، اگر فاصله بین تاخیرها برای کف OSB بیش از حد مجاز باشد، صفحات شروع به فرو ریختن و ترک می کنند.
فاصله بین تیرچه های کف زیر تخته می تواند نسبتاً زیاد باشد، زیرا یک تخته ضخیم ماده ای قوی تر از، به عنوان مثال، تخته سه لا نازک است. بر این اساس، مواد تکمیل نازک تر نیاز به قرار دادن تاخیر بیشتری دارند.
برای وضوح، مثالی از چیدمان یک طبقه با داده های زیر را در نظر بگیرید:
جدول فاصله بین کف زمین در زیر تخته:
طبق جدول بالا برای یک تخته 30 میلی متری فاصله بهینه تیرچه های کف باید 50 سانتی متر باشد.
بیایید تعداد کل تیرها را با حرف "ک" نشان دهیم.
سپس عرض کل تمام تاخیرها ( 100mm*k).
فاصله بین دیوار و میله های شدید خواهد بود 30 میلی متر.
بر این اساس، گام بین تاخیرهای مجاور خواهد بود ( k - 1).
فاصله بین همه عناصر خواهد بود ( 0.5 * (k - 1)).
محاسبه فاصله بین لگ های کف با تعیین پله بین تیرها طبق معادله زیر شروع می شود:
طول اتاق \u003d عرض کل میله ها + مجموع فواصل بین میله ها + فرورفتگی از دیوارها
12 متر = 100 میلی متر * k + 0.5 * (k - 1) متر + 30 میلی متر * 2
مهم است که معادله را به یک سیستم محاسباتی واحد برسانیم. در نتیجه دریافت می کنیم:
12 متر = 0.1 متر * k + 0.5 * (k - 1) + 0.03 * 2
با یادآوری درس جبر مدرسه، معادله را حل می کنیم:
12 \u003d 0.1 * k + 0.5 * k - 0.5 + 0.06؛
12 + 0.5 - 0.06 = 0.1 * k + 0.5 * k.
12.44 = 0.6 * k;
k = 20.7 عدد.
از آنجایی که تعداد پرتوها فقط می تواند یک عدد صحیح باشد، به سمت بالا گرد می شود، یعنی نیاز دارد 21 میله.
مجموع تمام فواصل بین تاخیرها خواهد بود:
12 - 21 * 0.1 - 0.06 \u003d 9.84 متر
باید مقدار حاصل را بر تعداد شکاف ها تقسیم کنیم و فاصله بین تاخیرهای مجاور را بدست آوریم:
9.84 / (21 - 1) = 0.492 متر
بنابراین، ما موفق شدیم تعیین کنیم که در این مثال، سیاهههای مربوط به کف را در چه فاصله ای قرار دهیم - 0.492 متر یا 49.2 سانتی متر.
یک رابطه خطی بین ضخامت کفپوش و پله چوب وجود دارد: هرچه کفپوش ضخیم تر باشد، پله می تواند بزرگتر باشد.
اگر کفپوش با تخته هایی با ضخامت های مختلف انجام شود، فاصله بین تاخیرهای کف باید انجام شود:
فاصله بین تیرچه های کف برای تخته سه لا یا OSB تا حدودی متفاوت تعیین می شود. این مواد از یک طرف ضخامت کمتری دارند اما از طرف دیگر مقاومت بیشتری در برابر خمش دارند.
چه چیزی می تواند انتخاب نادرست بخش تاخیر و محاسبه فاصله بین آنها را تهدید کند؟ اگر کف ها روی یک پایه بتنی گذاشته شوند، مهمترین چیز مرحله بین تاخیرها است که مستقیماً بر رفتار پوشش کف تأثیر می گذارد. اگر یک صفحه تخته نئوپان به کندههایی که خیلی کم نصب میشوند بسته شود، میتواند فرورفته و حتی بشکند. اگر کاشیهای سرامیکی روی آن قرار بگیرند، ترک میخورند یا میریزند. تخته ها به سادگی "راه می روند" و خم می شوند. هر یک از این گزینه ها نیاز به تغییر دارند.
اشتباه کردن بسیار جدی تر خواهد بود که از چه فاصله ای سیاهه های مربوط به کف را قرار می دهند که در عین حال به عنوان عناصر سقف های بین طبقه ای عمل می کنند. اگر در این مورد تعداد ناکافی از چنین عناصر باربری نصب شود، استحکام خود ساختار ساختمان کاهش می یابد، که مملو از جدی ترین عواقب است - از تغییر شکل های برگشت ناپذیر تا تخریب کامل طبقات.
آیا تجربه نصب لگ را دارید؟ آیا محاسبات انجام می دهید یا فقط از صفحات گسترده استفاده می کنید؟ در مورد آن در نظرات بنویسید.