این ایده که هر بیماری دلایل روانی و عاطفی خاص خود را دارد مدت ها پیش مطرح شد. بهترین شفا دهنده ها هزاران سال است که در این مورد صحبت می کنند. برای قرن های متمادی، شفا دهندگان تلاش کرده اند تا رابطه بین وضعیت روانی بدن انسان و بیماری جسمی آن را تعیین کنند.
جدول منحصر به فرد بیماری های لوئیز هی یک سرنخ واقعی است که به شناسایی علت در سطح روانشناختی و یافتن راهی کوتاه برای از بین بردن بیماری کمک می کند.
هنگامی که به سلامت بدن فکر می کنند، مردم اغلب نیاز به اطمینان از سلامت روح را نادیده می گیرند. آنها فراموش می کنند از خود سؤالاتی بپرسند که چقدر افکار، احساساتشان خالص است، آیا آنها در هماهنگی با خودشان زندگی می کنند؟ ضرب المثل در بدن سالم، ذهن سالم کاملاً درست نیست، زیرا راحتی در سطح روانی مهمتر است. این دو جزء که تعیین کننده سلامت بدن هستند را نمی توان جدا از هم در نظر گرفت و تنها یک زندگی سنجیده، آرام و راحت به کلید سلامت جسمانی تبدیل می شود.
مکرر موقعیت هایی وجود دارد که فردی با هر گونه آسیب شناسی به کمک درمانی نیاز ندارد به اندازه روانشناختی. این واقعیت توسط پزشکان برجسته تایید شده است. همبستگی نزدیک در سلامت جسمی و روانی بدن انسان به اثبات رسیده و رسماً به رسمیت شناخته شده است. گرایش روانشناسی پزشکی این جنبه ها را در چارچوب روان تنی در نظر می گیرد. جدول بیماری های روان تنی توسط یک متخصص برجسته و یک زن منحصر به فرد، لوئیز هی ایجاد شده است، به هر فردی کمک می کند تا علت ایجاد بیماری را تعیین کند و به خود کمک کند.
جدول بیماری ها و علل روان تنی آنها توسط لوئیز هی توسط او با یک هدف - کمک به مردم - تهیه و ایجاد شد. این زن را می توان پیشگام در مطالعه علل عاطفی و روانی بسیاری از آسیب شناسی هایی نامید که سلامت انسان را مختل می کند.
او حق داشت به دنبال چنین دلایلی بگردد. زندگی او از اوایل کودکی بسیار دشوار بوده است. او در کودکی، آزار و اذیت مداوم را تجربه کرد و تحمل کرد. جوانی را نیز نمی توان دوره ساده ای از زندگی او نامید. پس از قطع اجباری حاملگی، پزشکان او را از ناباروری مطلع کردند. در نهایت لوئیز هی پس از سال ها زندگی مشترک همسرش را ترک کرد. در نهایت زن متوجه می شود که سرطان رحم دارد، این خبر به او سر نزده و او را نابود نکرده است. در این مدت، او متافیزیک را در نظر گرفت، مدیتیشن کرد، آهنگسازی کرد و سپس تصدیقات مثبتی را تجربه کرد که بار مثبت دارند.
او به عنوان یک سخنران و مشاور با بسیاری از اعضای کلیسای علم ذهن ارتباط برقرار کرد و از قبل می دانست که چگونه شک و تردید مداوم به خود، رنجش و افکار منفی با بار منفی به طور سیستماتیک زندگی او را خراب کرده و بر وضعیت جسمانی او تأثیر می گذارد. .
با مطالعه منابع اطلاعاتی، او متوجه شد که بیماری او، سرطان رحم، تصادفی به وجود نیامده است، یک توضیح منطقی برای این وجود دارد:
توضیحات مشابهی در جدول بیماری های لوئیز هی و علل زمینه ای آنها ارائه شده است. او با شناسایی علل آسیب شناسی خود، ابزار مؤثری برای شفا یافت - تأییدیه های لوئیز. تأییدهای واقعی به یک زن کمک کرد تا تنها در 3 ماه بر یک بیماری جدی غلبه کند، پزشکان این را با گزارش پزشکی تأیید کردند. مطالعات آزمایشگاهی نشان داده است که رشد سلول های تومور متوقف می شود.
ویدیو مرتبط:
این لحظه این را ثابت می کند دلایل روانیبیماریها وجود دارند و جنبههای سلامت عاطفی و جسمی کاملاً به هم مرتبط هستند. پس از آن، روانشناس لوئیز هی هدفی داشت، او شروع به به اشتراک گذاشتن تجربیات و دانش خود با افراد همفکری کرد که به کمک و حمایت نیاز دارند. لوئیز هی دلایل این بیماری را بسیار دقیق فاش می کند و جداول منحصر به فرد بیماری های او این موضوع را تایید می کند.
یک زن مشهور جهان که به طور معجزه آسایی شفا پیدا کرد با سخنرانی های مختلف به دور دنیا سفر می کند. او خوانندگان و همفکران خود را با تحولات خود آشنا می کند، ستون شخصی خود را در یک مجله معروف حفظ می کند و از تلویزیون پخش می کند. یک جدول کامل از بیماری ها توسط لوئیز هی به فرد کمک می کند تا یک تأییدیه و کمک دریافت کند. تکنیک او به بسیاری از افراد کمک کرد، آنها خودشان را درک کردند، به سؤالاتشان پاسخ دادند و خودشان را شفا دادند.
آثار او به شیوهای نسبتاً عجیب و غریب ساخته شدهاند، کتاب با عنوانی حجیم آغاز میشود که در آن لوئیز بیماریهای روان تنی و عوامل ایجادکننده آنها را در نظر میگیرد. او خودش میفهمد و سعی میکند به خوانندهاش توضیح دهد که بسیاری از دلایل موجود که پزشکان به آنها متوسل میشوند قدیمی هستند.
درک روان تنی لوئیز هی برای یک فرد عادی بسیار دشوار است. او سعی می کند توضیح دهد که مردم خود کلیشه ها را به روش زیر تشکیل می دهند:
لوئیز هی: "روان تنی، عامل اصلی بیماری ها است و تنها با تجدید نظر در این جنبه می توانید وضعیت عاطفی، روانی و در نهایت جسمی خود را بهبود بخشید."
ویدیو مرتبط:
درمان و کسب سلامتی به میل فرد بستگی دارد. فرد باید اول بخواهد به خودش کمک کند. لوئیز هی در جدول توضیح داده شده است دلایل ممکنبیماری ها و نکات القا شده، به سوالاتی در مورد نحوه درمان بیماری پاسخ داد. برای رهایی از بیماری، باید منبع عاطفی آن را از بین ببرید. تا زمانی که بیمار علل درست مشکلات خود را پیدا نکند، بیماری از بین نمی رود.
به گفته هی، جملات تاکیدی محرکی برای شروع تغییر هستند. از آن لحظه به بعد خود شخص مسئولیت اتفاقاتی که برایش می افتد را بر عهده می گیرد.
شما باید تا حد امکان با جملات تاکیدی کار کنید، این روند تغییرات روانی مثبت را تسریع می کند.
ویدیو مرتبط:
در جدول نام بیماری ها به ترتیب حروف الفبا آمده است. باید به صورت زیر با آن کار کنید:
مسئله | علت احتمالی | رویکرد جدید |
آبسه (آبسه) | افکار آزاردهنده آسیب، غفلت و انتقام. | من به افکارم آزادی می دهم. گذشته تمام شده است. من آرامش دارم |
آدنوئیدها | اصطکاک در خانواده، اختلافات. کودکی که احساس می کند ناخواسته است. | این کودک مورد نیاز است، او مورد علاقه و پرستش است. |
اعتیاد به الکل | "چه کسی به آن نیاز دارد؟" احساس بیهودگی، گناه، بی کفایتی. طرد خود. | من در امروز زندگی می کنم. هر لحظه چیز جدیدی به ارمغان می آورد. من می خواهم بفهمم ارزش من چیست. من خودم را دوست دارم و کارهایم را تایید می کنم. |
آلرژی (همچنین نگاه کنید به: "تب یونجه") | چه کسی را نمی توانید تحمل کنید؟ انکار قدرت خود | دنیا خطرناک نیست، او دوست است. من در خطر نیستم. من هیچ اختلافی با زندگی ندارم. |
آمنوره (عدم قاعدگی برای 6 ماه یا بیشتر) (همچنین نگاه کنید به: "اختلالات زنان" و "قاعدگی") | بی میلی به زن بودن نفرت از خود | خوشحالم که همانی هستم که هستم. من تجلی کامل زندگی هستم و عادت ماهانه همیشه به آرامی می گذرد. |
فراموشی (از دست دادن حافظه) | ترس. فرار. ناتوانی در مراقبت از خود. | من همیشه هوش، شجاعت و قدردانی بالایی از شخصیت خودم دارم. زندگی امن است. |
آنژین صدری (همچنین نگاه کنید به: گلو، ورم لوزه) | از سخنان تند خودداری می کنید. احساس ناتوانی در بیان خود. | من تمام محدودیت ها را کنار می گذارم و این آزادی را به دست می آورم که خودم باشم. |
کم خونی (کم خونی) | روابطی مانند "بله، اما ..." کمبود شادی. ترس از زندگی. سلامت ضعیف. | احساس شادی در تمام زمینه های زندگیم به من آسیب نمی رساند. عاشق زندگی ام. |
کم خونی داسی شکل | اعتقاد به حقارت خود انسان را از لذت های زندگی محروم می کند. | کودک درون شما زندگی می کند و لذت زندگی را تنفس می کند و از عشق تغذیه می کند. خداوند هر روز معجزه می کند. |
خونریزی آنورکتال (وجود خون در مدفوع) | عصبانیت و ناامیدی. | من به روند زندگی اعتماد دارم. فقط حق و زیبایی در زندگی من اتفاق می افتد. |
مقعد (مقعد) (نگاه کنید به: "بواسیر") | ناتوانی در رهایی از مشکلات انباشته شده، رنجش ها و احساسات. | برای من راحت و خوشایند است که از شر هر چیزی که دیگر در زندگی لازم نیست خلاص شوم. |
مقعد: آبسه (آبسه) | عصبانیت از چیزی که می خواهید از آن خلاص شوید. | انتشار کاملا بی خطر است. بدن من فقط چیزهایی را که دیگر در زندگی به آن نیاز ندارم باقی می گذارد. |
مقعد: فیستول | دفع ناقص زباله عدم تمایل به جدایی از زباله های گذشته. | خوشحالم که گذشته را رها می کنم. از آزادی لذت می برم |
مقعد: خارش | احساس گناه نسبت به گذشته. | با کمال میل خودم را می بخشم. از آزادی لذت می برم |
مقعد: درد | احساس گناه میل به تنبیه | گذشته تمام شده است. من عشق را انتخاب می کنم و خودم و هر کاری که الان انجام می دهم را تایید می کنم. |
بی تفاوتی | احساس مقاومت. سرکوب احساسات. ترس. | احساس امنیت کنید من به سمت زندگی می روم من تلاش می کنم تا از طریق آزمایش های زندگی بگذرم. |
آپاندیسیت | ترس. ترس از زندگی. مسدود کردن همه چیز خوب | من در امانم آرام میشوم و اجازه میدهم جریان زندگی با خوشحالی جریان داشته باشد. |
اشتها (از دست دادن) (همچنین نگاه کنید به: "عدم اشتها") | ترس. دفاع شخصی. بی اعتمادی به زندگی | من خودم را دوست دارم و تایید می کنم. هیچ چیز مرا تهدید نمی کند. زندگی شاد و امن است. |
اشتها (بیش از حد) | ترس. نیاز به حفاظت. محکوم کردن احساسات | من در امانم هیچ تهدیدی برای احساسات من وجود ندارد. |
شریان ها | لذت زندگی در رگ ها جریان دارد. مشکلات عروق - ناتوانی در لذت بردن از زندگی. | من پر از شادی هستم. با هر ضربان قلبم در من پخش می شود. |
آرتروز انگشتان دست | میل به تنبیه خود محکوم کردن انگار قربانی شدی | من به همه چیز با عشق و درک نگاه می کنم. من تمام اتفاقات زندگیم را از منظر عشق می بینم. |
آرتریت (همچنین نگاه کنید به: "مفاصل") | این احساس که شما را دوست ندارند. انتقاد، رنجش. | من عشق هستم حالا خودم را دوست خواهم داشت و کارهایم را تایید می کنم. من با عشق به دیگران نگاه می کنم. |
آسم | ناتوانی در نفس کشیدن به نفع خود. احساس غرق شدن. سرکوب گریه. | حالا شما می توانید با خیال راحت جان خود را به دست بگیرید دست خود. من آزادی را انتخاب می کنم. |
آسم در نوزادان و کودکان بزرگتر | ترس از زندگی. بی میلی به اینجا بودن | این کودک کاملا امن و دوست داشتنی است. |
آترواسکلروز | مقاومت. تنش. حماقت تزلزل ناپذیر. امتناع از دیدن خوبی ها. | من کاملاً برای زندگی و شادی باز هستم. حالا با عشق به همه چیز نگاه می کنم. |
باسن (بالا) | پشتیبانی پایدار بدن مکانیسم اصلی برای حرکت رو به جلو. | زنده باد باسن! هر روز پر از شادی است. محکم روی پاهایم می ایستم و استفاده می کنم. آزادی |
باسن: بیماری ها | ترس از حرکت رو به جلو در اجرای تصمیمات اصلی. عدم هدف. | ثبات من مطلق است. من به راحتی و با شادی در زندگی در هر سنی جلو می روم. |
بلی (همچنین نگاه کنید به: "بیماری های زنان"، "واژینیت") | این باور که زنان قادر به تأثیرگذاری بر جنس مخالف نیستند. عصبانیت از شریک زندگی | من موقعیت هایی را که در آن قرار می گیرم ایجاد می کنم. قدرت بر من خودم هستم زنانگی من را خوشحال می کند. من آزادم |
سرسفیدها | میل به پنهان کردن ظاهر زشت. | من خودم را زیبا و دوست داشتنی می دانم. |
ناباروری | ترس و مقاومت در برابر فرآیند زندگی یا عدم نیاز به تجربه فرزندپروری. | من به زندگی اعتقاد دارم. با انجام کار درست در زمان مناسب، من همیشه در جایی هستم که باید باشم. من خودم را دوست دارم و تایید می کنم. |
بیخوابی | ترس. بی اعتمادی به روند زندگی احساس گناه | با عشق، این روز را ترک می کنم و خود را به خوابی آرام می سپارم، می دانم که فردا از خودش مراقبت خواهد کرد. |
هاری | بدخواهی این یقین که تنها پاسخ آن خشونت است. | دنیا در من و اطرافم مستقر شد. |
اسکلروز جانبی آمیوتروفیک (بیماری لو گریگ؛ اصطلاح روسی: بیماری شارکو) | عدم تمایل به شناخت ارزش خود. عدم شناخت موفقیت | من می دانم که من یک فرد ایستاده هستم. رسیدن به موفقیت برای من امن است. زندگی مرا دوست دارد. |
بیماری آدیسون (نارسایی مزمن آدرنال) (همچنین نگاه کنید به: بیماری های آدرنال) | گرسنگی عاطفی حاد. خشم خودگردان. | من عاشقانه از بدن، افکار، احساساتم مراقبت می کنم. |
بیماری آلزایمر (نوعی دمانس پیش از پیری) (همچنین نگاه کنید به: "زوال عقل" و "سالمندی") | عدم تمایل به پذیرش جهان همانطور که هست. ناامیدی و درماندگی. خشم. | همیشه یک جدیدتر وجود دارد بهترین راهاز زندگی لذت ببر. گذشته را می بخشم و به فراموشی سپرده ام. من تسلیم شادی می شوم |
روان تنی از دیرباز به عنوان علمی که ارتباط بین وضعیت ذهن و بدن را نشان می دهد شناخته شده است. جدول بیماری ها که بر اساس کتاب های لیز بوربو، لوئیز هی و کارول ریتبرگر گردآوری شده است، به شما کمک می کند تا زمینه روانی بیماری های خود را بهتر درک کنید و در مسیر بهبودی قرار بگیرید.
در طول تاریخ بشر، پزشکان بزرگ، پزشکان، شمنها، کیمیاگران و هرمنوتیکها وضعیت سلامتی را از دیدگاه متافیزیکی مورد توجه قرار دادهاند. همه آنها معتقد بودند که روند درمان باید لزوماً با شفای روح شروع شود و به تدریج به سمت مشکلات جسمانی بدن حرکت کند. حتی سقراط نیز چنین می گوید: "شما نمی توانید با چشم بدون سر، سر بدون بدن و بدن بدون روح رفتار کنید." بقراط نوشته است که شفای بدن باید با از بین بردن عللی که روح بیمار را از انجام کار الهی خود باز می دارد آغاز شود. شفا دهندگان قدیم بر این عقیده بودند که هر بیماری جسمی در نتیجه عدم اتحاد شخص با طبیعت روحانی خود به وجود می آید. آنها مطمئن بودند که تنها پس از حذف رفتارهای غیرطبیعی بیمار و افکار نادرست، بدن فیزیکییک فرد بیمار می تواند به حالت طبیعی تعادل و سلامت خود بازگردد.
تقریباً هر شفا دهنده بزرگ جداول خود را جمع آوری کرد که به عنوان مثال نشان داد که ذهن، روح و بدن لزوماً باید در کنار هم کار کنند. شفا دادن مردم به این معناست که تمام تلاش خود را برای رهایی روح انسان انجام دهیم و به او اجازه دهیم وظایف واقعی خود را انجام دهد. هر فرد دارای یک پوسته انرژی است که در بالای بدن فیزیکی قرار دارد. بدن انسان به قدری نسبت به افکار نوظهور حساس است که اگر آنها ناسالم باشند، بلافاصله شروع به محافظت از مالک می کند و باعث عدم اتحاد بین جنبه های فیزیکی و معنوی می شود. زندگی انسان. چنین شکافی یک بیماری است، بنابراین هر مشکلی همیشه نه تنها در بدن بلکه در بدن انرژی نیز احساس می شود.
این دو بدن (انرژی و فیزیکی) دوقلوهایی هستند که متقابلاً بر یکدیگر تأثیر می گذارند. بنابراین، شفا را نباید با شفا یکی دانست. اینها مفاهیم کاملاً متفاوتی هستند. شفا منحصراً در سطح بدن فیزیکی عمل میکند و شفای انسان را در تمام سطوح - جسمی، ذهنی، عاطفی و روحی- شفا میدهد.
تا همین اواخر همه بیماری ها به دو دسته جسمی و روانی تقسیم می شدند. اما در اواسط قرن گذشته، دکتر اف الکساندر دسته سومی از بیماری ها را مشخص کرد - روان تنی. از آن زمان، روان تنی به درمان و درمان موفقیت آمیز بیماری های بدنی که ناشی از علل روانی است، پرداخته است. در ابتدا این بیماری «هفت کلاسیک» بود که شامل انفارکتوس میوکارد، زخم معده، آسم برونش، کولیت، فشار خون بالا، پرکاری تیروئید و دیابت. اما امروزه روان تنی با هر گونه اختلال جسمانی ناشی از علل ذهنی کار می کند.
روان تنی به عنوان یک علم بر گزاره های زیر استوار است:
روان تنی نشان می دهد که رابطه عمیقی بین بیماری ها و افکار ما، بین احساسات و ایده ها، بین باورها و باورهای ناخودآگاه وجود دارد. او در نظر دارد که چگونه همه این چیزها بر روح، ذهن و البته بدن انسان تأثیر می گذارد. وظیفه این علم این است که به مردم بیاموزد تا علل واقعی بیماری های خود را با دقت پوشانده شده با ماسک های روانشناختی در خود بیابند. جداول روان تنی به رفع مشکلات جسمانی کمک می کند و ویژگی های شفابخش روح را آزاد می کند.
بیماری های ما همیشه منعکس کننده میزان موفقیت جسم، روح و ذهن در ما هستند.
روان تنی به این سؤال پاسخ می دهد که چگونه بدن انسان به تأثیرات داخلی و خارجی در حال ظهور پاسخ می دهد، آیا می تواند با آنها سازگار شود یا با آنها سازگار شود. هر بیماری به انسان نشان می دهد که در گفتار، کردار، افکار و شیوه زندگی او چیزی وجود دارد که او را از خود واقعی اش باز می دارد. این اختلاف است که باعث شکست در روند عادی تعامل بین روح، ذهن و بدن می شود.
روان تنی بر این باور استوار است که هدف پنهان هر بیماری ارسال یک سیگنال نگران کننده به شخص است مبنی بر اینکه اگر می خواهد سالم باشد نیاز فوری به تغییر چیزی در خود دارد.روان تنی به مردم می گوید: افکار منفی و محدود کننده ای را که مانع از رشد بدن شما می شود را تغییر دهید و تصوری توهم از خود در شما ایجاد کنید. درد باعث می شود فکر کنیم که چه افکاری منجر به نگرش های اشتباه می شود. اما این نگرش های نادرست است که انسان را به سمت اعمال، تصمیمات و اقدامات نادرست سوق می دهد.
این بیماری همچنین ما را مجبور می کند که سبک زندگی خود را به طور اساسی تغییر دهیم و در عادت هایی که وضعیت فیزیکی بدن را تهدید می کند تجدید نظر کنیم. این به نیاز فوری به ارزیابی مجدد هوشیارانه روابط با دیگران و همچنین پایان دادن به روابطی اشاره می کند که ما را از نظر عاطفی تخریب می کند. گاهی اوقات بیماری به ما کمک می کند تا در نهایت یاد بگیریم به جای سرکوب احساسات قوی خود، ابراز کنیم. و این فوق العاده است، زیرا روان تنی فقط می گوید که سرکوب هر احساسی ضربه ای فوری به سیستم ایمنی و عصبی ما وارد می کند!
بدحالی در بدن ما به روش های بسیار متفاوتی ظاهر می شود: حملات حاد ناگهانی، دردهای جسمی طولانی مدت،
تنش عضلانی یا سایر علائم واضح. اما مهم نیست که چگونه خود را نشان می دهد، روان تنی به فرد درک روشنی از نیاز به انجام کاری با روح، ذهن و بدن خود می دهد.
هدف دیگر هر بیماری افزایش سطح آگاهی فرد از نیازهای جسمانی خود است. او همیشه به آنچه در بدن ما اتفاق می افتد توجه می کند. درست است، چنین سیگنال هایی همیشه بلافاصله متوجه نمی شوند. به عنوان مثال، زمانی که فرد تحت استرس است، اغلب اساسی ترین نیازهای فیزیولوژیکی مانند خواب و تغذیه مناسب. و سپس بدن او شروع به تقویت تدریجی پیام خود می کند، علائم واضح تر می شوند. تا زمانی که فرد با مشکل موجود برخورد نکند این کار را انجام می دهد، این دقیقاً نقش مثبت بیماری است.
روان تنی ادعا می کند که هر بیماری نشان دهنده کیفیت افکار یک فرد است. تفکر ما تعیین می کند که چه کسی هستیم، چه کسی می خواهیم باشیم، چه احساسی نسبت به دنیای اطراف خود داریم، و چقدر می خواهیم سالم باشیم. همه چیز در اطراف ما بازتابی از افکار ماست: تصمیمات، اعمال و کلمات، نحوه تعامل ما با افراد اطرافمان، هر موقعیت زندگی، رویداد یا تجربه غیرمنتظره. بیماری ناگهانی به این معنی است که افکار فرد با نیازهای ناگفته روح و جسم او در تضاد است.
اغلب اتفاق می افتد که افکاری که بر رفتار ما حاکم است و انتخاب های ما را تعیین می کند، منعکس کننده ایده های دیگران است و نه نظر خود ما. بنابراین، روان تنی معتقد است که عادات ما، الگوهای رفتاری شکل گرفته و همچنین شیوه زندگی انسان نیز منجر به بیماری های جسمی می شود. افراد مدرن در حال فرار هات داگ می خورند، تا دیروقت در اینترنت بیدار می مانند و سپس قرص های خواب آور مصرف می کنند تا حداقل چند ساعت خواب آرام شبانه داشته باشند. افکار زنان مدرن بر این متمرکز است که چگونه برای همیشه لاغر و جوان بمانند. این آنها را مجبور می کند که دائماً روی رژیم های مختلف بنشینند و زیر تیغ جراحی پلاستیک بروند. اعتیاد به مواد مخدر و اعتیاد به الکل تقریباً در جامعه ما عادی شده است، اگرچه حتی یک کودک می داند که چقدر عمر را کوتاه می کند. مغز ما آنقدر به مواد شیمیایی معتاد شده است که در اولین فرصت از داروهای آرام بخش یا ضد افسردگی استفاده می کنیم. سیگاری ها همچنان به سیگار کشیدن ادامه می دهند، اگرچه به خوبی می دانند که این امر آسیب های جبران ناپذیری به سلامتی آنها وارد می کند ...
چرا مردم این گونه رفتار می کنند؟ زیرا طبیعت انسان به گونه ای است که همیشه انجام هیچ کاری برای او آسان تر از تغییر چیزی در خود است. به نظر می رسد که سلامت ما به طور مستقیم به عادات ما بستگی دارد. در همین حال، مطالعات اخیر نشان داده است که الگوهای رفتاری نقش بسیار زیادی در مستعد شدن افراد به انواع بیماری ها، به ویژه افسردگی، آسم، انواع بیماری های قلبی عروقی، اختلالات خودایمنی و حتی انکولوژی دارد.
در اینجا برخی از الگوهای رفتاری در افرادی که مستعد ابتلا به بیماری های جسمی جدی هستند آورده شده است:
البته هر کدام از ما در هر یک از این نکات می توانیم خود را بشناسیم. درک این نکته مهم است که ویژگی های رفتاری فوق، استعداد ما را برای ابتلا به بیماری تنها زمانی تعیین می کند که در یک دوره زمانی طولانی ظاهر شوند.
روان تنی 4 نوع اصلی بیماری را تشخیص می دهد:
امروزه کتاب های بسیاری از نویسندگان مختلف در حوزه عمومی وجود دارد که پس از مطالعه آنها می توانید برای بهبود بدن خود کار کنید. به عنوان یک قاعده، چنین کتاب هایی مجهز به جداول مفصلی هستند که بیماری ها و علل روانی آنها را به تفصیل توضیح می دهد و همچنین راه هایی برای مقابله با شرایط دردناک آنها پیشنهاد می کند. ما یک جدول خلاصه از سه نویسنده معروف شفادهنده را که به طور گسترده برای همه کسانی که به سلامت خود علاقه دارند شناخته شده اند، به شما ارائه می دهیم. این بنیانگذار جنبش خودیاری لوئیز هی، روانشناس برجسته لیز بوربو و پزشک شهودی کارول ریتبرگر است. این زنان شگفت انگیز از نزدیک می دانند که چه بیماری جدی و اعتماد به نفس پایین است. آنها توانستند خود را شفا دهند و اکنون با کمک میزهای خود به سایر افراد کمک می کنند تا شفا پیدا کنند.
بیماری یا وضعیت | لیز بوربو | لوئیز هی | کارول ریتبرگر |
---|---|---|---|
آلرژی (هر یک از واکنش های آلرژیک) | آلرژی راهی برای جلب توجه به سوی خود است، به خصوص در مواردی که با مشکل تنفسی همراه است. چنین بیماری نماد یک تضاد درونی است. آلرژی زمانی رخ می دهد که بخشی از شخصیت برای چیزی تلاش می کند و بخشی دیگر این نیاز را سرکوب می کند:
| لوئیز هی اطمینان داد که یک راه عالی برای خلاص شدن از شر آلرژی برای همیشه وجود دارد. فقط این سوال را بپرسید: "چه کسی را نمی توانید تحمل کنید؟" و علت آلرژی خود را پیدا خواهید کرد. آلرژی زمانی خود را نشان می دهد که فرد قدرت خود را انکار کند. اگر باور داشته باشید که تمام افکار و اعمال شما واقعا درست و ضروری هستند، می توانید آلرژی را فراموش کنید. | آلرژی یکی از بیماری هایی است که در ترس نقش دارد. بنابراین بدن به یک محرک داخلی یا خارجی واکنش نشان می دهد که باعث ایجاد احساسات شدید می شود. آلرژی در زمان تجربه ترس شدید برای خود یا عزیزان و همچنین با رنجش یا عصبانیت شدید رخ می دهد. |
آرتروز، آرتریت | در اینجا علائم مشکلات مفصلی وجود دارد:
| مفاصل نماد حرکت هستند. آرتروز یا آرتروز نشان می دهد که باید جهتی را که در حال حاضر در آن حرکت می کنید تغییر دهید. | مشکلات مفصلی نشان دهنده نارضایتی حاد از زندگی، خود، روابط، بدن یا سلامتی شماست:
|
آسم | معلوم می شود که این بیماری بهانه ای واقعی است برای اینکه چرا یک فرد آنقدر قوی نیست که می خواهد:
| آسم نماد ترس از زندگی است. فرد مبتلا به آسم متقاعد شده است که حق ندارد حتی به تنهایی نفس بکشد. شایع ترین علل متافیزیکی این بیماری عبارتند از:
| آسم نشانه تمایل به نگرانی است. فرد مبتلا به آسم دائماً مضطرب است و می ترسد به زودی اتفاق بدی برای او بیفتد. او یا دائماً نگران آینده است، یا اتفاقات منفی گذشته را خرد می کند. چرا بوجود می آید؟
|
بیخوابی | علت اصلی بی خوابی بی اعتمادی به افکار و تصمیمات خود است. | بی خوابی خود را به صورت هیجانی و اضطراب بیش از حد نشان می دهد. دلایل ممکن است به شرح زیر باشد:
| بی خوابی با مسئله اعتماد همراه است و به احتمال زیاد عدم اعتماد به خود نسبت به دیگران است. سه ترس اصلی که باعث بی خوابی می شوند عبارتند از:
|
برونشیت | این بیماری ریوی نشان می دهد که بیمار باید زندگی خود را آسان تر و راحت تر بگیرد. در مورد همه درگیری ها آنقدر احساساتی نباشید. | برونشیت منجر به یک جو عصبی و درگیری های مداوم در خانواده می شود. کودکانی که اغلب از برونشیت رنج می برند به شدت نگران آزار و اذیت والدین خود هستند. | در اینجا شایع ترین علل برونشیت ذکر شده است:
|
ریزش مو (طاسی) | موها با ریزش شدید و ترس از ریزش شروع به ریزش می کنند:
| در کسانی که بیش از حد نگران وضعیت مادی هستند یا به آنچه اطرافیانشان می گویند توجه دارند، مو می ریزد. | استرس حاد مرتبط با هر دو اشتباه است تصمیمات گرفته شدهو با اعمال دیگران که نمی توان بر آنها تأثیر گذاشت. |
سینوزیت | نفس کشیدن نماد زندگی است، بنابراین گرفتگی بینی نشان دهنده ناتوانی آشکار در زندگی کامل و شاد است. | گرفتگی بینی نشان می دهد که صاحب آن فرد، موقعیت یا چیز خاصی را تحمل نمی کند. | این بیماری در کسانی که احساسات واقعی را سرکوب می کنند نیز رخ می دهد، زیرا نمی خواهند رنج بکشند یا رنج یک عزیز را احساس کنند. |
گاستریت | این بیماری بدون اینکه توانایی ابراز آن را داشته باشد باعث تجربه خشم شدید می شود. | عدم اطمینان طولانی مدت و احساس عذاب منجر به گاستریت می شود. | گاستریت نشان دهنده بار عاطفی شدید در روابط با دیگران است. به این فکر کنید که چه کسانی را اینطور "هضم" نمی کنید؟ |
هموروئید | بواسیر در نتیجه تجربه ترس مداوم و استرس عاطفی ایجاد می شود که نمی خواهید در مورد آن بحث کنید و نشان دهید. این بیماری در کسانی ظاهر می شود که دائماً خود را به چیزی مجبور می کنند ، مثلاً در حوزه مادی. به عنوان مثال، بیمار خود را مجبور به انجام کاری می کند که نمی خواهد یا به سراغ شغلی می رود که دوستش ندارد. | این بیماری به دلایل مختلفی ایجاد می شود:
| بواسیر مقداری ناپاک بودن روح را نشان می دهد. هر چند وقت یک بار به خود اجازه افکار یا اعمال "ناخالص" می دهید؟ |
تبخال | انواع مختلفی از این بیماری وجود دارد. تبخال دهان باعث چنین دلایلی می شود:
| تبخال دهان در نتیجه محکومیت، تهمت، بدرفتاری و «نالیدن در زندگی روزمره» رخ می دهد. تبخال در لب بالایی رخ می دهد - فرد احساسات مشابهی را نسبت به دیگران تجربه می کند. تبخال در لب پایین - تحقیر خود. | علل تبخال در انواع مختلف:
|
سردرد | سر نشان دهنده عزت نفس فرد و نگرش او نسبت به خودش است. درد در سر (مخصوصاً در پشت سر) نشان می دهد که یک فرد با اعتماد به نفس پایین و سرزنش خود را "کوبیده" می کند:
| سردرد مشخصه افرادی است که به توانایی ها و نقاط قوت خود اعتقاد ندارند:
| سردرد نتیجه طرد شدن از خود یا موقعیتی است که قابل تغییر نیست، اما رهایی از آن نیز غیرممکن است. سردرد حتی زمانی اتفاق میافتد که میخواهند شخص را دستکاری کنند و او ناخودآگاه در مقابل آن مقاومت میکند. |
گلو |
| مشکلات گلو نشان می دهد که فرد خود را قربانی می داند، موقعیت "فقیر و بدبخت" را می گیرد. | گلودردی که در صحبت کردن اختلال ایجاد می کند - ترس از ابراز احساسات در صورت. این درد همچنین نشان می دهد که فرد تحت فشار زیادی از سوی افراد دیگر قرار دارد. |
افسردگی | علل متافیزیکی افسردگی:
| این حالت روانی نشان می دهد که فرد از کنترل آنچه اتفاق می افتد امتناع می ورزد. او به جای اینکه مسیر زندگی خود را هدایت کند، به سادگی به موقعیت ها واکنش نشان می دهد. از این باور که همه چیز علیه شماست، دست بردارید و زندگی واقعی به خوبی که ارائه می شود نیست. | یک فرد افسرده متقاعد شده است که مردم و زندگی به طور کلی انتظارات او را برآورده نمی کند. به نظر می رسد او کسی را ندارد که برای حمایت عاطفی به او مراجعه کند. او احساس تنهایی می کند و خود را قربانی شرایط می داند. |
معده | هر بیماری معده با ناتوانی در پذیرش واقعی افراد یا موقعیت های خاص همراه است. چه چیزی را دوست دارید که "به سلیقه شما نیست؟" چرا چنین احساس بیزاری یا ترس می کنید؟ | مشکلات معده نشان دهنده مقاومت در برابر ایده های جدید است. بیمار نمی خواهد یا نمی داند که چگونه با افراد اطراف و موقعیت هایی که با سبک زندگی، برنامه ها و عادات او مطابقت ندارد، سازگار شود. | معده بیمار همچنین نشان دهنده یک انتقاد داخلی قوی است که اجازه نمی دهد به سیگنال های شهود گوش دهید. |
دندان ها | وضعیت دندان ها نشان می دهد که چگونه یک فرد شرایط، افکار و ایده های نوظهور را "جویده" می کند. دندان های بد افرادی بی تصمیم و مضطرب هستند که قادر به نتیجه گیری از موقعیت های زندگی نیستند. مشکلات بیشتر با دندان ها نماد درماندگی دنیوی و ناتوانی در "خروج کردن"، ایستادن برای خود است. | دندان های سالم نشان دهنده تصمیمات درست. هر گونه مشکل در دندان ها نشان دهنده عدم تصمیم گیری طولانی مدت و ناتوانی در درون نگری هنگام تصمیم گیری است. | هر بیماری دندانی نتیجه شرارت مرتکب، پرخاشگری یا صرفاً افکار بد است:
|
سکته | تناوب طولانی از قوی ترین فراز و نشیب های عاطفی منجر به سکته می شود:
|
| سکته مغزی باعث اضطراب شدید، تحریک پذیری و بی اعتمادی افراد می شود:
|
سرفه | سرفه نشان دهنده مشکلات عاطفی در یک فرد است:
| سرفه نشان دهنده تمایل به اعلام به همه اطرافیان است: "به من گوش کن! به من توجه کن! همچنین، سرفه نشان می دهد که بدن در فرآیند "پولک شدن" انرژی است یا تغییرات قابل توجهی در وضعیت عاطفی وجود دارد. | دلایل اصلی سرفه:
|
روده ها | بیماری های روده کوچک: ناتوانی در درک آنچه می تواند در زندگی روزمره مفید باشد. چسبیدن به جزئیات کوچک به جای نزدیک شدن به وضعیت در سطح جهانی. از ساختن یک فیل با مگس کوچک دست بردارید! بیماری های روده بزرگ: چسبیدن به باورها یا افکار غیر ضروری و منسوخ (همراه با یبوست)، رد افکار مفید (با اسهال). تضادهای زندگی را بیان کرد که انسان به هیچ وجه نمی تواند آنها را هضم کند. | روده ها نشان دهنده انتقاد شدید از خود، کمال گرایی و در نتیجه انتظارات برآورده نشده است:
| مشکلات روده به استرس و اضطراب مزمن اشاره دارد:
|
خونریزی بینی | زمانی که فرد احساس ناراحتی یا غمگینی می کند، خونریزی از بینی خارج می شود. این یک نوع استرس عاطفی است. خون دماغ زمانی اتفاق می افتد که فردی بخواهد گریه کند اما به خود اجازه این کار را نمی دهد. یک مورد خونریزی بینی نشان دهنده از دست دادن علاقه به فعالیت های فعلی است. خون از بینی دلیل توقف چنین فعالیت هایی است. | خونریزی از بینی با نیازهای برآورده نشده همراه است:
| خون نماد شادی است. خونریزی بینی راهی برای ابراز غم و اندوه و نیاز به عشق است. در غیاب شناخت، شادی به شکل خون دماغ از بدن خارج می شود. |
اضافه وزن |
| اضافه وزن نشان دهنده چیست؟ احساس ترس، نیاز شدید به محافظت و عدم تمایل به احساس درد عاطفی. احساس ناامنی یا بیزاری از خود. غذا در اینجا به عنوان یک میل سرکوب شده برای خود ویرانگری عمل می کند. | اضافه وزن به عوامل زیادی بستگی دارد، اما معمولاً فردی که از چاقی رنج می برد، در دوران کودکی دچار مشکلات و تحقیرهای زیادی می شود. او در بزرگسالی به شدت می ترسد که دوباره در موقعیت شرم آور قرار بگیرد یا دیگران را در چنین موقعیتی قرار دهد. غذا جایگزین پوچی معنوی می شود. |
میگرن |
| میگرن بیماری افراد کمال گرا است. انسان سعی می کند محبت دیگران را با کارهای خوب «خرید» کند. اما در عین حال حاضر نیست اگر هدایت شود تحمل کند. | این بیماری نشان دهنده جاه طلبی بیش از حد، دقت و انتقاد از خود است. میگرن مزمن نشان دهنده حساسیت به انتقاد، اضطراب و تمایل به سرکوب احساسات است. ترس دائمی از رها شدن یا طرد شدن. |
فیبروئید رحم |
| یک زن مبتلا به فیبروم رحم دائماً ایده های مختلفی را مطرح می کند و اجازه نمی دهد آنها به طور کامل بالغ شوند. او همچنین ممکن است خود را به خاطر ناتوانی در ایجاد یک کانون خانواده شایسته سرزنش کند. | فیبروم های رحمی را می توان به عنوان نوعی تخلیه خشم، رنجش، شرم و ناامیدی به سمت خود در نظر گرفت:
|
برفک (کاندیدیازیس) | این بیماری نشان دهنده احساس خلوص روحی خود فرد است. همچنین، کاندیدیاز تظاهری از خشم تجربه شده و سرکوب شده است که متوجه شریک جنسی می شود. | برفک سمبل خشم درونی نسبت به خود به دلیل اتخاذ تصمیمات اشتباه است. زن نسبت به زندگی بدبین است و در بدبختی هایش نه خود، بلکه دیگران را مقصر می داند. او احساس درماندگی، عصبانیت یا عصبانیت می کند. | کاندیدیازیس بازتاب استرس عاطفی ناشی از مشکلات در روابط شخصی، به ویژه با مادر است. احساس اینکه هیچ حمایت، احترام و عشقی وجود ندارد. نگرش نسبت به دنیا از طریق تلخی و خشم نسبت به تمام دنیا نمایان می شود. |
آبریزش بینی، گرفتگی بینی |
| بینی نماد پذیرش شخصیت فرد است. بنابراین، آبریزش بینی همیشه یک درخواست کمک، یک فریاد درونی بدن است. | یک فرد ممکن است به دلیل یک محاسبه ناخودآگاه دچار آبریزش بینی شود. مثلا اینکه از ترس آلوده شدن شما را تنها می گذارند. اگر مشکلات بینی در یک فضای محدود در کنار افراد دیگر - سازگاری اجتماعی ضعیف است. |
انکولوژی | سرطان دلایل زیادی دارد، اما در بیشتر موارد ناشی از کینه ای است که در اعماق خود رانده شده است. سرطان روان زا به درون گراهای تک همسری که دوران کودکی تیره ای را پشت سر گذاشته اند، حمله می کند. چنین افرادی بسیار فداکار هستند و اغلب به شریک زندگی یا شرایط زندگی خود (عاطفی، مادی یا روانی) وابستگی سفت و سخت دارند. اطرافیان چنین افرادی را بسیار خوب و مسئولیت پذیر توصیف می کنند. | سرطان در افرادی رخ می دهد که نیازهای عاطفی دیگران را بالاتر از نیازهای خود قرار می دهند. این نوع رفتار، شهادت را تشویق می کند و از ترس رها شدن و طرد شدن تغذیه می کند. | سرطان یک بیماری است مردم خوب". بیشترین تمایل به آن در سه مورد مشاهده می شود:
|
مسمومیت (مسمومیت) | مسمومیت درونی سیگنال بدن است که زندگی با افکار ناسالم مسموم شده است. مسمومیت خارجی - قرار گرفتن بیش از حد در معرض تأثیرات خارجی یا سوء ظن به اینکه زندگی یک شخص خاص را "مسموم" می کند. | مستی نشان دهنده رد مداوم هر ایده و همچنین ترس از هر چیز جدید است. | مسمومیت نشان می دهد که بدن به طور قاطع سبک زندگی را که به آن تحمیل می شود نمی پذیرد. |
کبد | در کبد، مانند یک مخزن طبیعی، خشم سرکوب شده در طول سال ها جمع می شود. مشکلات کبدی زمانی ظاهر می شوند که خشم، ناامیدی و اضطراب را تجربه می کنید. آدم اصلاً بلد نیست انعطاف پذیر باشد. او به دنبال سازگاری با موقعیت ها نیست، زیرا از عواقب آن می ترسد، می ترسد آنچه را که دارد از دست بدهد. اختلالات کبدی نشان دهنده افسردگی ناخودآگاه است. | بیماری کبد نماد مقاومت در برابر هر تغییر و احساساتی مانند خشم شدید، ترس و نفرت است. | جگر ذخیره ای از احساسات قوی و خشم است. کبد بیمار نشان دهنده خودفریبی و شکایت مداوم است:
|
پانکراس (پانکراتیت) | این بیماری پس از احساس شدید در مورد یک رویداد اخیر یا عصبانیت شدید ناشی از انتظارات برآورده نشده رخ می دهد. | پانکراتیت نتیجه نگرانی بیش از حد برای عزیزان شماست. | لوزالمعده عضوی از احساسات است و مشکلات مربوط به آن نشان دهنده تنش عاطفی شدید است. |
کلیه ها |
| بیماری کلیوی نشان دهنده ناامیدی حاد، انتقاد مداوم، تجربه شکست است. پیلونفریت حاد واکنشی به شرم است، مشابه واکنشی که در کودکان خردسال دیده می شود. ناتوانی در درک اینکه چه چیزی خوب است و چه چیزی بد است. | بیماری کلیوی در افراد آسیب پذیر و احساساتی که بیش از حد نگران عزیزان خود هستند رخ می دهد. احساس ناتوانی یا ناتوانی در فعالیت های خود یا در روابط بین فردی. |
از پشت کوچک |
| کمر ارتباط مستقیمی با احساس گناه دارد. تمام توجه چنین شخصی دائماً به آنچه در گذشته باقی مانده است معطوف می شود. کمردرد به وضوح به دیگران پیام می دهد: "من باید تنها و تنها بمانم!". | ناتوانی در نشان دادن معنویت، ترس شدید همراه با ابراز وجود. کمبود مالی و زمان و همچنین ترسی که با بقا همراه است. |
پروستاتیت | پروستات نمادی از توانایی های خلاقانه و خلاقانه یک مرد در بدن است. بیماری های این اندام از تجربه احساس ناتوانی و درماندگی صحبت می کند. خسته از زندگی. | مشکلات پروستات به مرد نشان می دهد که نباید سعی کند مطلقاً همه چیز را کنترل کند. معنی پروستاتیت خلاص شدن از شر هر چیز قدیمی و ایجاد چیزی جدید است. | مردی که پروستاتیت دارد خود را بیش از حد خودکفا می داند، تکیه بر کسی را ضروری نمی داند. او به خود اجازه نمی دهد احساسات را نشان دهد، زیرا آنها از نظر او به عنوان یک ضعف تلقی می شوند. بزرگترین شرم برای او ناتوانی در کنار آمدن با مسئولیت و ناتوانی در توجیه انتظارات کسی است. |
آکنه | جوش های صورت نشان دهنده نگرانی بیش از حد برای نظرات دیگران است. ناتوانی در خود بودن آکنه روی بدن از بی حوصلگی شدید صحبت می کند که با تحریک پذیری خفیف و عصبانیت پنهان همراه است. قسمتی از بدن که در آن ظاهر می شوند نشان دهنده منطقه ای از زندگی است که باعث چنین بی حوصلگی می شود. | بثورات روی صورت نماد نگرش فرد به جهان است، به عنوان مثال، عدم توافق با خود یا عدم عشق به خود. | جوشهای صورت زمانی ظاهر میشوند که فرد میترسد «صورتش را از دست بدهد»، مثلاً در یک موقعیت مهم اشتباه کند. تصور او از خود مضر و اشتباه است. اغلب آکنه روی بدن و صورت در نوجوانان زمانی که دوره خودشناسی را پشت سر می گذارند، ایجاد می شود. |
پسوریازیس | فردی که چنین بیماری دارد می خواهد "پوست" را تغییر دهد، به طور کامل تغییر کند، زیرا ناراحتی شدیدی را تجربه می کند. او می ترسد کاستی ها، ضعف ها و ترس های خود را بپذیرد، بدون شرم یا ترس از طرد شدن خود را بپذیرد. | پسوریازیس نشان دهنده ترس از رنجش احتمالی است. این بیماری نشان دهنده از دست دادن پذیرش خود و امتناع از قبول مسئولیت احساسات تجربه شده است. | پسوریازیس بازتابی از نفرت از خود است که با ترحم آمیخته شده است. یک باور درونی که همه چیز آنطور که باید پیش نمی رود. یأس و گوشه گیری، پرهیز از تماس اجتماعی و ترحم شدید به خود. |
دیابت | دیابتی ها آسیب پذیر هستند و خواسته های زیادی دارند. آنها نگرانند که همه «یک لقمه نان بگیرند». اما اگر ناگهان کسی بیشتر از آنها دریافت کند، حسادت درونی دارند. آنها فعالیت ذهنی شدیدی دارند که در پشت آن غم و اندوه پنهان و نیاز ارضا نشده به لطافت و محبت پنهان است. دیابت شیرین در کودک در غیاب درک والدین ایجاد می شود. او برای جلب توجه بیمار می شود. | دیابتی ها در گذشته زندگی می کنند، بنابراین نارضایتی شدید از زندگی، عزت نفس پایین و عدم عزت نفس دارند. | احساسی که شیرینی زندگی مدام در حال از بین رفتن است. علل روانی دیابت همیشه با احساس کمبود چیزی همراه است: شادی، اشتیاق، شادی، رفاه، امید یا توانایی لذت بردن از لذت های ساده زندگی. |
حمله قلبی | خود شخص یک حمله قلبی ایجاد می کند و سعی می کند از جریان احساساتی که او را از لذت زندگی محروم می کند خلاص شود. او به همه چیز بدبین است و به هیچ کس اعتماد ندارد. ترس از زنده ماندن و ترس از ناشناخته منجر به حمله قلبی می شود. | قلب، اندام پذیرش شادمانه دنیاست. شادی بیش از حد منجر به بیماری قلبی و همچنین تظاهرات طولانی مدت سرکوب و طرد شادی می شود. | حملات قلبی برای افرادی که در آن زندگی می کنند اتفاق می افتد استرس طولانی مدت. آنها به نوع رفتاری A تعلق دارند: پرخاشگر، تحریک پذیر، خواستار و ناراضی. این افراد مدام سعی می کنند همه چیز را کنترل کنند. آنها با نبردهای شدید در زندگی به موفقیت می رسند و در درونشان از اینکه موظف به تأمین معاش خانواده هستند، احساس کینه و رنجش می کنند. |
درجه حرارت | خشم سرکوب شده | خشم سرکوب شده و خشم حاد. | سرخوردگی یا احساس کثیفی پر انرژی. |
سیستیت | این بیماری همیشه نشان دهنده یک ناامیدی بزرگ است. انگار انسان از درون می سوزد که اطرافیان متوجه نمی شوند. او نمی فهمد چه اتفاقی می افتد، بنابراین بسیار ناسازگار عمل می کند. او بیش از حد از عزیزان انتظار دارد، بنابراین به معنای واقعی کلمه در خشم درونی می سوزد. | سیستیت نشان دهنده حالتی مضطرب، چسبیدن به ایده های قدیمی، خشم و ترس از به دست آوردن آزادی کامل است. | سیستیت ناشی از رنجش و انزوا است. انزوا و گوشه گیری همراه با این بیماری ناشی از ترس از ابتلا به یک جرم جدید است. |
گردن | گردن درد نشانه ای از انعطاف پذیری داخلی محدود است. وقتی فرد نمی خواهد موقعیت را به طور واقع بینانه درک کند، گردن درد می کند، زیرا قادر به کنترل آن نیست. گردن غیر قابل انعطاف اجازه نمی دهد به عقب نگاه کنید - بر این اساس ، فرد از دیدن یا شنیدن آنچه در پشت سر او اتفاق می افتد می ترسد. او فقط وانمود می کند که این وضعیت او را آزار نمی دهد، اگرچه واقعاً بسیار نگران است. | گردن نماد تفکر انعطاف پذیر و توانایی دیدن آنچه در پشت سر شما اتفاق می افتد است. گردن درد - عدم تمایل به در نظر گرفتن جنبه های مختلف موقعیت، لجبازی شدید و عدم انعطاف پذیری معقول در رفتار و افکار. | محدودیت جسمانی در حرکات گردن - لجاجت و بی تفاوتی نسبت به شادی ها و غم های مردم. گردن درد - یک فرد اغلب کار اشتباهی انجام می دهد و عمداً وضعیت موجود را نادیده می گیرد. چنین بی تفاوتی خیالی، انعطاف پذیری را سلب می کند. |
تیروئید | غده تیروئید به طور مستقیم با ویژگی های ارادی فرد و توانایی او در تصمیم گیری آگاهانه، یعنی با توانایی ساختن زندگی مطابق با خواسته های خود، رشد فردیت ارتباط دارد. | بزرگ شدن غده تیروئید نشان می دهد که یک فرد توسط خشم و عصبانیت پنهان خفه شده است، او به معنای واقعی کلمه "توده ای در گلو" دارد. فعالیت ضعیف تیروئید - ترس از دفاع از منافع خود و عدم تمایل به صحبت در مورد نیازهای خود. | احساس حقارت و ترحم به خود. درک خود که مانند دیگران نیست، احساس یک "کلاغ سفید". تمایل به سرکوب احساسات و رفتار پنهانی. |
با مطالعه دقیق این جدول می توانید علت بیماری جسمی خود را پیدا کنید. اگر نظرات سه نویسنده در مورد علت یک بیماری خاص به طور قابل توجهی متفاوت است، توصیه می کنیم به شهود خود گوش دهید. در هر صورت، کارکرد اصلی چنین جداول این است که به فرد بیاموزند که از افکار و نیازهای خود آگاه باشد، به سیگنال های بدن خود گوش دهد. خوب، پس از آن، می توانید شروع به خوددرمانی کنید.
کلمه شفا از کلمه کل گرفته شده است. و کل همیشه به معنای سالم است. چگونه می توانید خود را درمان کنید؟ تصور کنید که افکار شما یک راهنمای درونی هستند و احساسات شما نوعی فشارسنج هستند. با شناسایی باورهایی که شما را به سمت یک بیماری خاص سوق داده است، متوجه خواهید شد که هر بیماری معنای پنهان خاص خود را دارد. و مهمتر از همه، برای شما مهم است که باور کنید روح شما پتانسیل فوق العاده ای برای بهبودی دارد.
شفا همیشه از روح شروع می شود. وظیفه او این است که فرد را بهتر از قبل از بیماری خود کند و "یکپارچگی" بدن را بازگرداند. سلامتی ما قبل از هر چیز هماهنگی اجزای جسمی، ذهنی، عاطفی و معنوی است. تنها با تغییر جهان بینی و سبک زندگی خود در مسیر کسب سلامتی قرار خواهید گرفت.
سلامتی همیشه با آگاهی از یک مشکل آغاز می شود و با تغییر به پایان می رسد. ابتدا، فرد باید از عادات و مناطق آسایش خود آگاه شود و سپس به طور کامل از شر رفتار ناسالم خلاص شود، حتی اگر با احساس امنیت همراه باشد یا به برجسته نشدن در میان جمعیت کمک کند. سلامتی ما را ملزم به مراقبت فعال و مداوم از بدن می کند.
سه هدف اصلی درمان عبارتند از: تصور سالم از خود، افکار سالم و روابط سالم. بگذار عشق و شفقت، پذیرش و تایید، صبر و تحمل در روح شما باشد. گذشته را رها کنید و زندگی خود را دوباره بسازید. بهبودی فرآیندی طولانی است که در آن همه چیز وجود دارد: خنده و اشک، بازی و سرگرمی و حتی خودانگیختگی کودکانه. گاهی اوقات بهبودی دشوار و دردناک است، زیرا بدن ما دائماً ما را به روش زندگی و افکار معمول خود میکشد. اما اگر پافشاری کنید، به زودی از اینکه زندگی جدیدتان چقدر غنی شده است شگفت زده خواهید شد.
بهبودی یک روش زندگی است، پس بگذارید هر روز شفابخش باشد!
کارول رایدبرگر در کتابهای خود در مورد خوددرمانی نوشت که هر بیماری در بدن ما به دلیلی ایجاد میشود. همیشه نشان دهنده انباشت انرژی از احساسات منفی (در اندام ها، غدد و ماهیچه ها) و همچنین ترس ها و نگرش ها (در ستون فقرات) است. یافتن علت اصلی بیماری جسمی و سپس از بین بردن آن بسیار مهم است که بدون تغییر طرز تفکر نمی توان این کار را انجام داد.
کارول ریتبرگر در مدل شفای خود 4 مرحله را پیشنهاد کرد که شامل ارزیابی، درس، عمل و رهایی است. این مراحل به راحتی قابل پیگیری هستند، برای هر موقعیتی قابل اجرا هستند و به راحتی قابل درک هستند. اما تأثیری که آنها روی یک فرد می گذارند باور نکردنی است. خودت آن را امتحان کن!
مرحله اول (ارزیابی). این مرحله شامل خود تشخیصی است که توجه فرد را به سبک زندگی جلب می کند. مطمئن شوید که مراقب سلامتی خود هستید و بدن فیزیکی شما دچار استرس نمی شود. ارزیابی وضعیت فکری به فرد این فرصت را می دهد که کیفیت افکار خود را دنبال کند. ارزیابی عاطفی به شما این امکان را می دهد که زخم های روانی را شناسایی کنید و ببینید کدام ترس ها با آنها مطابقت دارند. ارزیابی وضعیت فیزیکی فرصتی برای بررسی احساسات بدن فراهم می کند.
مرحله دوم (دروس). این بیماری باعث می شود که انسان به این فکر کند که چرا این گونه فکر می کند و عمل می کند نه غیر از این. از طریق وضعیت بیماری خود، درباره شخصیت و همچنین عمیق ترین باورها، ترس ها، نقاط قوت، ضعف، عزت نفس و ادراک خود بیشتر می آموزیم. این بیماری ما را به تغییر سوق می دهد، توانایی های خود را کشف کرده و آموزش می دهد
موقعیت های سمی را به موقعیت های شفابخش تبدیل کنید. درسی را یاد بگیرید که بیماری شما به شما می دهد!
مرحله سوم (اقدامات). در این مرحله، قبل از اینکه فرد شروع به عملی کردن آنچه در مرحله درس کرده است، کند. ما مستقیماً با اصلاح سلامت شروع می کنیم و خود را با تغییرات در ادراک خود خوشحال می کنیم. آدمی از قیدهای گذشته رها می شود و در زمان حال شروع به عمل می کند!
گام چهارم (رهایی). این مرحله به انسان می آموزد که شاد زندگی کند، بدون درد و رنجی که ناشی از زخم های روحی است. رهایی از خطاهای ادراک از خود، فرد شروع به درک آنچه که واقعاً هست، می یابد، متوجه می شود که چه چیزی می تواند به دست آورد. با رهایی از گذشته، همه چیز غیرضروری را رها می کنیم و افکار جدید، رفتار جدید ایجاد می کنیم. زندگی جدیدو نیازهای جدید روح، ذهن و بدن.
وقتی روان تنی در زندگی شما مستحکم شد، خواهید فهمید که این نه تنها یک علم است، بلکه یک روش زندگی است. شفا همیشه اتفاق می افتد، و نه فقط زمانی که یک درد یا ناراحتی ناگهانی ما را می ترساند، و چیزی وحشتناک را پیش بینی می کند. اگر می خواهید از یک زندگی رضایت بخش و سالم لذت ببرید، یاد بگیرید که رویدادهای بیرونی را با نیازهای روح خود هماهنگ کنید. بگذارید افکار شما منعکس کننده نیازهای واقعی شما باشد، نه خواسته ها و خواسته های دیگران. تنها با ساده کردن افکار خود، سلامتی عالی برای خود ایجاد خواهید کرد. برای شکست دادن این بیماری، باید به درون خود نگاه کنید و افکار ناسالم را در آنجا پیدا کنید. حتی اگر کاملاً سالم هستید، به منظور پیشگیری، به طور دوره ای هر چیزی را که به آن فکر می کنید تجزیه و تحلیل کنید.
بیماریهای روان تنی بیماریهایی هستند که عوامل روانشناختی از جمله استرس روانشناختی در بروز آنها نقش اساسی دارند. عوامل روانی نقش مهمی در سایر بیماری ها دارند: میگرن، اختلالات غدد درون ریز، نئوپلاسم های بدخیم.
آلرژی.
آپاندیسیت.ترس. ترس از زندگی. مسدود کردن همه چیز خوب
بیخوابی.
دیستونی رویشی
وزن: مشکلات
اشتها بیش از حد است.ترس. دفاع شخصی. بی اعتمادی به زندگی سرریز تب و رهایی از احساس نفرت از خود.
چاقی.
کمبود اشتها.نفی زندگی شخصی. احساس شدید ترس، نفرت از خود و انکار خود.
لاغری.چنین افرادی خود را دوست ندارند، در مقایسه با دیگران احساس بی اهمیتی می کنند، از طرد شدن می ترسند. و بنابراین سعی می کنند بسیار مهربان باشند.
سلولیت (التهاب بافت زیر جلدی).خشم انباشته شده و خود تنبیهی. خود را مجبور می کند باور کند که هیچ چیز او را آزار نمی دهد.
فرآیندهای التهابیترس. خشم. هوشیاری ملتهب شرایطی که باید در زندگی ببینید باعث عصبانیت و ناامیدی می شود.
هیرسوتیسم (موهای بیش از حد بدن در زنان).خشم پنهان یک پوشش رایج ترس است. سعی در سرزنش کردن اغلب: عدم تمایل به خودآموزی.
بیماری های چشمچشم ها نمادی از توانایی دیدن واضح گذشته، حال، آینده است. شاید چیزی را که در زندگی خود می بینید دوست نداشته باشید.
آستیگماتیسم.رد "من" خود. ترس از دیدن خود در نور واقعی.
نزدیک بینی.ترس از آینده.
گلوکوم.سرسخت ترین عدم تمایل به بخشش. آنها نارضایتی های قدیمی را تحت فشار قرار می دهند. له شده از این همه.
دور اندیشی.احساس دوری از این دنیا
آب مروارید.ناتوانی در نگاه کردن به آینده با شادی. آینده مه آلود
ورم ملتحمه.اتفاقی در زندگی رخ داد که باعث عصبانیت شدید شد و این عصبانیت با ترس از تجربه مجدد این اتفاق تشدید می شود.
کوری، جداشدگی شبکیه، ضربه شدید سر.ارزیابی خشن از رفتار شخص دیگر، حسادت، همراه با تحقیر، تکبر و سخت گیری.
خشکی در چشم.چشم شور. عدم تمایل به نگاه کردن با عشق. ترجیح میدم بمیرم تا ببخشم گاهی مظهر بدخواهی.
جو.
سر: بیماری ها.حسادت، حسادت، نفرت و کینه.
سردرد.
میگرن
گلو: بیماری ها.
آنژین.
لارنژیت.عصبانیت صحبت کردن را دشوار می کند. ترس صحبت کردن را سخت می کند. آنها بر من تسلط دارند.
ورم لوزه.ترس. احساسات سرکوب شده خلاقیت خاموش اعتقاد به ناتوانی خود در صحبت کردن و دستیابی مستقل به ارضای نیازهای خود.
فتق.رابطه شکسته تنش، بار، بیان خلاق نادرست.
بیماری های دوران کودکیاعتقاد به تقویم ها، مفاهیم اجتماعی و قوانین ساختگی. بزرگسالان اطراف مانند کودکان رفتار می کنند.
آدنوئیدهاکودکی که احساس می کند ناخواسته است.
آسم در کودکانترس از زندگی. بی میلی به اینجا بودن
بیماری های چشمعدم تمایل به دیدن آنچه در خانواده اتفاق می افتد.
اوتیت
عادت جویدن ناخنناامیدی. سامویدیسم نفرت از یکی از والدین
استافیلوکوکوس اورئوس در کودکاننگرش آشتی ناپذیر نسبت به دنیا و نسبت به افراد والدین یا اجداد.
راشیتیسمگرسنگی عاطفی نیاز به عشق و محافظت.
ولادت: انحرافات.کارمیک.
دیابت.
مجاری تنفسی: بیماری ها.
آسم.
سینوزیت.
آبریزش بینی.درخواست کمک. گریه درونی شما قربانی هستید. عدم شناخت ارزش خود
ترشحات نازوفارنکس.گریه کودکان، اشک های درونی، احساس یک قربانی.
خونریزی بینینیاز به شناخت، میل به عشق.
سینوزیت.تحریک ناشی از یکی از بستگان.
کللیتیازیس.
بیماری های معده.
گاستریت
سوزش سردل.
زخم معده و اثنی عشر.
دندان ها: بیماری ها.
لثه: بیماری ها.عدم اجرای تصمیمات فقدان نگرش روشن نسبت به زندگی.
خونریزی لثه.
بیماری های عفونی. ضعف سیستم ایمنی بدن.
سنگ ها.ممکن است تشکیل شود كيسه صفرا، کلیه ها، پروستات. به عنوان یک قاعده، آنها در افرادی ظاهر می شوند که برای مدت طولانی نوعی افکار و احساسات دشوار مرتبط با نارضایتی، حسادت، حسادت و غیره را در خود دارند. فرد می ترسد که دیگران در مورد این افکار حدس بزنند. انسان به شدت بر نفس، اراده، امیال، کمال، توانایی ها و عقل خود متمرکز است.
کیست.پیمایش مداوم در سر نارضایتی های قبلی. توسعه اشتباه
روده ها: مشکلات.
خونریزی آنورکتال (وجود خون در مدفوع).عصبانیت و ناامیدی. بی تفاوتی احساس مقاومت. سرکوب احساسات. ترس.
هموروئید.
یبوست.
سندرم روده تحریکپذیر.
قولنج.تحریک، بی حوصلگی، نارضایتی از محیط.
کولیت.عدم قطعیت. نمادی از توانایی جدا شدن آسان از گذشته است. ترس از رها کردن چیزی غیر قابل اعتماد بودن
نفخ شکم.
سوء هاضمهترس، وحشت، بیقراری حیوانات. ناله و شکایت.
آروغ زدن.ترس. نگرش بیش از حد حریصانه به زندگی.
اسهالترس. امتناع. فرار کن.
مخاط روده بزرگ.طبقه بندی افکار مغشوش منسوخ کانال های دفع سموم را مسدود می کند. شما در باتلاق چسبناک گذشته لگدمال می کنید.
بیماری های پوستی.منعکس کننده آن چیزی است که شخص در مورد خود فکر می کند، توانایی ارزش گذاری برای خود در مواجهه با دنیای اطرافش. شخص از خود خجالت می کشد، به نظرات دیگران اهمیت زیادی می دهد. او خود را طرد می کند همانطور که دیگران او را طرد می کنند.
آبسه (آبسه).افکار آزاردهنده آسیب، غفلت و انتقام.
تبخال سادهقوی ترین تمایل برای انجام هر کاری بد. تلخی ناگفته.
قارچ.باورهای عقب مانده عدم تمایل به جدایی از گذشته. گذشته شما بر حال شما مسلط است.
خارش.خواسته هایی که مخالف شخصیت هستند. نارضایتی. توبه میل به خروج از موقعیت.
نورودرماتیت.بیمار مبتلا به نورودرماتیت میل شدیدی به تماس فیزیکی دارد که با محدودیت والدین سرکوب می شود، بنابراین اختلالاتی در اندام های تماس دارد.
می سوزد.خشم. جوش داخلی.
پسوریازیس.
آکنه (جوش).
آبسه.یک موقعیت خاص زندگی فرد را مسموم می کند و باعث ایجاد احساسات شدید خشم، اضطراب و ترس می شود.
گردن: بیماری ها.
اگزما.
استخوان ها، اسکلت: مشکلات.یک شخص برای خودش ارزش قائل است که برای دیگران مفید است.
آرتروز.
فتق دیسک بین مهره ای.این احساس که زندگی شما را کاملاً از حمایت محروم کرده است.
راکیوکمپسیس.ناتوانی در همراهی با جریان زندگی. ترس و تلاش برای نگه داشتن افکار قدیمی. بی اعتمادی به زندگی عدم یکپارچگی طبیعت. بدون جسارت اعتقاد
درد پایین کمر.انتظارات محقق نشده در زمینه روابط بین فردی.
رادیکولیتدورویی. ترس از پول و آینده.
روماتیسم مفصلی.
پشت: بیماری های قسمت تحتانی.
پشت: بیماری های قسمت میانی.
پشت: بیماری های قسمت فوقانی.عدم حمایت اخلاقی این احساس که شما را دوست ندارند. عقب نگه داشتن احساسات عاشقانه
خون، وریدها، شریانها: بیماریها.
کم خونی.فقدان شادی. ترس از زندگی. اعتقاد به حقارت خود انسان را از لذت های زندگی محروم می کند.
شریان ها (مشکلات).مشکلات عروق - ناتوانی در لذت بردن از زندگی. او نمی داند که چگونه به صدای قلب خود گوش دهد و موقعیت های مرتبط با شادی و سرگرمی را ایجاد کند.
آترواسکلروز.
فلبریسم.
فشار خون بالا یا فشار خون بالا (فشار خون بالا).
افت فشار خون یا افت فشار خون (فشار خون پایین).
هیپوگلیسمی (گلوکز خون پایین).غرق در سختی های زندگی. "چه کسی به آن نیاز دارد؟"
بیماری های ریوی.
برونشیت.
پنومونی (التهاب ریه).ناامیدی. خسته از زندگی. زخم های عاطفی که جایز نیست التیام پیدا کنند.
بیماری سل.
آنفیزمدر شیردهی کامل از نفس کشیدن می ترسید. فکر میکنی لیاقت زندگی رو نداری
لنف: بیماری ها.هشداری مبنی بر اینکه باید دوباره روی مهمترین چیز در زندگی تمرکز کنید: عشق و شادی.
غدد فوق کلیوی: بیماری ها.
سیستم عصبی: بیماری ها.
نورالژی.مجازات گناه. عذاب ارتباط.
فلج.ترس. وحشت. اجتناب از یک موقعیت یا شخص. مقاومت. افکار فلج کننده بن بست.
اسکلروز چندگانه.سختی فکر، سختی دل، اراده آهنین، عدم انعطاف. ترس.
صرع.شیدایی آزار و شکنجه. طرد زندگی. احساس مبارزه شدید. خود آزاری.
پاها: بیماری ها.برنامه خود ویرانگری، نارضایتی از خود، موقعیت، موقعیت. به خاطر رفاه، تمایل به آسیب رساندن به دیگری یا تحقیر خود در صورت نبود رفاه.
باسن: بیماری ها.ترس از حرکت رو به جلو در اجرای تصمیمات اصلی. عدم هدف.
زانو.لجاجت و غرور. ناتوانی در یک فرد انعطاف پذیر. ترس. انعطاف ناپذیری عدم تمایل به تسلیم شدن
پا. چالش ها و مسائل.ناتوانی در "اینجا و اکنون" بودن، بی اعتمادی به خود و جهان.
بی حسیمهار احساسات مرتبط با عشق و احترام، از بین رفتن احساسات.
کبد: بیماری ها.
زردی.تعصب درونی و بیرونی. یافته های یک جانبه
نقرس.نیاز به تسلط. عدم تحمل، عصبانیت.
پانکراس: بیماری ها.ادعای یک عزیز، تمایل به قطع رابطه با او.
پانکراتیت.طرد شدن؛ خشم و ناامیدی: به نظر می رسد زندگی جذابیت خود را از دست داده است.
بیماری های جنسیسرکوب عشق در دیگران و در خود.
ناباروری.ترس و مقاومت در برابر فرآیند زندگی یا عدم نیاز به تجربه فرزندپروری.
امراض مقاربتی.احساس گناه جنسی. نیاز به مجازات. اطمینان از گناه یا نجس بودن اندام تناسلی.
تبخال تناسلی.اعتقاد به اینکه جنسیت بد است.
بیماری های زنان
آمنوره، دیسمنوره (اختلال قاعدگی).بی میلی به زن بودن نفرت از خود نفرت از بدن زن یا زنان.
واژینیت (التهاب مخاط واژن).عصبانیت از شریک زندگی احساس گناه جنسی. خود تنبیهی این باور که زنان قادر به تأثیرگذاری بر جنس مخالف نیستند.
سقط جنین.ترس از آینده. "الان نه - بعد." زمان بندی اشتباه
قفسه سینه: بیماری ها.او تمام تلاش خود را به خاطر کسانی که دوستشان دارد انجام می دهد و نیازهای خود را فراموش می کند و خود را در جایگاه آخر قرار می دهد. در عین حال، ناخودآگاه از دست کسانی که به آنها اهمیت می دهد عصبانی می شود، زیرا زمانی برای مراقبت از خود باقی نمانده است.
یائسگی: مشکلات.ترس از دست دادن علاقه به شما ترس از پیری خود بیزاری.
فیبروم، کیست.توهینی را که شریک زندگی انجام داده را به خاطر بسپارید. ضربه ای به غرور زنان.
اندومتریوزاحساس ناامنی، سرخوردگی و ناامیدی. جایگزینی عشق به خود با شکر سرزنش ها
ناتوانی جنسیاختلال نعوظ مردان اغلب ناشی از عوامل فیزیکی مانند بالا است فشار خون، دیابت و آسیب اندام تناسلی. علاوه بر مشکلات صرفاً فیزیولوژیکی، عوامل عاطفی نیز سهم قابل توجهی دارند. فهرست عوامل عاطفی که می تواند باعث شکست مرد در رختخواب شود:
کاندیدیازیس
پروستات: بیماری ها.ترس های درونی مردانگی را تضعیف می کند. شما شروع به تسلیم شدن می کنید. تنش جنسی و احساس گناه. ایمان به پیری
زایمان: مشکلات.افزایش غرور به مادر کودک.
سردی.ترس. رد لذت. اعتقاد به اینکه رابطه جنسی بد است. شرکای بی احساس
عرق کردن با بوی نامطبوع.فرد به دلیل مهار احساسات خود از دست خود عصبانی می شود. نمی تواند به خود اجازه دهد احساسات منفی را تجربه کند. ترس. خود بیزاری. ترس از دیگران.
کلیه ها: بیماری ها.
نفریت.
سنگ کلیه.
سردتعداد زیادی رویداد به طور همزمان. سردرگمی، بی نظمی. گلایه های کوچک
بیماری روانی.
افسردگی.عصبانیتی که فکر می کنید نباید آن را احساس کنید. ناامیدی.
روان پریشی.فرار از خانواده خودمراقبتی. اجتناب ناامیدانه از زندگی.
روانگسیختگی.اراده، ذهن، تلاش برای انقیاد و کنترل اوضاع در مادر.
سرطان. بیماری های انکولوژیکاول از همه، سرطان غرور و ناامیدی را مسدود می کند.
کشش.خشم و مقاومت. عدم تمایل به پیروی از مسیر خاصی در زندگی.
روماتیسم.
دهان: امراض.جانبداری. ذهن بسته ناتوانی در درک افکار جدید.
تبخال دهان.حالت متناقض در رابطه با یک شی: شما می خواهید (یک قسمت از شخصیت)، اما نمی توانید (بر اساس قسمت دیگر).
خونریزی لثه.فقدان شادی از تصمیماتی که در زندگی گرفته می شود.
زخم روی لب ها یا در حفره دهان.کلمات زهرآگینی که با لب ها نگه داشته شده اند. اتهامات.
دست ها: بیماری ها.توانایی و هوش حرف اول را می زند.
طحال.وسواس به چیزی ایده های مزاحم
قلب: بیماری های سیستم قلبی عروقی.
بیماری های پیریبازگشت به اصطلاح "امنیت دوران کودکی". الزامات مراقبت و توجه. این نوعی کنترل بر دیگران است. اجتناب (گریز).
تشنج.ولتاژ. ترس. برای بدست آوردن آن تلاش کنید.
جراحات، زخم، بریدگی.مجازات برای زیر پا گذاشتن قوانین خود احساس گناه و خشم خودگردان.
نیش حیوانات.خشم به درون تبدیل شد. نیاز به مجازات.
نیش حشرات.احساس گناه در مورد چیزهای کوچک.
گوش: بیماری ها.
ناشنوایی.طرد شدن، سرسختی، انزوا .
اوتیت(التهاب مجرای شنوایی خارجی، گوش میانی، گوش داخلی). خشم. عدم تمایل به گوش دادن سر و صدا در خانه. پدر و مادر در حال دعوا هستند.
برچسب ها: روان تنی بیماری ها ، بیماری های روان تنی
کلسترول: افزایش یافته است.مسدود کردن کانال های شادی ترس از پذیرش شادی
سیستیت (بیماری مثانه).
عفونت مجاری ادراری.تحریک. عصبانیت معمولاً در جنس مخالف یا شریک جنسی. شما تقصیر را گردن دیگران می اندازید.
اورتریت (التهاب مجرای ادرار).خشم. داری اذیت میشی اتهام.
غده تیروئید: بیماری ها.
بیماری های غدد درون ریز.
تیروتوکسیکوز (بیماری غدد درون ریز).بیماران مبتلا به تیروتوکسیکوز ترس عمیقی از مرگ نشان می دهند. اغلب، این بیماران در سنین پایین ترومای روانی داشتند، به عنوان مثال، از دست دادن عزیزی که به او وابسته بودند. بنابراین، پس از آن، سعی کردند با تلاش برای رشد زودهنگام، انگیزه اعتیاد را خنثی کنند، مانند تلاش برای حمایت از کسی به جای اینکه خودشان در موقعیت وابسته باقی بمانند. بنابراین، در بیماری که تلاش می کند هر چه زودتر به بلوغ برسد، اندامی که رازی را ترشح می کند که متابولیسم را سرعت می بخشد، بیمار می شود.
علل فیزیولوژیکی ادم می تواند بیماری های مختلف، به ویژه، اعتیاد به الکل، مشکلات قلبی، کلیه ها، کبد و غیره باشد. جستجو برای علل روان تنی باید با این بیماری های ریشه ای آغاز شود.
- فرد احساس می کند مورد حمله قرار گرفته است (کلامی یا فیزیکی) افراد قابل توجه(مادر، پدر، بستگان، دیگران) - آن دسته از افرادی که برعکس، از آنها انتظار عشق و حمایت دارد.
- انسان نمی تواند عشق را بپذیرد و به هر قیمتی به دنبال اجتناب از آن است. او به درد و آسیب گذشته دلبستگی دارد و مدام ناخودآگاه به یاد میآورد که اگر به خودش اجازه دهد اعتماد کند و پذیرای عشق باشد، دیگران میتوانند به او صدمه بزنند. نصب ناخودآگاه "عشق خطرناک است" نشسته است.
- فرد نسبت به آنچه در گذشته برایش اتفاق افتاده احساس گناه می کند. او برای جبران این امر مسئولیت بیش از حدی را بر عهده می گیرد به این امید که با این همه بار و مسئولیتی که بر دوش گرفته است، محبت و مقبولیت افراد شاخص را به دست آورد.
- انسان به شدت و سرسختانه به عواطف زیادی از گذشته می چسبد تا این همه توشه عاطفی خلاء درونی او را پر کند. چسبیدن به یک آسیب قدیمی امن تر از رها کردن آن است - زیرا در این صورت باید تغییر کنید و تغییر به معنای از دست دادن چیزی است. توشه عاطفی گذشته حتی به نوعی مایه آرامش شده است. وقتی شخصی عشقی را دریافت میکند که خیلی آرزویش را داشت، بیش از حد به آن وابسته میشود، زیرا در درک او این تجربه مثبت جدید قطعاً پایان خواهد یافت، فقط مسئله زمان است.
ادم به دلیل دلبستگی و غم و اندوه از گذشته رخ می دهد. این نوعی تلاش برای کنترل و سرکوب احساسات بیش از حد است، تلاشی برای پنهان شدن از مشکلات، به جای حل آنها. اضطراب، خشم سرکوب شده، اهمال کاری، آسیب پذیری، عدم اعتماد به نفس. تردید همراه با حرکت رو به جلو.
فردی که از کودکی احساس تنهایی کرده است درونی، ثابت و کلی است. او همیشه با هر که هستم تنهاست.
در یک مقطعی، او یک رابطه بسیار نزدیک دارد (یک شخص، یک سازمان، یک ایده)، با آنها همذات پنداری می کند، ادغام می شود و از طرف دیگر، این خیلی خوب است که واقعیت داشته باشد. این احساس که همه چیزهای خوب به پایان خواهند رسید. خیلی خوبه برای همیشه
روابط از بین می رود.
از آنجایی که این شیء حاوی معنای زندگی است، شخص معنای بیشتر وجود را نمی بیند، اگر این وجود نداشته باشد، پس من به هر چیز دیگری نیاز ندارم. و مرد انتخاب می کند که بمیرد.
موضوع خیانت.
* هر "بیماری مهلک"، به ویژه سرطان، پیامی از درون ماست (روح، اگر بخواهید، خود، ناخودآگاه، خدا، جهان): "شما آنطور که بودید زندگی نخواهید کرد. شخصیت قدیمی ناگزیر می میرد. شما می توانید از نظر روانی به عنوان یک فرد قدیمی بمیرید و به عنوان یک فرد جدید دوباره متولد شوید. یا با اصول و زندگی قدیمی خود بمیرید.»
نکات کلیدی، مکانیسم شروع بیماری:
1. فردی که از کودکی احساس تنهایی درونی کرده است (دائمی و کلی). "من همیشه با هرکسی که هستم تنها هستم."
2. در مقطعی رابطه بسیار نزدیکی دارد (یک شخص، یک سازمان، یک ایده)، با آنها همذات پنداری می کند، تا حد ادغام، آنها به معنای زندگی او تبدیل می شوند. از سوی دیگر، این فکر او را می بلعد - "این خیلی خوب است که درست باشد." این احساس که همه چیزهای خوب به پایان خواهند رسید. "خیلی خوبه برای همیشه."
3. روابط قطع می شود.
4. از آنجایی که این شیء حاوی معنای زندگی است، شخص معنای بیشتر وجود را نمی بیند، - "اگر این وجود ندارد، پس من به هر چیز دیگری نیاز ندارم." و در درون، در سطح ناخودآگاه، فرد تصمیم می گیرد بمیرد.
5. موضوع خیانت همیشه وجود دارد. یا احساس اینکه به او خیانت شده است. یا در صورت از دست دادن (یک ایده، یک فرد، یک سازمان)، ایده اصلی این است که "زندگی کردن به معنای خیانت به این گذشته / رابطه روشن است. از دست دادن همیشه فیزیکی نیست، اغلب یک فقدان روانی است، یک احساس ذهنی است. .
مکانیسم خود تخریبی بسیار سریع شروع می شود. موارد تشخیص دیرهنگام مکرر است. از آنجایی که این افراد به تنهایی عادت کرده اند - آنها از سریال "قوی و مقاوم" هستند، افرادی بسیار قهرمان هستند، هرگز درخواست کمک نمی کنند و تجربیات خود را به اشتراک نمی گذارند. به نظر آنها قوی بودن همیشه به زندگی آنها پاداش می دهد، زیرا آنها بسیار قدردانی می شوند. آنها "نمی خواهند کسی را بفرستند." تجربیات آنها را نادیده بگیرید - تحمل کنید و سکوت کنید. خدمتکاران. مرگ و میر در این واقعیت نهفته است که یک فرد نمی تواند بر این "از دست دادن" غلبه کند. برای زندگی کردن، او باید متفاوت شود، باورهایش را تغییر دهد، به چیز دیگری اعتقاد داشته باشد.
هرچه فرد بیشتر از "درست بودن، ایده های بیش از حد ارزش گذاری شده، آرمان ها، اصول خود" پیروی کند، تومور سریعتر رشد می کند و می میرد. پویایی پاک این زمانی اتفاق می افتد که یک ایده ارزشمندتر از زندگی باشد.
1. برای یک بیمار بسیار مهم است که بداند بیمار لاعلاج است. اما همه وانمود می کنند که همه چیز خوب است. این خیلی مضر است. خود «مرگ و میر» این بیماری دریچه ای برای بهبودی است. هرچه زودتر شخص متوجه شود، شانس بیشتری برای زنده ماندن دارد.
2. تشخیص خود درمانی است - این حق را می دهد که قوانین بازی را تغییر دهید، قوانین چندان مهم نیستند.
3. اصول قدیمی ناگزیر می خورند (متاستاز). اگر شخصی زندگی را انتخاب کند، همه چیز می تواند خوب باشد. گاهی «تدفین های خیالی» با آغاز نمادین زندگی جدید کمک می کند.
ویژگی های درمانی:
1. تغییر باورها (کار با ارزش ها).
2. مطالعه جداگانه موضوع آینده، که او باید برای آن زندگی کند، تعیین اهداف. هدف گذاری (معنای زندگی) که می خواهید برای آن زندگی کنید. هدفی که می خواهد تماماً در آن سرمایه گذاری کند.
3. با ترس از مرگ کار کنید. افزایش مقاومت روانی بدن. به طوری که ترس انرژی را فعال می کند، و آن را ضعیف نمی کند.
4. قانونی شدن نیازهای عاطفی. روشن کنید که علیرغم "خونسردی" آنها، مانند همه مردم، ممکن است به حمایت و صمیمیت نیاز داشته باشند - مهم است که یاد بگیرید چگونه آنها را بخواهید و دریافت کنید.