گفتگو با قدرت های بالاتر رشد معنوی شما چگونه بر ارتباط شما با قدرت های بالاتر تأثیر می گذارد؟

05.03.2021


خوانندگان اغلب می پرسند چگونه ارتباط خود را با قدرت های بالاتر، الهی - ارتباط با خود برتر، راهنماهای روح و خانواده معنوی خود تقویت کنند.

در اینجا پاسخی برای همه سؤالات وجود ندارد، بلکه فقط فکرهایی در مورد چگونگی آن وجود دارد با مدیریت ارشد خود در تماس باشیدکه می تواند به ما در سفر کمک زیادی کند.

با افزایش تعداد ارواح که شروع به بیدار شدن می کنند، به نظر می رسد که این می تواند بسیار مفید باشد.

شما همیشه در ارتباط هستید، اما ...

ابتدا باید درک کنید که هرگز تنها نیستید: ممکن است شما آن را احساس نکنید، اما خودتان همیشه به خود برتر خود متصل است، راهنمای روح و خانواده معنوی.

آنها همیشه گوش می دهند و همیشه به شما پاسخ می دهند و پیام می فرستند. تنها سوال این است که آیا این پیام ها را می پذیرید یا نه، آیا اطلاعاتی که به شما منتقل می شود را می شنوید.

حالت ارتباط ممکن است متفاوت باشد. برخی از مردم به معنای واقعی کلمه می توانند پیام ها را بشنوند - آنها صدای کلمات را می شنوند (به این clairaudience می گویند).

اما بسیاری از ما، حداقل هنوز این نوع از شفافیت را نداریم.

برای اکثریت مردم، ارتباط و راهنمایی از سوی خود برتر و مربیانشان به شکل شهود می آیند: افکار غیرمنتظره ای که به نظر می رسد به طور تصادفی به ذهن خطور می کنند. ایده هایی که ناگهان به ذهن شما خطور می کند و احساسات مرتبط با آنها.

به خاطر داشته باشید که روح معمولاً در زمزمه با ما ارتباط برقرار می کند - زمزمه های ملایمی در سر و قلب ما، تقریباً هرگز فریاد نخواهد زد.

پیام های او به قدری ظریف هستند که نشنیدن آنها یا نادیده گرفتن آنها به گونه ای که انگار تخیل ما هستند بسیار آسان است.

بسیاری از مردم آنقدر مشغول هستند و ذهن تحلیلی آنها آنقدر بلند صحبت می کند که متوجه نمی شوند یا نمی شنوند. پیام های روح

حتی اگر آنها را تشخیص دهند، ذهن منطقی آنها به احتمال زیاد این پیام ها را رد یا نادیده می گیرد.

بنابراین انگار ارتباطی نداریم! و در واقع، هیچ اتصال فعالی وجود ندارد، اما فقط به این دلیل که قادر به دریافت پیام نبودید.

راه دیگری که روح با شما ارتباط برقرار می کند از طریق علائم و نمادهایی است که توسط دنیای بیرون به شما داده می شود.

اغلب این شیوه ارتباطی از پیام‌هایی که از طریق شهود شما می‌آیند، مشخص‌تر و بدون ابهام است و روح در صورت لزوم از آن به عنوان یک کانال ارتباطی کمکی استفاده می‌کند.

مثل همیشه باید به آنچه می بینید و احساس می کنید توجه کنید تا این کانال تاثیرگذار باشد.

بیایید ابتدا دلایل عدم دریافت پیام های اصلی خود را بررسی کنیم و برای رفع این وضعیت چه کاری می توانید انجام دهید.

3 دلیل اصلی برای عدم دریافت پیام

سه دلیل اول که چرا پیام های ارسال شده برای شما را دریافت نمی کنید عبارتند از:

1. به دلیل مشغله زیاد و حواس پرتی متوجه آنها نمی شوید.
2. شما نمی توانید صدای آنها را بشنوید زیرا آنها در سر و صدای بیش از حد روانی غرق می شوند.
3. به آنها اعتماد ندارید و به سادگی آنها را نادیده می گیرید یا رد می کنید.

بیایید به هر علت با جزئیات بیشتری نگاه کنیم و پیامدهای آن را مورد بحث قرار دهیم.

مشغله و حواس پرتی


مردم اغلب متوجه پیام‌های شهودی که از روح می‌آیند، نمی‌شوند، زیرا بیش از حد مشغول هستند و توجه آن‌ها به دلیل زندگی پر مشغله روزمره منحرف می‌شود.

آنها در تجارت، مشکلات و رویدادها غوطه ور هستند. تعامل با دوستان، خانواده، همکاران؛ به هر گزینه دیگری برای نگرانی، و آنها به سادگی به پیام های روح توجه نمی کنند.

این پیام‌ها معمولاً بسیار ظریف هستند، بنابراین شما واقعاً باید توجه خود را برای تشخیص آنها معطوف کنید.

همه ما تا حدی افراد پرمشغله ای هستیم و ممکن است در زمان های خاصی بسیار مشغول باشیم - این غیرعادی نیست.

اما اگر می خواهید ارتباط خوبی با روح داشته باشید، باز هم باید سعی کنید زمان خلوت و خلوت را ترجیحا هر روز اختصاص دهید.

مدت زمان کوتاهی که سرعتتان را کم می‌کنید، آرام می‌شوید و این فرصت را دارید که ارتباط و پیام‌های ناشی از آن را بشنوید و احساس کنید.

اگر این نوع فعالیت در شما طنین انداز شود، می تواند نوعی مدیتیشن روزانه باشد. هر زمان آرامی کارساز خواهد بود: پیاده روی انفرادی در طبیعت، دویدن، باغبانی، هر چیز دیگری.

هر کاری که از انجام آن لذت می برید باعث آرامش شما می شود، منجر به بی فکری نسبی می شود، اجازه می دهد افکار و احساسات نسبتاً ظریف شهود شما شنیده شوند.

اگر نمی توانید هر روز زمانی برای تنهایی پیدا کنید، پس نگران نباشید - هر روز در میان نیز خوب است.

در مورد شخصی من، ساکت و آرام نشستن برای من مناسب نیست، بنابراین مدیتیشن برای من مناسب نیست. من پیاده روی انفرادی در طبیعت و در کوه را ترجیح می دهم. من این کار را هر روز انجام نمی دهم، اما اغلب.

به نظر می رسد ورزش بدنی و بیرون از منزل به من و برخی از من احیا می کند بهترین ایده ها، الهام و پیام های صریح در طول و بعد از آنها به من می رسد.

چی برای تو بهتره؟ لطفا در نظرات زیر به اشتراک بگذارید زیرا می توانید با ایده های خود به دیگران کمک کنید.

2. سر و صدای ذهنی

مردم اغلب پیام هایی از روح نمی شنوند زیرا ذهن آنها مشغول حل مشکلات زندگی روزمره است.

پچ پچ مداوم ذهن تحلیلی و خودگرای ما، صدای روانی است که می تواند پیام های دریافتی را که از طریق شهود ما ارسال می شود، خفه کند.

پیام‌های روح مانند زمزمه‌ها بی‌صدا هستند و به راحتی می‌توانند توسط افکار، ترس‌ها و نگرانی‌های ما تضعیف شوند.

زمان منظمی را برای آرام کردن ذهن اختصاص دهید تا بتوانید راهنمایی ها و اطلاعاتی را که از خود برتر و راهنماهایتان می آید بشنوید.

هر زمان آرامی موثر خواهد بود، اما هر چه محرک های حسی فیزیکی کمتر باشد بهتر است.

البته، اگر مدیتیشن با شما همخوانی داشته باشد، به خوبی به این هدف عمل می کند.

حجم ذهن ما را خاموش می کند و اضطراب، استرس و اضطراب را که سرچشمه اصلی سروصدا هستند و ما را از شنیدن پیام های الهی باز می دارند، کاهش می دهد.

در مدیتیشن، دنیای بیرون را خاموش می‌کنید و به دنیای درون فرو می‌روید، که دریچه شما به میدان آگاهی است و تسهیل می‌کند. گوش دادن به پیام های روح

جوهر فناناپذیر همه موجودات آگاهی خالص است و همه ما بخشی از یک میدان آگاهی هستیم، به همین دلیل است که فرو رفتن در درون خود برای برقراری ارتباط مهم است.

اگر مدیتیشن برای شما کارساز نیست، پس از هر چیزی که به شما اجازه می دهد آرامش و ذهن خود را آرام کنید استفاده کنید. ذن مطلق، مانند جدا شدن کامل، مورد نیاز نیست.

اغلب، هر کار تکراری، نسبتا آسان و بی فکری که از آن لذت می برید می تواند به این هدف کمک کند.

آرام کردن ذهن شمابه هر شکلی به طور منظم بهترین قدم اول است. این به شما امکان می دهد افکار و احساسات نسبتاً ظریف را از شهود خود بشنوید.

3. به شهود خود بی اعتماد باشید

شاید بزرگترین مشکل دریافت پیام از روح این باشد که متوجه پیام های دریافتی می شوید، اما ذهن منطقی شما آنها را رد یا نادیده می گیرد.

شما احساس اعتمادی ندارید که آنها برای شما در نظر گرفته شده اند و برای شما معنادار هستند. این یکی از دلایل اصلی عدم ارتباط افراد با روح است.

آنها متوجه پیام‌ها می‌شوند اما بلافاصله آنها را نادیده می‌گیرند یا آنها را رد می‌کنند، زیرا ذهن منطقی آنها ارتباطات شهودی را درک نمی‌کند یا به آن اعتماد نمی‌کند، یا آن افکار و احساسات را غیرعملی، غیر واقعی، احمقانه یا هر چیز دیگری می‌داند.

ایجاد اعتماد در شهود خود

برای ایجاد یک کانال کاربردی ارتباط با روح، باید یاد بگیرید به شهود خود اعتماد کنید

این برای بسیاری به دلیل رویکرد عقلانی که فرهنگ ما در ما پرورش می دهد بسیار دشوار است.

شما نمی توانید انتظار داشته باشید که روند ارتباط با روح از قواعد عقلانی پیروی کند: مدل عقلانی جهان بر اساس مطالعه جهان مادی ایجاد شد و در این موردما با دنیای مادی سروکار نداریم.

سعی کنید ذهن خود را باز نگه دارید و به افکار و احساسات خود و همچنین چیزهایی که در اطراف خود می بینید و می شنوید توجه بیشتری داشته باشید.

اول، واقعاً مفید است که بدانید خود برتر و مربیان شما همیشه با شما در تماس هستند و راه اصلی ارتباط آنها با شما این است. از طریق شهود شما

باید اطمینان داشته باشید که شنیده می شوید و به شما پاسخ داده می شود. و باید باور داشته باشید که قادر به دریافت پاسخ هستید.

انتظار نداشته باشید این اعتماد یک شبه ایجاد شود. این اتفاق می افتد، اما بیشتر اوقات ممکن است مدتی طول بکشد.

اگر هدف خود را برای دستیابی به یک ارتباط بهتر تعیین کنید، قطعاً این اتفاق خواهد افتاد.

ادامه دهید و به خود برتر، راهنماها و خانواده روحی خود (چه با صدای بلند یا در ذهن خود) بگویید که می خواهید دائماً با آنها در تماس باشید.

سپس تنها کاری که باید انجام دهید این است که به افکار و احساسات خود و آنچه در اطراف شما می گذرد توجه کنید.

به احتمال زیاد، آغاز، تصادفات و همزمانی های کوچک خواهد بود. مشاهده آنها را عادت دهید و آنها را یادداشت کنید.

همچنین عادت کنید در مورد چیزهایی که شما را آزار می دهند، سوال بپرسید. با چیز کوچکی شروع کنید که می خواهید آن روز اتفاق بیفتد.

هدف این است که به دستاوردهای کوچکی دست یابید که اطمینان شما را ایجاد کند که کانال شما باز است و کار می کند.

پس از درخواست کمک برای چیزی، به آنچه ظاهر می شود توجه کنید.

گاهی اوقات پاسخ به شکل خواسته شما می آید. بار دیگر ظاهر می شود فرد مفیدیا ممکن است به اطلاعات مفیدی دست پیدا کنید.

اغلب پاسخ خواهد بود به عنوان یک الهامیا افکار در سر شما

گاهی اوقات واضح است که این ایده از روح سرچشمه می گیرد، زیرا مطلقاً هیچ سابقه ای برای این ایده در تفکر قبلی شما وجود نداشت - این ایده فقط از آب درآمد.

مطمئن باشید که اینها در واقع پیام هایی از طرف روح هستند که برای شما در نظر گرفته شده است، و به خود اجازه دهید در نحوه کار ارتباط با روح اعتماد و تجربه کسب کنید.

از آنها بخواهید نشانه ای از حضور خود را برای شما ارسال کنند

یکی از راه های ایجاد اعتقاد و اعتماد این است که به سادگی از آنها بپرسید نشانی از حضورشان برای شما بفرستند.

آنها به شما علامتی می دهند که می دانند بهترین برای متقاعد کردن شما خواهد بود. این می تواند بسیار شخصی باشد زیرا آنها شما را بهتر از خودتان می شناسند.

برخی از نشانه‌های سنتی که راهنمای فرشته شما ممکن است پیشنهاد کند مانند جهنم ساده است: آنها یک سکه یا پر در مسیر شما قرار می‌دهند، شاید این کار را چندین بار تکرار کنند.

اما صادقانه بگویم، این می تواند هر چیزی باشد، پس ذهن خود را باز نگه دارید و به همه چیز توجه کنید.

راه دیگری که آنها می توانند حضور خود را در اطراف شما نشان دهند، تکرار اعداد است.

اگر اعدادی مانند: 11:11، 444 یا هر عدد دیگری را می بینید که به طور مکرر و مکرر یا پشت سر هم به شکلی غیر قابل باور به نظر می رسد، پس به احتمال بسیار زیاد این یک سلام و احوالپرسی از طرف مقابل است. .

تکرار اعداد راهی است که مربیان من در ابتدا توجه من را جلب کردند.

بعد از اینکه متوجه شدند من متوجه اعداد مکرر و باورنکردنی آنها شده ام، به من کمک کردند تا کتاب فرشته شماره 101 را پیدا کنم که منظور آنها را توضیح می دهد.

همانطور که کتاب اشاره می کند، نه تنها مربیان شما با تکرار اعداد توجه شما را جلب می کنند، بلکه می توانند به عنوان پیام رمز استفاده شوند و یک کانال ارتباطی جایگزین هستند که مکمل و پشتیبان شهود شما هستند.

علامت حضور را بخواهیدشما می توانید نه تنها زمانی که در ابتدا تلاش برای اتصال. شما می توانید این کار را هر زمان که احساس کردید ارتباط ضعیف می شود یا شک و تردید به سراغ شما می آید و باید از حضور آنها مطمئن باشید.

آنها بسیار خوشحال خواهند شد که هر زمان که نیاز به تأیید داشتید، نشانه ای از حضور خود را به شما بدهند.

آنها از شما می خواهند که به پیام های آنها اعتماد کنید و می دانند که چقدر برای شما مهم است که به حضور آنها اعتماد کنید.

من خودم بارها این کار را انجام داده ام. گاهی اوقات سرم شلوغ است یا استرس دارم و حواسم به کار و دنیا پرت می شود و احساس می کنم ارتباطم قطع شده است.

وقتی در این حالت هستم، فقط با صدای بلند می گویم: "می دانید بچه ها (من به مربیانم اینگونه اشاره می کنم - "شما بچه ها")، واقعاً احساس می کنم ارتباطم قطع شده است و داشتن نشانه ای از حضور شما بسیار آرامش بخش است. "

علامت همیشه می آید، و گاهی به شگفت انگیزترین و لذت بخش ترین شکل!

در اینجا به طور کلیچگونه کانال اصلی ارتباط خود را با روح از طریق کانال شهودی خود مدیریت کنید. اما یک کانال ارتباطی جایگزین وجود دارد که باید از آن آگاه باشید.

کانال ارتباطی جایگزین - علائم و نمادهای خارجی

یکی دیگر از راه‌های ارسال پیام، استفاده از علائم و نشانه‌ها در دنیای بیرون است.

مربیان شما اغلب با ارائه یک تصویر یا نماد، یک کلمه یا عبارت، یک آهنگ، اعداد قابل توجه یا هر چیز دیگری که به عنوان یک پیام نمادین عمل می کند، از این مکانیسم استفاده می کنند.

آنها ممکن است ظاهر شوند پلاک، علائم راه، موسیقی در رادیو پخش می شود و مانند آن.

متأسفانه اکثر اوقات مردم حتی به چنین چیزهایی توجه نمی کنند. اگر اتفاقی متوجه چیزی شوند، معمولاً آن را به عنوان یک تصادف بیهوده یادداشت می کنند.

شروع به توجه بیشتر به نمادهای موجود در دنیای اطراف خود و اولین برداشت خود از معنای آنها کنید. با تمرین، می توانید کاملا آنها را بشناسید و به این کانال ارتباطی نمادین اعتماد کنید.

شروع به پرسیدن سؤال کنید و به شکلی که پاسخ در آن می آید توجه کنید: ممکن است از طریق شهود شما به عنوان یک ایده الهام گرفته شده باشد، اما ممکن است به عنوان یک نشانه یا نماد نیز باشد.

به عنوان مثال، شما ممکن است یک پلاک با برخی مرتبط و کلمات معنی دارروی آن، آنچه را که به عنوان پاسخ احساس خواهید کرد - به احساسات و پیام خود اعتماد کنید

تقویت ارتباط

با اعتماد، صبر و تمرین، با استفاده از روش های ذکر شده در بالا، کانال ارتباطی خود را با خداوند قوی خواهید کرد، همانطور که هزاران و هزاران نفر قبلاً انجام داده اند.

به علاوه بسیاری دیگر که هر روز آنلاین می شوند و یکی از آنها شما خواهید بود.

روح زمانی شاد می شود که هر یک از ما متوجه می شویم و سپس محکم با الهی پیوند می خوریم.

این به آن‌ها اجازه می‌دهد تا به طور مؤثرتری ما را راهنمایی کنند، و این همان چیزی است که آنها برای ما ثبت‌نام کردند و موافقت کردند وقتی تصمیم گرفتیم در بازی زمین به تجسم شیرجه بزنیم.

به این ترتیب، آنها در نهایت می توانند هدف خود را به طور کامل انجام دهند - برای آنها بسیار مفید است و رضایت را به همراه دارد!

اگر چیزی دارید که می خواهید به این اضافه کنید، من دوست دارم آن را بشنوم، و مطمئن هستم که سایر خوانندگان نیز خواهند شنید.

خدا، فرشتگان، قدرت های برتر، فضا، جهان - چه بسیار نام های عرفانی و هر کدام نزدیک به نام خود، جوهر در نام نیست، بلکه در این است که چیزی بالاتر از ما وجود دارد که ما را هدایت می کند، تلقین می کند و کنترل می کند. و این یک واقعیت غیر قابل انکار است. قدرت های برتر دائماً با ما صحبت می کنند. تنها سوال این است که زبان آنها را بشنویم و بفهمیم. از این گذشته ، تمام مشکلات و بدبختی های ما قبلاً فریاد جهان است: "ایست! تو اونجا نمیری! شما مسیر خود را که شما را به خوشبختی و شادی خود می رساند، خاموش کردید! بارها برای شما نشانه هایی فرستادم تا از مسیر پر پیچ و خم و خطر محافظت کنید. کائنات همیشه از ما مراقبت می کند و توجه ما را به اطلاعاتی که نیاز داریم جلب می کند. هر بار هشدارهایی را در قالب علائم ارسال می کند. و ما سرسختانه نمی خواهیم صدای او را بشنویم ... یا می شنویم ... و آن را نمی فهمیم یا نادرست درک می کنیم ... بیایید آن را بفهمیم.

زبان احساسات لطیف

این حالت پرانرژی، احساسی و شهودی ماست. به همین دلیل بسیار مهم است که به خودتان، روحتان و آنچه قلبتان به شما می گوید گوش دهید. متأسفانه شنیدن صدای قلبش برای یک فرد مدرن دشوار است. اگر روح شما آواز می خواند، در راه درست هستید، اگر احساس ناراحتی، سنگینی، اضطراب مبهم دارید - راه اشتباه انتخاب شده است!

زبان SCOOP یا اولین هشدارها

اگر به خودمان گوش نکنیم، قدرت های برتر از زبان نشانه ها و نشانه ها استفاده می کنند. این یک رویداد تصادفی نیست - آنها خفه شدند، پایشان گرفتگی داشت، چیزی افتاد، کسی مداخله کرد یا چیزی گفت. به ما در مورد اتفاقات خوب و بد هشدار داده شده است. نگاهی دقیق تر به دنیای اطراف خود، مردم و خودتان بیندازید! به یاد داشته باشید و ردیابی کنید - چنین علائمی را فقط می توان پس از یک اتفاق انجام شده تفسیر کرد. در مواردی که شما این سیگنال ها را درک نمی کنید، علائم تا سه بار تکرار می شوند و سپس نیروهای برتر به روش بعدی و درشت تر ارتباط با شما می روند.

زبان وضعیت

اگر شخصی مسیر خود را خاموش کرد، آنها شروع به صحبت با شما به زبان موقعیت ها می کنند - معامله انجام نشد، جلسه مهمی شکسته شد، همسرتان به شما خیانت می کند و غیره ... همه موقعیت ها درس زندگی هستند. بنابراین، قدرت های برتر با شما مداخله نمی کنند، اما شما را از بدترین مشکل محافظت می کنند؟
اگر فردی پس از این علائم عصبانی شود و آنها را درک نکند، روش های آموزشی سخت تر می شود. آنها می خواهند به شما نشان دهند که اشتباه می کنید. اما اگر درس فهمیده شود، موقعیت از بین می رود و شکست ها به سرعت جای خود را به موفقیت می دهند.

زبان شکست

مثل "مجازات" است. در معنای عمومی پذیرفته شده، چیزی شبیه این به نظر می رسد: چه چیزی برای یک فرد با ارزش ترین است، چه چیزی بیشتر به آن وابسته است - این همان چیزی است که آنها می زنند. اگر این پول است، با توجه به وضعیت مالی، در حال فروپاشی هستند رابطه عاشقانه، بیماری اغلب به عنوان یک فرآیند آموزشی مورد استفاده قرار می گیرد. طوری می زنند که محال است متوجه آن نشوید یا از دست ندهید. و همیشه باید درک کرد که چرا این اتفاق افتاد؟ و اگر دلیل آن را بفهمید، مشکلات به سرعت از بین می روند و همه چیز با موارد بیشتری بازسازی می شود بهترین اثر. اما تجزیه و تحلیل "پروازها" زمان می برد - یک عبارت یا فکر ساده "من همه چیز را می فهمم" کافی نیست، شما باید کل سیستم انرژی خود را دوباره پیکربندی کنید. سپس لحظات و موقعیت‌های مشابهی برای بررسی مجدد وجود خواهد داشت که دقیقاً شبیه مشکل قبلی نیستند - این تا زمانی ادامه خواهد داشت که از "خط درک خود" از تجربه و اشتباهات عبور کنید. با کمک چنین شکست های سختی ، نیروهای برتر شخص را در مسیر خود هدایت می کنند تا سرنوشت خود را محقق کند و "درس های خود را بیاموزد".

تماس مستقیم

اخطارها و تنبیه های مختلف برای افراد کند ذهن سه بار تکرار می شود، اگر پاسخ ندهید، از زبان تماس مستقیم استفاده می شود. شما کشیده می شوید یا تصادفاً به سراغ شخصی می روید، یک متخصص، یک روشن بین، یک درمانگر، یک کشیش، یک سخنرانی، یک سمینار، جایی که دلایل شکست های مختلف شما ناگهان برای شما توضیح داده می شود. سخنان چنین افرادی همیشه برای شما خوشایند نخواهد بود، آنها شما را "سریع می کشانند"، شما می خواهید بحث کنید، ثابت کنید، فرار کنید، گوش نکنید - این یکی از نشانه های پنهان شدن بزرگترین مشکل خواهد بود. در این مکان که باید مورد توجه قرار گیرد.

اخطار مستقیم

یک روش خشن تر برای خطاب کردن - به عنوان مثال، هنگام خروج از خانه، یک کتیبه بزرگ روی دیوار می بینید "VANYA - THE FOOL"، تا زمانی که متوجه شوید که این عبارت در مورد شما صدق می کند، در جای خود باقی می ماند. یا بنشینید و فکر کنید "وقت آن است که از یک شریک تجاری جدا شوید" ... و در این زمان یک صندلی کاملاً محکم زیر شما از هم می پاشد و شما یک دست انداز را پر می کنید. این به این معنی است که به شما داده شده است تا بفهمید از تعهد شما چه خواهد شد ... از این نمونه ها بسیار وجود دارد - هر کسی نمونه های خود را خواهد داشت.

زبان ظن

متن مستقیم برای به خاطر سپردن. این مبتنی بر استفاده مستقیم از حافظه و بدون مشارکت تفکر است. فرد به الکل، مواد مخدر، کازینو، فرقه ها، ماهیگیری و غیره معتاد می شود. هرکس آنچه کاشته درو می کند. و هنوز برای تغییر نظر دیر نیست - یک فرصت وجود دارد.

فرآیند سخت آموزشی

و سپس روند آموزشی خشن تر و سخت تر می شود، به اصطلاح "نشانه ها، هشدارها" با "مجازات" جایگزین می شود، که اگر به آنها توجه نکنید، فقط تشدید می شوند، گویی بیماری ها به طور ناگهانی ظاهر می شوند، حوادث، مشکلات. دررفتگی یا شکستگی اندام دست ها و یا پاها، تصادفات رخ می دهد. و اگر بعد از آن شخص چیزی نفهمد، می توانند به سادگی او را با یک بیماری صعب العلاج، ناتوانی یا مرگ مواجه کنند...

باور کردن یا باور نکردن یک سوال نیست، فقط توجه کنید، پیگیری کنید و نتیجه بگیرید!

ما وجود ادیان، شمنیسم، آیین های جادوی سفید و سیاه و غیره را مدیون این واقعیت هستیم که قدرت های برتر به طور دوره ای خود را در زندگی هر یک از ما نشان می دهند. اما همه موارد فوق فقط اشکالی هستند که از موقعیت خود سعی در تعامل با نیروهای برتر ناشناخته برای رسیدن به نتیجه مطلوب دارند.

همه آنها خود را به عنوان واسطه بین قدرت های برتر و مردم عادی معرفی می کنند که مهارت ها و دانش لازم برای تعامل با قدرت های برتر را بر دوش ندارند.

اگر هرگز نتیجه ای حاصل نمی شد، این اشکال (مذاهب و غیره) خیلی وقت پیش از بین رفته بودند. واقعیت امر این است که گاهی آنچه ما به آن «معجزه» می گوییم از طریق آنها تجلی می یابد. اتفاقی می افتد که علم نمی تواند توضیح دهد.

یک فرد عادی که حداقل یک بار تجلی نیروهای برتر را بر روی خود احساس کرده است، به علم رسمی می خندد که ادعا می کند هیچ نیرو وجود ندارد و خودش همه چیز را اختراع کرده است.

بنابراین، شخص شروع به جذب یکی از اشکال می کند که ادعا می کند ابزارهای مؤثری برای تعامل با نیروهای برتر دارد. بدین ترتیب مردم به دین، بت پرستی، سحر و جادو، عرفان و... می رسند. خود تجلی مرد ناشناخته برای خودش احساس کرد. علم نمی خواهد این کار را انجام دهد و شخص را به جایی می برد که حضور قدرت های برتر را انکار نمی کند و میانجیگری را پیشنهاد می کند.

با پاسخ به این سوال، یافتن راهی برای تعامل موثر با آنها آسان تر خواهد بود. علاوه بر این، به طور مستقیم تعامل کنید.

اگر قدرت برتر به صورت جداگانه در رابطه با هر یک از ما ظاهر شود،پس کاملاً طبیعی است که بخواهیم با چنین نیرویی نه از طریق واسطه هایی که چه چیزی را نمی فهمند، بلکه مستقیماً بخواهیم تعامل داشته باشیم.

برای یافتن پاسخ ابتدا باید یک سوال پیش روی خود قرار دهید ..... صدای این سوال به این صورت است: "چه چیزی مشترک بین همه اشکال (دین، جادو، جادوگری، شمنیسم، باطنی و غیره) است؟"

من به شما یک اشاره می کنم. در مولفه ایدئولوژیک به دنبال مشترک نباشید. پاسخ در آنجا نیست. هر یک از این اشکال را مانند ریاضیات، گویی به قدر مطلق در نظر بگیرید. یا مثلاً هر یک از این اشکال را میوه‌های ناهمگن تصور کنید و وجه اشتراکی پیدا کنید که بتواند میوه‌هایی را که روی درختان مختلف در کشورهای دور از یکدیگر رشد می‌کنند به هم متصل کند.

یک هفته دیگه جوابتونو میدم اگر در این مدت موفق به پیدا کردن آن شوید، چنین کشفی برای شما ارزشمندتر از یک پاسخ آماده خواهد بود. میل به کشف چیز جدیدی برای خود یک نیاز درونی یک فرد است، راهی برای ارضای نیازهای فکری او. انسان زمانی احساس خوشبختی می کند که نوعی کشف برای خود انجام دهد.

بفرمایید سعی کن کشف کنیممکن است مهمترین چیز در زندگی شما باشد

بیایید با آرامش همه چیز را بفهمیم تا ببینیم که پاسخ مدتهاست که در مقابل هر یک از ما به معنای واقعی کلمه جلوی دماغمان بوده است. بیایید با ایده سنتی نیروهای برتر شروع کنیم.

به طور کلی پذیرفته شده است که آنها در جایی در فضای بیرونی یا نزدیکی هستند، اما در بعد دیگری هستند که ما قادر به درک آن نیستیم. حالا بیایید این سوال را بپرسیم، آنچه بین همه ادیان و دیگر فرقه ها مشترک است، با نقطه مادیچشم انداز، در مواردی که سعی می کنند به عنوان واسطه بین یک فرد و نیروهای برتر عمل کنند؟ پاسخ در سطح نهفته است. مذاهب، فرقه ها، شمنیسم و ​​دیگران، با روی آوردن به قدرت های برتر، با آنچه از کیمیاگری باستان "عنصر" یا "عنصر" نامیده می شود، کار می کنند. آن ها آنها با عناصر کار می کنند،که اصول اساسی جهان هستند: "آب"، "آتش"، "چوب"، "فلز".نظریه عناصر چهارگانه برای اولین بار توسط امپدوکلس ارائه شد که معتقد بود هر یک از عناصر دارای ویژگی های عشق و دشمنی هستند. بعدها افلاطون مفهوم ماده اولیه را مطرح کرد و طبق نظریه او عناصر (عناصر) قابلیت دگرگونی متقابل را دارند. طبق نظر ارسطو، هر عنصر نشان دهنده یکی از حالات ماده اولیه است. ارسطو مفهوم عنصر پنجم یعنی اتر را نیز مطرح کرد. همه فرقه هایی که اعلام می کنند که واسطه بین نیروهای برتر و مردم در مناسک خود هستند، همین کار را می کنند: آنها شکل فکری (اتر) را به یکی از عناصر (عنصر) یا ترکیب آنها هدایت می کنند. بنابراین، نماز در معابد با نور شمع، از نقطه نظر انرژی و اطلاعات، با طلسم های بت پرستی با رقص در اطراف آتش تفاوتی ندارد، زیرا از تعامل با عنصر "آتش" استفاده می شود. توطئه های جادویی برای آب یا باد فقط در شکل مراسم، با شستشو یا پاشیدن در سایر ادیان متفاوت است. دعاها، سرودهای کلیسا، وردهای جادوییو غیره. هیچ چیز دیگری جز یک مقیاس تعدیل شده توسط فرکانس های بسیار پایین وجود ندارد که به دلیل تغییر در دامنه (بلندی) صدا و کشش غیر طبیعی مدت زمان صداها ایجاد می شود. در نتیجه، صدا توسط یک جزء با فرکانس پایین تعدیل می‌شود، که می‌تواند با نیروهایی که ما طبیعی می‌نامیم تشدید شود و همچنین به عنوان وسیله‌ای برای انتقال اطلاعات به میدان اطلاعات انرژی عمل کند. گفتار ساده توسط میدان انرژی-اطلاعاتی جذب نمی شود، زیرا با فرکانس های بسیار پایین مشخص می شود. کلمات خوانده شده یک پاکت با فرکانس پایین ایجاد می کنند که به موجب آن یک دعا یا چیز دیگری می تواند "شنیده شود"، اما فقط در موارد تعدیل بسیار ماهرانه. هوا همیشه حاوی بخار آب است که همانطور که می دانید وسیله ای است که از طریق آن برنامه های توسعه موجودات زنده آشکار می شود.

اگر فیلم «معمای بزرگ آب» را با دقت تماشا کرده اید، به یاد داشته باشید که آب خاطره دارد. همه آداب و رسوم، اعم از پاشیدن، تهیه انواع معجون ها برای اهداف جادویی، توطئه ها یا دعاها، به هر طریقی، با آب در حالات مختلف آن، از جمله به شکل بخارات موجود در هوا، همراه است.

خواص عنصر "زمین" هنگام تعامل با آب آشکار می شود. یک بذر را در زمین خشک بریزید تا جوانه نزند. اما به محض شروع آبیاری زمین، برنامه موجود در دانه وارد عمل می شود. آب برنامه رشد و تکامل بیشتر بذر را قادر می سازد تا باز شود.

چه چیزی در حال ظهور است؟ و معلوم می شود که همه «واسطه ها» فقط در قالب تشریفات با هم تفاوت دارند. برای برخی ممکن است مؤثرتر باشند، برای برخی دیگر ممکن است تأثیر کمتری داشته باشند و برای برخی دیگر اصلاً مؤثر نباشند. عناصر چهارگانه مشتقات یک ماده اولیه هستند و انواع فرقه ها به این مشتقات روی می آورند و آرزوهای خود را به سمت تعامل با نیروهای برتر سوق می دهند.

عشق که همه ادیان و فرقه ها از آن بهره می برند، از نظر آنها پنجمین عنصری است که قادر است هر چهار امر اولیه را به هم پیوند دهد. عشق به عنوان یک عنصر "چسبنده" یا "سیمان" عمل می کند.

صحبت در مورد ادیان و فرقه ها را متوقف کنید. فکر می کنم اکنون متوجه شده اید که چگونه آنها به یکدیگر شباهت دارند و چه چیزی مشترک هستند. ما بیشتر به این موضوع علاقه مندیم که چگونه می توان با آنچه ما نیروهای برتر می نامیم تعامل برقرار کرد، بدون واسطه، که همیشه قادر به انجام کاری که بر عهده می گیرند، با شایستگی نیستند. آن ها در حالت ایده آل، هر کس باید چنین تماسی را به تنهایی یاد بگیرد. اما برای اینکه چیزی یاد بگیرید، باید بدانید که چگونه همه چیز "کار می کند". برای این کار باید به مفاهیمی مانند آگاهی و ناخودآگاه. آگاهی چیست و چگونه کار می کند، فکر می کنم نیازی به توضیح نیست. اما در ناخودآگاه همه چیز پیچیده تر است. یک فرد با داشتن آگاهی نمی تواند به طور کامل درک کند که ناخودآگاه خود چگونه کار می کند.

فقط فکر کنید یک بذر ساده که در زمین کاشته شده و با آب آبیاری می شود، جوانه می زند و در نهایت تبدیل به گیاه می شود. اما این دانه مغز یا چیزی که حتی از راه دور شبیه مغز باشد ندارد. به خودی خود، در یک کیسه یا جعبه، دانه رشد نخواهد کرد. او قطعاً باید وارد زمین شود و با آب سیراب شود. در این صورت برنامه داخلی تعبیه شده در دانه آشکار می شود. به این فکر کنید که برنامه داخلی چیست؟ حدس زدید؟ درست است، همینطور است ناخودآگاهدانه یک ناخودآگاه دارد که اگر به زمین و آب بیفتد فعال می شود. در رابطه با بذر، زمین و آب نیروی برتری هستند که روند رشد و نمو گیاه را کنترل می کنند.

پس می گویید: «من مرد هستم». و فرم اصلی شما چیست؟ اگر زنجیره را دنبال کنید، متوجه می شوید که محصول ترکیب دو عنصر آب و خاک هستید. این همان داستان دانه است. اما تفاوت این است که شما هوشیاری دارید و بذر آن را ندارد. با این حال، هم دانه و هم شما ناخودآگاه دارید.

تصور کنید که درختان هوشیاری دارند. بگذار جنگل توس باشد. درختان بسیار جوان 2-3 ساله و جانباز 50-60 ساله وجود دارد. همه شما متوجه شده اید که با آمدن پاییز یا بهار، درختانی از همان گونه های واقع در یک منطقه خاص به گونه ای رفتار می کنند که گویی به دستور عمل می کنند: جوانه های خود را باز می کنند یا برگ های خود را می ریزند. اگر قبلاً در مورد درختان توس صحبت می کنیم ، آنها در زمان های مختلف و از "والدین" مختلف "متولد شده اند" ، اما این فرمان برای همه یکسان است و به شدت درک می شود. همین توس ها که در یک منطقه آب و هوایی متفاوت، حدود دویست یا سیصد کیلومتر دورتر قرار دارند، در همان زمان به روشی کاملاً متفاوت رفتار می کنند. یعنی "تیم" ای که دریافت می کنند برای کل جهان یکی نیست، بلکه مربوط به یک قلمرو خاص است. این "فرمان" را آنها ناخودآگاه اجرا می کنند.

فرمان از کجا می آید؟ تنها یک پاسخ وجود دارد: از زمین و آب، که ناخودآگاهش مدیر است،در رابطه با ناخودآگاه همین توس ها. اما، ما قرار بود این گزینه را در نظر بگیریم که توس ها دارای ذهن (آگاهی) هستند. بیایید وانمود کنیم که آن را دارند. جایی که عقل هست، گفتگو هست.

- اینجا دستور انداختن شاخ و برگ رسید - یک توس جوان می گوید - من شخصاً آن را رها نمی کنم. من در شاخ و برگ بسیار زیبا هستم.

- تو احمقی - توس پیری به او دستور می دهد - به زودی سردتر می شود. برف خواهد آمد. برف به برگ ها می چسبد و همه شاخه ها را می شکند.

- شما هر طور که می خواهید انجام دهید، اما من هنوز شاخ و برگ را رها نمی کنم - زن جوان مقاومت می کند.

آیا وقتی ذهن وجود دارد آنچه را که ظاهر می شود احساس می کنید؟ این همان چیزی است که ما آن را ایگو می نامیم.

ایگو چیزی است که به هر طریقی سعی در مقابله با ناخودآگاه دارد. با انتقال نگاه به شخص، نمی توان متوجه شد که پیروی از شهود خود چیزی جز پیروی از ناخودآگاه کنترل کننده شخص نیست، که در رابطه با او قدرت برتر است. اگر این شهود نیست که پیروز می شود، بلکه ایگو است، برنامه های ناخودآگاه کنترل کننده و ناخودآگاه شخص با هم تضاد می کنند. فرد با تمایل به پیروی از ایگوی خود، خود را در شرایطی قرار می دهد که شروع به تجربه می کند تاثیر منفیقدرت های بالاتر به عبارت ساده، "درخت توس" که به لطف Ego نمی خواست برگ های خود را به موقع بریزد، انتظار خوبی ندارد. و هیچ چیزی برای او وجود ندارد که قدرت های برتر را برای شکستن همه چیز سرزنش کند. او خودش مقصر است که ناخودآگاه کنترل کننده را در نظر نمی گیرد.

فکر، چیزی جز عنصر پنجم - "اتر" وجود ندارد.و این اتر با عناصر دیگر که حامل ضمیر ناخودآگاه کنترل کننده نیز هستند در تعامل است. اگر بخش امواج شومان سایت را خوانده باشید، احتمالاً گزیده ای از آن را به خاطر خواهید آورد که فقط تکرار می کنم:

"محققان دانه های گیاهی را در معرض 10000 رونتگن پرتو قرار دادند. در چنین دوز عظیمی از تابش، حتی کروموزوم ها در دانه ها از بین می روند. سپس دانه ها به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول با طیف خاصی از تابش الکترومغناطیسی تحت درمان قرار گرفتند. که توسط یک سیگنال صوتی به شکل صدای انسان با درخواست از دانه ها برای بازگرداندن خواص طبیعی اولیه خود "سوپر" شد. گروه دوم در معرض همان طیف تابش الکترومغناطیسی قرار گرفتند، اما مجموعه ای از کلمات تصادفی که بدون اتصال به یکدیگر به عنوان یک سیگنال صوتی استفاده شد. در نتیجه، دانه های گروه اول به طور کامل خواص خود را احیا کردند، و دانه های گروه دوم "به طور غیرقابل برگشتی مردند".

بنابراین، اتر که در قالب افکار و کلمات در ذات ما وجود دارد، عنصری است که می تواند برنامه های ناخودآگاه را کنترل کند. اگر تضاد سایر عناصر ناخودآگاه کنترل کننده با اتر وجود نداشته باشد، مانند مثال بالا، رویدادهای معجزه آسایی را مشاهده می کنیم.

چه بخواهید چه نخواهید، یک فرد باهوش و متفکر باید اعتراف کند که آنچه را که ما نیروی برتر می نامیم، ماده اولیه ای است که در پنج عنصر تجسم یافته است. ماده اولیه با یک ناخودآگاه مشخص می شود که به عناصر خود منتقل می شود و از طریق آن عمل کنترل انجام می شود.

هیچ چیز تصادفی در طوفان و زلزله به عنوان مظاهر عناصر وجود ندارد. فقط در این قلمرو بین برنامه های کنترلی "عناصر" و اتری که توسط افرادی که خود را جامعه می نامند ایجاد می شود تضاد وجود داشت. این اتر نیروها را به روشی مخرب تعدیل می کند که در غیر این صورت ممکن است خلاقانه باشد.

حالا یکی خواهد گفت: "من نمی خواهم این جمله را بپذیرم که ماده اطراف ناخودآگاه دارد و قادر به کنترل من است. خدای من در دنیای نامرئی دیگری است و از من مراقبت می کند."اگر کسی دوست دارد اینطور فکر کند - آن را در نظر بگیرید. من با شما بحث نمی کنم و به شما اعتراض نمی کنم. اگر فکر می کنید زمین بی جان است و ناخودآگاه ندارد، پس برای خود توضیحی بیابید که چرا هر چه می خورید روی آن رشد می کند و این تعبیر که «زمین به دنیا خواهد آمد» از کجا آمده است؟

اگر دیدگاهی را که امروز مورد بحث قرار گرفت را بپذیرید، آنگاه مجبورید به دنبال راه‌هایی برای تعامل مؤثر خود با آنچه که شما را احاطه کرده است بگردید، مانند نیروی برتر، که جهت آن را می‌توانید از طریق اتری تنظیم کنید، که در طول زمان متولد می‌شود. تعامل هوشیاری و ناخودآگاه شما اگر ایگو ناخودآگاه را سرکوب کند، از چنین مدولاسیونی نمی توان انتظار خوشایندی داشت، زیرا شما نیروهای برتر را علیه خود هدایت می کنید.

و فانتزی نیست برای بیش از یک یا دو سال، ما در حال مطالعه راه‌هایی برای تعامل مؤثر با چیزی هستیم که آن را نیروی برتر (ناخودآگاه کنترل‌کننده) می‌نامیم. تا حدی، چنین است راه های موثراز زمان های قدیم شناخته شده است، تا حدی غیرقابل تشخیص تحریف شده است و بیشتر از اینکه مفید باشد آسیب می رساند.

غیرممکن است که نیروهای کنترل برتر را تحت کنترل نفس خود قرار دهیم، اما می توان به طور مؤثر با آنها و هر یک به صورت جداگانه تعامل کرد.

من شما را نمی دانم، اما ما مطمئن شدیم. بنابراین در آینده نزدیک انتظار ظهور برنامه های جدیدی برای تعامل مؤثر با عناصر را دارید که معمولاً ترکیب آنها را تجلی میدان انرژی-اطلاعات می نامند.

شما برای مدت طولانی به آسمان نگاه می کنید و به قدرت های برتر فکر می کنید، اما باید زیر پای خود را نگاه کنید.

نتایجی که هنگام کار با برنامه ها مشاهده می کنید نتیجه فعال شدن ضمیر ناخودآگاه شماست که توسط ناخودآگاه کنترل کننده نیروهای (عناصر) به وضوح احساس می شود. شما فقط کمتر دچار درگیری می شوید و اگر درست عمل کنید، بدون اینکه متوجه شوید این نیروها را به نفع خود هدایت می کنید. آن ها شما مانند یک "توس جوان" که نمی خواهد نیروی کنترل کننده را درک کند بیرون نمی آیید، بلکه به طور شهودی مسیر درست را دنبال می کنید.

بخشی (عنصر) از آنچه شما قدرت برتر می نامید در شماست و این بخش مهم است، زیرا می تواند ناخودآگاه کنترل کننده را که مشخصه ماده اطراف است تعدیل کند.

نیکولای ایوانوویچ کارمیشین

من با اطلاعات لازم در اینترنت مواجه شدم، پری روی سرم افتاد، پاسخ درست در خواب آمد - ارتباط با قدرت های برتر به روش های مختلف اتفاق می افتد. راهنماهای روحی شما همیشه مایل به کمک هستندو روح را به هنگام درخواست هدایت کن.

وجود دارد انواع مختلفموجوداتی که معمولا ما را راهنمایی می کنند. البته تعداد بیشتری وجود دارد، اما اینها اصلی ترین آنها هستند.

روح شما همه کارها را در هماهنگی با خود و روح برتر شما هدایت می کند تا از شما در زندگی حمایت کند به شما کمک کند مسیر خود را دنبال کنید.

آنها به تقویت ارتباط آگاهانه شما با خود برتر کمک می کنند، به طوری که این خود برتر شما است که زندگی شما را هدایت می کند، نه خود ترسناک و محدود خود کوچکتر شما.

هنگامی که شما روشن و اتصال قویبا خود برتر، نقش من در زندگی شما به شدت کاهش می یابد، قلب شما گسترش می یابد، و شما منحصراً روی چگونه موجودی خلاق تر و شادتر باشیم.

دوستانی که می توانید به آنها اعتماد کنید

اغلب یکی از راهنمای روح شما یک دوست یا همکار قابل اعتماد است که او روح شما در دنیای روح و/یا در زندگی گذشته می دانست.

حتی ممکن است از آنها خواسته باشید که به عنوان یکی از نگهبانان شما خدمت کنند و در طول زندگی خود بر روی زمین از شما مراقبت کنند.

راهنمای روح از خانواده شما

شما ممکن است یک راهنمای روح از تبار خود داشته باشید، شخصی در خانواده خود که عمیقاً به شما اهمیت می دهد.

این می تواند پدربزرگ یا مادربزرگ، یا یکی از بستگان متوفی، یا حتی فرد دیگری در سابقه خانوادگی شما باشد.

گاهی اجداد روحانی بدون درخواست شما نزد شما می آیند، زیرا آنها شما را دوست دارم و می خواهم به شما کمک کنم.

یا ممکن است با این موجود در «دنیای روح» به طور رسمی توافق کرده باشید که در تمام زندگی مراقب شما باشد و او را به یکی از نگهبانان خود تبدیل کنید.

ارتباط با قدرت های برتر

اگرچه ما نمی توانیم آنها را ببینیم راهنمایان معنوی ما دائماً در اطراف ما هستند. الگوهای انرژی که بدن آنها را تشکیل می دهند از فرکانس های بسیار بالاتری ساخته شده اند که چشم ما قادر به تشخیص آن است.

آنها آنقدر بالا هستند که "بدن" آنها مادی نیست، بلکه انرژی خالص است. به همین دلیل است که گاهی اوقات از موجودات معنوی به عنوان "موجودات انرژی" یا "انرژی" یاد می شود. موجودات نورانی».

راهنماهای ما با ارسال "پیام" به روش های مختلف غیرکلامی با ما ارتباط برقرار می کنند.

راهنماهای روح شما چگونه برای شما پیام ارسال می کنند؟

گاهی اوقات راهنماهای شما از طریق ناخودآگاه، شهود یا رویاهای شما پیام می فرستند.

میتونه همین باشه ایده الهام بخش، که فقط در سر شما ظاهر شد، یا رویایی که در خواب یا رویای خود دیدید.

چیزی که همیشه تصور می کردی مال توست وجدان، غریزه یا بینش، اغلب پیام هایی از راهنماهای شما هستند.

گاهی اوقات راهنماهای شما با بازی کردن پیامی برای شما ارسال می کنند آهنگ در رادیوکه معنای نمادین مهمی دارد.

یا "به طور تصادفی" پرش به صفحه خاصی از کتاب، که در حال خواندن آن هستید، بنابراین باعث می شود که متوجه ایده بسیار مفیدی شوید یا شما را در یک صفحه وب خاص یا انتشارات اینترنتی با اطلاعات بسیار مرتبط متوقف کند.

در ابتدا، ممکن است همه اینها تصادفی به نظر برسد، اما چیزهای مفیدی مانند این با سرعتی غیرممکن به نظر می‌رسند، و دیگر نمی‌توانید انکار کنید که چیزی معنادار و هدفمند اتفاق می‌افتد.

تا به حال، احتمالاً قبلاً متوجه شده اید که راهنماهای شما چگونه با شما ارتباط برقرار می کنند - آنها از طریق تله پاتی با شما ارتباط برقرار کند.

آنها می توانند افکار و ایده ها را به ذهن شما بیاورند و می توانند افکار شما را "شنوند". این امکان پذیر است زیرا همه ما بخشی از آگاهی جهانی هستیم.

اعداد تکراری - زنگ بیداری

افراد بیشتر و بیشتری متوجه اعداد مکرر روی ساعت ها، تابلوها و تابلوهای تبلیغاتی کنار جاده ها و جاهای دیگر می شوند - اطلاعات شخصی زیادی در مورد این پدیده در اینترنت وجود دارد.

آیا اخیراً متوجه چنین تکرارهایی شده اید؟ شاید 11:11 در ساعت، یا 111 در پلاک و جاهای دیگر؟ یا اعداد تکراری دیگر مانند 222، 333 یا 444؟

یا شاید دیگران دنباله های اعدادکه بارها دیده اید شگفت انگیز است.

اولین عددی که توجه من را جلب کرد 911 بود. این عدد را روی ساعت‌ها، روی پلاک‌ها، کنار کامیون‌ها، همه جا و آنقدر دیدم که می‌دانستم ممکن است تصادف نباشد.

با چنین اعداد مکرر، فرشتگان شما و سایر راهنمایان تلاش برای جلب توجه شماو با شما ارتباط برقرار کند. کدهای دارای پیام های عددی یک راه بسیار متداول برای برقراری ارتباط با ما هستند.

برخی از افراد نیازی به برقراری ارتباط از طریق اعداد ندارند زیرا می توانند "صدای" راهنمایان خود را با صدای بلند و واضح در ذهن خود بشنوند، اما برای بقیه ما، این یک استراتژی ارتباطی بسیار عملی است.

کتاب هایی وجود دارد که این موضوع را به تفصیل توضیح می دهد و اعداد و معانی آنها را فهرست می کند (فرشته اعداد 101، اعداد فرشتگان اثر جوآن سیکرید).

چرا به مربیان خود گوش نمی دهید؟

هنگامی که زمان آن فرا می رسد که راهنمایان روح شما به شما کمک کنند، آنها با انرژی شما هماهنگ می شوند و سعی می کنند از طریق احساسات ظریف و شهود شما با شما ارتباط برقرار کنند. اگر راهنمایی نمی شنوید، در اینجا دلیل آن است.

1. دلیل اول و اصلی: باور ندارید.

به جرات می توان گفت که چیزی را که به آن اعتقاد نداشته باشید نمی بینید یا نمی شنوید. ساده است.

با فرض اینکه شما پذیرای ایده راهنمای روح هستید، دلیل دیگری که ممکن است پیام‌های ظریف آنها را نشنیده باشید این است که سرگردانی مداوم ذهن شما.

ذهن خودخواه و تحلیل گر شما دائماً غرق در فکر و برنامه ریزی است. این مانند نویز عمل می کند و شنیدن پیام های ظریف را بسیار دشوار می کند.

ذهن ایگوی شما ذهن تحلیلی شما را بیش از حد تحت فشار قرار می دهد زیرا می ترسد، و انتخاب هایی که انجام می دهد معمولاً بر اساس ترس است، نه عشق، همانطور که همیشه در مورد راهنمایان روح بالاتر وجود دارد.

ترسیک احساس بسیار قوی است و راهنمایان بالاتر شما را غرق می کند.

علاوه بر این، بسیاری از ما مشغول: مسابقه، انجام دهید، انجام دهید، بدون توقف انجام دهید. تنها کاری که می توانید انجام دهید این است ذهن خود را آرام کنید، سرعت خود را کاهش دهید و آرام باشید- این کمک فوق العاده ای خواهد کرد.

مدیتیشن و پیاده روی انفرادی در طبیعت راه هایی هستند که ذهن شما را آرام می کند و اجازه می دهد تا پیام های ظریف راهنماهای شما از آن عبور کند.

هر کاری که دوست دارید انجام دهید، آرامش بخش و آرامش بخش: باغبانی، ماهیگیری، نقاشی، هر چه. وقتی در جریان آرام انجام کاری هستید که از آن لذت می برید، حواس ظریف شما پذیرای بیشتری هستند.

در طول آموزش، تمرینات انرژی – مدیتیشن وجود دارد که طی آن با متولیان معنوی موسسه ارتباط برقرار می شود. شما یاد می گیرید که دنیای معنوی خود را کشف کنید و با راهنمایان روح خود ارتباط برقرار کنید.

2. دلیل دوم اضطراب است.

بسیاری از ما استرس، اضطراب و نگرانی های زیادی داریم. این حالت از فکر کردن به مشکلات و مشکلات گذشته و فرافکنی آنها به آینده و تصور اینکه اتفاقات بدی رخ خواهد داد، ناشی می شود.

اضطراب است سر و صدای ذهنی، که غرق می شود و شما را از شنیدن راهنماهای خود باز می دارد.

هر بار که شروع به نگرانی می کنید روی خواسته های خود تمرکز کنید. به این فکر کنید که چه می خواهید و برای به دست آوردن آن چه کاری می خواهید انجام دهید و در برخی از آن برنامه ها غوطه ور شوید.

ذهن شما را با آنچه می خواهد درگیر می کند، نه با بی قراری بی هدف بی هدف.

کار دیگری که می توانید برای غلبه بر اضطراب انجام دهید این است ایمان و اعتماد را بیشتر پرورش دهیدتا زندگی «بقای شایسته» نباشد.

واقعاً باور داشته باشید که راهنمایان شما و کائنات پشت شما هستند و اگر از دستورات آنها پیروی کنید، همه چیز خوب خواهد بود.

اعتماد کامل به شما این امکان را می دهد که عمیقاً آرام شوید، راهنمایی های الهی را دریافت خواهید کرد و بسیار دقیق تر عمل خواهید کرد و به زودی همه چیز در زندگی شما بسیار هموارتر خواهد شد.

3. دلیل سوم، تحلیل بیش از حد و برنامه ریزی بیش از حد است.

به جای برنامه ریزی دقیق همه چیز، سعی کنید به سادگی بر اساس احساسی که در آن لحظه دارید حرکت کنید: خودانگیخته تر باشید و با جریان پیش بروید.

وقتی به خود اجازه می‌دهید عمیقاً آنچه را که در هر لحظه انجام می‌دهید احساس کنید، در واقع به خرد برتر راهنمایان خود و کیهان افراط می‌کنید - این کار را به طور مداوم انجام دهید و شروع جادو را تماشا کنید!

گفتگو با کیهان

موجودات و سطوح هوشیاری در این جهان وسیع و باشکوه بیش از آن چیزی است که بتوانیم تصور کنیم.

و شما می توانید با همه آنها حتی با منبع آگاهی (خدا) ارتباط برقرار کنید. در حقیقت، منبع همیشه با شما در ارتباط است، شما آن را به سادگی نمی شناسید، زیرا بسیار نمادین و ظریف است.

آگاهی بالاتر شما، خود برتر شما، در واقع منبع آگاهی است. منبع به بخش‌های کوچک زیادی تقسیم می‌شود و ما (آگاهی ما) بخشی از این بخش‌ها هستیم.

همه ما از طریق میدان جهانی آگاهی به هم متصل هستیم. همه ما بخشی از یک موجود بزرگ هستیم، یک آگاهی، که آن را "جهان" می نامیم. ما همه یکی هستیم.

در آستانه کریسمس، زمانی که بهشت ​​برای درخواست‌های ما باز است، می‌خواهم با شما در مورد چگونگی پرسیدن صحیح سؤالات از قدرت‌های برتر، از جمله، صحبت کنم. سوال از فرشتگان

من مطمئن هستم که هر یک از ما در زندگی خود، به نوعی، پیام هایی از فرشتگان دریافت کرده ایم. کسی احوالپرسی را از طرف دیگر به شکل سیگنال های واضح دریافت کرد که در نوعی تصاویر بصری یا شنیداری بیان می شود - این می تواند عبارتی باشد که در ذهن شما گفته می شود یا شاید نوعی دید که در پاسخ به یک درخواست آمده است. اما اغلب، پیام فرشتگان به شکل یک احساس آرامش عمیق است، این احساس که همه چیز خوب خواهد شد، یعنی. به سادگی با تغییر آشکار در وضعیت داخلی بیان می شود. این رایج ترین گزینه و، به هر حال، صادق ترین گزینه است.

زیرا می توانید صدایی را بشنوید که در گوش شما زنگ می زند، می توانید زنگی را بشنوید، می توانید نوعی تصویر را ببینید - و همه اینها می تواند جعل ذهن باشد. اما نمی توان حالت استراحت را جعل کرد، به خصوص اگر قبل از آن در سردرگمی، اضطراب و تنش بودید.

دقیقاً چگونه باید درخواست های خود را از فرشتگان فرموله کنید؟

یکی وجود دارد قانون مهم- شما باید بخواهید نه برای رویدادها، نه برای برخی توصیه ها، نه برای حقایق، باید بپرسید ایالت ها.

همه ما با امضای ستاره ای منحصر به فرد خود، با زندگی منحصر به فرد گذشته خود به اینجا آمدیم، به زمین، تا زندگی منحصر به فرد خود را بسازیم. و اگر می خواستیم جواب را بدانیم، به سادگی حافظه ژنتیکی خود را باز می کردیم و بلافاصله بازی را ترک می کردیم. مثل دیدن یک بازی شطرنج است که همه چیز تا انتها انجام شده است. پس چرا بازی کنیم؟ پس نیازی به حضور در بدن نیست. اما واقعیت این است که ما این بازی را انتخاب کردیم، زیرا از قبل می دانستیم که در این زندگی خاص خود را در چیزی محدود کرده ایم.

اغلب ذهن در گفت و گوی قلب ما با قدرت های برتر دخالت می کند و می خواهد پاسخ های منطقی یا منطقی بگیرد. اما، در واقع، فرشتگان نمی توانند هیچ دستورالعمل ارزشمندی به شما بدهند، آنها فقط می توانند به شما کمک کنند تا از نظر انرژی بر فضای شما تأثیر بگذارند، به شما کمک کنند آرامش خود را حفظ کنید. بقیه چیزها را خودتان تصمیم می گیرید، زیرا این شما هستید که زندگی تان هستید.

احتمالاً شما هم چنین استعاره ای شنیده اید که انسان از فرشته قوی تر است، زیرا می تواند بین خیر و شر یکی را انتخاب کند، بر خلاف فرشته ای که مجری اراده خداوند است، آزادی دارد. بنابراین این شما هستید که بر اوضاع مسلط هستید و راه را انتخاب می کنید. و نیروهای آسمانی موجوداتی هستند که با انرژی به شما کمک می کنند تا به خواسته های خود برسید. آنها به شما کمک می کنند تا به تعادل درونی دست یابید، چنان هماهنگی درونی ایجاد کنید که برای تحقق خواسته های خلاقانه شما مطلوب باشد. فرشتگان می توانند به شما بگویند که در مسیری که انتخاب کرده اید بهتر است به سمت راست بروید یا به سمت چپ، اما نمی توانند بگویند کدام جاده را باید طی کنید.

بر این اساس، سوالاتی که می‌پرسید نباید به اندازه درخواست باشد. شما صادقانه بپرسید - چه چیزی باید بدانم تا ... به عنوان مثال - چه چیزی باید بدانمتا بتوانم این کار را انجام دهم؟ و منتظر جواب هستید.

اطلاعات باید کاملاً تصادفی، در زندگی روزمره به شما برسد: به طور تصادفی آنها را در یک مجله می بینید، آن را در یک مصاحبه تلویزیونی لحظه ای یا در یک مکالمه می شنوید ... فقط مراقب باشید، علائم را دنبال کنید. اگر می خواستید به مجله نگاه کنید - نگاهی بیندازید، اگر می خواستید در تلویزیون معطل شوید - درنگ کنید، اگر ناگهان می خواهید با شخصی صحبت کنید که هرگز با او صحبت نکرده اید - صحبت کنید. آن ها شما باید جاذبه را در درون خود احساس کنید - این یک باز بودن برای تماس است. و این اطلاعات به شما کمک می کند تصمیمی بگیرید که برخی از تردیدهای درونی شما را روشن کند.

اما باید درک کنید که پاسخ در زمان مناسب برای شما خواهد آمد. در حالی که تنش دارید و منتظر پاسخ هستید، آن را دریافت نمی کنید.

در هر صورت، به یاد داشته باشید که وقتی پاسخی دریافت می کنید (کلمات، رویاها یا نشانه ها)، مطمئناً باید احساس آرامش عمیقی در درون خود داشته باشید. زیرا هر پاسخی از سوی قدرت های برتر با احساس آرامش همراه است. کمک غیرقابل انکار همیشه انرژی خانه، انرژی خدا، انرژی خلقت را به همراه دارد. و این انرژی لزوماً احساس آرامش می دهد.

بنابراین، اگر شک دارید که آیا پاسخی دریافت می کنید، نشانگر بسیار ساده است: آیا در روح و گرمای تو? اگر بله، پس از حمایت نیروهای برتر برخوردار شده اید.

بسیاری از وجدان اجازه نمی دهد اغلب به فرشتگان روی بیاورند، آنها را بیهوده "کشیدن" کنند. این یک تصور غلط رایج است. ما خودمان، مهم نیست که چقدر همدیگر را دوست داریم، اما از برقراری ارتباط حتی با نزدیک ترین افراد خسته می شویم و برای ماندن، بهبودی به زمان نیاز داریم. و ما ناخودآگاه این تصویر را به فرشتگان خود منتقل می کنیم.

اما در اینجا باید درک کنیم که انرژی فرشته در ما ساخته شده است. خالق خود را از طریق ما بر روی زمین نشان می دهد، جرقه او در هر یک از ما وجود دارد. و فرشتگان نور خدا هستند. بنابراین، وقتی در موقعیتی غیرقابل تحمل قرار گرفتید، وقتی فهمیدید که به روشی «انسانی» نمی توانید ابرها را در اعماق قلب خود و تارهای چسبناک را در افکار خود پراکنده کنید، باید از کسی کمک بخواهید. اما از قسمت الهی خودت.- رو به دل کن. از آنجا کمک می آید.

فرشتگان خوشحال هستند که درد و ترس ما را تغییر می دهند. زیرا انرژی تحریف شده تبدیل شده به صورت نور تابشی به خالق باز می گردد. و این هدف فرشتگان است - بازگشت نور الهی به حالت خالص اولیه. و به لطف مردم است که فرشتگان می توانند این را درک کنند.

اما تا زمانی که شما درخواستی ارائه نکرده باشید نمی توانند پاسخ دهند. و از این نظر همیشه نیاز به درخواست. وقتی مثلاً از پدر و مادرت رنجیده می‌شوی و رو به فرشتگان می‌کنی و می‌گویی: «از شما می‌خواهم این بار را از روحم بردارید و به من پیشنهاد دهید که چه کنم تا عشق به این افراد را در خودم زنده کنم» سبز می‌کنید. نور، اجازه دسترسی برای تبدیل.

بنابراین، نه فقط "شما می توانید اعمال کنید"، بلکه همیشه می توانید هنگامی که وضوح فکر خود را از دست می دهید، سردرگمی را تجربه می کنید، زمانی که گیج هستید، زمانی که ابرها در آسمان شما ظاهر می شوند ... درخواست توضیح دهید، بخواهید که تمام منفی ها را تغییر دهید. ، پرسیدن.

در شب خیلی خوب است که درخواست بدهید. به طور کلی، خوب است که نه در لحظه ای که در حال حاضر احساس بدی دارید، بلکه به طور منظم با درخواست برای تنظیم شما - برای روز یا شب تماس بگیرید. اگر برای امروز در قلبت آرامش خواستی، اگر از زندگی تشکر کردی، اگر به عشق وصل شدی، هیچ سختی زندگی، هیچ آشفتگی به هیچ وجه به تو آسیب نمی رساند.

به عنوان مثال، من همیشه دو پرتره بزرگ از هنرمند سووروف - فرشته اوریل و فرشته مایکل - در جلوی چشمانم دارم. هر روز با آنها ارتباط برقرار می‌کنم، تشکر می‌کنم و تعامل می‌کنم و صبح و عصر برایشان درخواست می‌خوانم. علیرغم این واقعیت که دوران فجایع طولانی در زندگی من سپری شده است، من به وضوح درک می کنم که این حتی در حال حاضر نیز اضافی نیست.

اغلب از من می پرسند - چگونه می توان ارتباط با حضرت عالی را توسعه و تقویت کرد؟

عزیزان من دوران فرا رسیده است. در ادوار گذشته، ارتباط با اعلی راه خروج از میدان های زمین بود، و اکنون ارتباط با برتر، برعکس، دعوتی است به سوی او به سوی ما، به زمین. و از طریق نقطه ای در قلب اتفاق می افتد.

بنابراین نباید روشنگری واقعی را با بازی ای به نام باطن گرایی و. روشنگری واقعی زمانی است که هر سلول در بدن شما فرکانس را افزایش دهد. و این زمانی اتفاق می افتد که شما بر عشق به مردم، به دنیا و به خودتان، به عنوان ذره ای از این دنیا متمرکز شوید.

آن ها اگر هدف عشق را در قلب خود قرار دهید، خود زندگی به شما خواهد گفت که کدام تمرین به شما کمک می کند. برای کسی، سوزن دوزی مراقبه یا نقاشی ماندالا می تواند به باز کردن قلب آنها کمک کند، کسی باید به پناهگاه سگ برود و در آنجا آنها را درمان کند، و کسی باید با مادربزرگ خود که در 10 سال گذشته رابطه پرتنشی با او داشته اند صلح کند. .

شما خود احساس می کنید که به شما اجازه می دهد دری جدید در درون خود باز کنید. بنابراین ماندن دراین سریعترین رویکرد به بالاترین است. چه چیزی می خواهید!