فرهنگ ما که یکی از کهن ترین فرهنگ های دنیاست، سنت های زیادی دارد. مردم مدرن به اکثر آنها گوش نمی دهند، زیرا معتقدند ارتباط خود را از دست داده اند یا صرفاً داستان مردم هستند. امروز تصمیم گرفتیم به این سوال بپردازیم: چرا بعد از بچه نمی توانید غذا بخورید؟ آیا در این مناسبت منع و تعصبات مردمی نیز وجود دارد؟ بیایید سعی کنیم تمام علائم موجود را در نظر بگیریم و توضیحی شایسته برای آنها پیدا کنیم.
برای هر مادری، فرزندش مهمترین چیز در زندگی است. او را تحمل کرد، او جزئی از او بود، سپس او زایمان کرد، و یک فرد دیگر را در این دنیا ساخت. به همین دلیل، پیوند بین کودک و مادرش بهویژه در سالهای اول زندگی بسیار قوی است. به نظر می رسد که هیچ مانعی بین این دو نفر به خصوص در شرایط روزمره وجود ندارد و نمی تواند باشد.
اما، افسوس، همانطور که معلوم شد، اکنون بسیاری از مادران جوان متحیر هستند که چرا غذا خوردن بعد از کودک غیرممکن است و چگونه می تواند به کودک آسیب برساند. از این گذشته، قبل از آن، مادران ما نیز می توانستند قبل از مهدکودک به ما در خوردن شام یا صبحانه کمک کنند. آیا آنها مرتکب اشتباه شدند و اکنون به ما فرصت داده شده است که از آن اجتناب کنیم؟
خب، ما تصمیم گرفتیم که به مادرانمان مراجعه نکنیم، بلکه به مادربزرگهای بزرگبزرگها مراجعه کنیم، که قطعاً چیزهای زیادی در مورد علائم میدانند. چرا پایان دادن به غذا پس از کودک غیرممکن است، باورهای عامیانه به تفصیل توضیح داده شده است و ما عجله داریم تا ماهیت آنها را در پرتو روندهای فلسفی مدرن آشکار کنیم.
اگر صبحانه، ناهار یا شام کودکتان را تمام کنید، قدرت و انرژی او را می گیرید. از زمان های قدیم، غذا با یک مراسم مقدس قابل مقایسه بوده است، که بسیار دشوار است، گاهی اوقات به قیمت جان خود، به دست می آمد و ارزش آن را به طلا می دانستند.
اعتقاد بر این بود که غذای به دست آمده از این طریق اول از همه انسان را پر از انرژی، نیرو می کند و در عین حال پوسته فیزیکی او را با تمام عناصر مهم اشباع می کند. همیشه مقداری غذا در قسمت وجود داشت که می توانست انرژی لازم را برای یک فرد خاص تامین کند.
بیشتر خوردن به معنای بیش از حد سیر شدن است، کم خوردن به معنای از دست دادن چیزی از چیزی است که قرار است انجام دهید. اگر شخص دیگری ذرات از دست رفته انرژی را بخورد، به سادگی نیروی زندگی شما را از بین می برد، و فرقی نمی کند چه کسی باشد - دشمن، دوست یا والدین.
بسیاری از فیلسوفان مدرن مطمئن هستند که بدن هر فرد تنها پوسته فیزیکی او نیست. بر این اساس، می توان فرض کرد که هر غذایی که قبلاً گیاه یا حیوان بوده، دارای یک پوسته فیزیکی و چندین پوسته دیگر - مانند یک شخص است. با جذب محصولات با منشاء گیاهی یا حیوانی، خود را نه تنها در سطح فیزیکی، بلکه در سطح انرژی نیز تغذیه می کنیم.
علاوه بر این، در میان ظروف غذاهایی وجود دارد که به ما احساس سبکی، در عین حال غنی، شاد، الهام بخش می دهد. ما آنها را "تغذیه سالم" می نامیم. و موارد "کیفی" کمتری وجود دارد - ما در مورد فست فود صحبت می کنیم که فقط پوسته فیزیکی را اشباع می کند. پس از چنین وعده غذایی، ما افسرده، بدون خلق و خو و اشتیاق هستیم.
کاملاً ممکن است که غذا برای ما منبع تغذیه باشد و در هر وعده بخشی از انرژی خود را صرف افزایش کل عرضه کنیم. اینجاست که معلوم میشود چرا بعد از کودک غذا خوردن لازم نیست، حتی اگر بخشی از غذا را رد کند.
حکمت عامیانه در پاسخ به این سوال که چرا خوردن غذا برای کودکان غیرممکن است، می گوید که از این طریق او را از رشد شخصی محروم می کنید و او را به خود می بندید. ساده است: در حالی که کودک در رحم بود، به شدت از او - از طریق بند ناف - تغذیه می شد. وقتی جدا شد و به یک ارگانیسم مستقل تبدیل شد، مانند همه مردم بدون اینکه به کسی گره بخورد شروع به دریافت غذا کرد.
در ابتدا شیر است و در دوران شیردهی مادر هنوز اطلاعات ژنتیکی خاصی را به فرزندش منتقل می کند. بعداً غذا مستقل می شود و این بدان معناست که کودک سفر مستقل خود را آغاز کرده است، البته فعلاً با حمایت والدین. اگر همچنان یک بشقاب را با او به اشتراک بگذارید، می توان این را با نوعی «تجدید بند ناف» برابر دانست.
یک شخصیت جدید باید به تنهایی تصمیمات خاصی بگیرد و به دنبال راه هایی برای خروج از موقعیت ها باشد و به نظر می رسد که شما این روند را به تعویق می اندازید.
همانطور که در مورد قبلی، ما بر این واقعیت تکیه خواهیم کرد که غذا سوخت اصلی ما، چه فیزیکی و چه انرژی است. در دوران شیرخوارگی انسان رشد و نمو می کند، چند برابر یک فرد بالغ به این انرژی و قدرت بدنی نیاز دارد. اگر کودک دائماً غذا را در بشقاب بگذارد و مادر شروع به خوردن آن کند، گاهی اوقات جریان های بسیار زیادی از نشاط با هدف شکل دادن به شخصیت یک فرد جدید در این دنیا "در جای اشتباه" سقوط می کند. این یکی از مهم ترین جنبه ها در این سوال است که چرا بعد از کودک غذا خوردن را تمام نکنیم و چه چیزی را در پی دارد. در این صورت، کودک به سادگی نمی تواند بدون حمایت مادر خود را برآورده کند و تصمیم گیری کند.
حتی پس از مطالعه این دو نظریه، بسیاری از تازه مادران همچنان از دیگران و خودشان می پرسند که آیا می توان بعد از تولد غذا خوردن را تمام کرد یا خیر. علامتی که در شماره سه قرار می گیرد یکی از غیر معمول ترین و ترسناک ترین است.
می گوید با گرفتن غذای باقی مانده از کودک، او را از خوشبختی، خوش شانسی، خوش شانسی محروم می کنید. خرافه کاملاً بر اساس طالع بینی و عرفان است ، نکات جالب زیادی دارد ، اما شکاکان همانطور که باید همه اینها را رد می کنند.
حکمت عامیانه ادعا می کند که هر قسمت حاوی انرژی و قدرت یک ستاره خاص است. با جذب آن همراه با غذا، به نظر می رسد کودک برای آینده برنامه ریزی شده است - تحصیل در دانشگاه، ازدواج شاد، موفقیت شغلی، تولد فرزندان سالم، خودآگاهی و غیره. پاسخ به این سوال که چرا می توانید؟ پس از یک کودک غذا خوردن، در این مورد، خود را نشان می دهد - والدین می توانند به معنای واقعی کلمه زندگی فرزند خود را "خوردن" کنند.
افرادی که به هیچ نشانه ای اعتقاد ندارند و فال را نادیده می گیرند، البته این جمله را نادیده می گیرند. از نظر آنها، به شدت پوچ و غیرقابل قبول به نظر می رسد. با این حال، طالع بینی اغلب جان کل ملت ها را نجات داده است، بنابراین بیشتر آنها به آن گوش می دهند.
عامل مهم در این موضوع نیز خود هیپنوتیزمی است. اگر مادری عادت داشته باشد که به پیش بینی ها اعتقاد داشته باشد ، پس از دانستن دلایل واقعی عدم امکان غذا خوردن بعد از کودک ، علائم ، خرافات ، افسانه ها برای او بسیار مهم می شود. او با آرزوی خوشبختی برای نوزاد، از هر طریق ممکن از این پدیده اجتناب می کند و در عین حال او را بدتر نمی کند. بگذارید علامت کار کند یا نه - راهی برای بررسی این وجود ندارد. اما بهتر است آن را ایمن بازی کنید تا اینکه بعداً پشیمان شوید و تعجب کنید که چرا شکست ها اتفاق می افتد.
بنابراین آخرین علامت جلوی ما لغزید. پس از یک کودک، نمی توان غذا خورد، با این حال، نه تنها به دلایل "بالاتر"، که فقط در داستان های عامیانه توصیف شده است. یک عامل روانی نیز در این مورد وجود دارد. بنابراین، اگر همیشه به کودک تسلیم شوید که او می خواهد دائماً بخشی از غذا را در بشقاب بگذارد، یک سیستم ارزشی نه کاملاً صحیح در جهان بینی او شکل می گیرد. برای مثال:
این اتفاق می افتد که کودک به هیچ وجه نمی خواهد سهم خود را به دلیل هوس یا تعصب تمام کند. فکرش را بکن، آیا زیاد به او می دهی؟ البته این در مورد همه مادران صدق نمی کند، اما در برخی موارد باز هم با آرزوی خیر برای فرزندش، مادر به سادگی به او بیش از حد غذا می دهد. این در حال حاضر مستلزم انحرافات روانی و فیزیکی - چاقی و متابولیسم اختلال است.
بچه که هنوز یک فرد کاملاً شکل نگرفته است، احساس می کند که این برای او زیاد است و با کمک گریه و هوی و هوس از خوردن غذا خودداری می کند.
بسیار ساده است - به یک درمانگر بروید. اگر مطمئن نیستید که کودک در یک سن خاص چه هنجارهای تغذیه ای باید داشته باشد، با یک متخصص مشورت کنید. علاوه بر این، چنین مشاوره ای نیز مفید خواهد بود زیرا هر نوزاد متابولیسم فردی خود را دارد. باید به کسی غذای بیشتری داده شود - کودک رشد می کند و به ورزش می رود. برای دیگران، این بخش باید کاهش یابد - چنین نوزادی خیلی فعال نیست و تمایل به اضافه وزن دارد و غیره.
به همه دلایل و نشانه ها، می توان یک نتیجه گیری واحد و صریح گرفت - شما نمی توانید بعد از بچه ها غذا بخورید. نشانه ها، شاید، یک فرد مدرن را با صحت و رمز و راز خود متحیر کنند، اما آنها در یک زمان به دلایل خاصی جمع آوری شده اند. تنها چیزی که برای ما باقی می ماند این است که اجداد را باور کنیم و نصیحت آنها را بپذیریم.
بحث های روانشناسان کمتر قابل توجه و مهمتر از همه - همزمان با خرافات بود. در خاتمه، همچنین می توان تاکید کرد که غذا خوردن بعد از کودکی برای اندام شما نیز مضر است، زیرا اغلب کودکان غذاهای پرکالری بیشتری نسبت به خانم ها می خورند و مقدار بیش از حد چربی و کربوهیدرات می تواند تا حد زیادی ظاهر ایده آل یک بدن را از بین ببرد. مادر جوان
غذای نیمه خورده اغلب در بشقاب کودک باقی می ماند. به طور سنتی اعتقاد بر این است که دور انداختن غذا گناه است. بدیهی ترین راه حل این است که خوردن چیزی را که کودک تسلط ندارد به پایان برسانید. علامت خاصی وجود دارد که توضیح می دهد که چگونه این اتفاق برای کودک خواهد افتاد.
غذا منبع انرژی است. به انسان قدرت و سلامتی می دهد. علائم عامیانه خوردن از بشقاب دیگران را توصیه نمی کنند. این ممنوعیت شدید شامل اقوام و غریبه ها، بزرگسالان و کودکان می شود. چنین کارهایی باعث آسیب به کسی می شود که غذا را تمام کرده و غذا را در بشقاب گذاشته است.
اگر از بشقاب شخص دیگری غذا بخورید چه اتفاقی می افتد:
بزرگسالان اعضای جوان خانواده را با غذای باکیفیت تازه تهیه شده تغذیه می کنند. کودکان (عمدتاً نوزادان) همیشه قادر به تسلط بر بخش خود نیستند. حیف است که محصولات گران قیمت را به هدر بدهیم، بنابراین مادر یا پدر هیچ مشکلی در "تمیز کردن" بشقاب کودک خود نمی بینند.
در فرآیند غذا خوردن، نمی توانید کودک را روی میز بنشینید. باور عمومی بر این است که به همین دلیل برای مدت طولانی و با عصبانیت گریه می کند یا اشتهای خود را از دست می دهد.
بدتر از همه، اگر نسل بزرگتر بعد از بچه غذا بخورد. پدربزرگ و مادربزرگ باید از این گونه اقدامات خودداری کنند. با توجه به نشانه ها، آنها انرژی جوان را از او می گیرند. بچه اغلب بیمار می شود، ضعیف، ضعیف رشد می کند و در آینده به جایگاهی در جامعه نمی رسد.
علامتی مبنی بر اینکه آیا می توان بعد از یک زن باردار غذا خورد، برای زنانی که به هیچ وجه نمی توانند بچه دار شوند مهم است. در این مورد، می توانید به روش اثبات شده مادربزرگ متوسل شوید. از قدیم در میان مردم این باور وجود داشته است: اگر زن در سنین باروری بعد از زن حامله بتواند از خوردن یا آشامیدن تمام کند، به زودی خودش مادر می شود.
افراد آگاه می گویند - این روش تقریباً همیشه کار می کند. برای باردار شدن کافی است یک قاشق کوچک سوپ، یک تکه گوشت یا یک سالاد از بشقاب زنی که بچه دارد بخورید. اگر حداقل یک جرعه آب از لیوان او بنوشید همین تأثیر را خواهد داشت. این باید مورد توجه دخترانی باشد که قصد ندارند در آینده نزدیک صاحب فرزند شوند.
این علامت به قدری قوی است که بارداری ممکن است رخ دهد، حتی اگر از ظروف تمیز برای غذا استفاده کنید، که زن "در موقعیت" قبل از آن غذا خورده است.
علم این پیشنهاد را رد می کند که والدین با خوردن غذا بعد از فرزندانشان عمر آنها را کوتاه می کنند یا بر آینده آنها تأثیر می گذارند. پزشکان اطفال در چنین عادتی در صورت عدم استفاده از قاشق کودک توسط بزرگسالان هیچ چیز خطرناکی برای سلامت نوزاد نمی بینند. مطلوب است که کودک ظروف خود را داشته باشد، در غیر این صورت این خطر وجود دارد که بستگان باکتری های خود را با او "به اشتراک بگذارند".
اگر والدین از فرستادن غذا به سطل پشیمان شدند، باید آن را در بشقاب دیگری بریزند.سپس با صلاحدید خود می توانید بقیه غذا را دور بریزید.
متخصص اطفال نگران چیز دیگری است - دلایلی که کودک یک وعده غذا نمی خورد. اشتهای کم یا بی اشتهایی اغلب نشان دهنده استرس یا پیشرفت یک بیماری است. با امتناع از خوردن، کودک اجزای لازم را دریافت نمی کند، که منجر به کاهش ایمنی یا ایجاد تاخیر در رشد می شود.
سوال دیگری که مورد توجه پزشک قرار می گیرد اندازه وعده است. شاید مادر یا مادربزرگ غذای زیادی در بشقاب کودک می ریزند.
بزرگسالان با وادار کردن آنها به خوردن یک قاشق "برای مادر و پدر" می توانند خدمات مشکوکی را به کودک ارائه دهند. شکم او کشیده می شود که منجر به ظاهر اضافه وزن می شود.
نظر متخصصان تغذیه با این علامت رایج مطابقت دارد: برای کسی از جمله فرزند خود غذا نخورید. یک قاشق اضافی فرنی یا سوپ خطر چاقی را افزایش می دهد. به زودی، والدین صرفه جویی مجبور خواهند شد برای کاهش وزن، رژیم غذایی سختی بگیرند.
متخصصان تغذیه محاسبه کرده اند: هنگام خوردن غذا برای کودک، مادر روزانه 500 کیلو کالری به اضافه جذب می کند. این به ناچار منجر به مجموعه ای از پوندهای اضافی می شود.
روانشناسان همچنین به این سوال که آیا می توان بعد از کودکی غذا خورد، پاسخ منفی می دهند. و شگون هیچ ربطی به آن ندارد. این بر شکل گیری شخصیت ، اولویت ها تأثیر منفی می گذارد ، عادات منفی را به وجود می آورد.
چرا والدین نباید بعد از فرزندانشان غذا بخورند:
اگر کودک قسمت را تمام نکرد، به روش زیر عمل کنید:
اگر غذای باقی مانده قابل استفاده مجدد یا بازیافت نیست، به هر حال آن را نخورید. والدین الگو هستند. کودک این رفتار را طبیعی می داند. اگر در مهدکودک شروع به خوردن غذا از بشقاب دیگران کرد، تعجب نکنید.
برای اینکه با چنین مشکلی مواجه نشوید، سهم را کم کنید. بگذارید بچه بیشتر بخواهد. کودک باید بفهمد که ظروف بعد از ناهار (صبحانه، شام) باید خالی بماند. طبق علائم، اگر غذا را تمام نکنید، "کل سیلوشکا در بشقاب می ماند."
استفاده و چاپ مجدد مواد
همه چیز توسط همه اعضای خانواده به زیبایی و مقدس انجام می شود. و خدای ناکرده یکی از بچه های خونه سوت بزنه - بلافاصله سیلی میخوره (به فکر سوت زدن پول افتاد!). درست است که نبودند و نیستند. نه برای ماشین، نه برای تعطیلات در کریمه، و نه برای "غذا در یک کافه". اوه اون حشرات ما...
و اینجا پارادوکس دیگری است. دوست تانیا و مادرشوهر پس از سه سال برای اولین بار با هم دعوا کردند. تانیا به طور کامل از بردن یقه از روستا به آپارتمان شهر خودداری کرد.مادرشوهر در سرتاسر خیابان عصبانی شده بود و ناامیدانه سعی می کرد یقه اسب همسایه رامونا را به هاچ بک عروسش فرو کند. تاتیانا نتوانست تحمل کند و مادرشوهر خود را به حمام فرستاد. عکس زیبا بود بپرسید: چیست؟ همه چیز ساده است. تانیا و شوهرش نوه تازه متولد شده خود را نزد مادرشوهرش آوردند. نوزاد فقط دو ماهش بود و او هم مثل همه بچه های این سن شکم درد داشت. مادرشوهر بلافاصله متوجه شد: وقتی شکممان درد میکند، بچههای کوچکمان را سه بار از قلاده اسب سیاه بردیم. به نظر می رسید کمک کند. و برای "طب عامیانه" به سوی همسایگان شتافت.
اوه اون "حرامزاده ها"...
هر روز با کودک در خیابان قدم می زنم. اما این اولین بار است که این را می بینم. مادر جوانی با کالسکه راه می رود و روی کالسکه چادر عروسی با تاج گل است. راستش من تنها کسی نیستم که سرم را برگرداندم. یک پشه بند خوب از حجاب بیرون آمد، حتی آن موقع فکر کردم. بعد از چند روز یکی از دوستان توضیح داد: او چادر خود را آویزان کرد تا بچه ی جنون زده نشود.
بهتر است لباس عروس بپوشد، قطعاً بچه جنجالی نمی شود. همه فقط به او خیره می شدند. و ژست مشخصی با انگشت در سر انجام دادند.
فکر میکردم قرن بیست و یکم...
همکار سابق من ایرینا در 33 سالگی ازدواج کرد و در ماه سوم ازدواج از همسرش طلاق گرفت. فکر می کردم این فقط در فیلم ها اتفاق می افتد.
مادرم به من گفت: خوب نیست تو با لباس زرد (رنگ شامپاین) از راهرو بروی، اما من گوش ندادم. و من همچنین یک دسته گل رز زرد داشتم ... - ایرا باز شد. - و میدونی میگن روز عروسی عروس و داماد فقط از طریق شاهد باید با هم ارتباط برقرار کنن و من و میشا صبح تلفنی صحبت کردیم. با این حال، شما باید علائم را دنبال کنید ...
فقط زمانی که او را بهتر شناختم متوجه شدم: میشا دانش آموز 35 ساله او بود، او آن روز درس می خواند، او حتی دنبال کار هم نمی گشت. بی حوصلگی وحشتناک - نه برای رفتن به سینما و نه دعوت از کسی برای بازدید. او همسرش را از ارتباط با همه دوستانش منع می کرد و همچنین به طرز وحشتناکی بدجنس بود. ایرینا یک زن اجتماعی است، عاشق هدایا، تجمل است. آنها متفاوت بودند.
بنابراین این در مورد لباس شامپاین رنگ نیست.
آه، چقدر می ترسی ... احتمالاً منتظر دختری هستی؟ او تمام زیبایی را از تو گرفت ... - او به نوعی با من آشنا شد ، باردار ، یک آشنای قدیمی.
خب، بله... - به سختی بیرون آمدم. و بعد به مدت نیم ساعت در آینه به خود نگاه کرد: آیا واقعاً خیلی ترسیده بود؟ و او به سمت آرایشگر دوید: باید زیباتر شوی.
عقلت را از دست داده ای؟ زنان باردار نمی توانند موهای خود را کوتاه کنند! - دوستم لنکا وقتی مرا با مدل موی جدید دید به من حمله کرد.
کی همچین چرندیاتی رو تو سرت گذاشته؟
همه میدانند! او ضربه خورد
بله، لنکا، خوب، شما مزخرفات را در سر خود جمع کرده اید ...
بله، اما او تنها نیست. اخیرا سوار تاکسی شدم. از زیر پل راهآهن رد میشویم و قطار از کنار آن میرود - راننده تاکسی فرمان را پرت کرد و دو دستی به جیبها بزنیم - تا پول سرازیر شود.
خواهرم اخیرا بچه را به مدت دو ساعت آورد تا از او مراقبت کند. شش سنجاق روی لباس پیدا کردم. به طوری که آن را جین نکنید.
اوه دست راستم خارش داره یه چیز قرمز بهم بده این یک آشنایی است، - مکالمه بین دو دوست دختر در یک فروشگاه لوازم آرایشی.
مردم منطقی به نظر می رسند، اما چقدر تعصبات را در سر خود پرورش می دهیم و به وفور آب می کنیم؟ از این گذشته ، حتی بدون این مشکلات هم می توانید خوشحال باشید ... - لنکا به همه چیزهایی که با من جوشید گوش داد و اضافه کرد:
اوه، خوب، شما خوشحال هستید، بله ...
میدونی چرا؟ من خندیدم. - اولاً شبیه پدرش است (دختران بابا می گویند خوشحال هستند). ثانیاً من خال های زیادی روی پشتم دارم (مادربزرگم یک بار در مورد چنین اعتقادی به ما گفت: خوشبختانه خال های پشت من). و ثالثاً وقتی بعد از شام سفره را تمیز می کنم، دوست دارم برای دیگران نان بخورم، بنابراین شادی را برای دیگران می خورم.
لنکا همه چیز را روی سبیل هایش پیچید: در زندگی مفید خواهد بود.
مقاله را دوست داشتید؟ بگذارید دیگران خوشحال شوند - روی دکمه شبکه اجتماعی مورد علاقه خود کلیک کنید و اخبار جالب را با دوستان خود به اشتراک بگذارید! و به شما یادآوری می کنیم که از دیدن شما در گروه های خود خوشحال خواهیم شد ، جایی که هر روز نه تنها مفید بلکه خنده دار نیز منتشر می کنیم. بپیوندید: ما
این محدودیت تنها بخشی از قراردادهای آیین نامه رفتار برای شخصی است که با غیرت ادعای یهودیت می کند. این تدابیر محدودکننده در روزهای موسوم به «نیدا» اعمال میشود.
تورات یهودی به وضوح قوانین روابط همسران را در زمان "نجاست" زن دیکته می کند - آموزه اصلی یهودیت این دوره از چرخه ماهانه را برای زنان به عنوان زمان خاتمه کوتاه مدت روابط نزدیک بین زن و شوهر تفسیر می کند. همسر وضعیت آیینی "nida" ("دور" در عبری) در یهودیت نه تنها توسط زنی که "روزهای سخت" دارد، بلکه توسط یک زن در حال زایمان نیز دریافت می شود.
اقامت هفت روزه در مقام «ندا» طبق قوانین سنتی یهود با شستن زن در میکوه (مخزن مخصوص) خاتمه می یابد که او را از نجاسات آیینی پاک می کند. در «ایام ندا» مردان متدین یهودی حتی در سطح خانواده از تماس با همسرشان منع میشوند.
همانطور که یکی از معروفترین خاخامهای اسرائیلی مردخای الیاهو در کتاب خود «راههای پاکی» نوشت، ممنوعیت یک یهودی ارتدکس در «روزهای ندا» با تعبیر نسبتاً گستردهای محدودیت «نزدیک نشدن» بیان میشود. زن "نجس"). الیاهو توضیح می دهد که در پشت این اصطلاح همه چیزهایی پنهان است که به نوعی به تحریک (شهوت) یک مرد کمک می کند.
شایان ذکر است که مردخای الیاهو با تفسیر مفاد مربوط به تورات و تلمود، بر غیرقابل اجتناب بودن وضعیت «ندا» برای دختران و زنان مجردی که به دین یهودیت می پردازند، تأکید می کند - طبق قوانین این دین، آنها دائماً دوری مشروط از مردان، زیرا در میکوه وضو نمی گیرند. مردان یهودی حتی نباید چنین "نیدهایی" را لمس کنند، در یهودیت نیز منع تنهایی با آنها، تحسین جذابیت های آنها و سایر وسوسه ها وجود دارد.
مردخای الیاهو در تشریح احکام اصلی تعالیم یهودیت می نویسد که بر اساس قوانین تورات و تلمود، شوهر با همسرش نباید از غذایی که زن در مدت اقامت خود در مقام «ندا» امتحان کرده است بخورد. نوشیدنی های همسرش را بنوشید - همه اینها معادل "نزدیک شدن" به زن "نجس" است. در یهودیت اعتقاد بر این است که چنین اعمالی یک مرد یهودی را وسوسه می کند. در عین حال، طبق قوانین یهود، خوردن غذای شوهر با «نیدا» عمل گناهی نیست.
به گفته بسیاری از محققان، آموزه های یهودیت از این واقعیت ناشی می شود که مردان در «ایام ندا» بیشتر در معرض وسوسه و شهوت هستند. و این بار برعکس، زنان را به درک موهبت الهی نزدیک می کند.
اگرچه کتاب مقدس تساوی روابط زناشویی را موعظه می کند، اما اطاعت در زندگی خانوادگی طبق سنت های مسیحی فقط برای زنان تجویز شده است. و تلمود به صراحت بیان می کند که احترام به زن باید به شوهرش «بیشتر از خودت» نشان داده شود.
نورمن لام، نویسنده کتاب «حاشیهای با نیلوفرها»، جایی که تفسیری فلسفی از وضعیت اجتماعی و مذهبی «نیدا» ارائه میکند، با کاوش در تورات، به این نتیجه میرسد که زنان در یهودیت از مردان امتیاز بیشتری دارند. لام معتقد است همسری که مطابق با مقتضیات یهودیت در «ایام ندا» تشریفات مناسکی را رعایت میکند، برخلاف مرد، میتواند قداست زمان را عمیقتر درک کند، زیرا ریتم بیولوژیکی او به این ترتیب تقدیس میشود. فقدان چنین ریتم درونی، به گفته نورمن لام، یک مرد یهودی را تشویق می کند تا در درک قدوسیت زمان، صدها فرمان تورات را رعایت کند.
مزیت «ندا» در این مورد این است که زن از طریق یک حالت درونی، با کمک «ساعت زیستی» خود که توسط میکوه تقدیس شده است، موهبت الهی را درک می کند، در حالی که مرد باید به تلاش بیرونی بسنده کند. نورمن لام معتقد است که این شکلی عمیق تر و صمیمی تر از رویکرد به مقدسات زمان است.
چرا در ارتدکس زنی که 40 روز زایمان کرده است نمی تواند وارد معبد شود چرا زنان ارتدکس که زایمان کرده اند نمی توانند 40 روز به کلیسا بروند؟ چه چیزهایی را نمی توان به یک زن روسی گفت