جنگ شهر ویران شده مقیاس تخریب شهرهای شوروی در طول جنگ جهانی دوم

03.07.2020

جنگ جهنم روی زمین است. قرن بیست و یکم به تازگی آغاز شده است و جهان با اخباری از میدان های جنگ نبردهای مدرن در نقاط مختلف جهان می لرزد. جهان ناپایدار و غیرقابل پیش بینی باقی می ماند و مردم نمی توانند در عطش قدرت و سود متوقف شوند. بنابراین، جای تعجب نیست که یادبودهایی در اینجا و آنجا ایجاد می شود تا بهای وحشتناکی را که همه برای درگیری های نظامی آغاز شده می پردازند، یادآوری کنند.

همه در مورد شهر روسیه و سرنوشت آن در طول جنگ جهانی دوم می دانند. در آن زمان استالینگراد نام داشت. این کشور تحت محاصره نازی ها بود و برخی از خونین ترین نبردهای تاریخ بشر در خیابان های آن رخ داد. در طی پنج ماه، حدود 2 میلیون نفر زخمی، کشته یا اسیر شدند. شهر تقریباً با خاک یکسان شد. یک استثناء ساختمان یک آسیاب بخار به نام "آسیاب گرودینین" بود که در سال 1903 ساخته شد. این تنها ساختمان بازمانده در شهر بود، اگرچه کلمه "بازمانده" را می توان استدلال کرد. ساختمان فرسوده هنوز در جای اصلی خود پابرجاست. سقف، دیوارها و کف بین طبقات تخریب شده است. این واقعیت که این ساختمان زنده مانده است صرفاً یک معجزه یا شایستگی مهندسان و سازندگان است. روسیه تزاری. در پایان جنگ جهانی دوم، تصمیم گرفته شد که ساختمان را به عنوان یک بنای یادبود به افتخار پیروزی سربازان شوروی بازسازی نشده باقی بگذارند. امروزه بخشی از پانورامای شهر است که به نبرد استالینگراد اختصاص یافته است.

در ساعت 08:15 روز 6 آگوست 1945، یک بمب افکن استراتژیک بمباران هیروشیما را آغاز کرد و یک بمب اتمی بر روی شهر انداخت. 70000 نفر در یک لحظه جان باختند. 70000 نفر دیگر در اثر جراحات، سوختگی و تشعشع جان باختند. فاجعه هیروشیما بزرگترین کشتار جمعی مردم در نتیجه یک حمله در طول جنگ جهانی دوم بود. اگرچه تمام ساختمان ها به خاکستر تبدیل شدند، ساختمان سالن نمایشگاه به طرز معجزه آسایی پابرجا ماند. به طور معجزه آسایی، زیرا در مرکز ضربه قرار داشت. بمب در 160 متری او منفجر شد. همه افراد داخل ساختمان بلافاصله جان باختند. دیوارها نیمه ویران شده بود. وقتی خاکستر پراکنده شد، معلوم شد که خانه ایستاده است. امروزه این بنا یک یادبود صلح است و توسط یونسکو به عنوان میراث جهانی شناخته شده است.

در سال 1999 جنگ بالکان بین صربستان و استان کوزوو آغاز شد. علت جنگ، نسل کشی و واکنش های جنگ در بوسنی بود، زمانی که نیروهای ناتو از طریق حملات هوایی گسترده به حل مناقشه پیوستند. دو ماه صربستان بمباران شد. پایتخت بلگراد به شدت آسیب دید. ساختمان های ویران شده هنوز به عنوان یادآور این تراژدی پابرجا هستند. ویرانه‌های آنها به یادبود یا موزه تبدیل نمی‌شوند، آنها به سادگی بر فراز شهر آرام و خیابان‌های شلوغ بلند می‌شوند و سایه‌های شومی بر روی رهگذران می‌اندازند. دولت علی رغم تلاش ها مردم عادیاین ساختمان ها را به بناهای تاریخی تبدیل کنید، خاموش. بنابراین، کل شهر شبیه پارکی به یادبود قربانیان جنگ است.

پس از خانه های ویران شده بلگراد، لازم به یادآوری است که صربستان نیز چندین بار در دهه 90 به کانون درگیری های نظامی تبدیل شد. در سال 1991 در کرواسی وجود داشت جنگ داخلی، که امروز به عنوان یکی از غم انگیزترین در تاریخ اروپای مدرن یاد می شود. شهر کارلواچ کرواسی با قرار گرفتن در مرز درگیری ها بیش از سایرین آسیب دید. در طول جنگ استقلال، او توسط نیروهای صرب محاصره شد. تقریباً همه چیز در اطراف ویران شد. سوراخ های گلوله و موشک هنوز در دیوار ساختمان ها باقی مانده است. اما، بر خلاف بلگراد، در اینجا مردم با این حال یک یادبود ایجاد کردند: موزه سلاح ها افتتاح شد. ساختمان موزه امروزی در زمان جنگ مورد اصابت گلوله و گلوله قرار گرفت. علاوه بر این، این موزه یادآور قربانیان غم انگیز جمعیت غیرنظامی یوگسلاوی است، صرف نظر از اینکه آنها از چه قومی بودند.

تاریخچه کالج مورامبی بحث برانگیزترین و همچنین تاریک ترین تاریخ کالج مورامبی است که در اینجا ارائه شده است. در سال 1994، زمانی که تندروهای هوتو نمایندگان قبایل توتسی را به طور دسته جمعی قتل عام کردند، یک درگیری قومی در رواندا آغاز شد، خونین ترین درگیری در تاریخ. حدود 400 نفر در هر ساعت به مدت 100 روز جان خود را از دست دادند. شهردار و مقامات مورامبی پیشنهاد کردند که از ساختمان مدرسه فنی به عنوان پناهگاه توتسی های محلی استفاده کنند. در آن، مانند یک تله، از 20،000 تا 70،000 نفر در نتیجه گلوله باران توسط هوتوها جان خود را از دست دادند. هیچ کس از این قتل عام جان سالم به در نبرد. پس از 21 سال یادبودی در ساختمان دانشکده فنی افتتاح شد. کلاس های درس حاوی استخوان های مردگانی است که در جریان حمله وحشیانه به حال خود رها شده بودند. منظره برای افراد ضعیف نیست. هر کسی که از اینجا بازدید کند فکر می کند.

در طول 15 سال طولانی جنگ داخلی، لبنان به شدت آسیب دید. حدود 120000 نفر جان باختند و حدود 1 میلیون نفر از کشور فرار کردند. امروز 4.5 میلیون نفر در لبنان زندگی می کنند. در مرکز بیروت ساختمان زرد قرار دارد. در سال 1924 به عنوان نمادی برای شناخت فرهنگ های دیگر ساخته شد. سپس جنگ داخلی فرا رسید. این ساختمان با قرار گرفتن مستقیم در خط مرزی که مسیحیان و مسلمانان را از هم جدا می کند، به کانون نبردهای شدید تبدیل شد. آتش سوزی مداوم در داخل و خارج ساختمان وجود داشت. از سال 2008، این خانه به موزه تبدیل شده است. طبقه اول، جایی که تک تیراندازها در آن زندگی می کردند، تبدیل به یادبودی شد که به جنگ وحشیانه اختصاص داشت. این یادآوری برای همه دست اندرکاران مستقیم جنگ و برای نسل های آینده ضروری است.

در آلمان نیز شهرهای آسیب دیده وجود دارد. به عنوان مثال، در جریان بمباران ها، بیش از 60000 تن بمب بر روی برلین ریخته شد. در طول چنین درگیری گسترده، نمی توان تصور کرد که هیچ کشوری تحت تأثیر قرار نگرفته باشد. این نظریه توسط کلیسای یادبود قیصر ویلهلم پشتیبانی می شود. کلیسای پروتستان سابق در جریان حملات هوایی به شدت آسیب دید. امروز به یادبودی تبدیل شده است که به کسانی که در طول جنگ جان باختند، اختصاص یافته است و این نه تنها در مورد آلمانی های مرده، بلکه برای همه قربانیان آن دوره صدق می کند. در داخل کلیسا اشیایی وجود دارد که در جریان بمباران در کاونتری انگلیس و استالینگراد آسیب دیده اند. همچنین یک پلاک یادبود با نام آلمانی‌هایی که به دست نازی‌ها جان باختند وجود دارد. این یادبود به همه نشان می دهد که اگر نمی توانیم فراموش کنیم بهتر است ببخشیم.

در ساعت 9:02 صبح 19 آوریل 1995، انفجاری با قدرت فوق العاده اوکلاهاما سیتی را شوکه کرد. یک کامیون رایدر مملو از مواد منفجره در زیر ساختمان فدرال آلفرد پی مار منفجر شد. سپس 168 نفر کشته و 500 نفر مجروح شدند. عامل جنایت، تیموتی مک وی، طرفدار دیدگاه های راست افراطی بود. او عمداً کامیون را زودتر از موعد در مرکز شهر پارک کرد. این غم انگیزترین رویداد همراه با حمله تروریستی سپتامبر 2001 در نیویورک بود. تاکنون ویرانه های ساختمان یادآور این واقعه است تا مردم در سراسر جهان بدانند که اقدامات ظالمانه برخی نسبت به دیگران چه عواقبی را در پی دارد. در آن زمان تنها یکی از دیوارهای ساختمان باقی مانده بود. امروز مرکز این بنای یادبود است که اسامی 600 نفر از قربانیان این اقدام تروریستی در آن نوشته شده است. دیوار را "دیوار بازمانده" می نامند، مردم را به مدارا و صلح فرا می خواند.

امروز باورش سخت است که این ساختمان نمای آرام زمانی نقطه آغازی برای هزاران نفر بوده است. در طول جنگ جهانی دوم، ایستگاه آنهالت یکی از سه ایستگاه برلین بود که یهودیان از سکوهای آن به اردوگاه های قراردادی و اردوگاه های مرگ تبعید شدند. در طول هولوکاست حدود 10000 یهودی از آن عبور کردند که اکثر آنها هرگز بازنگشتند. این وقایع غم انگیز خوشحالی بسیاری را هنگامی که ساختمان ایستگاه در جریان بمباران ویران شد، توجیه کرد. در سال 1943، خطوط ارتباطی آسیب دید و پس از دو بمباران در سال 1945، ایستگاه تقریباً ویران شد. بعداً بخشی از نما مرمت شد. اکنون به عنوان نمادی از دو دوره غم انگیز ایستاده است: وجود DDR و Stazi، و همچنین تراژدی یهودیان.

بیشتر یادبودها به یاد مرگ و وحشت جنگ ها و حملات تروریستی می پردازند که منجر به تلفات بی معنی می شود. این به سادگی برای نسل های آینده ضروری است. اما همه یادبودها چنین ایده هایی را ندارند. کلیسای سنت دوستان در انتهای شرقی لندن خواستار صلح است، نه با لیست کشته شدگان، نه با دیوارهای ویران شده در نتیجه بمباران، بلکه صرفاً با آرامش و آرامش خود. پس از بمباران در طول جنگ جهانی دوم که منجر به کشته شدن 40000 لندنی شد، به طور کامل سوخت. بلافاصله پس از جنگ، بقایای دیوارهای کلیسا به نوعی یادگار آن وقایع بود. مقامات محلی برای ساخت یک پارک زیبا به جای خرابه ها پول اختصاص دادند. امروزه تعداد زیادی درخت، تخت گل، چمن سبز وجود دارد.

5 شهر در اثر بمباران در جنگ جهانی دوم ویران شدند

مجموع حملات هوایی جنگ جهانی دوم به طور قانع کننده ای ابزار سازش ناپذیر شرکت کنندگان در درگیری را نشان داد. بمباران های گسترده در شهرها ارتباطات و کارخانه ها را ویران کرد و منجر به کشته شدن هزاران انسان بی گناه شد.

استالینگراد

بمباران استالینگراد در 23 اوت 1942 آغاز شد. بالغ بر هزار فروند هواپیمای لوفت وافه در آن شرکت داشتند که از یک و نیم تا دو هزار سورتی پرواز انجام دادند. تا زمان شروع حملات هوایی، بیش از 100 هزار نفر از شهر تخلیه شده بودند، اما اکثر ساکنان نمی توانند تخلیه شوند.

در نتیجه این بمباران، بر اساس تخمین های خشن، بیش از 40 هزار نفر که عمدتا غیرنظامی بودند، کشته شدند. ابتدا بمباران با گلوله های انفجاری قوی و سپس با بمب های آتش زا انجام شد که اثر یک گردباد آتشین را ایجاد کرد که همه زندگی را از بین برد. با وجود ویرانی قابل توجه و تعداد زیادی قربانی، بسیاری از مورخان معتقدند که آلمانی ها به اهداف اولیه خود نرسیدند. مورخ الکسی عیسیف در مورد بمباران استالینگراد به روش زیر توضیح داد: "همه چیز طبق برنامه پیش نرفت. پس از بمباران، توسعه برنامه ریزی شده وقایع دنبال نشد - محاصره نیروهای شوروی در غرب استالینگراد و اشغال شهر. طرح نوشته شده، منطقی به نظر می رسد.

باید گفت که «جامعه جهانی» به بمباران استالینگراد پاسخ داد. ساکنان کاونتری که در پاییز 1940 توسط آلمان ها ویران شد، علاقه خاصی نشان دادند. زنان این شهر پیام حمایتی از زنان استالینگراد ارسال کردند و در آن نوشتند: از شهری که توسط دشمن اصلی تمدن جهانی تکه تکه شده است، قلب ما به سوی شما کشیده شده است، کسانی که در حال مرگ و رنج هستند. خیلی بیشتر از ما."

در انگلستان "کمیته اتحاد انگلیس و شوروی" ایجاد شد که رویدادهای مختلفی را ترتیب داد و پول جمع آوری کرد تا به اتحاد جماهیر شوروی ارسال شود. در سال 1944، کاونتری و استالینگراد به شهرهای خواهر تبدیل شدند.

کاونتری

بمباران شهر کاونتری انگلیس هنوز یکی از مهمترین رویدادهای جنگ جهانی دوم است. دیدگاهی وجود دارد که از جمله توسط نویسنده انگلیسی رابرت هریس در کتاب "Enigma" بیان شده است که چرچیل از بمباران برنامه ریزی شده کاونتری اطلاع داشت، اما دفاع هوایی را افزایش نداد، زیرا می ترسید آلمانی ها متوجه شوند که رمزهای آنها حل شد

با این حال، امروز می توانیم بگوییم که چرچیل واقعاً از عملیات برنامه ریزی شده می دانست، اما نمی دانست که شهر کاونتری به هدف تبدیل خواهد شد. دولت بریتانیا در 11 نوامبر 1940 می‌دانست که آلمانی‌ها در حال برنامه‌ریزی عملیات بزرگی به نام "سوناتای مهتاب" هستند و این عملیات در ماه کامل بعدی که در 15 نوامبر افتاد انجام می‌شود. انگلیسی ها از هدف آلمان ها اطلاعی نداشتند. حتی اگر اهداف شناخته شده بودند، به سختی می توانستند اقدام مناسبی انجام دهند. علاوه بر این، دولت برای دفاع هوایی متکی به اقدامات متقابل الکترونیکی (آب سرد) بود که همانطور که می دانید جواب نداد.

بمباران کاونتری در 14 نوامبر 1940 آغاز شد. تا 437 هواپیما در این حمله هوایی شرکت کردند، بمباران بیش از 11 ساعت به طول انجامید و طی آن 56 تن بمب آتش زا، 394 تن بمب انفجاری قوی و 127 مین چتر نجات بر روی شهر پرتاب شد. در مجموع بیش از 1200 نفر در کاونتری جان باختند. تامین آب و گاز در شهر در واقع از کار افتاده بود، راه آهن و 12 کارخانه هواپیما نابود شدند، که بر توانایی دفاعی بریتانیای کبیر به منفی ترین شکل تأثیر گذاشت - بهره وری ساخت هواپیما 20٪ کاهش یافت.

این بمباران کاونتری بود که دوره جدیدی از حملات هوایی همه جانبه را آغاز کرد که بعدها "بمباران فرش" نامیده شد و همچنین بهانه ای برای بمباران تلافی جویانه شهرهای آلمان در پایان جنگ شد.

آلمانی ها پس از اولین حمله کاونتری را ترک نکردند. در تابستان 1941 بمباران های جدیدی از شهر انجام دادند. در مجموع آلمان ها 41 بار کاونتری را بمباران کردند. آخرین بمباران در اوت 1942 رخ داد.

هامبورگ

برای نیروها ائتلاف ضد هیتلرهامبورگ یک شی استراتژیک بود، پالایشگاه های نفت، کارخانه های صنعتی نظامی در آنجا قرار داشتند، هامبورگ بزرگترین بندر و مرکز حمل و نقل بود. در 27 مه 1943، فرمانده RAF، آرتور هریس، فرمان شماره فرماندهی بمب افکن را امضا کرد. 173 در عملیات گومورا. این نام تصادفی انتخاب نشده است، بلکه به متن کتاب مقدس اشاره دارد "و خداوند بر سدوم و گوموره گوگرد و آتش از جانب خداوند از آسمان بارید." در جریان بمباران هامبورگ، هواپیماهای بریتانیایی برای اولین بار از ابزار جدیدی برای پارازیت رادارهای آلمانی به نام Window استفاده کردند: نوارهایی از فویل آلومینیومی از هواپیما انداخته شد.

به لطف Window، نیروهای متفقین توانستند تعداد تلفات را به حداقل برسانند، هواپیمای انگلیسی تنها 12 هواپیما را از دست داد. حملات هوایی به هامبورگ از 25 جولای تا 3 اوت 1943 ادامه یافت، حدود یک میلیون نفر مجبور به ترک شهر شدند. تعداد قربانیان بر اساس منابع مختلف متفاوت است، اما حداقل به 45000 نفر می رسد. بیشترین تعداد قربانیان در 29 جولای بود. به دلیل شرایط آب و هوایی و بمباران گسترده، گردبادهای آتشین در شهر شکل گرفتند که به معنای واقعی کلمه مردم را به داخل آتش می مکید، آسفالت سوخت، دیوارها آب شد، خانه ها مانند شمع سوختند. تا سه روز دیگر پس از پایان حملات هوایی، امداد و نجات غیرممکن بود کار مرمت. مردم منتظر بودند تا لاشه هواپیما که به زغال سنگ تبدیل شده بود خنک شود.

درسدن

بمباران درسدن یکی از جنجالی ترین وقایع جنگ جهانی دوم تا به امروز است. ضرورت نظامی حملات هوایی متفقین توسط مورخان مورد مناقشه قرار گرفته است. اطلاعات مربوط به بمباران حیاط مارشالینگ در درسدن توسط رئیس بخش هوانوردی مأموریت نظامی آمریکا در مسکو، سرلشکر هیل، تنها در 12 فوریه 1945 منتقل شد. در این سند یک کلمه در مورد بمباران خود شهر ذکر نشده است.

درسدن جزو اهداف استراتژیک نبود، بعلاوه، تا 45 فوریه، رایش سوم در حال زندگی کردن بود. روزهای گذشته. بنابراین، بمباران درسدن بیشتر نمایش قدرت هوایی آمریکا و انگلیس بود. هدف رسمی اعلام شده کارخانه های آلمانی بود، اما آنها عملا تحت تاثیر بمباران قرار نگرفتند، 50٪ ساختمان های مسکونی ویران شدند، به طور کلی 80٪ ساختمان های شهر ویران شدند.

درسدن "فلورانس روی البه" نامیده می شد، این شهر موزه بود. تخریب شهر صدمات جبران ناپذیری به فرهنگ جهانی وارد کرد. با این حال، باید گفت که بیشتر آثار هنری از گالری درسدن به مسکو برده شد و به لطف آن زنده ماند. بعداً به آلمان بازگردانده شدند. تعداد دقیق قربانیان هنوز مورد بحث است. در سال 2006، مورخ بوریس سوکولوف اشاره کرد که تعداد کشته شدگان بمباران درسدن از 25000 تا 250000 متغیر بود. در همان سال، در کتاب روزنامه نگار روسی آلیابیف، مجموع کشته شدگان از 60 تا 245 هزار نفر بود.

لوبک

بمباران لوبک توسط نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا در 28-29 مارس 1942 یک عملیات تلافی جویانه توسط بریتانیا برای حملات هوایی به لندن، کاونتری و سایر شهرهای بریتانیا بود. در شب 28 و 29 مارس، در یکشنبه نخل، 234 بمب افکن بریتانیایی حدود 400 تن بمب بر روی لوبک پرتاب کردند. حمله هوایی طبق طرح کلاسیک انجام شد: ابتدا بمب های انفجاری قوی برای تخریب سقف خانه ها ریخته شد و سپس بمب های آتش زا. بر اساس برآوردهای بریتانیا، تقریباً 1500 ساختمان ویران شد، بیش از 2000 ساختمان آسیب جدی دیدند و بیش از 9000 ساختمان آسیب جزئی دیدند. در نتیجه این یورش، بیش از سیصد نفر جان باختند، 15000 نفر بی خانمان ماندند. ضایعه جبران ناپذیر بمباران لوبک از دست دادن ارزش های تاریخی و هنری بود.

بر اساس پروژه اینترنتی وزارت فرهنگ فدراسیون روسیه "ارزش های فرهنگی - قربانیان جنگ"، در دوران بزرگ جنگ میهنیدر داخل قلمرو فدراسیون روسیهبیش از 160 موزه تحت تأثیر قرار گرفتند. تعداد دقیق ارزش های فرهنگی از دست رفته توسط روسیه هنوز مشخص نشده است. در حال حاضر این فهرست شامل 1 میلیون و 177 هزار و 291 قلم کالا از جمله اقلام موزه ای، کتاب های کمیاب و نسخه های خطی است.

اتاق کهربا

اتاق کهربایی از موزه قصر کاترین در پوشکین یکی از معروف ترین گنجینه های فرهنگی گمشده است. این اثر هنری، ساخته شده توسط صنعتگران آلمانی، توسط پادشاه پروس فردریش ویلهلم اول به پیتر اول اهدا شد. از سال 1755، اتاق در Enfilade طلایی سالن های تشریفات کاخ کاترین بود. روی دیوارهایی با اندود کهربا به مساحت کل بیش از 30 متر مربع. متر حدود 130 پانل در اندازه های مختلف قرار داده شده است. یکی از مهم‌ترین مجموعه‌های محصولات کهربایی قرن هفدهم تا هجدهم در اروپا در ویترین‌های شیشه‌ای نگهداری می‌شد. استادان آلمانی، لهستانی و پترزبورگ. در سال 1941، نیروهای اشغالگر آلمانی پانل های کهربایی و تمام تزئینات اتاق را از بین بردند و به کونیگزبرگ بردند، سرنوشت بعدی این شاهکار مشخص نیست. در 1983-2003 کار برای بازسازی اتاق در حال انجام بود، در می 2003 مراسم افتتاحیه برگزار شد. در سال 1997، موزاییک "بوی و لمس" و یک صندوقچه با منبت کهربا در آلمان کشف شد، در سال 2000 آنها به روسیه منتقل شدند.

کلیسای جامع سنت سوفیا

کلیسای جامع سوفیا در نووگورود، ساخته شده در 1045-1050، یکی از قدیمی ترین بناهای معماری روسیه بود. کلیسای جامع در جریان بمباران های سال 1941 به شدت آسیب دید، به ویژه، تصویر منجی قادر متعال (نقش شده در سال 1109) بر روی گنبد مرکزی کلیسای جامع گم شد، نقاشی های دیواری قرن های 11-12 تقریباً به طور کامل از بین رفت. در 1941-1944. در طول اشغال شهر توسط نیروهای آلمانی، تزئینات داخلی آن، از جمله نمادهای قرن 12-17، غارت شد. و یک لوستر (شمعدان آویزان یا لوستر برای تعداد زیادی شمع). لوستر با بیشترین ارزش هنری به افتخار بوریس گودونوف ساخته شد. تقریباً از هزار قسمت تشکیل شده بود و ارتفاع آن 4.5 متر و در طبقه پایین 3.5 متر بود. این اثر هنری به قطعات کوچک تقسیم شده است. به همراه ورقه های مسی، طلاکاری گنبدها کنده شد و کتاب هایی از کتابخانه کلیسای جامع به سرقت رفت. کار مرمت در کلیسای جامع در سال 1945 آغاز شد. در سال 1947، آلمان نماد اصلی را به نووگورود بازگرداند، پس از بازسازی در سال 1968-1970 نصب شد. در سال 1971، مرمتگران، لوستر گودونوف را احیا کردند.

صومعه اورشلیم جدید

صومعه اورشلیم جدید در شهر ایسترا در سال 1656 توسط پاتریارک نیکون با هدف بازسازی مجموعه ای از اماکن مقدس فلسطین در نزدیکی مسکو تأسیس شد.

در نوامبر تا دسامبر 1941، ایسترا توسط نیروهای آلمانی اشغال شد. در طول عقب نشینی خود، آنها تمام ساختمان های بلند صومعه، از جمله جاذبه اصلی گروه - کلیسای جامع رستاخیز را منفجر کردند، که در آن تمام نمادهای نمادین اصلی از بین رفت. برج ناقوس هفت طبقه (73 متر) به طور کامل تخریب شد، تنها سه ناقوس از 15 ناقوس آن زنده ماند. حقایق مربوط به تخریب صومعه در کیفرخواست دادگاه نورنبرگ ظاهر شد. در سال 1957 ، آکادمی علوم اتحاد جماهیر شوروی این عقیده را ابراز کرد که به دلیل "تلفات غیرقابل جبران" امکان بازسازی این مجموعه وجود ندارد ، با این وجود کار شروع شد. تا سال 1980، این مجموعه تا حدی بازسازی شد. در سال 2014، برج ناقوس با ناقوس های جدید بازسازی شد.

کلیسای جامع

کلیسای جامع در کالینینگراد (تا سال 1946 کونیگزبرگ؛ پروس، آلمان)، ساخته شده در قرن 14th. به سبک گوتیک آجری، کلیسای اصلی شهر بود. در نزدیکی دیوارهای کلیسای جامع قبر امانوئل کانت قرار دارد. در سال 1944، در طی بمباران شهر توسط نیروهای متفقین، کلیسای جامع عملاً ویران شد و تزئینات غنی آن به طور جبران ناپذیری از دست رفت. در سال 1992-2005 با این حال بازسازی شد ظاهرکمی متفاوت از اصل

ورشو

ورشو یکی از شهرهایی است که به شدت آسیب دیده است. یکی از معروف ترین دیدنی های پایتخت لهستان، بنای برنزی فردریک شوپن است. مجسمه ساز Vaclav Szymanowski آهنگساز را در حال نشستن زیر یک بید شیک به تصویر کشیده است. این بنای تاریخی که در سال 1926 در مرکز شهر در پارک Lazienki برپا شد، توسط نازی ها در می 1940 منفجر شد و به قطعات کوچک بریده شد. قراضه به عنوان ماده اولیه برای ذوب مجدد در کارخانه های آلمان استفاده می شد. پس از جنگ، در زیر ویرانه های خانه شیمانوفسکی، نسخه ای از این بنای تاریخی پیدا شد که بر اساس آن، آن را بازسازی کردند. در سال 1958 بازگشایی شد.
در اوت-اکتبر 1944، نازی ها به طور سیستماتیک مرکز تاریخی ورشو را تخریب کردند. شهر قدیمی). بناهای معماری مانند کلیسای جامع St. جان باپتیست در اوایل قرن 14 ساخته شد. و قلعه سلطنتی قرن XIII-XVI. پس از جنگ، شهر قدیمی به شکل اصلی خود بازسازی شد. در سال 1980، به عنوان "نمونه استثنایی از بازسازی تقریبا کامل دوره تاریخی بین قرن های 13 و 20" وارد فهرست میراث جهانی یونسکو شد.

صومعه Montecassino

صومعه Montecassino، واقع در نزدیکی شهر کاسینو در ایتالیا، در سال 529 توسط بندیکت نورسیا تأسیس شد. این یکی از قدیمی ترین و بزرگ ترین صومعه های اروپا است که مجموعه معماری آن در طول قرن ها شکل گرفته است. در طول جنگ جهانی دوم، ارزش های فرهنگی ذخیره شده در صومعه تخلیه شد. در پایان سال 1943، اطراف کاسینو به موقعیت کلیدی خط دفاعی آلمان تبدیل شد و از رویکردهای رم محافظت می کرد. در 15 فوریه 1944، نیروهای متفقین شروع به بمباران منطقه برای حمله بعدی کردند که در نتیجه صومعه ویران شد. پس از جنگ، صومعه مرمت شد و در سال 1964 مجدداً مقدس شد.

پل تثلیث مقدس

پل شش دهانه سانتا ترینیتا (پل تثلیث مقدس) بر روی رودخانه آرنو در فلورانس، با توجه به موقعیت خود، مهم ترین پل این شهر است. اعتقاد بر این است که در ابتدا نه تنها به عنوان تصور شده است ساختار مهندسیبلکه به عنوان یک اثر هنری. برای اولین بار در سال 1258 ساخته شد و در سال های 1333 و 1557 بازسازی شد. احتمالا آخرین نسخه پل توسط میکل آنژ طراحی شده است. پل با طاق ها و مجسمه های بیضی شکل تزئین شده است. در سال 1944 توسط آلمانی ها در هنگام عقب نشینی آنها منفجر شد. در سال 1957 به شکل اولیه خود بازسازی شد.

درسدن

شهر درسدن در آلمان، که اغلب به عنوان "فلورانس در البه" شناخته می شود، در 13 تا 14 فوریه 1945 مورد بمباران گسترده هواپیماهای متفقین قرار گرفت که در نتیجه مرکز آن، که به دلیل تاریخی و تاریخی متعدد شناخته شده است. آثار معماری، به ویرانه تبدیل شد. مجموعه کاخ و پارک Zwinger و Semperoper و همچنین Frauenkirche (کلیسای ویرجین) که یکی از زیباترین بناها بود ویران شد. کلیساهای معروفکشورها. این در سال 1726-1743 ساخته شد. در سبک باروک، ارتفاع آن به 95 متر رسید، قطر گنبد از 23 متر فراتر رفت. مقامات جمهوری آلمان، با کمبود منابع مالی، تصمیم گرفتند ویرانه ها را به عنوان یادآوری تراژدی های جنگ برای آیندگان باقی بگذارند. کار مرمت تنها در سال 1996 و پس از اتحاد مجدد آلمان آغاز شد. افتتاح بزرگ Frauenkirche جدید در سال 2005 انجام شد. بازسازی کل مرکز شهر تقریباً چهل سال طول کشید.

کلیسای سنت پیتر

کلیسای سنت پیتر در ریگا که در سال 1209 ساخته شده است، یکی از جاذبه های اصلی شهر است. در سال 1473 برج ناقوسی به ارتفاع 123 متر ساخته شد که پس از آن کلیسا به بلندترین ساختمان ریگا تبدیل شد. در طول قرن ها، گلدسته چوبی برج ناقوس چندین بار فرو ریخت، سوخت، در اثر صاعقه آسیب دید، اما همیشه بازسازی شد. در ژوئن 1941، در طی گلوله باران، معبد ویران شد، پس از جنگ برای مدت طولانی در ویرانه باقی ماند. این برج ناقوس فقط در سال 1973 بازسازی شد. گلدسته جدید برج ناقوس از فولاد ساخته شده بود.

لوبک

شهر لوبک آلمان در 28 تا 29 مارس 1942 توسط نیروهای متفقین بمباران شد که در نتیجه آن یک پنجم شهر قدیمی ویران شد. کار مرمت در سال 1949 آغاز شد. در سال 1987، بخش تاریخی بازسازی شده لوبک در فهرست میراث جهانی یونسکو قرار گرفت. یکی از معروف ترین ساختمان های بازسازی شده خانه بودنبروک است که در سال 1942 تنها نما و زیرزمین آن باقی مانده بود. نویسندگان معروف هاینریش و توماس مان در این خانه ساخته شده در سال 1758 متولد شدند. از سال 1893، این خانه در اختیار مقامات شهر قرار گرفت، در سال 1922 نام خود را از عنوان یکی از مشهورترین رمان های توماس مان گرفت. امروزه این موزه اصلی لوبک است.

کاونتری

شهر کاونتری در بریتانیای کبیر در سالهای 1940-1942 عملاً ویران شد. در نتیجه بمباران هواپیماهای آلمانی. در سال 1940، کلیسای جامع قرون وسطایی سنت مایکل تخریب شد - تنها کلیسای جامع انگلیسی که در طول جنگ جهانی دوم آسیب دید. فقط از آن جان سالم به در برد دیوارهای خارجیو یک گلدسته (در آن زمان سومین بلندترین در بریتانیا). تصمیم برای بازسازی یک روز پس از بمباران گرفته شد. کلیسای جامع جدید در سال 1962 افتتاح شد و در کنار آن، ویرانه های ساختمان قدیمی حفظ شده است که روی آن کتیبه: "ساخت قرن پانزدهم، ویران شده در بیستم" ساخته شده است.


بسیاری از محققان داخلی بر این باورند که دفاع قهرمانانه از ورونژ در ژوئیه 1942 بود که استالینگراد را از خطر تصرف در حال حرکت نجات داد، زیرا ارتش ذخیره 62 قادر به پیشروی به دون، به نزدیکی های دوردست به استالینگراد، به سمت یگان های رو به جلو ارتش 6 پائولوس فقط تا 11 ژوئیه 1942 در پایان نبرد دفاعی برای ورونژ. البته، سرنوشت استالینگراد، اول از همه، در نبردهای مدافعان خود با دشمن در استپ های نزدیک دون و در سواحل ولگا تعیین شد. اما تعدادی از مورخان برجسته نظامی روسیه به هیچ وجه به طور تصادفی بر این باورند که دلایلی برای تعریف مدرن مکان نبرد ورونژ به عنوان آغاز نبرد برای استالینگراد وجود دارد. http://bvf.ru/forum/showthread.php?t=472073&page=28
ارقام جالبی در مقاله خود توسط مورخ Gagin V.V ذکر شده است، ارقامی که یک بار دیگر مقیاس نبردهای Voronezh را نشان می دهد:
"مقایسه کنید: طبق داده های خود ، عملیات استالینگراد 76 روز به طول انجامید و با عرض جبهه 850 کیلومتر ، عمق پیشروی نیروهای شوروی به 150-200 کیلومتر رسید. در نزدیکی ورونژ در 50 روز، با همان عرض جبهه، عمق پیشروی نیروهای ارتش سرخ به 300-400 کیلومتر رسید! یعنی مورخان نظامی مدرن از مواضع رسمی متأسفانه همچنان شاهد حمله درخشان جبهه ورونژ و بخش هایی از نیروهای همسایه آن در دسامبر 1942 - ژانویه 1943 نیستند: زمانی که نتایج در یک و نیم برابر زمان کمتر به دست آمد. ، دو برابر استالینگراد. http://voronezh1000let.ru/tank1942.htm
خود شهر ورونژ از نظر مدت زمان حضور در خط مقدم، 212 شبانه روز، بعد از لنینگراد و سواستوپل سومین بود که خط مقدم مستقیماً از شهر عبور کرد. در طول کل جنگ فقط دو شهر وجود داشت - استالینگراد و ورونژ، جایی که خط مقدم از خود شهر عبور می کرد. ورونژ یکی از 12 شهر اروپا بود که در جنگ جهانی دوم بیشترین آسیب را دید و در میان 15 شهر اتحاد جماهیر شوروی که نیاز به بازسازی فوری داشتند، در مجموع تا 95 درصد از کل ساختمان های شهر ویران شدند.
ورونژ و دشمنان ما، به ویژه مجارها، مدتها به یاد داشتند، آنها عملاً تمام آماده ترین ارتش خود را در نزدیکی ورونژ از دست دادند و در مجموع 26 لشکر آلمانی، ارتش 2 مجارستان (کاملا) و ارتش 8 ایتالیا و همچنین ارتش رومانیایی را از دست دادند. واحدها در جهت ورونژ منهدم شدند. تعداد اسیران بیشتر از نزدیک استالینگراد بود، تعداد کل سربازان اسیر شده دشمن در منطقه جبهه ورونژ حدود 75000 سرباز و افسر بود.

در همان زمان، طبق منابع مختلف، تلفات سربازان آلمانی و متحدان آنها بالغ بر 320 هزار سرباز و افسر بود. ارتش ما حتی بیشتر از آن را از دست داد، حدود 400000 سرباز شوروی در نبردهای سرزمین ورونژ جان باختند.

در سال هایی که کشور شروع به علامت گذاری شهرهای خود با عنوان ویژه "شهر قهرمان" کرد، رهبران وقت ورونژ اسنادی را برای اعطای این عنوان افتخاری به ورونژ ارائه کردند. اما متأسفانه این ابتکار پاسخی از سوی رهبران مسکو در آن زمان پیدا نکرد ، آنها خود را فقط به اعطای نشان جنگ میهنی درجه 1 به شهر محدود کردند.

در 16 فوریه 2008، برای قهرمانی که مدافعان شهر در طول اشغال توسط نیروهای آلمانی نشان دادند، که به آنها اجازه نمی داد یکی از مراکز اصلی کشور را به طور کامل تصرف کنند، به این شهر عنوان افتخاری روسیه اعطا شد. فدراسیون "شهر شکوه نظامی" و ورونژ در میان شهرهای شکوه نظامی ایستاده است، این شهر هرگز به شهر قهرمان تبدیل نشد.

مجموع حملات هوایی جنگ جهانی دوم به طور قانع کننده ای ابزار سازش ناپذیر شرکت کنندگان در درگیری را نشان داد. بمباران های گسترده در شهرها ارتباطات و کارخانه ها را ویران کرد و منجر به کشته شدن هزاران انسان بی گناه شد.

استالینگراد

بمباران استالینگراد در 23 اوت 1942 آغاز شد. بالغ بر هزار فروند هواپیمای لوفت وافه در آن شرکت داشتند که از یک و نیم تا دو هزار سورتی پرواز انجام دادند. تا زمان شروع حملات هوایی، بیش از 100 هزار نفر از شهر تخلیه شده بودند، اما اکثر ساکنان نمی توانند تخلیه شوند.

در نتیجه این بمباران، بر اساس تخمین های خشن، بیش از 40 هزار نفر که عمدتا غیرنظامی بودند، کشته شدند. ابتدا بمباران با گلوله های انفجاری قوی و سپس با بمب های آتش زا انجام شد که اثر یک گردباد آتشین را ایجاد کرد که همه زندگی را از بین برد. با وجود ویرانی قابل توجه و تعداد زیادی قربانی، بسیاری از مورخان معتقدند که آلمانی ها به اهداف اولیه خود نرسیدند. مورخ الکسی عیسیف در مورد بمباران استالینگراد به روش زیر توضیح داد: "همه چیز طبق برنامه پیش نرفت. پس از بمباران، توسعه برنامه ریزی شده وقایع دنبال نشد - محاصره نیروهای شوروی در غرب استالینگراد و اشغال شهر. طرح نوشته شده، منطقی به نظر می رسد.

باید گفت که «جامعه جهانی» به بمباران استالینگراد پاسخ داد. ساکنان کاونتری که در پاییز 1940 توسط آلمان ها ویران شد، علاقه خاصی نشان دادند. زنان این شهر پیام حمایتی از زنان استالینگراد ارسال کردند و در آن نوشتند: از شهری که توسط دشمن اصلی تمدن جهانی تکه تکه شده است، قلب ما به سوی شما کشیده شده است، کسانی که در حال مرگ و رنج هستند. خیلی بیشتر از ما."

در انگلستان "کمیته اتحاد انگلیس و شوروی" ایجاد شد که رویدادهای مختلفی را ترتیب داد و پول جمع آوری کرد تا به اتحاد جماهیر شوروی ارسال شود. در سال 1944، کاونتری و استالینگراد به شهرهای خواهر تبدیل شدند.

کاونتری

بمباران شهر کاونتری انگلیس هنوز یکی از مهمترین رویدادهای جنگ جهانی دوم است. دیدگاهی وجود دارد که از جمله توسط نویسنده انگلیسی رابرت هریس در کتاب "Enigma" بیان شده است که چرچیل از بمباران برنامه ریزی شده کاونتری اطلاع داشت، اما دفاع هوایی را افزایش نداد، زیرا می ترسید آلمانی ها متوجه شوند که رمزهای آنها حل شد

با این حال، امروز می توانیم بگوییم که چرچیل واقعاً از عملیات برنامه ریزی شده می دانست، اما نمی دانست که شهر کاونتری به هدف تبدیل خواهد شد. دولت بریتانیا در 11 نوامبر 1940 می‌دانست که آلمانی‌ها در حال برنامه‌ریزی عملیات بزرگی به نام "سوناتای مهتاب" هستند و این عملیات در ماه کامل بعدی که در 15 نوامبر افتاد انجام می‌شود. انگلیسی ها از هدف آلمان ها اطلاعی نداشتند. حتی اگر اهداف شناخته شده بودند، به سختی می توانستند اقدام مناسبی انجام دهند. علاوه بر این، دولت برای دفاع هوایی متکی به اقدامات متقابل الکترونیکی (آب سرد) بود که همانطور که می دانید جواب نداد.

بمباران کاونتری در 14 نوامبر 1940 آغاز شد. تا 437 هواپیما در این حمله هوایی شرکت کردند، بمباران بیش از 11 ساعت به طول انجامید و طی آن 56 تن بمب آتش زا، 394 تن بمب انفجاری قوی و 127 مین چتر نجات بر روی شهر پرتاب شد. در مجموع بیش از 1200 نفر در کاونتری جان باختند. تامین آب و گاز در شهر در واقع از کار افتاده بود، راه آهن و 12 کارخانه هواپیما نابود شدند، که بر توانایی دفاعی بریتانیای کبیر به منفی ترین شکل تأثیر گذاشت - بهره وری ساخت هواپیما 20٪ کاهش یافت.

این بمباران کاونتری بود که دوره جدیدی از حملات هوایی همه جانبه را آغاز کرد که بعدها "بمباران فرش" نامیده شد و همچنین بهانه ای برای بمباران تلافی جویانه شهرهای آلمان در پایان جنگ شد.

آلمانی ها پس از اولین حمله کاونتری را ترک نکردند. در تابستان 1941 بمباران های جدیدی از شهر انجام دادند. در مجموع آلمان ها 41 بار کاونتری را بمباران کردند. آخرین بمباران در اوت 1942 رخ داد.

هامبورگ

برای سربازان ائتلاف ضد هیتلر، هامبورگ یک شی استراتژیک بود، پالایشگاه های نفت، کارخانه های صنعتی نظامی در آنجا قرار داشتند، هامبورگ بزرگترین بندر و مرکز حمل و نقل بود. در 27 مه 1943، فرمانده RAF، آرتور هریس، فرمان شماره فرماندهی بمب افکن را امضا کرد. 173 در عملیات گومورا. این نام تصادفی انتخاب نشده است، بلکه به متن کتاب مقدس اشاره دارد "و خداوند بر سدوم و گوموره گوگرد و آتش از جانب خداوند از آسمان بارید." در جریان بمباران هامبورگ، هواپیماهای بریتانیایی برای اولین بار از ابزار جدیدی برای پارازیت رادارهای آلمانی به نام Window استفاده کردند: نوارهایی از فویل آلومینیومی از هواپیما انداخته شد.

به لطف Window، نیروهای متفقین توانستند تعداد تلفات را به حداقل برسانند، هواپیمای انگلیسی تنها 12 هواپیما را از دست داد. حملات هوایی به هامبورگ از 25 جولای تا 3 اوت 1943 ادامه یافت، حدود یک میلیون نفر مجبور به ترک شهر شدند. تعداد قربانیان بر اساس منابع مختلف متفاوت است، اما حداقل به 45000 نفر می رسد. بیشترین تعداد قربانیان در 29 جولای بود. به دلیل شرایط آب و هوایی و بمباران گسترده، گردبادهای آتشین در شهر شکل گرفتند که به معنای واقعی کلمه مردم را به داخل آتش می مکید، آسفالت سوخت، دیوارها آب شد، خانه ها مانند شمع سوختند. سه روز دیگر پس از پایان حملات هوایی، انجام عملیات نجات و مرمت غیرممکن بود. مردم منتظر بودند تا لاشه هواپیما که به زغال سنگ تبدیل شده بود خنک شود.

درسدن

بمباران درسدن یکی از جنجالی ترین وقایع جنگ جهانی دوم تا به امروز است. ضرورت نظامی حملات هوایی متفقین توسط مورخان مورد مناقشه قرار گرفته است. اطلاعات مربوط به بمباران حیاط مارشالینگ در درسدن توسط رئیس بخش هوانوردی مأموریت نظامی آمریکا در مسکو، سرلشکر هیل، تنها در 12 فوریه 1945 منتقل شد. در این سند یک کلمه در مورد بمباران خود شهر ذکر نشده است.

درسدن یکی از اهداف استراتژیک نبود، علاوه بر این، تا 45 فوریه، رایش سوم آخرین روزهای خود را سپری می کرد. بنابراین، بمباران درسدن بیشتر نمایش قدرت هوایی آمریکا و انگلیس بود. هدف رسمی اعلام شده کارخانه های آلمانی بود، اما آنها عملا تحت تاثیر بمباران قرار نگرفتند، 50٪ ساختمان های مسکونی ویران شدند، به طور کلی 80٪ ساختمان های شهر ویران شدند.

درسدن "فلورانس روی البه" نامیده می شد، این شهر موزه بود. تخریب شهر صدمات جبران ناپذیری به فرهنگ جهانی وارد کرد. با این حال، باید گفت که بیشتر آثار هنری از گالری درسدن به مسکو برده شد و به لطف آن زنده ماند. بعداً به آلمان بازگردانده شدند. تعداد دقیق قربانیان هنوز مورد بحث است. در سال 2006، مورخ بوریس سوکولوف اشاره کرد که تعداد کشته شدگان بمباران درسدن از 25000 تا 250000 متغیر بود. در همان سال، در کتاب روزنامه نگار روسی آلیابیف، مجموع کشته شدگان از 60 تا 245 هزار نفر بود.

لوبک

بمباران لوبک توسط نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا در 28-29 مارس 1942 یک عملیات تلافی جویانه توسط بریتانیا برای حملات هوایی به لندن، کاونتری و سایر شهرهای بریتانیا بود. در شب 28 و 29 مارس، در یکشنبه نخل، 234 بمب افکن بریتانیایی حدود 400 تن بمب بر روی لوبک پرتاب کردند. حمله هوایی طبق طرح کلاسیک انجام شد: ابتدا بمب های انفجاری قوی برای تخریب سقف خانه ها ریخته شد و سپس بمب های آتش زا. بر اساس برآوردهای بریتانیا، تقریباً 1500 ساختمان ویران شد، بیش از 2000 ساختمان آسیب جدی دیدند و بیش از 9000 ساختمان آسیب جزئی دیدند. در نتیجه این یورش، بیش از سیصد نفر جان باختند، 15000 نفر بی خانمان ماندند. ضایعه جبران ناپذیر بمباران لوبک از دست دادن ارزش های تاریخی و هنری بود.